#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#دلالت_تصوّرى
#دلالت_تصديقى
✅ مرحوم #محقق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۶) در توضیحِ اقسامِ #دلالت میآورد: هر کلامی که از متکلّمی صادر میشود #دلالت_تصوّری و #دلالت_تصدیقی دارد:
🔵🔶️ #دلالت_تصوّری:
دلالتِ مفرداتِ کلام بر معنای لغوی، که با شنیدنِ سامع به ذهنِ او خطور میکند.
🔵🔶️ #دلالت_تصدیقی دو معنا یا دو مرحله دارد:
🔸️معنای اول (به تعبیر #شهید_صدر: دلالت تصدیقیهی اُولی):
دلالتِ همهی کلام بر معنای عرفیای که اهل محاوره و زبان آن را میفهمند.
این دلالت و ظهور تنها زمانی شکل میگیرد که متکلّم کلامش را به انتها رسانده باشد و همهی غرضش را بیان کرده باشد، که البته بنا بر غرضش گاه در کلامش قرائنی بر خلافِ معنای لغوی (تصوّری) ذکر میکند و گاه ذکر نمیکند.
🔸️ معنای دوم (به تعبیر #شهید_صدر: دلالتِ تصدیقیهی ثانیه):
دلالتِ کلام بر این که متکلّم واقعاً همان معنای عرفیِ کلامش را قصد و اراده کرده است و غرضِ واقعیاش همان بوده است.
📌 در این مرحله اگر بدانیم متکلّمِ ما عادتاً برای رساندنِ پیام و غرضش به قرائنِ منفصل اعتماد نمیکند همان معنای ظاهریِ کلامش را میتوان به عنوانِ مراد و مقصودِ جدّی و واقعیاش در نظر گرفت، اگر چه احتمالِ وجودِ قرینهی منفصل نیز به خودیِ خود وجود داشته باشد.
اما اگر بدانیم متکلّم در رساندنِ تمام پیامش عادتاً به قرائنِ منفصل اعتماد میکند -مانند ائمه (علیهم السلام)- نمیتوان به مجرَّدِ شنیدن و پایانیافتنِ کلامش، همان را مراد و مقصودِ واقعیاش دانست. از این رو، در بسیاری از موارد عامّ و مطلق در کلامِ امامی وارد شده در حالی که خاصّ و مقیّد در کلامِ امامِ دیگری بیان شده است که حتی با یکدیگر فاصلهی زمانیِ زیادی نیز دارند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#تعارُض
#تزاحُم
✅ مرحوم #محقق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۰۴) در فرق بین #تعارُض و #تزاحُم میفرماید: اجتماعِ دو حکم در #تعارُض و #تزاحُم هر دو ممکن نیست، اما عدمِ امکانِ اجتماعِ دو حکم در #تعارُض در مرحلهی جعل و تشریع (به تعبیرِ بنده: عالَمِ بالا) است، اما در #تزاحُم مشکل در مرحلهی امتثال (به تعبیرِ بنده: عالَمِ پایین) است.
🔶️ یعنی در #تزاحُم هر دو حکم بدونِ هیچ مشکلی تشریع شدهاند، اما در مقامِ فعلیّت و تحقّقِ خارجی در عالَمِ خارج (عالَمِ پایین) امکان ندارد که با هم امتثال شوند، بلکه تنها یکی از آن دو قابلِ امتثال است؛ از این رو، انجامِ هر کدام از دو فعلِ متزاحم تعجیزِ مولوی نسبت به دیگری بوده و موضوعِ حکم آن دیگری را برمیدارد.
🔷️ به این توضیح که مکلّف میتواند هر کدام از دو تکلیف را به تنهایی انجام دهد، اما انجامِ هر دوی آن دو تکلیف ممکن نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#تزاحُم_ملاکيْن
#تزاحُم_حکمیْن
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۰۵) در فرقِ #تزاحُم_ملاکيْن و
#تزاحُم_حکمیْن میفرماید: #تزاحُم در ملاكات هیچ ارتباطی با #تزاحم در احکام ندارد؛ عالَمِ ملاکات غیرِ عالَمِ احکام است.
🔶️ #تزاحُم_ملاکیْن يعنی تزاحمُِ مصلحتها و مفسدهها در عالَمِ واقع و تکوین که شارع در مقامِ تشریع و در عالَمِ بالا بعد از سنجشِ میزانِ مصالح و مفاسدِ یک شیء و کسر و انکسارِ آن بر اساسِ ملاکِ اقوی حکم کرده، یا اگر ملاکها یک اندازه باشد حکم به تخییر میکند؛ این چه ربطی به تزاحُمِ احکام دارد؟!
🔷️ #تزاحُم_حکمیْن بعد از شکلگیریِ حکم در مرحلهی تشریع و جعل در عالَمِ امتثال و با توجّه به توان و قدرتِ مکلّف برای او رخ میدهد.
📌 آن چه در بحثِ #تعارض از آن سخن به میان آورده، و تفاوتش با #تعارض را بیان میکنیم #تزاحُم_حکمیْن است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#تزاحُم
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۰٧) میفرماید: #تزاحُم غالباً در مواردی تحقّق مییابد که مکلّف قدرت و توان بر جمعِ بین دو فعل نداشته باشد.
🔶️🔹️ ایشان در ادامه پنج قسم برای #تزاحُم ذکر میکند:
🔹️ ۱- قسم اول: #اتّحادِ_وجودی
#تزاحُم ناشی از #اتّحادِ_وجودی در متعلّقِ دو حکم است؛ یعنی حقیقتِ دو فعل متغایر بوده، اما وجودِ خارجیِشان یکی شده است.
ترکیب آن دو در خارج #ترکیب_انضمامی است، مانند آن چه در #اجتماع_امر_و_نهی توضیح دادیم.
🔸️ ۲- قسم دوم: #تلازُم
#تزاحُم ناشی از #تلازُم بین متعلّق دو حکم است؛ یعنی حقیقتِ آن دو فعل متغایر است، اما وجودِ خارجیِ آن دو مُتلازِم شده است.
در این قسم، اگر این تلازُم دائمی و همیشگی باشد از #تزاحُم خارج شده و به عنوان #تعارُض محسوب میشود، مانند استقبالِ قبله و استدبارِ ستارهی جُدَی؛ زیرا اصلِ تشریعِ دو حکمی که به حسبِ وجودِ خارجیِشان دائماً با هممُتلازِماند مُحال است.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#تزاحُم
ادامهی بیانِ اقسامِ #تزاحُم:
🔹️ ۳- قسم سوم: #مقدَّمه
#تزاحُم ناشی از این است که یکی از دو فعل به صورتِ اتّفاقی #مقدَّمه برای دیگری است، مانند جایی که مقدَّمهی اِنقاذِ غریق این است که واردِ زمینِ غیر شویم.
در این جا نیز اگر یک فعل دائماً و همیشه #مقدَّمه برای یک فعلِ دیگر باشد مساله وارد باب #تعارُض میشود.
🔸️ ۴- قسم چهارم: #تضادّ
#تزاحُم ناشی از وقوعِ #تضادّ بین دو قعل باشد، مانند این که به صورت اتّفاقی در وقتِ نماز مسجد نیز نجس شود.
در این جا نیز اگر این #تضادّ دائمی و همیشگی باشد مساله از باب #تعارُض محسوب خواهد شد.
🔹️ ۵- قسم پنجم: #ترتّبِ_وجودی
#تزاحُم ناشی از این است که یک فعل در وجودِ خارجیاش مترتّب بر دیگری است، بدونِ آن که مقدَّمه باشد، مانند قیام در رکعتِ اوّل و قیام در رکعتِ ثانیه در جایی که مکلّف نمیتواند بیش از یک قیام انجام دهد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#مرجِّحات_تزاحُم
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۰۹) چند مورد را به عنوانِ #مرجِّحات_تزاحُم بیان میفرماید:
🔷️ ترجیحِ #واجب_مُضیَّق بر #واجب_مُوسَّع.
🔷️ ترجیحِ فعلِ مشروط به #قدرت_عقلی بر فعلِ مشروط به #قدرت_شرعی.
🔷️ ترجیحِ فعلِ بیبدل بر فعلِ دارای بدلِ اضطراری.
🔷️ ترجیحِ فعلی که ظرفِ زمانیاش مقدَّم بر فعلی که ظرفِ زمانیاش مؤخَّر است.
🔷️ ترجيحِ #اهمّ بر #مهمّ.
✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
#رسائل_شیخ_انصاری #فوائد_الأصول #محقّق_میرزای_نائینی #دوران_بین_محذوریْن #تخییر ✅ مرحوم #محقّق_میرز
✅ شرح و تبیینِ کلماتِ اصولىِ سِتُرگ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی (رضوان الله علیه) در کتابِ گرانسنگِ #فوائد_الأصول.
📚 #تعادل_و_تراجيح #تعارُض
📚 #دوران_بین_محذوریْن #تخییر
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#ظنّ_نوعی
#اصالت_عدم_قرینه
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۷) همان بحثی که #شیخ_انصاری در #رسائل مطرح کردهاند را بیان میفرماید؛ ایشان میآورد: یکی از بحثهای فنّی دربارهی وجهِ حجّیّتِ ظهور این است که عملِ عقلاء بر طبقِ ظهور بر چه اساسی است؟!
آیا علّتِ این که عقلاء بر طبقِ ظهورات عمل میکنند این است که هر کلامی #ظهور_نوعی در معنای ظاهریاش دارد؟! یا علّتِ عمل بر طبقِ ظهورات بنای عقلاء بر اصالت_عدم_قرینه است؟!
🔷️ ایشان در ادامه میفرماید: هیچ گزینهی دیگری غیر از همین دو احتمال (مانند #تعبّد) نمیتواند علّتِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهورات باشد، زیرا عقلاء در اعمالِ روزمرّه و عُقلاییِشان بر اساسِ #تعبّد عمل نمیکنند، بلکه وجوهی غیر از #تعبّد در کارشان وجود دارد.
🔸️ از این رو، بنا بر این که علّتِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهورات #ظهور_نوعی باشد نیازی به جریانِ #اصالت_عدم_قرینه نیست، و نیز اگر علّتِ عملشان بر طبقِ ظهورات #اصالت_عدم_قرینه باشد غیر از دلالتِ کلام بر #ظنّ_نوعی (ظهورِ عُرفی) باید عدمِ قرینه نیز ثابت شود تا ظهورِ کلام در میانِ عقلاء قابلِ عمل شود.
در ادامه ایشان نظرِ خود را در این باره بیان میفرماید...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#ظنّ_نوعی
#اصالت_عدم_قرینه
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۸؛ ج۳/ص۱۴۵) در بیان نظریهی خود دربارهی وجهِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهور میفرماید: تحقیق آن است که باید بینِ موارد تفصیل داد:
🔶️🔹️ اگر در موردی غرض به واقعیّتِ مرادِ متکلّم تعلّق گرفته باشد و باید مرادِ واقعیِ متکلّم را استخراج کرد روشن است که در این موارد نمیتوان به مُجرَّدِ ظواهر اکتفا کرد، بلکه باید احراز کرد قرینهی منفصلهای وجود ندارد؛ از این رو، عقلاء در این موارد تا نبودِ هر گونه قرینهای را احراز نکنند به ظهور عمل نمیکنند؛ به همین خاطر تا احراز نکنند مرادِ واقعیِ متکلّم همان معنای ظاهر از کلامش است به ظواهرِ کلامِ طبیب (متکلّم) عمل نمیکنند.
🔷️🔸️ در مقابل در مواردی که غرض مرادِ واقعی نیست ظهورِ کلام کافی است، مانند بعث و زجرِ مولا و مقامِ احتجاج در محکمه؛ عقلاء در این گونه موارد بدونِ احرازِ عدمِ قرینه مباشرتاً به ظواهر عمل میکنند؛ از این رو، نمیتوانند به مُجرَّدِ احتمالِ وجودِ قرینه از عمل بر طبقِ امر و نهی سرباز بزنند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_ميرزاى_نائينى
#تعادل_و_تراجيح
#تخصّص
#ورود
#حكومت
#تخصيص
✅ #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص٧١۴) این چهار اصطلاحِ مهمّ اصولی را این گونه بیان میفرماید:
⬅️ #تخصّص:
خروجُ الشيء عن موضوع الدليل بذاته تكويناً.
⬅️ #ورود:
خروجُ الشيء عن موضوع أحد الدليلين حقيقةً بعناية التعبّد بالآخر.
⬅️ #حكومت:
تصرّفُ أحد الدليلين في موضوع الآخر رفعاً أو وضعاً، ولكن لا حقيقةً، بل حكماً.
⬅️ #تخصيص:
سلبُ الحكم عن بعض أفراد موضوع العامّ بلا تصرّفٍ في الموضوع.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#عامّ
#خاصّ
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۹) در تبیینِ فنّیِ نسبتِ #عامّ و #خاصّ میفرماید: اگر یک #عامّ و یک #خاصّ داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانهی زیر را دارد:
🔶️🔹️ ۱- خاصِّ قطعی سنداً و دلالتاً.
در این حالت، هیچ شکّی در #تخصیص نیست، و خاصّ وارد (#ورود) بر عامّ بوده و موضوعِ #حجّیّت_ظهور را در عامّ از بین میبَرَد.
🔹️ البته شاید بتوان مفادِ #خاصّ را به صورتِ #تخصّص -و نه #ورود- از ذیلِ #حجّیّت_ظهور خارج دانست؛ توضیحش این است که در #ورود -بنا بر تعریفِ خودِ ایشان- رفعِ موضوعِ دلیلِ مورود به واسطهی دلیلِ وارد، تعبّدی و شرعی است؛ یعنی این که رفع موضوعِ دلیلِ مورود به این خاطر است که شارع موضوعِ دلیلِ وارد را تعبّداً جعل کرده است، در حالی که در #تخصّص موضوعِ دو دلیل واقعاً و تکویناً با یکدیگر مُتبایناند و هیچ جعل و تعبّدی در کار نیست، مانند عالم و جاهل که نسبتشان تباین است.
🔸️ در این جا نیز #خاصّ تکویناً -و نه تعبّداً و شرعاً- با موضوعِ #حجّیّت_ظهور متباین است، و مفادِ خاصّ -به خاطرِ این که هم سنداً و هم دلالتاً قطعی و یقینی است- تکویناً از موضوعِ #حجّیّت_ظهور خارج است و ثبوتِ موضوعِ #حجّیّت در #خاصّ به خاطر قطعیبودنِ خاصّ است و ارتباطی با تعبّدِ شرعی ندارد، چه آن که #حجّیّت_قطع ذاتی است؛ از این رو، #محقّق_میرزای_نائینی احتمالِ #تخصّص را نیز مطرح میکند.
🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً.
🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً.
🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#عامّ
#خاصّ
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۲۰) میفرماید: اگر یک #عامّ و یک #خاصّ داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانهی زیر را دارد:
🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً.
🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً.
در حالت ۲ و ۳ ظاهرِ کلامِ #شیخ_انصاری در #رسائل (مراجعه شود به ج۴/ص۴۲۲ و ص۴۲۵) این است که #عامّ تخصیص نمیخورد، بلکه باید بررسی کرد دلالتِ عامّ بر عموم قویتر است یا دلالتِ خاصّ بر تخصیص، و اقوی مقدَّم میشود.
🔹️ ایشان در ادامه -بر خلافِ دیدگاهِ #شیخ_انصاری- در تبیینِ نظریهی خود بیان میفرماید: نظرِ اقوی و صحیحتر این است که هیچ راهی برای تقدّمِ #عامّ بر #خاصّ نبوده و در هر حال #عامّ #تخصیص میخورد حتی اگر ظهورِ #خاصّ اضعف از ظهورِ #عامّ باشد، زیرا #حجّیّت_ظهور در #خاصّ حاکم بر #حجّیّت_ظهور در #عامّ است؛ توضیحش این است که #خاصّ به خاطرِ خاصّبودنش -نه به خاطرِ ظهورِ قویترش- قرینهی بر تصرّف در عامّ و کشفکنندهی مرادِ جدّیِ شارع است.
از این رو، خودِ وجودِ خاصّ #تخصیص را رقم میزند و نیازی به هیچ چیز دیگری نیست، چه آن که #حجّیّت_ظهور در قرینه همیشه حاکم بر #حجّیّت_ظهور در ذیالقرینه است، حتی اگر ظهورِ ذیالقرینه قویتر باشد.
🔸️ در ادامه نیز در نقدی به #شیخ_انصاری نیز میفرماید: #شیخ_انصاری اگر چه در اینجای #رسائل این چنین فرموده است، اما در #فقه هیچ گاه بین #عامّ و #خاصّ به ظهورِ قویتر نگاه نکرده، همیشه و در همهی موارد #خاص را مقدَّم میکند.
🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee