هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#ترکیب_بند
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
به مناسبت ورود به شهر قم
تویی که بر باده ی فیض ، واسط کبریا شدی
رحمت بیکران حق ،به جمع ماسوا شدی
روح کرامت و سخا ، ز جانب خدا شدی
به نغمه های عرشیان، همیشه در نوا شدی
دمی که از امام خود ، به امر حق جدا شدی
به دوره ی فراق او ، یکسره در دعا شدی
نامه رسید و دعوتی ، ز یار آشنا شدی
بهر وصال یار خود ، همسفر بلا شدی
به خاطر حضرت عشق ، وارد ماجرا شدی
شبیه یک پرنده ای ، به آسمان رها شدی
آمدی از مدینه و زائر کربلا شدی
سوی خراسان به سفر ، به جانب رضا شدی
تا به بیابان هدفِ ، هجمه ی ناروا شدی
بعد هجون دشمنان ، شاهد کشته ها شدی
چو ماه و انجم آمدی ، به جمع مردم آمدی
چه خوب شد بانوی من ، به جانب قم آمدی
تا که ورود تو به قم ، به مردمان خبر رسید
از پر هر فرشته ای ، به شهر صد گُهر رسید
فوج ملک نغمه کنان ، ز عرش بر گذر رسید
دمی که هودَجت ز ره ، به صد شکوه و فَر رسید
تا که لجام مرکبت ، به دست صد قمر رسید
بهر صلا به مقدمت ، صوت سروش سر رسید
به خیمه یاد تو که چون ، نسیمی از سحر رسید
طنابی از گیسوی حور ، ریسه ای از هنر رسید
ندا ز آسمان زدند ، که نور از سفر رسید
به خانه ات به بیت نور ، فاطمه ای دگر رسید
دوباره زینبی ز ره ، به شهر قم اگر رسید
برای مقدم تو بود ، اگر که سیم و زر رسید
به شرح اسماء خدا ، صفات تو به بر رسید
جوهر هر کتابتی، به لوح اگر اثر رسید
قلم تویی کرم تویی ، حریم و هم حرم تویی
واسطه ی فیض خدا ، به ذره ی عدم تویی
مِهر اگر رضای توست ، بر او چو ماه بوده ای
کعبه اگر وجود اوست ، تو قبله گاه بوده ای
به سوی آن کعبه ی خود ، پر از نگاه بوده ای
تو چشمه ی نور به هر ، شام سیاه بوده ای
کشته ی غربت رضا ، بر او گواه بوده ای
شهیده ی وصال او ، میان راه بوده ای
به وقت جان سپردنت ، چو بی پناه بوده ای
شبیه عمه زینبت ، اسیر آه بوده ای
ولی مگر به شهر قم ، بین سپاه بوده ای؟
شاهد طعنه هایی از ، قوم تباه بوده ای ؟
شاهد قتل دلبری ، چه دل بخواه بوده ای؟
شاهد قتل او کجا ، به قتلگاه بوده ای ؟
کجا میان شعله ها ، به خیمه گاه بوده ای؟
گواه کشتن کسی ، چه بی گناه بوده ای ؟
اگر که از برادرت ، به تیغ غم جدا شدی
مگر که زائر سری ، به روی نیزه ها شدی ؟
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
#محمد_مبشری
▶️
تویی که بر باده ی فیض ، واسط کبریا شدی
رحمت بیکران حق ،به جمع ماسوا شدی
روح کرامت و سخا ، ز جانب خدا شدی
به نغمه های عرشیان، همیشه در نوا شدی
دمی که از امام خود ، به امر حق جدا شدی
به دوره ی فراق او ، یکسره در دعا شدی
نامه رسید و دعوتی ، ز یار آشنا شدی
بهر وصال یار خود ، همسفر بلا شدی
به خاطر حضرت عشق ، وارد ماجرا شدی
شبیه یک پرنده ای ، به آسمان رها شدی
آمدی از مدینه و زائر کربلا شدی
سوی خراسان به سفر ، به جانب رضا شدی
تا به بیابان هدفِ ، هجمه ی ناروا شدی
بعد هجون دشمنان ، شاهد کشته ها شدی
چو ماه و انجم آمدی ، به جمع مردم آمدی
چه خوب شد بانوی من ، به جانب قم آمدی
@hosenih
تا که ورود تو به قم ، به مردمان خبر رسید
از پر هر فرشته ای ، به شهر صد گُهر رسید
فوج ملک نغمه کنان ، ز عرش بر گذر رسید
دمی که هودَجت ز ره ، به صد شکوه و فَر رسید
تا که لجام مرکبت ، به دست صد قمر رسید
بهر صلا به مقدمت ، صوت سروش سر رسید
به خیمه یاد تو که چون ، نسیمی از سحر رسید
طنابی از گیسوی حور ، ریسه ای از هنر رسید
ندا ز آسمان زدند ، که نور از سفر رسید
به خانه ات به بیت نور ، فاطمه ای دگر رسید
دوباره زینبی ز ره ، به شهر قم اگر رسید
برای مقدم تو بود ، اگر که سیم و زر رسید
به شرح اسماء خدا ، صفات تو به بر رسید
جوهر هر کتابتی، به لوح اگر اثر رسید
قلم تویی کرم تویی ، حریم و هم حرم تویی
واسطه ی فیض خدا ، به ذره ی عدم تویی
@hosenih
مِهر اگر رضای توست ، بر او چو ماه بوده ای
کعبه اگر وجود اوست ، تو قبله گاه بوده ای
به سوی آن کعبه ی خود ، پر از نگاه بوده ای
تو چشمه ی نور به هر ، شام سیاه بوده ای
کشته ی غربت رضا ، بر او گواه بوده ای
شهیده ی وصال او ، میان راه بوده ای
به وقت جان سپردنت ، چو بی پناه بوده ای
شبیه عمه زینبت ، اسیر آه بوده ای
ولی مگر به شهر قم ، بین سپاه بوده ای؟
شاهد طعنه هایی از ، قوم تباه بوده ای ؟
شاهد قتل دلبری ، چه دل بخواه بوده ای؟
شاهد قتل او کجا ، به قتلگاه بوده ای ؟
کجا میان شعله ها ، به خیمه گاه بوده ای؟
گواه کشتن کسی ، چه بی گناه بوده ای ؟
اگر که از برادرت ، به تیغ غم جدا شدی
مگر که زائر سری ، به روی نیزه ها شدی ؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
#محمد_مبشری
▶️
ما جز به نگاهت به کسی دل نسپاریم
در دل گرهی جز سر زلف تو نداریم
جز خاک تو بر جای دگر سر نگذاریم
بی زمزمه ات یکسره بی صبر و قراریم
هر لحظه ی ما شور تمنای تو باشد
در دیده ی ما شوق تولای تو باشد
@hisenih
ای آن که ملک بوده به درگاه تو دائم
جبریل شده بر حرم و کوی تو خادم
در عشق نباشد به جز از مهر تو لازم
عالم به فدایت شود ای حضرت کاظم
محبوب خدایی و منم عاشق رویت
گر چه همه را قبله بُوَد روی نکویت
@hisenih
ای آنکه جهان است همه تحت پناهت
مولای کریمی و دلم هست گواهت
ای کاش شود قسمت من نیمه نگاهت
نوری و عدو تاب ندارد رُخِ ماهت
یک لحظه تو را دیدن و پس لذت یک عمر
یک لحظه جدایی ز تو و حسرت یک عمر
@hisenih
آوازه ی عشق تو به افلاک رسیده
در سجده سرت یکسره بر خاک رسیده
بر سلسله خونت ز دلی چاک رسیده
بالای سرت بانوی غمناک رسیده
بر جد تو گر نیزه و شمشیر کشیدند
بر قلب تو از زخم زبان تیر کشیدند
@hisenih
جز مهر تو در خاطره ها یاد نداریم
جز زمزمه ی نام تو فریاد نداریم
ما غیر رضای تو که امداد نداریم
جز در حرمش پنجره فولاد نداریم
ما را برسان تا حرم خود ز خراسان
از مشهد او تا حرمت پر بکشد جان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hisenih
#حضرت_عباس_علیه_السلام
با منِ تشنه لب اِی مشک وفاداری کن
دلِ اهل حرم این جاست تو دلداری کن
همره آبِ درونت به زمین میریزد
آبرویم به بر یار خریداری کن
خواهم آبی ببرم بهر گلویی کوچک
آه اِی مشک زمین خورده مرا یاری کن
یاد لبهای حسین آب نخوردم هرگز
یاد مظلومی او باش تو غمخواری کن
دستم از بازوی من قطع شد و با دندان
سوی خیمه بَرَمَت یاریِ بیماری کن
من علمدار سپاهم به زمین افتادم
بهر یاری تنم خیز علمداری کن
آبرویم به بر فاطمه رفت از خجلت
با منِ تشنه لبای مشک وفاداری کن
#محمد_مبشری
@fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#محمد_مبشری
وارسی کرد آن حوالی را
پشت هر تپه ، سنگ ، بوته ی خار
خیمه در خیمه ، گوشه در گوشه
بچه ها را شُمُرد چندین بار
ایستاد و کمی تأمل کرد
با همه خستگی شد آماده
چشم هایش به دور و بر چرخید
هیچ کس از قلم نیفتاده
کاروان را شکسته بندی کرد
روی هر زخم مرهمی پیچید
گاه گاهی میان این همه سوز
سَرِ بر نیزه رفته ای می دید
شانه ها دائماً تکان می خورد
گریه بی صدا چه سوزی داشت
بچه ها را کمی تَفَقُّد کرد
خودش اما چه حال و روزی داشت
تند می رفت و تند بر می گشت
در نظر داشت طول قافله را
بچه ها را یکی یکی می گفت
کم کنید...کم کنید فاصله را
با تمام وجود می زد شور
رو به رویش سیاهی شب بود
دور تا دور کاروان می گشت
نگران غرور زینب بود
غیرت حیدریش رو شده بود
چادر مادران بر سر داشت
هم حواسش به چشم خواهر بود
هم هوای سر برادر داشت
مثل مادر چه غربتی دارد
مثل بابا چقدر مظلوم است
چه کسی گفت آب می خواهم؟
مشک بردوش ام کلثوم است
#################
@fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
ای چشمه سار بخشش و ایثار و جود ها
ای ابتدای رشته ی بود و نبود ها
خلق جهان ، به امر خدا شد به خاطرت
سر منشأ کرامت و بذلی و جودها
معیار قرب و دوری حق از ولای توست
معنی گرفته با تو فراز و فرود ها
سمت نگاه تو که مسیری است تا خدا
رمز تقربِ همه اهل سجودها
نامت که در میانه ی هر بیتی آمده
شد افتخار جمله ی شعر و سرود ها
سر رشته ی تمامیِ دل ها به دست توست
با مهر تو تنیده همه تار و پود ها
قدر تو را ولی همگان ناشناختند
تا جرعه های کینه نصیب تو ساختند
در پیچ و تاب حادثه ها مبتلا شدی
تا لحظه ای که کشته ی زهر جفا شدی
در عمر کوته ات که نه چندان بهار دید
با هر خزان و رنج و جفا آشنا شدی
در بی کسی و غربت تو این سخن بس است
حتی میان خانه اسیر بلا شدی
با همسری که همدم و یارت نبوده است
هر لحظه با غمِ دل خود همنوا شدی
تا شعله های زهر غمش بر جگر نشست
درد آشنای سوز دلِ مجتبی شدی
جان با لبان تشنه بدادی به بی کسی
تا زاین جهت چو کشته ی کرببلا شدی
از داغ تو شراره به قلب فلک فتاد
جانم فدای غربتت ای حضرت جواد
معنا گرفته قرب خدا با نگاه تو
باشد تمام اهل جهان در پناه تو
آن خالقی که خلق دو عالم نموده است
فرموده آفرینشِ خود با گواه تو
ماندی غریب از چه به شهر و به خانه ات
با آن که بوده خیل ملک از سپاه تو
وقتی که خون جگر شدی از زهر همسرت
سر زد تمام غربت و غم در نگاه تو
در لابلای هلهله های کنیزکان
آید صدای ناله ی پر سوز و آه تو
مانده سه روز پیکر تو زیر آفتاب
بر گو چه بوده اِی گل زهرا گناه تو ؟
بر بی گناهیِ تو شهادت دهد خدا
بر هر دلی ز داغ تو محنت دهد خدا
#محمد_مبشری
🌸 #دوبیتی_پیامبر_ص
🌸 #دوبیتی_امام_صادق_ع
🌸 #دوبیتی_رباعی_صلوات
🌸🌸🌸
از عرش ندایِ سرمدی می آید
از سمتِ سرایِ ایزدی می آید
بر دامن پاک آمنه در این ماه
یک شاخه گل محمدی می آید
🌸🌸🌸
بر اهل جهان مژده زِ بالا آمد
جِبرْيل اَمين بَهرِ تماشا آمد
بفرست در این ماه مکررصلوات
چون خاتم الانبیا به دنیا آمد
🌸🌸🌸
شدماهِ ربیع و دل پر از شور و نشاط
از ناحیه ی رَب شده نازل بركات
زیبنده ترین ذکر در این ماه بُوَد...
بر حضرت مصطفی و آلَش صلوات
🌸🌸🌸
بفرست تو ای شیعه ی عاشق صلوات
بر زینت و اَشرفِ خلایق صلوات
در ماهِ ربيع الاول از روی اَدب
کن هدیه به احمد و به صادق صلوات
🌸🌸🌸
از سمتِ مدینه این ندا آمده است
باقر به لبش ذکر و ثنا آمده است
بفرست به مصطفی و آلَش صلوات
چون صادق آل مصطفی آمده است
🌸🌸🌸
جِبرْیلِ اَمین دوباره پَر را وا کرد
بر روی زمین بَزم شعف برپا کرد
بر باقر و اُمّ فَرْوه چون امشب حق
یک دسته گلِ محمدی اهدا کرد
🌸🌸🌸
ای شیعه مَکن وحشت قبر و سَکرات
تا حضرتِ مرتضی ست کشتی نجات
در وقت سوالشان بگو با دو ملک
من شيعه ی حیدرم، به حیدر صلوات
🌸🌸🌸
ای شیعه بگو بلند و ممتد صلوات
تا که بشود راهِ بلا سد صلوات
بر احمد و زهرا و علی و حَسَنین
بر پنج تن و آلِ محمد صلوات
🌸🌸🌸
در اوجِ عطش آب حیاتی دارد
زين ذکر مدامش حَسَناتی دارد
هنگام خطر برای دفعش، شیعه..
..بر احمد و آلَش صلواتی دارد
🌸🌸🌸
سر منشأ خیر و برکاتم صلوات
در اوجِ خطر راه نجاتم صلوات
ای کاش بیاید به زبانم یک آن..
هنگامه مرگ و سَکراتم، صلوات
🌸🌸🌸
(اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
(#مجتبی_دسترنج_ملتمس)
ژبان رسول و قلب پر عاطفه اش
وآن ذکر دُعا و ناله و زمزمه اش
در روز ولادتش بگیریم همه
یک تذکره ی مدینه از فاطمه اش
🌺🌺🌺
شب را سحر آمد که محمد آمد
روز ظفر آمد که محمد آمد
بت های حرم شکست و زآن بشکستن
فریاد برآمد که محمد آمد
🌺🌺🌺
از دامن آمنه درخشید چو ماه
احمد پسر گرامی عبدالله
بوالقاسم و این همه صفات محمود
لا حول و لا قوة الا بالله
🌺🌺🌺
این رهبر کل که بر رسولان شاه است
با پرچم لااله الا الله است
گفتم به سروش نام این رهبر کیست؟
گفتا که محمد بن عبدالله است
🌺🌺🌺
عید است و خداوند فرستاده برات
نوری چو نماز و روز ه و حج و زکات
ذکری که شبیه قبله وحدت ساز است
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
🌺🌺🌺
گردیده شعار هر مسلمان صلوات
تاریخچه عترت و قرآن صلوات
بر شیعه بود نشانه حق طلبی
از اول عمر تا به پایان صلوات
🌺🌺🌺
شد باز به روی خلق باب برکات
خواهی تو اگر ز درگه دوست برات
بفرست ز جان و دل به آوای جلی
بر خاتم انبیاء محمد (ص) صلوات
🌺🌺🌺
گفته ز ازل خدای سرمد صلوات
بر نور جمال پاک احمد صلوات
با نام علی و حسنین و زهرا
بر آل کسا ، آل محمد صلوات
#محمد_مبشری
🌺🌺🌺
با ذکر محمد و علی دل شادم
از قید جهان و بندگی آزادم
یارب نظری کن که به فردای وصال
این ذکر رسد به دادم و فریادم
#محمد_مبشری
🌺🌺🌺
با نام علی لب به سخن وا کردم
وز عشق علی دیده چو دریا کردم
ما عاشق و دل داده ی مولا هستیم
با یک صلوات جمله زیبا کردم
🌺🌺🌺
با نام پیمبر هر سخن شیرین است
بی یاد پیمبر هر دلی غمگین است
خواهی تو اگر شاد شوی در همه عمر
بفرست صلواتی ، بهر دل تسکین است
#محمد_مبشری
🌺🌺🌺
به آیه آیه قرآن احمدی صلوات
به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
به اهل بیت رسول گرامی اسلام
به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات
🌺🌺🌺
ای نام تو جان بخش تراز آب حیات
محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیا وارسال رسل
مقصود تو بودی به جمالت صلوات
🌺🌺🌺
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
#ترکیب_بند
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
به مناسبت ورود به شهرمقدس قم
تویی که بر باده ی فیض ، واسط کبریا شدی
رحمت بیکران حق ،به جمع ماسوا شدی
روح کرامت و سخا ، ز جانب خدا شدی
به نغمه های عرشیان، همیشه در نوا شدی
دمی که از امام خود ، به امر حق جدا شدی
به دوره ی فراق او ، یکسره در دعا شدی
نامه رسید و دعوتی ، ز یار آشنا شدی
بهر وصال یار خود ، همسفر بلا شدی
به خاطر حضرت عشق ، وارد ماجرا شدی
شبیه یک پرنده ای ، به آسمان رها شدی
آمدی از مدینه و زائر کربلا شدی
سوی خراسان به سفر ، به جانب رضا شدی
تا به بیابان هدفِ ، هجمه ی ناروا شدی
بعد هجون دشمنان ، شاهد کشته ها شدی
چو ماه و انجم آمدی ، به جمع مردم آمدی
چه خوب شد بانوی من ، به جانب قم آمدی
تا که ورود تو به قم ، به مردمان خبر رسید
از پر هر فرشته ای ، به شهر صد گُهر رسید
فوج ملک نغمه کنان ، ز عرش بر گذر رسید
دمی که هودَجت ز ره ، به صد شکوه و فَر رسید
تا که لجام مرکبت ، به دست صد قمر رسید
بهر صلا به مقدمت ، صوت سروش سر رسید
به خیمه یاد تو که چون ، نسیمی از سحر رسید
طنابی از گیسوی حور ، ریسه ای از هنر رسید
ندا ز آسمان زدند ، که نور از سفر رسید
به خانه ات به بیت نور ، فاطمه ای دگر رسید
دوباره زینبی ز ره ، به شهر قم اگر رسید
برای مقدم تو بود ، اگر که سیم و زر رسید
به شرح اسماء خدا ، صفات تو به بر رسید
جوهر هر کتابتی، به لوح اگر اثر رسید
قلم تویی کرم تویی ، حریم و هم حرم تویی
واسطه ی فیض خدا ، به ذره ی عدم تویی
مِهر اگر رضای توست ، بر او چو ماه بوده ای
کعبه اگر وجود اوست ، تو قبله گاه بوده ای
به سوی آن کعبه ی خود ، پر از نگاه بوده ای
تو چشمه ی نور به هر ، شام سیاه بوده ای
کشته ی غربت رضا ، بر او گواه بوده ای
شهیده ی وصال او ، میان راه بوده ای
به وقت جان سپردنت ، چو بی پناه بوده ای
شبیه عمه زینبت ، اسیر آه بوده ای
ولی مگر به شهر قم ، بین سپاه بوده ای؟
شاهد طعنه هایی از ، قوم تباه بوده ای ؟
شاهد قتل دلبری ، چه دل بخواه بوده ای؟
شاهد قتل او کجا ، به قتلگاه بوده ای ؟
کجا میان شعله ها ، به خیمه گاه بوده ای؟
گواه کشتن کسی ، چه بی گناه بوده ای ؟
اگر که از برادرت ، به تیغ غم جدا شدی
مگر که زائر سری ، به روی نیزه ها شدی ؟
#محمد_مبشری
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهدالرضا علیه السلام
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
ای چشمه سار بخشش و ایثار و جود ها
ای ابتدای رشته ی بود و نبود ها
خلق جهان ، به امر خدا شد به خاطرت
سر منشأ کرامت و بذلی و جودها
معیار قرب و دوری حق از ولای توست
معنی گرفته با تو فراز و فرود ها
سمت نگاه تو که مسیری است تا خدا
رمز تقربِ همه اهل سجودها
نامت که در میانه ی هر بیتی آمده
شد افتخار جمله ی شعر و سرود ها
سر رشته ی تمامیِ دل ها به دست توست
با مهر تو تنیده همه تار و پود ها
قدر تو را ولی همگان ناشناختند
تا جرعه های کینه نصیب تو ساختند
در پیچ و تاب حادثه ها مبتلا شدی
تا لحظه ای که کشته ی زهر جفا شدی
در عمر کوته ات که نه چندان بهار دید
با هر خزان و رنج و جفا آشنا شدی
در بی کسی و غربت تو این سخن بس است
حتی میان خانه اسیر بلا شدی
با همسری که همدم و یارت نبوده است
هر لحظه با غمِ دل خود همنوا شدی
تا شعله های زهر غمش بر جگر نشست
درد آشنای سوز دلِ مجتبی شدی
جان با لبان تشنه بدادی به بی کسی
تا زاین جهت چو کشته ی کرببلا شدی
از داغ تو شراره به قلب فلک فتاد
جانم فدای غربتت ای حضرت جواد
معنا گرفته قرب خدا با نگاه تو
باشد تمام اهل جهان در پناه تو
آن خالقی که خلق دو عالم نموده است
فرموده آفرینشِ خود با گواه تو
ماندی غریب از چه به شهر و به خانه ات
با آن که بوده خیل ملک از سپاه تو
وقتی که خون جگر شدی از زهر همسرت
سر زد تمام غربت و غم در نگاه تو
در لابلای هلهله های کنیزکان
آید صدای ناله ی پر سوز و آه تو
مانده سه روز پیکر تو زیر آفتاب
بر گو چه بوده اِی گل زهرا گناه تو ؟
بر بی گناهیِ تو شهادت دهد خدا
بر هر دلی ز داغ تو محنت دهد خدا
#محمد_مبشری
دیوان اشعار محمد اسماعیل فضل الهی
https://eitaa.com/fazlll
این سه ساله همه ی دار و ندار حرم است
این سه ساله به خدا بهر خدا محترم است
این سه ساله ثمر باغ علی و زهراست
غنچه ی یاس پر از عطر غم و اشک نم است
قد او را چو نظر کرد یتیمی گفتا
مادرا آه چرا قامت این بچه خم است
او سپهدار سپاه اسرای شام است
او علمدار سپاه اسرای حرم است
پرچم عزت این قافله را کرده بلند
آری این طفل سه ساله که صاحب علم است
در حرم گریه او کرد قیامت بر پا
جبرییل است ولی منزل او خاک غم است
#محمد_مبشری
#مناجات_با_خدا
به مناجات شب دل داران ،به دعای خسته ی بیماران
به شب غم ها ،به دل تنها ، به نوای و اشک همه یاران
به دل خسته ، به پر بسته ، به ندای جان گرفتاران
به لب نالان ،سینه ی سوزان ، به سرود ناله ی غمخواران
به دو چشم منتظر بر راه ،به دل محنت زده ی پر آه
بک یا الله بک یا الله ،بک یا الله بک یا الله
به شب و نجوا و نماز شب ، به صدای زمزمه ی یارب
به سرشک جاری هر دیده ، به دل افتاده به تاب و تب
به نوای آه ستم دیده ، که ز غصه ها شده جان بر لب
به هر آن که گشته ز غم مضطر ، به دل ماتم زده ی زینب
به وجود اهل ولا سوگند ، به هر آن با تو شده همراه
بک یا الله بک یا الله ، بک یا الله بک یا الله
به حدیث لوح و قلم سوگند ، به منا و بیت و حرم سوگند
به خدای عشق و وفا و مهر ، به امیر جود و کرم سوگند
به نوای هروله ی عاشق ، که زند سوی تو قدم سوگند
به امیر علقمه آن سقا ، که دو دستش گشته قلم سوگند
به صدای بی کسی صحرا ، به ندای غربت ثارالله
بک یا الله بک یا الله ، بک یا الله بک یا الله
به هزاران توبه بشکسته ، شده ام از بار گنه خسته
به میان بند هوای نفس ، به پر و بالی که شده بسته
به هر آن که در حرم یادت ، به حریم ذکر تو بنشسته
به حضور و معرفت عارف ، به دل هر عاشق وارسته
به شب بیداری و آوای ، تپش هر قلب به حق آگاه
بک یا الله بک یا الله ، بک یا الله بک یا الله
به نسیم راز و نیاز شب ، به سحرگاهان و نماز شب
به دل بیدار و مناجاتش ، به نوای سوز و گداز شب
به شب قدر و مه بدر او ، به دل نجواگر ساز شب
لیلت القدری که بود زهرا ، شده ذکر او همه راز شب
به نزول روح و ملائک بر ، دل چون مرآت ولی الله
بک یا الله بک یا الله ، بک یا الله بک یا الله
به گل ریحانه قسم یارب ، به شب میخانه قسم یارب
به حریم کعبه و مولودش ، حرم جانانه قسم یارب
به علی که گشته به امر تو ، صاحب آن خانه قسم یارب
به سه ساله نوگل جا مانده ، گوشه ی ویرانه قسم یارب
به اسیری زینب کبری ، به غریبی و به غم جانکاه
بک یا الله بک یا الله ، بک یا الله بک یا الله
به هلال قد کمان ،الله ، به جفا و جور زمان ، الله
به نوای قاری قرآن و ، به سر بر نیزه روان ، الله
به ندای حنجر ببریده ، به میان تیر و سنان ، الله
به حریم عصمت آل الله ، ز نگاه شمر و سنان ، الله
به جمال یوسف زهرایی ، به میان هاله ی سرخ ماه
بک یا الله بک یا الله ، بک یا الله بک یا الله
#محمد_مبشری
مناجات با خدا
خدای من خدای من - خدای من خدای من
مرا با این بدی هایم ، قبولم کن تو مولایم
مرا گر رد کنی یارب ، دگر تنهای تنهایم
تو گفتی که بیا سویم ، بیایم درد دل گویم
اگر چه من بدم اما ، کنون سوی تو می آیم
به خواب غفلتم هر شب ، ندارم ذکر تو بر لب
ز تو شرمنده ام یارب ، که خیلی پست و رسوایم
به وقت گفتگوی تو ، خجل هستم ز روی تو
ولیکن رو به سوی تو ، پر از شوق و تمنایم
الا ای مهربان خالق ، اگر چه پست و نالایق
ولی با این همه عاشق ، به ذکر تو هم آوایم
ز جرمم بس محزونم ، ز حال خویش دلخونم
خدایا از تو ممنونم ، که حیدر گشته مولایم
تو را بر حق پیغمبر ، به حق زهره ی اطهر
ببخش ای مهربان آخر ، مرا بر حقِّ آقایم
#محمّد_مبشّری