eitaa logo
دیوان فضل
271 دنبال‌کننده
306 عکس
244 ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قلبی که با حضور شما پا نمی شود محبوب خانواده ی زهرا نمی شود انسان بی حسین چو بیمار لاعلاج دردش به هیچ وجه مداوا نمی شود @hosenih عین هزار سال رکوعش قبول نیست قدی که سمت کرببلا تا نمی شود تنها نه اینکه زنده کند مرده را حسین بی مهر او مسیح، مسیحا نمی شود همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست جز او کسی به دوش نبی جا نمی شود روزی به روی سینه ی احمد نشسته بود امروز، شمر از بدنش پا نمی شود @hosenih می خواست از گلو سر او را جدا کند خیلی تلاش می کند... اما نمی شود جز آن که از قفا ببرد از حسین سر از کار قاتلش گرهی وا نمی شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می پرم گرد کوی و بام حسین تا بیفتم دمی به دام حسین با تواضع و دست بر سینه رو به قبله به احترام حسین @hosenih السلام علیک یا عطشان تشنه ام تشنه ی سلام حسین سند بندگیم را مادر روز اول زده بنام حسین پدرم بین سجده ی شکرش خواست تا که شوم غلام حسین کاش تا پیری ام همین باشد من و عشق علی الدوام حسین من و یک عمر نوکری کردن سایه ی لطف مستدام حسین هرکسی جون این تبار شود می برد بهره از مرام حسین من کی ام ؟ خانه زاد این درگاه ریزه خواری که از طعام حسین قد کشیدم ولی نبردم پی به سر سوزن از مقام حسین راز آزادگی و دینداری همه پیداست در کلام حسین @hosenih زیر بار ستم نباید رفت سرفرازی شده پیام حسین ذوالفقار است در کف مردی که می آید به انتقام حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بیتاب و بیقرارم، فکری به حال من کن آشفته روزگارم، فکری به حال من کن عمریست هر محرّم بارِ گناه خود را؛ دست تو میسپارم فکری به حال من کن @hosenih در گیر و دارِ غفلت نفْسم مرا زمین زد بالا گرفته کارم، فکری به حال من کن در کشتیِ نجاتت جایی برا من هست؟! خیلی امیدوارم... فکری به حال من کن با إذن مادر خود یکبار بعدِ روضه بنشین کمی کنارم فکری به حال من کن «نِعم الأمیرِ» عالم، ردّم نکن! به قران- جز تو کسی ندارم! فکری به حال من کن @hosenih دست مرا بگیر و در اولین شبِ قبر آنجا که در فشارم فکری به حال من کن بشنو صدای آهم را «یا قَدیمَ الإحسان» بالا سرِ مزارم فکری به حال من کن! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): از من نخواه با تو نباشم دقیقه ای دق می کنم بدون محرّم دقیقه ای بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم شادی همیشه هست ولی غم دقیقه ای من حاضرم که هستی خود را عوض کنم با سایه سار بیرق و پرچم دقیقه ای واللهِ یا حسین ، برابر نمی شود شش گوشه ی تو با همه عالم دقیقه ای اصلا چه می شود که بخوانی کنار خود مثل زهیرِ خسته، مراهم دقیقه ای (جانانی و اشاره ی جانانم آرزوست) ما را کنید مُحرم و مَحرم دقیقه ای بر باد رفت زحمت بازوی فاطمه کنج تنور گیسوی درهم ... دقیقه ای ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): لب تشنه ای و از لب نِی کام بُرده ای با کربلا دل از همه ایام بُرده ای آب فرات و آب حیاتند تشنه اَت آب بقاء را تو لبِ جام برده ای با اشک و نوحه و علم و روضه و عزا تا قلب کفر، پرچم اسلام، برده ای روز ازل که نوکرِتان تا اَبد شدم با إذن فاطمه، تو مرا نام برده ای عادت نکرده ایم، بجز خوانِ نعمتت ما را کنار سفرۀ اکرام برده ای آری سعادتِ بشرییَت بدست تست تو بَرده را، به بندگیِ تام برده ای عالَم فقیرِ شور و شعورِ حسینی است چون عقل و عشق را تو به فرجام برده ای والله دشمنانِ تو تا حشر باختند تاریخ را تو،تا به سرانجام برده ای یک اربعین، هزار هزار اربعین شده یک قافله، اگر چه تو از شام برده ای مفهوم تَر ز مأذنه ها و مناره ها تکبیر را تو بر سرِ هر بام برده ای با رأس خویش بود که کنجِ تنور و دِیر اسلام را به شیوۀ گمنام برده ای وقتی که تو پناه به عباس میبری یعنی برای خیمه چه پیغام برده ای زینب ولی، بدونِ علمدار، بی حسین میگفت با سرت، تو مرا شام برده ای مهدی اگر که صبح و مسا گریه میکند ارثی است که تو از همه اقوام برده ای ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیوان فضل ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیت خانمان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج آیتی ز مقام و جلال تو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین ما کیستیم تا که فدای سرت شویم یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم، باید مدافع حرم دخترت شویم بر دهر پشت پا زده، لبیک یاحسین حجت تمام شد حججی داده ایم ما تا آخرین نفس همه استاده ایم ما فرمان به گوش رهبر آزاده ایم ما همچون مدافع حرم آماده ایم ما از خون به سر حنا زده لبیک یاحسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریده ایم گشتیم در جهان و تو را برگزیده ایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیده ایم در شاهراه کوی شهادت شنیده ایم آغاز و انتها زده لبیک یاحسین فطرس گواه میدهد آقایی تو را حر دیده است حسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یاحسین داغی که آب خواستنت بی جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین ⏹ کانال رسمی اشعار مذهبی فضل الهی مشهد
بسم ‌الله الرحمن الرحیم @fazlll...... کانال رسمی اشعار مذهبی فضل الهی ▶️ از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من از دوری کربلاست آهِ دل من آواره و بیچاره پناه آوردم عمریست که شش گوشه شده منزل من شد حال دلم هر شب جمعه آشوب شد روضۂ مکشوفِ عطش قاتل من سوزانده مرا خشکی لبهای حسین(ع) انداخته آتش به دلِ محفل من بیتابِ تنِ بی سرِ او هستم و کاش گردد به فدایش سرِ ناقابل من در غربتِ قتلگاه افتاد به خاک تنها شدنِ حسین(ع) شد مشکل من میگفت به روی تل پریشان زینب(س) افتاده به زیر نیزه ها، حاصل من میگفت بیا و خواهرت را دریاب عریان شده مثل پیکرت محمل من! ⏹ © کانال رسمی اشعار مذهبی فضل الهی@fazlll
@fazlll دیوان اشعار محمد اسماعیل فضل الهی @fazlll ببار رحمت خود را، هميشه بارانی دلم هوای تو كرده خودت كه ميدانی دو ماه گريه برای مصیبت تو کم‌ است چه ميشود كه هميشه مرا بگريانی به هر محله كه رفتم به چشم خود ديدم نداشت غير در خانه ی تو خواهانی تو را به جان عزيزت بيا از اين خانه مرا جدا مكن آنی و كمتر از آنی غريبه نيست كسی كه غريبه مي آيد چه زود ميشود اينجا كسی خودمانی مقابل حرم تو مسيحی افتاده كه نيست شرط حسينی شدن مسلمانی نگاه تو به سياهی جُون قيمت داد گران شدند غلامان تو به ارزانی به درد تو كه نخوردم اگرچه ميدانم ولي به كار می آيم برای دربانی دوباره آمده اند و دوباره جا ماندم نميشود كه مرا زائرت بگردانی؟ چرا لباس تو را از تنت در آوردند كه اينچنين ته اين قتلگاه عريانی شعر از گروه
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم شاعر: @fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
313.7K
بند 1⃣ نور بباره به قبرِ / پدر_مادرا که "عشقِ" تو رو تویِ دل ما گذاشتن چه تقدیری بهتر از این / توی همون عالمِ زر اسم ما رو گدا گذاشتن معلومه که دستِ رَد نمی‌زنی به سینم حالا که گرفتارِ یلِ اُم بَنینم میگن که بهشت دُرُست شبیه کربلاته من بهشتو بین روضه‌هایِ تو می‌بینم «ای جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان» ........................ بند 2⃣ وقتی راهی ندارم / میام سرم رو می‌ذارم رو ضریح شش‌گوشه‌ت آقا وقتی گره هست توو کارم / سلام می‌دم سمت یارم حرم توئه عرش اعلی از من اگه باشه روز و شب از تو می‌خونم خوشبختی یعنی اسم توئه وردِ زبونم هر جوری میشه منو نگه‌دار توی روضت حیفه زیر دِینِ کسی غیر از تو بمونم «ای جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان» ............................. بند 3⃣ ای تیکه‌گاهِ عالم / نده به هیچ‌کس حوالم با تو سرم بالاس همیشه عشق تو برام مِلاکه / خوش به حال اون گدا که حسین همه‌ی زندگیشه می‌میرم اگه بگی دل از گدات بُریدی هر جا که زمین خوردم به داد من رسیدی آقا نکنه زیادی باشم توی روضت آقا نکنه بگی گدایی‌مو ندیدی «ای جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان» ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
؛ ؛ در آرزوی همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم حرارتی‌ست قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته‌ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه‌ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می‌بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می‌گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
رهرو آن است که هر صبح براتش بدهند با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند هر شب احیا کند آنکه بچِشَد طعمِ سحر هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند مژده‌ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی‌ست کز جمال ازلی، جلوه‌ی ذاتش بدهند چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد دیده‌ی دیگری اندر ظلماتش بدهند چارده نورِ الهی، همه صف می‌بندند یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند باده‌ی آب بقا روزی هر کس نشود ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند هر که شد زندگی‌اَش وقفِ اباعبدالله شهد شیرینِ شهادت به مماتش بدهند زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند تشنه‌ی باده‌ی ارباب نمانَد عطشان خودشان جرعه‌ای از آب فراتش بدهند گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند بِالله از گریه‌ی در حشر نجاتش بدهند با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین باز با سنگ جواب صدماتش بدهند لطمه زد زینب کبری به‌خودش در گودال از چه با خنده جواب لطماتش بدهند ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
؛ ؛ تا خداییِ خدا، در دل‌و‌جان‌ست حسین ما پناهنده به اوییم، امان‌ست حسین یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت همه‌ی دلخوشی ما ز جهان‌ست حسین بیشتر از خود ما غُصه‌ی ما را خورده شکر دارد! پدر سینه‌زنان‌ست حسین تا براین سینه زدی، بار گناهت را شُست بیشتر سینه بزن! خانه‌تکان‌ست حسین او‌ صدا کرده که امشب همه اینجا هستیم مردی‌اش بیشتر از حد بیان‌ست حسین وارد روضه شدی، محضر زهرا هستی روضه‌هایش بخدا عین جنان‌ست حسین... ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
؛ ؛ آفتابِ روزها و ماهِ شب شو با حسین فارغ از عُجب و ریا، کبر و غضب شو با حسین کربلایی! مُفت‌ْ خود را دست این و آن نده دست‌چینِ مادرش شو، منتخب شو با حسین سیلی بابا ز لبخند غریبه خوش‌تر است هرگناهی هم اگر کردی، ادب شو با حسین اسم و رسمت را نمی‌خواهد، خودت را می‌خرد کار با دینت ندارد، پس وهب شو با حسین از حسین غیر خودش چیزی بخواهی باختی قید دنیا را بزن، اهل طلب شو با حسین کعبه یک‌سنگ نشان بوده، خدا در کربلاست دورِ شش‌گوشه برو، حاجیِ رب شو با حسین چندساعت هم‌ اگر شد لب به آب اینجا نزن کربلا وقتی می‌آیی، تشنه‌لب شو با حسین بی حسین اعمال خوبِ ما وبال گردن‌اند عامل هر واجب و هر مستحب شو با حسین ** ای که میگویی حسین، ذکر حسین یا مجتباست پس بگو جانم حسن، پُرتاب و تب شو با حسین ✍
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین... https://eitaa.com/fazlll دیوان فضل
مخصوص امشب 👇👇👇👇👇 ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم ذکر حسین اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
دلتنگ و خراب آمده‌ام باز رو به راهم کن مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن   نیامدم به تمنای آب و نان سویت کمی به حُرمت ام البنین نگاهم کن   فدای جُون شوم، روسپید عالم شد نگاهِ لطف به ظرفِ دلِ سیاهم کن   عطا به جای خودش، جای این همه گریه... برای سینه زنت، ذوالکرم دعا هم کن   به زیر بارِ گران علامتت گفتم: گذر ز توشه‌ی سنگین اشتباهم کن   مُقدم است به کارم، همیشه کار شما بیا و پیرِ همین راه و دستگاهم کن   عجیب دلهره دارم به کربلا نرسم برات کرب و بلای مرا فراهم کن   میان گودیِ قبرم، زمان تلقینم اسیرِ روضه‌ی گودیِ قتلگاهم کن   زمان تشنگیِ حشر، یاد تشنگی‌ات جواز گریه بده، غرقِ اشک و آهم کن ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین در مناجات نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم' حسین... ✍ https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
سنگ هم باشم! نگاهِ تو مرا دُر می‌کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می‌کند یک سلام از پشتِ بام خانه دادم، فُطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می‌کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشتِ بام خانه را مَرقد تصور می‌کند "آسمان" روضه گرفت و "ابر" گریه می‌کند "رعد" سینه می‌زند، «زهرا» تشکر می‌کند مُهرِ تُربت را که بوسیدم، دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاهِ تو مرا دُر می‌کند https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
عرش بر جلوه‌ی رخسار حسین می‌نازد فرش بر رونق بازار حسین می‌نازد ابر بر اشک عزادار حسین می‌نازد قبر شش‌گوشه به زوار حسین می‌نازد کربلا هم به علمدار حسین می‌نازد آیت لیله‌ی معراج، حسین است حسین عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین عاشق مست به صهبای حسین می‌نازد شیعه بر عشق و تولای حسین می‌نازد جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟ جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟ جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟ مصطفی در صف محشر به حسین می‌نازد مرتضی ساقی کوثر به حسین می‌نازد هشت در را که گشایند به فردوس برین شهپری را که خدا داده به جبریل امین حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین خط توحیدپرستی به حسین می‌نازد صانع عالم هستی به حسین می‌نازد دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست هر که دیوانه‌ی مولا نبُوَد، عاقل نیست نه فقط عاقل مجنون به حسین می‌نازد مدعی، دیده‌ی گردون به حسین می‌نازد یاحسین آب حیات است، بگو یامولا نردبان درجاتِ است، بگو یامولا یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟ جز حسین کیست که محبوب تمام‌ دل‌هاست؟ او حسین است، بلی میوه‌ی قلب زهراست فاطمه‌ ام ابیها به حسین می‌نازد همه‌جا زینب کبری به حسین می‌نازد "یاحسین" ذکر ولایی‌ست، خدا می‌داند "یاحسین" رمز رهایی‌ست خدا می‌داند "یاحسین" فیض خدایی‌ست، خدا می‌داند نه فقط عالم و آدم به حسین می‌نازد این شرف بس، که خدا هم به حسین می‌نازد فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین چون علی مبتکر سیر زمان است حسین طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین می‌نازد در سحرگاه قیامت به حسین می‌نازد ✍ مرحوم https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی، چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال، مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد :: با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد ✍https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
هر گاه از نگاهِ تو، دل‌های ما بُرید نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه عصیانِ روز، از تو چه شب‌ها مرا بُرید ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمی‌دهند ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید با اِدعا، دعا که به‌جایی نمی‌رسد باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید * * * حبِ علی‌ست، مقصد و مقصود کبریا لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید روزی‌که سفره‌دارِ ازل، سُفره پهن کرد نانِ مرا، به‌نامِ شهِ کربلا بُرید این‌گونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه... انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید * * * می‌گفت مادرش به نوا، ای حسینِ من جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟! تو داشتی هنوز کمی حرف می‌زدی سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید رحمی نکرد شمر، به رگ‌های پاره‌اَت می‌دید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید وقتی که تشنه‌لب گلویت بی‌هوا بُرید... ✍
  آن‌روز كه به داغِ غمت مبتلا شديم دل‌خون‌تر از شقايق دشتِ بلا شديم ما يادمان كه نيست ولي راستي حسين با درد غربت تو كجا آشنا شديم؟! ممنون از اينكه آمدي آقاي ما شدي ممنون از اينكه نوكر اين خانه ما شديم شكرِ خدا كه فاطمه ما را خريده است شكر خدا كه خرج بساط شما شديم غربت‌سرای ماست عزاخانه‌ی شما با گريه بر تو بود عزيز خدا شديم ما را خدا به عشق تو می‌بخشد عاقبت ما عاقبت‌بخيرِ تو در روضه‌ها شديم ما یک برات کرب و بلا، لای پوشه‌ایم ساکت نشسته‌ایم تو امضایمان کنی حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد باید عنایتی به غزل‌هایمان کنی بی جذبه‌ی عصا که به جایی نمی‌رسیم یک جذبه کن که حضرت موسایمان کنی ☀️🌴🌷🌺🌻🥀🎄🍏 دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی، چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال، مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد :: با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد سروده گروه
عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوخته‌ی کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می‌داند که کمی از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریه‌ی خلق، کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله؟ دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله "میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... ✍ https://eitaa.com/fazlll