eitaa logo
دیوان فضل
285 دنبال‌کننده
381 عکس
288 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹صبح شبستان🔹 قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش جاده خوشبو شده انگار كه بیرون زده است عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش! قدمت پشت قدم‌های برادر جاری كوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش! در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد اشک چشمان تو با آن قلم شعله‌ورش گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید كرد آیینه در آیینه پرآوازه‌ترش! پر از آواز كبوتر شده این شهر انگار كه خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش! بی‌گمان دور ضریح تو نمی‌گردانند هركه چون دانۀ اسپند نسوزد جگرش! 📝 @fazlll دیوان اشعار محمد اسماعیل فضل الهی
علیهاالسلام 🔹گلبانگ اجابت🔹 اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌ بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد، سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا؟... مشو از حرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا 📝 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضا علیه السلام
علیهاالسلام 🔹مدینۀ زهرایی🔹 قلم تو را حرم امن اهل‌بیت نوشت ببین به روی تو آغوش باز کرده بهشت که با تبسّم تو سلسبیل می‌خندد به شوره‌زار تو جنگل دخیل می‌بندد به رسم عاطفه داری همیشه حکم وطن که جار می‌زند این را، نماز کامل من همیشه گفته‌ام، این بیت‌ها گواه من است که قم دیار من است و پناهگاه من است در استغاثه و اشک و إنابه دیده تو را کسی که حجره به حجره نفس کشیده تو را اگرچه کنج لبت چلۀ سکوت نشست سکوت نیست، که تصنیف بی‌کلام دل است شدی به ذکر و به تسبیح، هم‌کلام خدا به سجده‌های نماز شبت، سلام خدا نسیم بندگی‌ات با خودش بهار آورد عطش همیشه تو را روزه‌دار بار آورد عطش حکایت تلخی‌ست از حسین شهید به روی زخم دلت آب هم نمک پاشید پر از سؤال و جوابی، همیشه در فکری به پیشگاه خداوند، دائم‌الذکری که چشمه‌های فقاهت شد از دلت جاری کویر هستی و غرق بحارالأنواری تو استقامت کوهی، تو گرمی حلمی تو از نگاه پیمبر، مدینة‌العلمی مدینه‌ای که چنان ایستاده پای علی ز کوچه کوچۀ آن می‌رسد صدای علی مدینه‌ای که در آن سرنوشت فاطمه است کویر نیست، ببین این بهشت فاطمه است در این دیار محبت فقط علی‌ست ولی مدینه‌ای که امیرش فقط علی‌ست علی گذشت و روزی ما گشت عزّتی علوی مدینه‌ای زهرایی، ولایتی علوی 📝 https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل اللهی
4. روضه.mp3
زمان: حجم: 3.24M
# نه تنها روزها... به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت سلام الله علیها به مناسبت ۲۳ ربیع الاول ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهدالرضا علیه السلام
صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار، سلام سلام حضرت گل؛ دخترِ بهار، سلام دوباره نوکری از نسل نوکران علی رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار، سلام به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار، سلام !! گدای سر به هوا؛ سر به راه خانه‌ی توست برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما ... همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست پر است، دستِ من از داده و نداده‌ی تو نفس کشیدن من از کریمه بودن توست که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو بیا مرا ببر از خود؛ مسافرِ قم کن اگر صلاح ِمن این است، در حرم گم کن دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم؛ از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست، فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم هزار شکر خدا را که اهل ایرانم 🔸شاعر: _____________________________ 🔹نشرازفضل الهی
7466f6d561326350134cea4d4ee10b9552167257-360p_۲۴۰۴۲۰۲۴.mp3
زمان: حجم: 3.86M
|⇦•شکوفه ای علوی زد.... ولادت سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
سلام الله علیها بند1⃣ ای جلوه ی طاها و کوثر ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر شأن تو با مریم برابر ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر معصومه ی آل پیمبر ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر وقتی که دلم بی تابه، از توی چشام معلومه آروم میگیرم تا میگم یا فاطمه ی معصومه با تو چه عزتی توی مردم میگیرم از تو مثه کبوترا گندم میگیرم هستم گدای خونه ی موسی بن جعفر رزق یه سالو از حرم قم میگیرم بند2⃣ صحن تو جنات مصور ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر از نور تو عالم منور ای دختر موسی بن جعفر شهر توئه علامه پرور ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر گدای در این خونه نمیدونه صف یعنی چی مهر تو رو داره هرکی میدونه صدف یعنی چی هرکس که با زیارت قم آشنا شد با یک سلام به تو همه درداش دوا شد اونکه تو سجده خاک حریمت رو بوسید سنگ دلش به لطف نگاهت طلا شد بند3⃣ ای انتهای شأن خواهر ای دختر موسی بن جعفر ای بهترین الگوی دختر ای دختر موسی بن جعفر ای یار و همراه برادر ای دختر موسی بن جعفر همونجوری که پیغمبر به حضرت زهرا گفته پدر تو در وصف تو فداها ابوها گفته واسه رضای تو میخونم یا رضا جان یک دل تو شهر قم یه دلم تو خراسان ای قبله گاه عالم و آدم ضریحت گرم طواف تو همه ی اهل ایران شعر و سبک: https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥برکت خاک کفش زائر سلام‌الله‌علیها 🔹حکایتی شگفت از مرحوم از زبان مرحوم علامه (ره) https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهد
سرود؛ روز دختر.mp3
زمان: حجم: 1.41M
علیهاالسلام 🔹روز دختر🔹 روشنی جان و دل موسی بن جعفر، یا معصومه تولدت بهونه واسه روز دختر، یا معصومه اومدی باشی نور چشمای برادر، یا معصومه با خنده‌هات دل بابا وا می‌شه باز تو دلش چه شوری برپا می‌شه دوباره توی دنیا غوغا می‌شه زندگی با یاد تو زیبا می‌شه برگ سعادت ما امضا می‌شه قم حرم اولاد زهرا می‌شه ای حرمت، حرمِ حضرت زهرا ای کرمت، کرمِ حضرت زهرا «یا معصومه خوش آمدی بی‌بی جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حرفی برا گفتن نمی‌مونه کنارت، یا معصومه وقتی پدر می‌ایسته به افتخارت، یا معصومه نه اهل قم، تمام‌ دنیا جان‌نثارت، یا معصومه تو علم و ایمان چیزی کم نداری یه عمره آبروی این دیاری تو ابر رحمتی به دل می‌باری سایۀ لطفت رو سر یه دنیاست هر روز ما تو حرم تو زیباست نمی‌شه واسه ما حرم تکراری دل، می‌تپه، همیشه برای لطفت هر دو جهان، دل ما گدای لطفت «یا معصومه خوش آمدی بی‌بی جان» 📝 https://eitaa.com/fazlll
. سلام الله علیها اگر چه درد ... اگر چه هزار غـم داریم کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم کنارِ دختـرِ بــاران و خواهرِ خورشـــید بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم به ذکرِ شـاهِ خراســان گرفته ایم دم و به لطفِ حضرتِ معصومه بازدم داریم مدافعـــانِ حریــــمِ کریمــه ی عشقیـم همیشه چشـم بر این سفـره کَرَم داریم مُحرّم و صفـر و فاطمیّـــه و رمضـــان چقدر عشــق که یکجـا کنـارِ هم داریم سیـاه پوش ، برایِ بقیـــع ، ویرانیــــم عَلَم به دوش به یــادِ غـمِ علمــــداریم برایِ آنکـه ببوسیــم دســـتِ بـــاران را چه اشتیـاقِ عجیبی که در حرم داریم .https://eitaa.com/fazlll دیوان فضل
علیهاالسلام 🔹یاس معطر🔹 قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی 📝
. سلام الله علیها تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی در میان شوره زار قم بهشتی ساختی مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی جانماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی ناز چشمان تو و ذکر خداهای پدر کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند بر حسین خانواده زینب کبری شدی خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا از همان اول دلتگشته گرفتار رضا بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا در تمام عرصه های بندگی پاک تو همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی کاملا باشد کلامت عین گفتار رضا آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی در حریم عاشقی باشی علمدار رضا هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا ای کریمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من آبرو داری بود کار تو و کار رضا دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم خاکساری تو می گردد شفیع محشرم تا که دل را آه سینه راهی قم می کند با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند آه چون از دل برآید کار آتش می کند بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا خون زینب در رگان تو تلاطم می کند کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند علیها