#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مردی که جبریل امین در محضرش بود
دریای علمش هدیهی پیغمبرش بود
نام شریفش اسم نهری در بهشت است(١)
خلد برین هم جلوهای از مظهرش بود
فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت
این چشمهها جاری ز چشم کوثرش بود
وقتی که در میدانِ دین آماده میشد
تازه زمان رزم و فتح خیبرش بود
هر احتجاجش چشمها را خیره میکرد
تیغ کلامش ذوالفقار دیگرش بود
حتّی به همراه هزاران طالب علم
«نُعمان ثابت» پای درس منبرش بود(٢)
هارون مکّیها کجا بودند آنروز
روزی که دست شعله سدّ معبرش بود؟!
فرزند ابراهیم را آتش نسوزاند
این معجزه از معجزات محشرش بود
یاد مدینه بود و عکس آتش و دود ...
... دائم میان قاب چشمان ترش بود
شکرخدا چشمی به ناموسش نیفتاد
شکرخدا که بین حجره همسرش بود
مویی نشد کم از سر اهل و عیالش
هر چند که بُغضی درون حنجرش بود
در آن شلوغی روضه میخوانْد اشک میریخت
اشکش برای عمّههای مضطرش بود
او بیشتر یاد رقیّه بود آن جا
این روضهها هم حرفهای آخرش بود:
از کاروان جا مانده بود و اندکی بعد ...
... با تازیانه زجر، بالای سرش بود
یک دست خود را حائل سیلی نمود و
یک دست دیگر هم به روی معجرش بود
آتش، هجوم ناگهانی، درد پهلو
اینها همه ارثیههای مادرش بود
✍ #محمد_فردوسی
١_ در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که پدرم مرا از روی علم و آگاهی جعفر نام نهاد، چون جعفر، نام نهری در بهشت است.
📚بحارالانوار مجلسی، ج ۴۷، ص ۲۶
٢_ نُعمان بن ثابت بن زوطا بن مرزبان مُکنّا (مشهور به ابوحَنیفه) پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
oomadi-paeezemoon-bahar-beshe.mp3
4.04M
#حضرت_معصومه__س__مدح
🌺🌺🌺
اومدی پاییزمون بهار بشه
دلای ما همه نو نوار بشه
اومدی تا با تو و برادرت
سفره ی موسوی برقرار بشه
توو صفات تو خدارو میبینم
عمه ی کرب و بلارو میبینم
وقتیکه به گنبدت خیره میشم
انگاری امام رضارو میبینم
میشه که حضرت زهرا به تو گفت
پدرت همش فِداها به تو گفت
بعضی حرفامو به هیچکی نمیگم
باید این حرفارو تنها به تو گفت
همه خوبا همه حیرون تواند
مریم و آسیه دربون تواند
افتخار میرزا قمی ها اینه
توی قبرستون شیخون تواند
اونقدَر امامتو صدا زدی
ناله ی رضا رضا رضا زدی
مثل زینب تو هم آواره شدی
به کوه و دشت و بیابونا زدی
هرچی هم شد پسرت رو نزدند
جلو چشمات قمرت رو نزدند
پسرِ اَشعث ِ ملعونی نبود
با سیلی برادرت رو نزدند
هرچیشد وارد مقتل نشدی
دیگه گریون بالای تل نشدی
سه روز و سه شب توی بیابونا
پشت دروازه معطل نشدی
توی قم بال و پرت ریخته نشد
رقاصه دور و برت ریخته نشد
از رو پشت بومای خونه هاشون
آب و آتیش رو سرت ریخته نشد
توی قم بی احترامی ندیدی
نگاه مردای شامی ندیدی
توو خرابه های قم نبردنت
بخدا بزم حرامی ندیدی
به تو هیچکی کمتر از عزیز نگفت
هیچکسی حرفای تند و تیز نگفت
بین نامحرما یک برده فروش
زبونم لال به شما....
شاعر : رضا قربانی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
دهۀ کرامت و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
سلام ای صاحب شأن و مدارج
سلام ای دختر باب الحوائج
تو روح عصمتی معصومه هستی
تو از روز ازل در دل نشستی
بهشت مطلق شهر قمی تو
دلآرام امام هشتمی تو
خلایق گرد رویت در طوافند
ملائک بر درت در اعتکافند
زِ تو خورشید کسب نور کرده
زِ شرمت ماه، رخ، مستور کرده
به سویت هر چه حاجت دار، راهیست
گدایی بر درت چون پادشاهیست
حریمت مرکز عشق دو عالم
به این گلزار دعوت کن مرا هم
دل پاک ائمه بی قرارت
مزار حضرت زهرا مزارت
ببین زُّوار قبر اَنورت را
که میجویند اینجا مادرت را
عزادارت زمین و آسمانند
غم و درد دل تو بی کرانند
دلت در طوس و پا در رَه نهادی
برادرهای خود از دست دادی
تو درد و رنج بسیاری کشیدی
ولی روی برادر را ندیدی
چو دیدی بی کس و بی یار ماندی
غَمین خود را به شهر قم رساندی
تمام شیعیان با قلبِ مسرور
به استقبال تو با شادی و شور
به خاک مَقدمت بوسه نشاندند
زِ بام خانه ها گل می فشاندند
ندیدی تو یقین در آن میانه
اثر از کعب نی یا تازیانه
تو دیگر سیلی کافر ندیدی
به روی نی سر دلبر ندیدی
ندیدی سنگ بر پیشانی اش را
به روی نیزه قرآن خوانی اش را
ندیدی گریه های دختران را
ندیدی سنگ بازی با سَران را
ندیدی هم نوا با آه و ناله
به زیر دست و پا طفلِ سه ساله
اگر چه غصه و غم کم ندیدی
نگاه تلخِ نا محرم ندیدی
الا ای چهره ات ماه منیرم
برای عمه ات زینب بمیرم
امیرکرمانشاهی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
حسین طاهری
اعياد و ولادت ها-حضرت معصومه سلام الله عليها
عجب شور و حال و صحن و سرایی
تو هم قد دنیا داری فدایی
منم خاک پای شاه خراسان
تو اما دلبند موسی الرضایی
چه کبوترایی، چه صحن با صفایی
تو توی کرامت، مثه امام رضایی
پر زده فرشته، چون حرمت بهشته
خدا رو دلامون، اسم تو رو نوشته
بی بی معصومه 3 خانوم جان
***
مثه خورشیدی رو دستای بابا
به تو مادر میگه هزار ماشاالله
مدینه پر شد از عطر تو امشب
نجیب و خانومی تو مثل زهرا
حاجتش روا شد، باب الحوائج امشب
تو کنار رضا، مثل حسین و زینب
مادر تو با تو، دیگه غمی نداره
رو سر تو از عرش، بارون گل می باره
بی بی معصومه 3 خانوم جان
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
صدا صدای تپشهای قلبِ باران است
که مثل زمزمهی قاریانِ قرآن است
ستارههای فلک دانههای تسبیحاند
دوباره خانهی خورشید، ریسهبندان است
کلیمِ آل عبا با خداست، همصحبت
کنار وادی گهوارهای غزلخوان است
برای دختر خود «ان یکاد» میخواند
کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است
خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد
و برکتی که خدا میدهد فراوان است
نشستهام سر راهش؛ به زیر سایهی نور
سلام میدهم از دور، سمت آیهی نور
سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار، سلام
سلام حضرت گل؛ دخترِ بهار، سلام
دوباره نوکری از نسل نوکران علی
رسانده محضرت ای فاطمیتبار، سلام
به قطره قطرهی آب وضوت، محتاجم
به رود میدهم از سمت شورهزار، سلام
نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم
تپش تپش به تو دادهست، بیقرار، سلام
به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند
مرا قبول کن ای صاحباختیار، سلام !!
گدای سر به هوا؛ سر به راه خانهی توست
برایم آخرِ پرواز، چاه خانهی توست
تو شاهزادهای و من غلامزادهی تو
تویی ملیکه و من هم گدای سادهی تو
به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما ...
همیشه خیر رساندهست، خانوادهی تو
دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالیست
پر است، دستِ من از داده و ندادهی تو
نفس کشیدن من از کریمه بودن توست
که زندهام به هوای تو؛ با ارادهی تو
مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن
کبوترم؛ که زمین خوردهام به جادهی تو
بیا مرا ببر از خود؛ مسافرِ قم کن
اگر صلاح ِمن این است، در حرم گم کن
دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد
که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد
همیشه وقتِ بلا میشوم پناهنده
به سایهسار شما؛ در پناهِ قم - مشهد
کلاغهای شما هم سپید رو هستند
منم کبوترِ چهرهسیاهِ قم - مشهد
به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز
رسیده ابر کَرم؛ از نگاهِ قم - مشهد
دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست، فقط
که پرسهگاه من است ایستگاهِ قم - مشهد
همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم
هزار شکر خدا را که اهل ایرانم
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_____________________________
🔹نشرازفضل الهی
ازمحمدفضل الهی
🌴☀️🌴☀️🌴☀️🌴
امشب غزلی به وزن کوثرآمد
ازبهررضا یگانه خواهر آمد
باتابش نور حضرت معصومه
درکشورعشق روز دختر آمد
در ولادت حضرت فاطمه معصومه
........
نور ببین حضرت معصومه را
مثل نگین حضرت معصومه را
عرش نشینان همگی دیده اند
ماه جبین حضرت معصومه را
هم نفسِ آینه آورده اند
روی زمین حضرت معصومه را
دیده گشایید ، همه بنگرید
سبزترین ، حضرت معصومه را
کعبه ی دل نیز تصوّر کنند
اهل یقین حضرت معصومه را
عشق پدید آمد و تفسیر کرد
نور مُبین حضرت معصومه را
عشق چراغ حرمش می شود
سایه نشین کرمش می شود
سر زده از دیده ی او آفتاب
چون رخ تابیده ی او آفتاب
ماه بود دُرّ درخشان وی
گوهر غلتیده ی او آفتاب
حُسن درخشنده ی او چشمه سار
نام درخشیده ی او آفتاب
چشم حقیقت نگرش در حجاب
چهره پوشیده ی او آفتاب
جاریِ نورِ رخ او آبشار
چشمه جوشیده ی او آفتاب
در سبد روشن آئینه ها
شاخهِ گلِ چیده ی او آفتاب
چهره بر آورد چو ماه تمام
حضرت معصومه علیها سلام
بوی گل آینه در عالم است
گلشن ذالقعده ازو خُرّم است
عصمتِ لبریز ز نور ولا
دختر آئینه ، گل مریم است
فاطمه ی حضرت موساست او
عطر عقیق و صدف خاتم است
می شکفد روی دو دست نسیم
با نفس صبحدمان همدم است
کوثرِ موّاج به صحرای عشق
نهرِ بهشتی ست ، وَ یا زمزم است
دست کریمانه ی او سبزِ سبز
مثل شقایق که پر از شبنم است
نقش لبم نام دل انگیز اوست
بحر کرم دست گهرخیز اوست
دختر موساست ، جهان طور او
روشنی هر دو جهان نور او
دُرّ ثمین ، گوهر عطر و عفاف
می چکد از غنچه ی مسرور او
مصحف گل آمده در مدحتش
لوح کرامت همه منشور او
گرچه نهان ، لیک درخشنده است
دیده ی روشنگر و مستور او
زیر قدم های سلیمانی اش
گشته دل خسته ی من مور او
خوانده اگر آینه اش دل ولی
نیست به جز فاطمه منظور او
آن که فلک از رخ او منجلی ست
فاطمه ، معصومه ی آل علی ست
مدح ورا تا دلم آغاز کرد
خلق مضامین شد و اعجاز کرد
وقت طلوع رخ بانوی نور
پلک مرا جانب گل باز کرد
مرغ دلم رفت به یثرب ز شوق
از حرم سینه چو پرواز کرد
بارشِ توفانیِ اکرام او
شور مرا شعله برانداز کرد
از مدد عشق دلِ بی قرار
هر نفسی مهر وی ابراز کرد
با دم بانوی مسیحا نفس
عشق مرا با همه دمساز کرد
مُلک و مَلک شاد ز شمشاد او
زنده شد از تابش میلاد او
،،،،،،،،،اثری از
محمود تاری «یاسر»👆
اثرمحمد اسماعیل فضل الهی.👇
🌺🌳🦚🌸.
برخیز که لطف حق به غایت برسد
ذیقعده پراز عطراجابت........ برسد
بامقدم معصومه ومیلاد رضا
ده روز منوراز کرامت برسد
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#سیدپوریا_هاشمی و #رضا_دین_پرور
▶️
هرکس گدایی می کند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا
مانند زهرا روشنای خانه این بانوست
راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست
کوثر شده زهرای اطهر می شود بی شک
انسیّة الحورای دیگر می شود بی شک
معراج را معنا و مظهر می شود بی شک
بند دلِ موسی بن جعفر می شود بی شک
بابا اگر این است دختر باید این باشد
چون فاطمه حق است امّ المؤمنین باشد
وا می شود سجاده اش، وا می شود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیل ها تا نسل هاجَرها
در محضرش از فضّه ها هستند و قنبرها
در کهکشانش شاعران منظومه می گویند
معصوم ها یا حضرت معصومه می گویند
دست کریمه برکتش مثل کریمان است
قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است
باران نمی خواهد همیشه نورباران است
هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان است
محتاجم و دورِ کس دیگر نمی گردم
از محضر او دست خالی بر نمی گردم
کعبه تمام عزت خود را به او داده
جنّت به دست خادمان او سبو داده
زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده
کن درد دل با او که وقت گفتگو داده
بیخود نمی آیند مردم سر به زیر اینجا
پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا
چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست
چون زینب است و جز رضا وِرد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست
بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد
در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد
روبنده ی زن ها بدست این و آن افتاد
💚💜💙❤️🌲🌴🌵🎄🌳
کانال رسمی اشعار مذهبی حاج محمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضا علیه السلام
https://eitaa.com/fazlll
7466f6d561326350134cea4d4ee10b9552167257-360p_۲۴۰۴۲۰۲۴.mp3
3.86M
|⇦•شکوفه ای علوی زد....
#سرود #دهه_کرامت ولادت #حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی #میرداماد
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
.
|⇦•شکوفه ای علوی زد...
#سرود #میلاد_حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سیدمهدی میرداماد
●━━━━━━───────
شکوفه ای علوی زد جوونه شد شِکوفا
گُلی که رنگ و رُخَش بُرده دل از تموم گل ها
همه می گن دوباره فاطمه اومده به دنیا
از آسمونا گل میباره تو سینه ها دل بیقراره
امام رضا با لب خندون برا تمومه عاشقا عیدی میاره
یا معصومه به درد من دوا بده
یا معصومه بیا منو شفا بده
یا معصومه به من یه کربلا بده
فرشته ها از بهشت پاشونو رو زمین می ذارن
برای عرض ادب از بهشت دسته گل میارن
هیچ آرزویی به جز دیدن روی او ندارن
عطرش تا عرش حق پیچیده
نقشِ رُخِش رو حق کشیده
نقش جمالش مثل زهراست
انگار خدا باز فاطمه آفریده
«فاطمه فاطمه فاطمه ....»
فاطمه عشق رضا خوش آمد
عشق رضا خوش آمد
عشق رضا خوش آمد..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#سرود_حضرت_معصومه
#میلاد_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی