الف) اگر متکلم بگوید «اسق کلا من هذین الرجلین جرعة ماء» و قصدش از آب نفر اول مطلق و از آب نفر دوم خصوص سیب گرم یا ولرم باشد، این از باب استعمال لفظ در بیش از یک معنا خواهد بود؟
ب) اگر برای تقید مرادش از کلام نسبت به آب مخصوص مرد دوم، قرینه محفوفه وجود داشته باشد مثلا فرض کنیم بگوید «برای زید و برای عمرو -که سرما خورده است- آب بیاور» حکم مسئله چگونه خواهد بود؟ (فرض میکنیم که ضرر داشتن آب سرد برای شخصی که سرماخورده است چنان بین است که قرینه عقلی متصل به کلام بهحساب میآید.)
از فایل e-o-26 در سایت نمو هم می توانید کمک بگیرید.
#اصول
#تحقیقی
#فکر
لا خلاف في حرمة الرّبا مع العلم بحرمته و كذا الاختلاف كما قيل في عدمها مع الجهل بها و إنّما الخلاف في وجوب ردّ ما أخذه حال الجهل إذا علم به بعد ذلك فذهب الشيخ في النّهاية و الصّدوق في المقنع إلى عدمه و نقله في محكي المختلف عن الصدوق في من لا يحضره الفقيه و تبعها جماعة من المتأخرين كالمحقّق في النّافع و الشّهيد في الدّروس و غيرهما و عن التنقيح نسبة إلى الشيخ و أتباعه و صرّح في المناهل بعد اختياره بعدم الفرق بين القاصر و المقصّر و أنّه متى عرف و تاب حلّ له ما مضى من الرّبا و إن كان متميزا و صاحبه معروفا و إن لم يتب فكالعامد و حكمه أنّه يجب عليه ردّ الزّائد مطلقا على نحو سائر أموال النّاس الّتي عنده أو بذمّته و أمّا القدر المساوي فكذلك إن لم يتب و إن تاب حل له المساوي و إن كانت المعارضة (ظ: المعاوضة) باطلة انتهى و في الجواهر ظاهرهم اشتراط ذلك بالانتهاء عمّا مضى بأن يتوب عمّا سلف و في الحدائق التّصريح بصحّة المعاملة مع الجهل و في الجواهر بعد نقله و لعلّه مراد الباقين إذ الحكم بعدم وجوب الردّ مع القول بفساد المعاملة في غاية البعد و تقدم في ما علقناه على المقام الأوّل عن ابن الجنيد التفصيل بين ما كان متميّزا معروفا و بين ما كان مختلطا بحلال بالقول بوجوب الردّ في الأوّل دون الثّاني خلافا للحلّي في السّرائر و العلامة في المختلف فيجب الردّ مطلقا
أوثق الوسائل في شرح الرسائل ( طبع قديم ) ؛ ص331
#کارگاه
#فقه
#اصول
https://www.hawzahnews.com/news/1120097/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%B0%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D8%B5-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%A8%D9%84%D8%BA-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF
بنده بزرگوار را نمیشناسم اما خیلی از مطالب بیان ایشان، جای استفاده دیدم.
#تبلیغ
#مشاوره_تحصیلی
مرحوم خویی رحمه الله به سبب کلام مولف این کتاب در دیباجه که گفته است: «نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا و رواه مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم»[4]قائل به توثیق عام مشایخ تفسیر قمی شدند[5].
ولی این کلام تمام نیست زیرا:
اولا: قطعا چنین نیست که کل کتاب موجود تالیف علی بن ابراهیم باشد و به آن مطالبی اضافه شده است که قطعا از ایشان نیست و لذا معلوم نیست که این دیباجه از علی بن ابراهیم باشد.
ثانیا: قدر متیقن از تعبیر «رواه مشایخنا و ثقاتنا» توثیق مشایخ بلاواسطه است.
خارج اصول استاد شهیدی 17 آبان 1402
به نقل
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3153
اینجا باید تمسک به اطلاق کرد یا قدر متیقن گرفت؟
#اصول
#رجال
https://nomov.ir/fa/elmi/feqh-osool/osoul-2/tahgigi-pajoheshi/rasael-4/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D8%AC%DB%8C%D9%87
#اصول
#فقه_الحدیث
#تشکیلات
فرق معجم با کشف الالفاظ این است که کشف الالفاظ یک لفظ را میآورد و میگوید فلان جا هست. اما معجم یک جمله کوتاهی از آن را میآورد که مشتمل بر این کلمه است.
(نقل از استاد مفیدی)
#طرائف
حدثنا أبو بكر بن أبي دارم الحافظ، ثنا أحمد بن موسى التميمي، ثنا منجاب بن الحارث، ثنا أبو بكر بن عياش، عن أبي حصين، عن أبي عبد الرحمن السلمي، عن علي رضي الله عنه، في قوله تعالى: {ليستأذنكم الذين ملكت أيمانكم} [النور: ٥٨] قال: «النساء فإن الرجال يستأذنون» هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه “
[التعليق – من تلخيص الذهبي]٣٥١٣ – صحيح(كتاب المستدرك على الصحيحين ط العلمية، ج ٢، ص۴۳۴)
این خبر عامی منقول از امیرمؤمنان علیه السلام در تفسیر حکم فقهی شریف مستنبط از کریمه سوره نور، معلل است و نیز معارض است با خبر کافی در منابع ما و آن خبر این است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ قَالَ هِيَ خَاصَّةٌ فِي الرِّجَالِ دُونَ النِّسَاءِ قُلْتُ فَالنِّسَاءُ يَسْتَأْذِنَّ فِي هَذِهِ الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَدْخُلْنَ وَ يَخْرُجْن
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج5 ؛ ص529
و نیز مجمع البیان آورده:
و قيل أراد العبيد خاصة عن ابن عمر و هو المروي عن أبي جعفر (ع) و أبي عبد الله (ع)
مجمع البيان في تفسير القرآن ج7 242
با اغماض از عامی بودن خبر نخست و نیز معارضه آن با خبر منقول در کتب ما و نیز معارضه این دو طایفه با نقل های متعدد دیگر که حکم را شامل هردوی مردان و زنان بیان کرده است، ذیل خبر دلالت دارد بر اینکه در جایی که مکلف خودش وظیفه را انجام می دهد، خطاب آن حکم شامل وی نمیشود و این نکته در مباحثی از اصول محل اختلاف و منشأ ترتب آثار متعدد است.
#اصول
هدایت شده از درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
🌹 توثيقات المتأخرين كالعلامة ره
💠 آيت الله حاج شيخ محمدتقى شهيدى دامت بركاته:
المشهور -كما عليه السيد الخوئي “قده”- عدم اعتباره، للعلم بكونه مبنيا على الحدس و الاجتهاد، فلا يشمله بناء العقلاء على حجية خبر الثقة، وأما بناءهم على رجوع الجاهل إلى العالم و أهل الخبرة فيختص بالامور التي تكون حدسية في حد ذاتها كالاجتهاد و الاعلمية، لا مثل الوثاقة و العدالة و نحوهما مما يكون حسيا في حد ذاته.
✔️ ولكن يمكن أن يقال بجواز الاعتماد على توثيقات العلامة (ره) إما بدعوى احتمال استناده الى الحس، لقوة احتمال وجود مستندات و كتب رجالية عنده مما لميصل الينا، فتجري فيه أصالة الحس كما حكي عن بعض السادة الاعلام (دام ظله)، او بدعوى جواز العمل بتوثيق المتأخرين و لو كان حدسيا من باب الرجوع الى اهل الخبرة بعد احتمال عدم وجداننا للمستندات التي كانت موجودة عنده.
وما ذكر من ان الظهور او وثاقة الراوي من الامور المحسوسة فلايجوز فيها التقليد انما يصح فيما اذا تيسر للمجتهد تحصيل مقدمات الاستنباط في تلك المسائل، فلو فرضنا ان شهادة الشيخ الطوسي والنجاشي “قدهما” بوثاقة الاشخاص كانت ناشئة عن الحدس والاجتهاد او احتملنا ذلك قويا ولم نعلم ببناء العقلاء في مثله على اجراء اصالة الحس، فأي مانع من الالتزام بكون بناء العقلاء على جواز التقليد في مثله، فيكون كطبيب يفقد مقدمات الاستنباط في مسالة طبية و يرجع الى رأي طبيب كان يوجد لديه مقدمات الاستنباط.
📚 https://shahidipoor.ir/43-78/
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از روش شناسی اجتهاد | روشنا
✅ روش یافتن فتاوای عامه
▫️استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی
🔹آیتالله والد میفرمودند که برای ملاحظه فتاوای عامّه نباید به کتاب «الفقه علی المذاهب الأربعه» رجوع نمود؛ چرا که در این کتاب، فتاوای مشهور مذاهب اربعه نقل میشود، نه فتوای یک فقیه خاص.
🔹بهترین کتابی که فتاوای اشخاص عامّه را میتوان در آن پیدا کرد، #مغنی #ابن_قُدامه است.
🔹بدایة المجتهد از ابن رشد هم در این زمینه کتاب مفیدی است.
🔹مصنّف ابن ابی شیبه و مصنّف عبدالرزاق نیز فتاوای صحابه و تابعین را ذکر کردهاند که برای به دست آوردن فتوای صحابه و تابعین مفید است.
🔹ابن عبد البرّ نیز در کتاب جامع بیان العلم و کتب دیگر خود، نقل قولهای مفیدی دارد.
🔹در مجموع، بهترین کتاب همان طور که بیان شد، مغنی ابن قدامه است.
(خارج فقه کتاب الزکاة، ۸ آبان ۱۴۰۲)
@ijtihad
🔸روششناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 @ravesh_ejtehad
هدایت شده از درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
💢 راه درست ملاحظه فتاوای عامّه
✔️استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی
🔹آیتالله والد میفرمودند که برای ملاحظه فتاوای عامّه نباید به کتاب «الفقه علی المذاهب الأربعه» رجوع نمود؛ چرا که در این کتاب، فتاوای مشهور مذاهب اربعه نقل میشود، نه فتوای یک فقیه خاص. مثلاً فتوای حنفیّه نقل میشود، نه فتوای ابوحنیفه. ممکن است فتوایی که از حنفیّه نقل میشود، فتوای مشهور حنفیها باشد، ولی فتوای شخص ابوحنیفه بر خلاف آن باشد، و یا از اساس، ابوحنیفه در مورد آن مساله فتوایی نداشته باشد؛ بلکه برخی از شاگردان ابوحنیفه و یا برخی متأخّرین، بر اساس دیدگاههای ابوحنیفه، آن فتوا را به عنوان فتوای حنفیّه استخراج کرده باشند.
🔻ملاحظه ای پیرامون فتاوای احمد بن حنبل و حمل بر تقیّه
🔸احمد بن حنبل در زمان ائمّه علیهم السلام زندگی نکرده است. وفات او در سال ۲۴۱ ق بوده، در حالی که غالب روایات ما از صادقین علیهما السلام نقل شده است. احمد بن حنبل، آخرین فقیه از فقهای اربعه عامّه است. فقهای عامّه به این ترتیب هستند: ابوحنیفه، مالک، شافعی، احمد بن حنبل. بنابراین، قول احمد بن حنبل نمیتواند کاشف از تقیّهای بودن روایت صادره از ائمّه علیهم السلام باشد.
🔻منابع مفید برای دستیابی به اقوال فقهای عامّه
🔹بهترین کتابی که فتاوای اشخاص عامّه را میتوان در آن پیدا کرد، مغنی ابن قُدامه است. این کتاب بسیار منظّم است؛ لذا دسترسی به فتاوای عامّه در آن آسان است. به علاوه، این کتاب دو جلد فهرست نیز دارد، که میتوان به آسانی از طریق این فهرست به مطلوب رسید. اگر مطلبی که به دنبال آن هستیم، در کتاب خلاف شیخ طوسی نیز آمده باشد، از پاورقیهای این کتاب که به کتب عامّه ارجاع داده و منابع را ذکر نموده نیز میتوان استفاده کرد. بدایة المجتهد از ابن رشد هم، در این زمینه کتاب مفیدی است. این کتاب به طور خلاصه تألیف شده، ولی نظم مناسبی دارد و قابل استفاده است. نوع کتب عامّه، دارای نظم مشخّصی نیست و مباحث به صورت نامنظّم بحث شده و پیدا کردن یک مطلب در آنها با دشواری زیادی همراه است؛ لذا در ابتدای امر، رجوع به این کتب مشکل است. مصنّف ابن ابی شیبه و مصنّف عبدالرزاق نیز فتاوای صحابه و تابعین را ذکر کردهاند که برای به دست آوردن فتوای صحابه و تابعین مفید است. ابن عبد البرّ نیز در کتاب جامع بیان العلم و کتب دیگر خود، نقل قولهای مفیدی دارد. در مجموع، بهترین کتاب همانطور که بیان شد، مغنی ابن قدامه است. / درس خارج فقه کتاب الزکاة، ۸ آبان ۱۴۰۲
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از ندای سعادت
🔰قدر و منزلت جلسات اخلاق و معارف را باید دانست.
💠فقیه عارف حضرت آیت الله پهلوانی قدس سرّه یک روز در جلسهای فرمودند:
«من یک نگرانی و ترس دارم و آن این است که این فضایی که نسبت به عرفان و بیان معارف به برکت حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) ایجاد شده، هم در حوزه ها و هم در جامعه، به واسطه بعضی از ندانمکاریها دوباره بسته بشود»
🔹چون اینها رنج آن دوران بسته را دیده و چشیده بودند.
🔰برگرفته از سخنان یکی از شاگردان معظم له
🆔@Nedayesaadat
🆔@maktabeislam
قشر كارگر كه يكى از دو قشر مطرحِ امروز است، از اين جهت منزلت عظيم اجتماعى و الهى دارد كه به وظيفهى كار كردن كه يك وظيفهى انسانى از سوى پروردگار است عمل كند. درست بايد به اين نكته توجّه كرد كه نفس كار كردن، يك وظيفه است. آنكس كه به اين وظيفه عمل مىكند و به كار مىپردازد، محترم و عزيز و پيش خدا مأجور است. بعضى تصوّرشان اين است كه زمانى انسان پيش پروردگار اجر دارد، كه از اين كارى كه مىكند، هيچ قصد ديگرى غير از امتثال فرمان الهى نداشته باشد. به گمان من، كسانى هم كه براى گذران زندگيشان كار مىكنند، پيش خداى متعال مأجورند؛ چون نفس كار، عزيز و بزرگ و براى سرنوشت انسان تعيينكننده است. پس، در درجهى اوّل، كارگران عزيز ما هنگامى كه مشغول كارند هر نوع كار سازندهاى بايد احساس كنند كارى انجام مىدهند كه مورد رضاى خداست و وظيفهى انسانى است. حال بعد از آنكه دانستيم نفس كار هر نوع كارى يك وظيفه است و بيكارى ممنوع و خلاف وظيفه شمرده مىشود، بايد توجّه داشته باشيم كه امروز كارگر ايرانى با كار خودش، دو طريق ديگر براى جلب رضاى پروردگار دارد: يكى اين است كه با اين كار او، مردم، همميهنان، كشور، ملت و مسلمانان بهرهمند مىشوند. هر كارى كه شما انجام مىدهيد، توجّه كنيد كه از آن، اين مردم مؤمن و مسلمان، يا مستقيماً و يا غير مستقيم منتفع مىشوند. فرض بفرماييد محصول كار شما به خارج از كشور صادر شود و درآمد آن به كشور برگردد. مسلّماً مردم و نظام اسلامى و كشور عزيز از آن منتفع مىشوند. اين، يك عنوان براى ثواب و قصد تقرّب إلى اللَّه است. عنوان ديگر اين است كه اين كارى كه شما مىكنيد، كشور را از بيگانگان كه بسيارى از آن بيگانگان، فقط بيگانه و غريبه نيستند، بلكه دشمن هم هستند بىنياز مىكند.
این بخش از بیانات امام خامنهای مشتمل بر یک مبحث مهم در #فلسفه_اصول است که در کتب #اصول هم في الجملة موضوع بحث بوده است.
غرر الحكم و درر الكلم، ص: 647
1263
من أكثر مدارسة العلم لم ينس ما علم و استفاد ما لم يعلم.
1264
من أكثر الفكر فيما تعلم أتقن علمه و تفهم ما لم يكن يفهم.
#توصیه_علمی
#فکر
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
#سخن_بزرگان
💠 اشكالى كه حوزهى ما ديروز آن را نداشت و امروز دارد ...
🔹 «اشكالى كه حوزهى ما، ديروز آن را نداشت و امروز دارد، اين است كه حوزهى ديروز از دنياى زمان خود عقبتر نبود؛ بلكه جلوتر هم بود.
🔸 شما نگاه كنيد در آن روز علماى ما چقدر محصول علمى و فقهى و كلامى براى مردمِ زمان خودشان دارند. همان عدّهى كمى كه در گذشته بودند، كارهاى بزرگى انجام دادند...
🔹 بنابراين، هركسى كه در زمينههاى فقهى و كلامى - بخصوص - چيزى به شيعه مىگفت، شيعه با قدرت و قوت، به زبان علمى به او جواب مىداد و سخن تلخِ رقيب و حريف و معاند را به خانه نمىبرد... يك نفر پيدا مىشد حرفى را در يك كتاب خطّى مىزد و يك نسخه مىنوشت و ديگرى پخش مىكرد و ديگرى مىخواند و چهار نفر در طول زمان از آن مطّلع مىشدند؛ عالم شيعه هم برمىداشت همين كار را عيناً جواب مىداد و گاهى تندتر و سريعتر و بهتر از او اقدام مىكرد و عقب نمىماند.
اما امروز، اينگونه نيست.
🔸 امروز، حوزهى علميه از زمان خودش خيلى عقب است. حساب يكذرّه و دو ذرّه نيست. مثل اين است كه دو نفر سوار بر اسب، در وادى اى همراه يكديگر بروند و يكى اسبش از ديگرى تندروتر باشد و آنكه اسبش كندروتر است، بعداً به اتومبيل دست پيدا كند. طبيعى است آنكه اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمىرسد. الآن وضعيت اينگونه است.
🔹 در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و كلام و حقوق، دنيا را فراگرفته است. ما وقتى به خودمان برگرديم، خيلى فاصله داريم.»
📚 برگرفته از فرمایشات مقام معظم رهبری 1374/9/13
👈 نکات #اجتهادی بیشتر را اینجا ببینید.
🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین
اگر موضوع حکم مرکب از دو جزء باشد و شما هر دو جزء را با اصل عملی احراز کنید اصل مثبت پیش نمی آید.
مثلاً اگر آب کر مطلقی بود که مقداری در آن گل ریخته شد و مقداری از آن برداشتیم. بنابر جریان استصحاب کریت و با همراهی آن با استصحاب اطلاق آب کر مطلق احراز شده و آثار آن بار می شود.
#اصول