eitaa logo
دیوان فضل
286 دنبال‌کننده
382 عکس
288 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماه خوب عاشقی دارد به پایان می رسد لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می رسد آسمان چشم های عاشقان ابری شده مثل این سی شب دوباره بوی باران می رسد @hosenih پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می رود از هراس دوری اش دارد به لب جان می رسد گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند طرفة العینی گذشت و وقت هجران می رسد با مجیر و با ابو حمزه چه حالی داشتیم زود دارد افتتاح ما به پایان می رسد @hosenih بی سر و پا آمدم ، حالا سراپا ثروتم آری آری بر فقیران لطف سلطان می رسد مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد این فقط از خلق نیکوی کریمان می رسد آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده گان تا که آوای فغان از بند شیطان می رسد تا به قدر ذره ای مژگان من نمناک شد دیدم از دریای رحمت موج غفران می رسد تا که گفتم "بالحسین،العفو" ، دستم را گرفت لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می رسد هرشب اینجا پا به پای ما خدا هم روضه خواند ناله ی واویلتا از عرش رحمان می رسد ** در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می رسد خواهرش بالای تل دارد تماشا می کند مادرش با قدّ خم ، موی پریشان می رسد کاش می شد زودتر از کربلا دورش کنند دارد از صحرا صدای نعل اسبان می رسد @hosenih عطر سیب پیکرش گودال را پر کرد و بعد بویی از پیراهن یوسف به کنعان می رسد ** وعده ی ما اربعین ، پای پیاده از نجف کربلا آغوش خود بگشا که مهمان می رسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ درگیرم این ایام با سودای رفتن شوق دویدن‌ها و امّاهای رفتن از صبح تا شب در خیالات رسیدن شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن @hosenih "ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور ماندن چرا؟، وقتی پرم از پای رفتن تنها دلیل "بودن" یک رود این است : فانی‌شدن در موج، در دریای رفتن @hosenih دل دل نباید کرد، باید زد به جاده همراه باید گشت با غوغای رفتن آغوش گرمش کار خود را کرد آخر... آتش گرفته جانم از گرمای رفتن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
مخصوص امشب 👇👇👇👇👇 ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم ذکر حسین اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی