eitaa logo
حوزه علمیه تمدن ساز
4.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
520 ویدیو
88 فایل
فضایی طلبگی برای نگاهی راهبردی‌تر و عمیق‌تر ... ✏نقد تحجر ✏نقد التقاط @amin_dehghani ◾صوت @s_feghheakbar
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 برداشت صحیح و برداشت غلط از معنای ⭕️ اشتباه فهمیده ای! من قایل به وحدت وجودم. اما شک ندارم که شماها در حد خر و یا کمتر از خر هستید. حال چگونه ممکن است که بگویم شما خدایید؟!! 🔴 عارف بالله آیت الله در کتاب وزین حکایت زیر را نقل می کنند: گویند: حكیمى [ ] در اصفهان بوده كه عادتش بر آن بوده كه به هنگام غذا خوردن به نوكرش دستور می داد كه غذا را به مقدار خوراك خودش و هر كس كه بر سفره او باشد، تهیه كند و با مهمانش هر كه بود، غذا می خورد. اتفاقاً روزى یكى از طلبه هاى اصفهان كه كارى با حكیم داشت، وقت غذا خوردن حكیم سر رسید، حكیم به نوكرش دستور خرید غذاى دو نفرى داد و خادم نیز غذا براى دو نفر تهیه كرد و آورد. حكیم به آن طلبه فاضل فرمود: بسم الله؛ بفرمایید با هم غذا بخوریم. گفت: نه، من غذا نمی خورم. حكیم پرسید: غذا خورده اى؟! گفت: نه. حكیم فرمود: اگر غذا نخورده اى، پس چرا شركت نمی كنى؟! گفت: من در غذا خوردن با شما احتیاط می كنم! حكیم فرمود: از چه نظر احتیاط می كنى؟! گفت: شنیده ام كه شما قائل به وحدت وجود هستید و این كفر است و مرا جایز نیست كه از غذاهاى شما بخورم، زیرا دست شما با آن غذا تماس می گیرد، غذا را نجس می كند!! حكیم فرمود: تو از وحدت وجود چه تصور كردهاى كه قائل به آن را كافر می دانى؟! گفت: براى اینكه كسى كه قائل به وحدت وجود است، قائل است به این كه همه چیز، خداست. حكیم فرمود: اشتباه فهمیده اى، زیرا من یكى از قائلین به وحدت وجودم و من هرگز چنین فكر نمی كنم كه همه چیز خداست. زیرا یكى از آن همه چیز، جناب شما هستید و من شک ندارم که شما در حد خر و یا کمتر از خر هستید. پس کجا می توان کسی قائل به الوهیّت شما گردد؟!! بیا و غذایت را بخور و این احتیاط ها را كنار بگذار. 📔 ترجمه لقاءالله ۲۲۱ -۲۲۳ . این حکایت را علامه نیز در کتاب توحید علمی و عینی نقل کرده ♦️ کانال فلسفه اسلامی: ✅ @feghheakbar
💎 برداشت صحیح و برداشت غلط از معنای ⭕️ اشتباه فهمیده ای! من قایل به وحدت وجودم. اما شک ندارم که شماها در حد خر و یا کمتر از خر هستید. حال چگونه ممکن است که بگویم شما خدایید؟!! 🔴 عارف بالله آیت الله در کتاب وزین حکایت زیر را نقل می کنند: گویند: حكیمى [ ] در اصفهان بوده كه عادتش بر آن بوده كه به هنگام غذا خوردن به نوكرش دستور می داد كه غذا را به مقدار خوراك خودش و هر كس كه بر سفره او باشد، تهیه كند و با مهمانش هر كه بود، غذا می خورد. اتفاقاً روزى یكى از طلبه هاى اصفهان كه كارى با حكیم داشت، وقت غذا خوردن حكیم سر رسید، حكیم به نوكرش دستور خرید غذاى دو نفرى داد و خادم نیز غذا براى دو نفر تهیه كرد و آورد. حكیم به آن طلبه فاضل فرمود: بسم الله؛ بفرمایید با هم غذا بخوریم. گفت: نه، من غذا نمی خورم. حكیم پرسید: غذا خورده اى؟! گفت: نه. حكیم فرمود: اگر غذا نخورده اى، پس چرا شركت نمی كنى؟! گفت: من در غذا خوردن با شما احتیاط می كنم! حكیم فرمود: از چه نظر احتیاط می كنى؟! گفت: شنیده ام كه شما قائل به وحدت وجود هستید و این كفر است و مرا جایز نیست كه از غذاهاى شما بخورم، زیرا دست شما با آن غذا تماس می گیرد، غذا را نجس می كند!! حكیم فرمود: تو از وحدت وجود چه تصور كردهاى كه قائل به آن را كافر می دانى؟! گفت: براى اینكه كسى كه قائل به وحدت وجود است، قائل است به این كه همه چیز، خداست. حكیم فرمود: اشتباه فهمیده اى، زیرا من یكى از قائلین به وحدت وجودم و من هرگز چنین فكر نمی كنم كه همه چیز خداست. زیرا یكى از آن همه چیز، جناب شما هستید و من شک ندارم که شما در حد خر و یا کمتر از خر هستید. پس کجا می توان کسی قائل به الوهیّت شما گردد؟!! بیا و غذایت را بخور و این احتیاط ها را كنار بگذار. 📔 ترجمه لقاءالله ۲۲۱ -۲۲۳ . این حکایت را علامه نیز در کتاب توحید علمی و عینی نقل کرده ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 برداشت صحیح و برداشت غلط از معنای ⭕️ اشتباه فهمیده ای! من قایل به وحدت وجودم. اما شک ندارم که شماها در حد خر و یا کمتر از خر هستید. حال چگونه ممکن است که بگویم شما خدایید؟!! 🔴 عارف بالله آیت الله در کتاب وزین حکایت زیر را نقل می کنند: گویند: حكیمى [ ] در اصفهان بوده كه عادتش بر آن بوده كه به هنگام غذا خوردن به نوكرش دستور می داد كه غذا را به مقدار خوراك خودش و هر كس كه بر سفره او باشد، تهیه كند و با مهمانش هر كه بود، غذا می ‏خورد. اتفاقاً روزى یكى از طلبه ‏هاى اصفهان كه كارى با حكیم داشت، وقت غذا خوردن حكیم سر رسید، حكیم به نوكرش دستور خرید غذاى دو نفرى داد و خادم نیز غذا براى دو نفر تهیه كرد و آورد. حكیم به آن طلبه فاضل فرمود: بسم الله؛ بفرمایید با هم غذا بخوریم. گفت: نه، من غذا نمی خورم. حكیم پرسید: غذا خورده‏ اى؟! گفت: نه. حكیم فرمود: اگر غذا نخورده ‏اى، پس چرا شركت نمی ‏كنى؟! گفت: من در غذا خوردن با شما احتیاط می كنم! حكیم فرمود: از چه نظر احتیاط می كنى؟! گفت: شنیده ‏ام كه شما قائل به وحدت وجود هستید و این كفر است و مرا جایز نیست كه از غذاهاى شما بخورم، زیرا دست شما با آن غذا تماس می گیرد، غذا را نجس می كند!! حكیم فرمود: تو از وحدت وجود چه تصور كرده‏اى كه قائل به آن را كافر می دانى؟! گفت: براى اینكه كسى كه قائل به وحدت وجود است، قائل است به این كه همه چیز، خداست. حكیم فرمود: اشتباه فهمیده ‏اى، زیرا من یكى از قائلین به وحدت وجودم و من هرگز چنین فكر نمی ‏كنم كه همه چیز خداست. زیرا یكى از آن همه چیز، جناب شما هستید و من شک ندارم که شما در حد خر و یا کمتر از خر هستید. پس کجا می توان کسی قائل به الوهیّت شما گردد؟!! بیا و غذایت را بخور و این احتیاط ها را كنار بگذار. 📔 ترجمه لقاءالله ۲۲۱ -۲۲۳ . این حکایت را علامه نیز در کتاب توحید علمی و عینی نقل کرده ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar