eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
336 دنبال‌کننده
374 عکس
80 ویدیو
219 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مجتهد و اندیشمند بزرگ علوم اسلامی، دکتر مهدی مُحقِّق در مورد ارتباط استاد و شاگرد در حوزه‌های علمیه می‌آورد: "من خودم در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد بودم؛ در مدرسه‌ی نوّاب بودیم؛ هر روز چشممان به اساتیدمان می‌افتاد و ارتباط بین ما ارتباط پدر و فرزند بود، ولی در نظام جدید، شاگرد یک سوال می‌خواهد از اُستاد بکند استاد می‌گوید: 'وقت ندارم'؛ علم در چنین شرایطی زایندگی پیدا نمی‌کند." ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی سوم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۳- معنای در لغت و معاجمِ لغویِ عربی 🔸️🔶️ در نوشته‌ی دوم معنایی که مرحوم از به عنوان یکی از مقاصد سه‌گانه‌ی کتاب و یکی از حالات روانیِ مکلّف اراده کرده‌ بودند به خوبی روشن شد، اما سزاوار است معنای لغوی نیز مورد دقّت قرار گیرد. 🔹️ ابن فارس (م٣٩۵) در (ج٣/ص١۷۳)، و ابن درید (م۳۲۱) در (ج١/ص۱۳۹)، و ازهری (م۳۷۰) در (ج۹/ص۳۱۶)، و جوهرى (م۴۰۰) در (ج۴/ص۱۵۹۴)، و صاحب بن عَبّاد (م٣٨۵) در (ج۶/ص۱۲۱) و... جملگی را "نقیضِ یقین"، "خلافِ یقین" و "ضدِّ یقین" می‌دانند که همان معنای است که گاه در کتب اصولی نیز ذکر می‌شود. 🔹️ در کتاب لغوی معاصر (ص۴۹۰) نیز و و را به یک معنا گرفته، هر کدام را با دیگری توضیح داده است. 🔷️ بنا بر این، واژه‌ی در لغتِ عربی معنایی غیر از به معنایی است که مرحوم در به عنوان یکی از مقاصد سه‌گانه‌ی کتاب در نظر گرفته است. 🔹️ خودِ مرحوم و دیگران نیز در میان کلمات و عبارات خود جایی که در موردی می‌گوید: "لا شکّ فی کذا و کذا" نیز مرادشان بی‌تردید همان معنای لغوی است؛ یعنی: "ریب و تردیدی در قضیه نبوده، بلکه روشن و معلوم است"، نه آن که مطلب ۵۰ ۵۰ نیست و ممکن است به صورت یقینی یا ظنّی باشد؛ حتماً این، مراد نیست. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
استاد رمضانی خراسانی در مورد علاقه و عشقِ وافرِ استادش مرحوم علامه‌ حسن‌زاده‌ی آملی (رضوان الله علیه) به علم و تحقیق نقل می‌کند که روزی خدمت ایشان در منزلشان رسیدیم ایشان با قلمِ به دست آمدند دمِ درب. به ایشان گفتم: با قلم آمدید دم درب؟! فرمودند: "خدا نیاورد آن روزی که این قلم از دست بیفتد؛ قلم از دست افتادن همان، و مُردنِ من همان." ✴️@fegh_osoul_rafiee
وَ اللهُ الَّذِي أرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأحْيَيْنَا بِهِ الْأرْضَ بَعْدَ مَوتِها كَذَلِكَ النُّشُورُ.
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی چهارم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۴- معنای منطقیِ و ارتباط آن با در نگاه مرحوم 🔸️🔶️ مرحوم -همان طور که گفته شد- محور و اساسِ تقسیم‌بندیِ زیربناییِ خود را در ، حالات سه‌گانه‌ی روانیِ مکلّف قرار داده است که از آن میان را به معنای تساوی دو احتمال (حالت ۵۰ ۵۰ درصد) گرفته‌اند. و از طرفی دیگر ایشان به روشنی در کلامشان (ج۱/ص۲۵ و ج۲/ص۹و۱۰) را به حالتِ (حالتِ ۵۰ ۵۰) گره زده و هر چهار اصل عملی معروف را در ذیل مقصد ثالث بحث کرده است؛ ایشان در ابتدای جلد دوم (ص ۹و۱۰) بعد از آن که از حجّیّتِ ذاتیِ سخن به میان می‌آورد و همچنین همه‌ی (مانند خبر ثقه و ظهورات) را نیز به وضوح در محدوده‌ی بحث (حالتِ بین ۱۰۰ تا ۵۰درصد) قرار می‌دهد می‌نویسد: "و أما فلمّا لم يكن فيه كشفٌ أصلاً لم يُعقل أن يُعتبَر، فلو ورد في مورده حكمٌ شرعيٌّ -كأن يقول: الواقعة المشكوكة حكمها كذا- كان حكماً ظاهرياً". این، چارچوب کلّی و زیربنایی است که مرحوم بر آن تاکید دارد. 🔷️🔹️ اما... 🔹️ جالب آن است که ایشان به این سخن و این تقسیم‌بندیِ خود به هیچ وجه پای‌بندی نداشته، و مَجرا و موردِ را فراتر از حالت (حالتِ ۵۰ ۵۰) قرار داده است، و از لحاظ محتوایی در سراسرِ بحث از هیچ‌گاه سخنی از (حالتِ ۵۰ ۵۰) به میان نیاورده است و در همه جا مرادشان از همان است؛ گویی آن چه ایشان در جلد اول (ص۲۵) و جلد دوم (ص ۹ و ۱۰) در ترسیم مقاصد کتاب و تقسیم‌بندی زیربناییِ خود به روشنی بر آن تاکید می‌ورزد ابداً نبوده و گفته نشده است. 🔹️ جالب است که ایشان در همان جلد دوم (ص۱۱) تنها بعد از چند سطر، مؤدّای را ذکر کرده، می‌آورد: "... بأن يقال: إن مؤدَّى أصل مثلاً أنه إذا لَمْ يُعْلَمْ حرمة شرب التتن فهو غير محرَّم... ". 🔹️ و در چند سطر بعد از این نیز را به معنای مطلقِ گرفته و تصریح می‌کند که موضوعِ اصلِ عملى، است بدون آن که حتی نیم‌نگاهی به (حالتِ ۵۰ ۵۰) کند؛ ایشان می‌فرماید: "أما الدّليل الغير العلمي فهو بنفسه غيرُ رافع لموضوع الأصل و هو ". 🔹️ همچنین در بحث (ج۳/ص۲۱) مناط را فراتر از (حالتِ۵۰ ۵۰) دانسته، تصریح می‌کند: "أن المناط في اعتبار -على القول بكونه من باب التعبّد الظاهري- هو مجرّد بزوال الحالة السابقة". 🔹️ همچنین در جای دیگری (ج۳/ص۴۵) نیز با تصریح بر دو معنای می‌آورد: "الثاني من حيث إن بالمعنى الأعمّ الذي هو المأخوذ في تعريف : قد يكون مع تساوى الطّرفيْن و قد يكون مع رُجحان البقاء أو الارتفاع. و لا إشكال في دخول الأوّليْن في محلّ النزاع". 🔹️ و در بحث (ج۱/ص۱۳۳) نیز در بررسی دلالت آیات ناهیه‌ی از عمل به ظنون بر اصل اوّلی حرمت عمل به ظنون می‌نویسد: "... بناء على ما هو التحقيق من أن مجاريها (أي: مجارى الأصول العملية) صور عدم العلم الشامل للظنّ". ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی پنجم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۵- محلِّ جریان و اساسِ در نگاهِ مرحوم 🔸️🔶️ از محتوای کلمات و عبارات مرحوم در بخش (مقصد ثالث) -بر خلافِ آن چیزی که در تقسیم‌بندیِ ابتداییِ خود در ج۱/ص۲۵ و ج۲/ص۹ فرمودند- به خوبی روشن می‌شود که محلِّ جریان و اساسِ تنها بر دو نکته استوار است: نکته‌ی۱: به حکم شرعی نکته‌ی۲: بر حکم شرعی و اما توضیح این دو نکته: 🔵🔹️🔹️ نکته‌ی۱: به حکم شرعی همان طور که گفتیم در بخش هر جا ایشان واژه‌ی را به کار برده است به معنای مطلقِ است که حالتِ مکلّف را نیز در بر می‌گیرد؛ از این رو، ایشان در جلد دوم (ص۱۱) می‌آورد: "ثم إنّ الغير المعتبر حكمُه حكمُ ، كما لا يخفى" 🔹️ ظاهرِ این عبارت این است که مراد ایشان از واژه‌ی در این عبارت معنای منطقیِ آن (۵۰ ۵۰ درصد) است، زیرا آن را در مقابل قرار داده و فقط حکم آن دو را یکی دانسته و موضوع و حقیقتشان را جدا در نظر گرفته است، حال آن که چند سطر بعد از این عبارت چند بار به وضوح تصریح می‌کند که ، مطلقِ است (ج۲/ص۱۱ و ص۱۲)؛ همچنین است همه‌ی مواردی که در بخش (ج۲ و ج۳) واژه‌ی را به کار می‌برد. 🔹️ جالب است که نظریه‌ی و در وجه تقدیم بر که ایشان در جلد دوم (ص۱۱ و ص۱۳) مطرح می‌کند و دومی را نسبت به برمی‌گزیند کاملاً بر مبنای تصوّر معنای مطلقِ برای واژه‌ی و برای مجرای است. 🔹️ بدون تردید در جریان‌پیداکردنِ ، نکته‌ی اول () بر نکته‌ی دوم () مقدّم و مهمّ‌تر است، زیرا بر اساس اندیشه‌ی شناخته‌شده‌‌ی مرحوم و به حکم شرعی دارد، حجّیّتی مطلق و بی‌چون و چرا؛ چنان حجّیّتی که نه به هیچ عنوان و وجهی از آن قابل انفکاک است، و نه مقیَّد به هیچ خصوصیّتی است، به طوری که اگر مکلّف از پریدنِ کلاغی از بالای بام واقعاً و حاصل کند که فلان چیز واجب یا حرام است همان بر او است، حتی اگر هیچ دلیل یا اماره‌‌ای وجود نداشته نباشد، و حتی اگر مکلّف حالتِ متعادل و طبیعیِ روحی و روانی نداشته باشد. 🔵🔹️🔹️ نکته‌ی۲: بر حکم شرعی این نیز نکته‌ی اساسی دیگری است که مجرای را فراهم می‌کند؛ مرحوم این را به سه صورت فقد، اجمال و تعارض بر می‌گرداند؛ همان طور که ایشان در جلد دوم (ص۱۹) می‌نویسد: "... أن متعلّق الشكّ تارة الواقعة الكلية كشُرب التُّتُن و منشأ الشكّ فيه عدمُ النصّ، أو إجماله، أو تعارضه..."؛ همچنین روشن است که مراد ایشان از در اینجا بی‌تردید است. 🔹️ پُر واضح است که در نکته‌ی دوم نیز هیچ اهمّیّتی ندارد که مکلّفِ غیرِ عالِم در درونِ خود چه حالتی دارد؛ ظنّ ۸۰درصدی، ظنّ ۷۰درصدی، ظنّ۵۱درصدی و شکّ۵۰ ۵۰درصدی، احتمال ۴۹درصدی و ۳۰درصدی یا هر حالتِ دیگری که قابل تصوّر باشد؛ هیچ فرقی نمی‌کند و تنها مهمّ است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
#شکّ #تقسیم_ثُلاثی #شیخ_انصاری #رسائل 🔵🔸️🔵 #شکّ در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم #شیخ_انصاری (نوشته‌ی پنجم) 🔵
سعی‌ِ نگارنده بر این است که در سلسله نوشته‌جاتِ تحلیلی‌ای که تقدیم دوستان می‌شود دقیق بیندیشد، نکته‌هایی ناب را استخراج کند و عمیق بنویسد...
امام خامنه‌ای (دام ظله) فرمودند: "خیلی‌ها بودند و الان هم هستند که مایلند اسلام را بفهمند مُنتها راه فهمیدن اسلام را نمی‌شناسند و برای این که اسلام را درک بکنند نمی‌دانند به کجا باید مراجعه کنند؛ لذاست می‌بینیم این‌ها آنچه به عنوان اسلام ارائه می‌دهند در موارد زیادی یک مخلوط التقاطی در می‌آید؛ چیزی از اسلام و چیزی از مکاتب غیر اسلام و چیزی هم از درک و فهم شخص خود آنها که به اسلام ربطی ندارد، و این همه به پای اسلام گذاشته می‌شود." (تفسیر سوره‌ی جمعه؛ ص۱۴۸) ✴️@fegh_osoul_rafiee
دوستان عزیز! ✅ بدون استثنا تمام آن‌چه در کانالِ "دروس فقه و اصول محمد علی رفیعی" در قالبِ پیام‌های گوناگون علمی، طلبگی و... خدمت دوستان تقدیم می‌شود تحقیق‌شده و نوشته‌شده توسط بنده‌ی حقیر است، و مطلقاً هیچ پیامی از هیچ گروه و کانالی کپی نشده و نخواهد شد مگر با ذکر كامل منبع و مأخذ و بدون دخل و تصرّف. 🔻 کم و کاستی‌ و نقص، فراوان و همچنین توان و بضاعت، اندک؛ عذرخواهم. 🔵 اگر اساتید گران‌قدر و دوستان بزرگوار پیشنهاداتی برای رُشد و بهبود مباحث دارند و یا غلط و خطایی در فهم حقیر می‌بینند بی‌صبرانه منتظر تذکّر اساتید و دوستان هستم. یاعلی محمد علی رفیعی 📞 @Rafiee_kh ✴️@fegh_osoul_rafiee
مجتهد و اندیشمند بزرگ علوم اسلامی استاد دکتر مهدی مُحقِّق -که خود در محضر بزرگان حوزه‌ی علمیه عمری تتملذ کرده و به گواهیِ آنان به درجه‌ی اجتهاد رسیده است- می‌فرمودند: "بهترین مُعلِّمین تهران، من پیشِشون درس خُوندم؛ آمیرزا ابوالحسن شَعرانی... آشیخ محمدتقی آملی... آسیدکاظم عصّار...؛ بهترین استادها را داشتیم، چه در فلسفه و چه در کلام؛ آمیرزامحمدعلی مُدرّس تبریزی استادِ فقهِ من بودند در مدرسه‌ی سپهسالار...؛ [اَرزشِ آن] روشی که من از این‌ها آموختم، اَرزشِ آن بزرگی و متانت و بزرگواری‌ای که از ایشان یادگرفتم بیشتر از علمی بود که از ایشان آموختم." ✴️@fegh_osoul_rafiee
آقای زمانی قمشه‌ای از شاگردان علامه حسن‌زاده‌ی آملی (رضوان الله علیه) نقل می‌کند: "در سالی یادم هست که ایشان در لحظه‌ی تحویلِ سال نیز در کلاس حضور داشتند، و درس را به خاطر تحویلِ سال تعطیل نکردند." ✴️@fegh_osoul_rafiee
اگر در هر سال تنها ۳ ماه را تعطیل کنیم یعنی در بهترین دَه‌سالِ زندگیمان ۲ سال و نیم را به راحتی از دست داده‌ایم! 🚫 سه‌ماه‌تعطیلی برای بچه‌هاست...