eitaa logo
فکرت
9.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
151 فایل
💡 فکرت؛ روایتگر اندیشه، پیشرو در گفتمان 💡 در جست‌وجوی حقیقت، باید متفاوت اندیشید...💎 📚نگاهی عمیق به: فلسفه، سیاست و جامعه www.Fekrat.net 📮شبکه‌های اجتماعی: 💠 https://zil.ink/fekratnet 📩 ارتباط با سردبیر: @Fekrat_Admin1
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 📰 📝 ♦️معنویت و فطرت در اندیشه 🔻(بخش اول) 🔸پرسش این است که چه رابطه‏ای میان فطرت و معنویت وجود دارد. پیش از پرداختن به پاسخ لازم است که درباره فطرت سخن بگوییم. 🔸فطرت از واژه‏هایی است که قرآن کریم آن را در حوزه انسان‏شناسی به کار برده است(سوره روم، آیه ۳۰). پس از آن مورد مداقه متفکران و فیلسوفان مسلمان قرار گرفته است. 🔸یکی از اندیشمندان امام خمینی است. امام خمینی گرچه از مباحث استاد خویش آیت الله شاه آبادی در این بحث استفاده نموده اما خود نیز قرائتی ابتکاری و منحصر به فرد از فطرت انسان دارد. 🔸بر اساس این تقریر، فطرت در حوزه معرفت شناسی و به عنوان یک ابزار معرفت تبیین می‏شود. 🔸امام خمینی احکام فطرت را «بدیهی‏ترین بدیهی» در میان بدیهیات می‏داند که «هیچ کس» از شهری و روستایی، متمدن و چادر نشین، سنتی و مدرن، از همه نژادها و جنسیت‏ها، در همه مکان‏ها و در همه زمان‏ها در آن اختلافی ندارد. 🔸این خصوصیت بی‏نظیر را در میان تمام احکام عقلی و منطقی فقط احکام فطرت دارد که هم خودش و هم لوازمش بدیهی‏اند(شرح چهل حدیث، ص ۱۸۲). 🔸اما منظور امام از این سخن چیست؟ مگر می‏شود که بشر در امری اختلاف نداشته باشد؟ پس این همه اختلاف که بماند، این حجم عظیم نزاع و جنگ و درگیری و خونریزی از کجاست؟ 🔸آیا امام راجع به یک مسئله منطقی و معرفتی، کمی آرمانی و احساسی سخن نگفته است؟ اصلاً آیا مگر یگانگی ذاتی انسان‏هاست یا چنانکه ملاحظه می‏کنیم دوگانگی و چندگانگی و تباین؟ ما در اینجا مجال پرداختن مبسوط به این بحث را نداریم و از پنجره فطرت به عنوان ابزار معرفت وارد وادی معنویت می‏شویم. 🔸فطرت به معنای نوعی از آفرینش است و نشان از این دارد که انسان چون لوحی سفید و خالی نیست، بلکه انسان وقتی متولد می‏شود با فطرت متولد می‏شود، چنانکه وقتی عدد چهار متولد می‏شود همراه با زوجیت قدم به گیتی می‏گذارد. 🔸البته بحث ما نیاز به استدلال و برهان آنچنانی ندارد و به آسانی توسط هر انسانی قابلیت آزمایش و ابطال و تصدیق را دارد. 🔸آنچه ذاتی تمام افراد بشر است، و هیچ چیزی در آن کوچک‏ترین خدشه و تغییر و تحول و دگرگونی و خللی ایجاد نمی‏کند و همواره، همیشه و همه جا و در همه با صرف نظر از جنسیت، سن، نژاد، مذهب، زمان مکان زندگی، اخلاق، عادت، طبقه اجتماعی، شغل و … ثابت است «فطرت عشق به کمال» است، یعنی تمامی انسان‏ها کمال را دوست دارند و عاشق کمال‏اند و به هر سو که احساس کنند، احتمال بدهند و یا مطمئن باشند که کمال آن سوست، به سمت آن حرکت می‏کنند، آیا ما اینگونه هستیم؟ 🔸آیا ما کمال را دوست داریم؟ آیا ما عاشق کمال مطلق‏ایم؟ پاسخ قلبی‏مان به این پرسش چیست؟ آیا قاضی درون ما به نفع این قضاوت امام خمینی رأی نمی‏دهد؟ ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1153 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و فطرت در اندیشه 🔻(بخش دوم) 🔸پرسش بعدی این است که کمال مطلق چیست و کجاست؟ 🔸امام برای شناخت معشوق حقیقی، واقعی و راستین انسان، یک ملاک ارائه می‏کند، ملاک شناسایی کمال مطلق این است که وقتی انسان به آن دست یافت، آرام بگیرد و دیگر در پی چیز دیگری نرود. 🔸مثلاً وقتی کسی در پی ریاست بر دو کشور است، ریاست بر سه کشور را با اشتیاق می‏پذیرد، حتی در سر آرزو دارد که بر تمامی کشورها حکومت کند و حتی آرزو دارد که بر کرات و سیارات دیگر هم حکمرانی کند. 🔸امام معتقد است که اگر هنوز میل داری که پس از کسب چیز اول به سراغ گزینه‏های دیگر بروی این سعادت نیست، بلکه نشانه آن است که کمال قبلی ناقص بوده و این یعنی اینکه انسان در پی کمال مطلق است، چون با دست یافتن به چیزی که فکر می‏کرد کمال است، آرام نگرفت. و این مطلبی است که هر کس به فطرت خود رجوع کند مى‏یابد که قلبش به هر چه متوجه است، اگر مرتبه بالاترى از آن بیابد فوراً قلب از اوّلى منصرف شود و به دیگرى که کاملتر است متوجه گردد. 🔸امام خمینی می‏نویسد همه انسان‏ها از مؤمن و ملحد با زبانی فصیح و بلیغ اذعان دارند که قلبشان متوجه و عاشق کمال و جمالی و علم و قدرت و حیاتی هستند که عیب و جهل و عجز و موتی نداشته باشد، در پله بعد امام خمینی نه تنها انسان را عاشق چنین موجودی می‏داند بلکه تصریح می‏کند که تمام موجودات عاشق این چنین موجودی هستند. 🔸«اى سرگشتگان وادى حیرت و اى گمشدگان بیابان ضلالت، نه! بلکه اى پروانه‏هاى شمع جمال جمیل مطلق، و اى عاشقان محبوب بى‏عیب بى‏زوال، قدرى به کتاب فطرت رجوع کنید و صحیفه کتاب ذات خود را ورق بزنید، ببینید با قلم قدرت فطرت اللّهى در آن مرقوم است: وجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأرْضَ. … تا کى به خیالات باطله این عشق خدا داد فطرى و این ودیعه الهیه را صرف این و آن مى‏کنید؟ 🔸اگر محبوب شما این جمالهاى ناقص و این کمالهاى محدود بود، چرا به وصول به آنها آتش اشتیاق شما فرو ننشست و شعله شوق شما افزون گردید؟ هان، از خواب غفلت برخیزید و مژده دهید و سرور کنید که محبوبى دارید که زوال ندارد، معشوقى دارید که نقصى ندارد، مطلوبى دارید بى‏عیب، منظورى دارید که نور طلعتش اللّه نور السّموات و الأرض است.(شرح چهل حدیث، ص۱۸۴)» بنابراین معشوق حقیقی انسان خداست. 🔸به دیگر سخن فطرت انسان عاشق کمال مطلق است و از نقص متنفر است، انسان از هر چه متنفر است، به این دلیل است که در او نقصان و عیبى یافته است لذا از آن چیز متنفر شده است. 🔸پس، عیب و نقص مورد تنفر فطرت است، چنانچه کمال مطلق مورد تعلق آن است. 🔸پس، آنچه مورد توجه فطرت قرار می‏گیرد باید «واحد» و «احد» باشد، زیرا که هر کثیر و مرکبى ناقص است، و کثرت بى محدودیت نمی‏شود، و آنچه ناقص است مورد تنفر فطرت است، نه توجه آن، پس، از این دو فطرت، که فطرت تعلق به کمال و فطرت تنفر از نقص است، توحید و بلکه تمام صفات حسنای الهی ثابت شد. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1153 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و فطرت در اندیشه 🔻(بخش سوم) 🔸امام خمینی، اعمال نفوذ و قدرت را هم فطری تمام انسان‏ها می‏داند و می‏نویسد از آنجا که ساختار این جهان و کیفیت دنیا و شرایط حیات بشری اقتضای نفوذ اراده انسان را ندارد، پس باید در دار وجود، جهانی باشد که اراده انسان در آن کاملاً نافذ باشد و شرایط و ساختار آن به گونه‏ای باشد که با نفوذ اراده او و اعمال قدرت انسان تعارض نداشته باشد و «انسان در آن عالم فعال ما یشاء و حاکم ما یرید باشد»( امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص ۱۸۷). 🔸بر این اساس، همه انسان‏ها به دنبال قدرت هستند و در صورت حضور در بهشت آن را تجربه می‏کنند و در صورت عدم حضور در بهشت این خود، عذاب جان آنها خواهد بود. 🔸برهان فطری دیگر بر معاد این است که تمام نعمت‏هاى این جهان آمیخته با زحمت‏ها و رنج‏هاى طاقت فرساست. 🔸همه لذت‏هاى دنیا آغشته به به دردهایی کمر شکن است و درد و رنج و حزن و اندوه و غصه سرتاسر این عالم را فرا گرفته است. 🔸در تمام دوره‏هاى زندگانى بشر حتی یک نفر پیدا نمی‏شود که رنج و راحتی‏اش با هم مساوی باشد تا چه رسد به آنکه راحتى خالص و استراحت مطلق داشته باشد. از طرف دیگر همه انسان‏ها به دنبال راحتی مطلق‏اند؛ حال آنکه معشوق بشر در این عالم یافت نمی‏شود، عشق فطرى جبلى فعلى آن هم در تمام سلسله بشر و عایله انسان بى معشوق فعلى موجود ممکن نیست. 🔸پس، ناچار در دار تحقق و عالم وجود، باید عالم باشد که راحتى او مشوب نباشد به رنج و تعب: استراحت مطلق بى‏آلایش به درد و زحمت داشته باشد، و خوشى خالص بى‏شوب به حزن و اندوه در آنجا میسر باشد، و آن دار نعیم حق و عالم کرامت ذات مقدس است. 🔸بنابراین معاد هم فطری است. حتی اگر کسی به جهان پس از مرگ اعتقاد نداشته باشد با خود نجوا می‏کند که کاش چنین جایی بود و کاش ما به آنجا می‏رفتیم که نشان از این دارد که اعتقاد و فهم معاد امری فطری است و نه جبری و تحمیلی. 🔸امر سوم فطری اعتقاد به نبوت است. تا اینجا از مبدأ و معاد سخن گفتیم، اما چگونه باید با مبدأ مرتبط شد و چگونه باید مسیر پیمود تا به سرمنزل مقصود رسید؟ 🔸معلوم است برای پیمودن مسیر به راهنما نیاز است و آن راهنما همان انبیای الهی هستند که خداوند متعال برای راهنمایی انسان ارسال داشته است و به همین دلیل انبیا با سه ابزار کتاب و میزان و آهن کنایه از قانون و قضا و اجرا به سراغ بشر آمده‏اند. 🔸به دیگر سخن سیاستمدران راستین انبیا و اوصیای آن بزرگواران هستند و دیگران حق تصدی این منصب را ندارند. و این انبیا هستند که راه نیایش و ارتباط و معنویت را به بشر می‏آموزند و دنیا و آخرت او را سروسامان می‏دهند. طی معنویت بدون استفاده از نقشه دقیق انبیای الهی ضلالت است. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1153 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️دستیابی به استقلال فرهنگی، راهبرد فرهنگی (ره) در عدم وابستگی فکری و ارزشی به کشورهای بیگانه 🔹به عقیدۀ فقهای شیعه، استقلال فرهنگی در جامعه اسلامی و غیر اسلامی بر مسلمین واجب است. 🔹امام خمینی (ره) در رابطه با وجوب استقلال فرهنگی می‌فرماید: «ما باید با تمام وجود، به استقلال فرهنگی برسیم که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است. 🔹استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که نجات‌بخش کشور و ملت‌مان می‌باشد. 🔹معلمان عزیز خود بهتر می‌دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پسر و پدر، چه به روز این کشور و ملت آورده است. 🔹به فرهنگ غنی ایران اسلامی تکیه کنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن شماست. ✍️نویسنده: ابراهیم کارگران 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1202 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️دستیابی به استقلال فرهنگی، راهبرد فرهنگی (ره) در عدم وابستگی فکری و ارزشی به کشورهای بیگانه 🔹امام خمینی (رحمه الله علیه) در مورد اهمیت فرهنگ و استقلال فرهنگی می‌فرماید: «اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان‌تهی است. 🔹استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‌گیرد و ساده‌اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آن‌ها امکان‌پذیر است.» امام خمینی (رحمه الله علیه) در جای دیگر در باب اهمیت استقلال فرهنگی می‌گوید: «اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و در آن مستهلک شده و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد. 🔹به عقیدۀ فقهای شیعه، استقلال فرهنگی در جامعه اسلامی و غیر اسلامی بر مسلمین واجب است. 🔹امام خمینی (ره) در رابطه با وجوب استقلال فرهنگی می‌فرماید: «ما باید با تمام وجود، به استقلال فرهنگی برسیم که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است. 🔹استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که نجات‌بخش کشور و ملت‌مان می‌باشد. 🔹معلمان عزیز خود بهتر می‌دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پسر و پدر، چه به روز این کشور و ملت آورده است. 🔹به فرهنگ غنی ایران اسلامی تکیه کنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن شماست. 🔹فرزندان عزیزتان را در سر کلاس‌ها به صورتی تربیت نمائید که وقتی فارغ‌التحصیل می‌شوند، جوانان برومندی تحویل جامعه گردند که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشتند از ابرقدرت‌های شرق و غرب و شرق‌زدگی و غرب‌زدگی است.» 🔹ایشان در تحریرالوسیله می‌فرماید: «اگر در روابط بازرگانی و غیر آن، ترس آن رود که اجانب از نظر سیاسی یا جهات دیگر بر اسلام و بلاد مسلمین اسیتلاء یابند واین استیلاء به استعمار خود آنان و یا کشور اسلامی منتهی گردد؛ هرچند به‌شکل استعمار معنوی باشد، بر همه مسلمانان واجب است از این روابط و داد وستدها اجتناب کنند زیرا حرام است.» ✍️نویسنده: ابراهیم کارگران 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1202 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔹از نظر امام خمینی اگر انسان مثل سایر حیوانات بود، وجود انبیا لازم نبود؛ انسان به دنیا می‏آمد و مثل حیوانات زندگى مى‏کرد و مى‏خورد و مى‏خوابید و مى‏مرد یا کشته می‏شد. 🔹اینکه ما به انبیا احتیاج داریم براى این که انسان مثل حیوانات نیست که فقط یک حد حیوانى محدود داشته باشد. 🔹انسان یک حد و مراتب ما فوق حیوانى و بلکه ما فوق عقل دارد تا برسد به مقامى که مثلًا از آن به «فنا» تعبیر مى‏کنند؛ چون تربیت انسان در همه ابعادش، هم تربیت جسمى و هم روحى و هم عقلى و هم ما فوق آن، از عهده بشر برنمی‏آید، براى اینکه بشر از احتیاجات و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراى طبیعت اصلاً اطلاع ندارد تا چه رسد به اینکه بخواهد تربیتش را بر عهده بگیرد؛ تمام قواى بشر را روى هم که بگذاریم، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى‏تواند بفهمد؛ در حالی که هنوز بسیاری از مسائل طبیعت هم براى بشر کشف نشده است، اما هر چه هم که کشف شود مربوط به عالم طبیعت و این ورق است. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش اول) 🔰پرسش ما در این یادداشت این است که آیا بدون استفاده از معارف انبیا می‏توان به معنویت دست یافت؟ امام خمینی به این پرسش بر اساس تقریری انسان‏شناسانه پاسخ داده‏اند. 🔹بر اساس تحلیل امام خمینی ما وقتی انسان را وقتى ملاحظه مى‏کنیم، در ابتدای پیدایش با سایر گیاهان فرقى ندارد. 🔹هسته خرما یا هسته و بذر هر گیاهی را در خاک قرار می‏دهند و آبیاری می‏کنند و آن بذر هم می‏شکفد و می‏بالد. 🔹نطفه حیوان هم مثل یک بذر در رحم قرار می‏گیرد، محل بذر گیاه خاک است و محل بذر حیوان رحم، البته ممکن است زمانی بتوان نطفه را با فراهم نمودن شرایط و ویژگی‏هایی در بیرون از رحم کاشت. 🔹پس انسان در آغاز مثل سایر گیاهان است و با آنها تفاوتی ندارد؛ گیاه رشد دارد، انسان هم رشد دارد، هر دو از این جهت مثل هم‏اند. بذری که در زمین کاشته شده، تا آخر همان بذر است. 🔹بذرهایی که در رحم کاشته شده‏اند، یعنی حیوانات و از جمله انسان، کم کم از مرتبه نباتى بالاتر مى‏آیند و در همان رحم که هستند یک روح حیوانى پیدا مى‏کنند و از گیاهان تمایز می‏یابند از اینجا به بعد همه حیوانات در حیوانیت با هم مشترک‏اند و حس و حرکت دارند. 🔹وقتی متولد شدند و در این عالم قدم گذاشتند، از محل رویششان جدا مى‏شوند و باز از گیاه تفوت بیشتری می‏یابند چون اگر گیاه را از سر جایش جدا کنند، حیاتش خاتمه پیدا می‏کند. 🔹در این عالم هم همه حیوانات و از جمله انسان در خوردن و خوابیدن و … با هم شریک هستند و از این جهت تمایزی میانشان نیست. اگر هم تمایزی باشد منشأش همان جهت حیوانی است مثلاً یکی این غذا را می‏خورد و دیگری آن غذا را. 🔹حیوانات در ادراکات با یکدیگر تفاوت دارند؛ مثلًا درک میمون بیشتر از سایر حیوانات است. انسان نیز در بین این حیوانات از نظر ادراکات و غایات ادراکات متفاوت است. 🔹اندازه ادراک حیوانات محدود است؛ اما ادراکات انسان و قابلیتش براى تربیت، نامتناهى است. پس انسان همه عالَم را دارد با اضافه. 🔹انسان با همه حیوانات و گیاهان و معادن مشارکت دارد، اما یک چیز اضافه‏ای دارد، و آن اینکه در انسان یک قوه عاقله و قوه بالاتر هست که در آنها نیست. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش دوم) 🔹از نظر امام خمینی اگر انسان مثل سایر حیوانات بود، وجود انبیا لازم نبود؛ انسان به دنیا می‏آمد و مثل حیوانات زندگى مى‏کرد و مى‏خورد و مى‏خوابید و مى‏مرد یا کشته می‏شد. 🔹اینکه ما به انبیا احتیاج داریم براى این که انسان مثل حیوانات نیست که فقط یک حد حیوانى محدود داشته باشد. 🔹انسان یک حد و مراتب ما فوق حیوانى و بلکه ما فوق عقل دارد تا برسد به مقامى که مثلًا از آن به «فنا» تعبیر مى‏کنند؛ چون تربیت انسان در همه ابعادش، هم تربیت جسمى و هم روحى و هم عقلى و هم ما فوق آن، از عهده بشر برنمی‏آید، براى اینکه بشر از احتیاجات و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراى طبیعت اصلاً اطلاع ندارد تا چه رسد به اینکه بخواهد تربیتش را بر عهده بگیرد؛ تمام قواى بشر را روى هم که بگذاریم، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى‏تواند بفهمد؛ در حالی که هنوز بسیاری از مسائل طبیعت هم براى بشر کشف نشده است، اما هر چه هم که کشف شود مربوط به عالم طبیعت و این ورق است. 🔹حالا فرض کنید که بشر توانست که کشف کند مثلًا رابطه زلزله با زمین چه رابطه‏ای است و چه زمانی زلزله مى‏آید و همه نتایج و آثار و میزان و کیفیت و نوع زلزله که افقی است یا عمودی همه را فهمید تا جایی که فرضاً مجهولى برای بشر باقی نماند، اما باز این همه‏اش طبیعت است و انسان پایش را از طبیعت بالاتر نگذاشته است! 🔹از اینجا و بعد از این تحلیل تجربی امام خمینی به بررسی دیدگاه فلاسفه تجربه‏گرا (Empiricism) می‏پردازد و می‏فرماید گروهی از فلاسفه و فلاسفه طبیعى هستند که چون ماوراى عالم طبیعت با چشم دیده نمى‏شده آن را انکار کرده‏اند. 🔹امام این دیدگاه را فاقد دلیل و غیر علمی می‏داند و می‏فرماید آنها برای این انکار دلیلی ندارند؛ آنها گفته‏اند زیر چاقوى ما نیامده است پس نیست! در حالی که نباید بگوید «نیست»؛ بلکه باید بگوید «من تا این حد رسیدم و مابقى‏اش را نمى‏دانم»؛ اما اینکه «نیست» را مى‏گوید غلط است. از طرف دیگر بر همه چیز عالم احاطه هم ندارند. 🔹امام خمینی در ادامه وارد اثبات مابعدالطبیعه می‏شود. وقتی انسان بعد غیبی داشت، لاجرم به تربیت غیبی هم نیاز خواهد داشت. 🔹بنابرسخنان حضرت امام همین خودِ خصوصیاتى که در طبیعت هست بر این امر دلالت دارد که یک ماورایى براى طبیعت هست(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۸۵ـ ۱۸۹)؛ مثلاً این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. 🔹یک مجسمه سنگى یا مجسمه مادى انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتى که به عیان مى‏بینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. مى‏داند کجاست؛ در محیطش چه مى‏گذرد؛ در جهان چه غوغایى است. 🔹پس، در حیوان و انسان چیز دیگرى است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمى‏میرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر کمالى را به طور مطلق مى‏خواهد. 🔹انسان مى‏خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتى که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. 🔹انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. 🔹انسان مى‏خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانى در خدا شود. اصولًا اشتیاق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است(صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۲۲۳). ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش سوم) 🔹لذا چون انسان یک ماورایى دارد تربیت آن ورق که ورق معنوى انسان است را باید کسى بر عهده بگیرد که به آن طرف علم حقیقى داشته باشد و از روابطى که بین انسان و ماوراء طبیعت وجود دارد، آگاه باشد. 🔹اما این کار از عهده بشر برنمی‏آمد، بشر هر چه ذره بین دارد بیندازند! ماوراى طبیعت را که نمی‏تواند ببیند؛ آن روابط بر بشر مخفى است. 🔹خداى تبارک و تعالى که خالق همه چیز است این روابط را مى‏داند، از این جهت، به وحى الهى براى یک عده‏اى از اشخاصى که کمال پیدا کرده‏اند و دارای کمالات معنوی هستند، روابطى حاصل مى‏شود و به او وحى مى‏شود و آنها براى تربیت این ورقِ دومِ انسان مبعوث مى‏شوند و برای تربیت انسان در همه ابعاد به سراغ مردم مى‏آیند. 🔹برای اینکه اهمیت این تربیت را امام خمینی نشان بدهد می‏فرماید اگر این تربیت معنوی نباشد و انسان با همان خوى حیوانى از این عالَم به عالَم دیگر برود، در آن عالَم سعادت ندارد و به شقاوت مى‏رسد. انبیا آمده‏اند که ما را بر اساس وحی الهی تربیت معنوى کنند. تمام نکته آمدن انبیا این است که بشر را تربیت کنند. 🔹به نظر حضرت امام یک مقدار از امورى که انبیا فرموده‏اند «بکنید و نکنید»، براى تنظیم عالم طبیعت و اجتماع و سیاست و اقتصاد است، و بسیارى از امور راجع به ماوراى طبیعت است(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۸۵ـ ۱۹۰). 🔹بنابراین باید طبق تعالیم انبیای الهی حرکت کرد. مسئله بعدی که امام خمینی به آن پاسخ می‏دهند این است که در جهان معاصر دستور انبیا را از کجا به دست بیاوریم. 🔹امام خمینی برای تبیین پاسخ این مسئله، ادیان معروف و پرطرفدار جهان معاصر یعنی مسیحیت، یهودیت و اسلام را مورد تحلیل و بررسی قرار می‏دهد و می‏فرماید مذهب مسیح در ابتدا اینگونه نبوده که همه‏اش روحانیت منهای امور مادى باشد، چنانکه مذهب موسى اینگونه نبوده که عنایتش به طبیعت بیشتر باشد؛ البته حضرت موسى و عیسی – علیهما السلام- از انبیاى معظم و از انبیاى اولى العزم هستند و شریعت‌شان به اندازه‏اى که بشر آن روز به آن محتاج بوده کامل بوده، اما کتاب حضرت موسى و کتاب حضرت عیسى از بین رفته‏اند؛ و خودِ متن تورات و انجیل کنونی دلالت مى‏کند که اینها تورات اصلى و انجیل اصلى نیستند، اما کتاب ما، قرآن مجید، بحمد اللَّه، از اول تا حالا محفوظ است، حتى قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الآن موجود است(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۹۱). 🔹بنابراین برای تربیت معنوی باید دستورات قرآن را در کنار معارف اهل بیت به کار بست و این برای این است که قرآن چراغ است و چراغ باید بالای سر باشد تا ما پایین پایمان را ببینیم و زمین نخوریم نه آنکه چراغ به بالا نشینی نیازی داشته باشد و درست به همین دلیل قرآن باید بالای سر علوم انسانی روشن باشد. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 🔸خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود. 🔸وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود، وقتی که ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی کم نمی‌آورد و بقیه مسائل برای او حل است. 🔸از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می‌فرمودند: اینها می‌ترسیدند، من نمی‌ترسیدم. 🔸همچنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: «وقت تقیه است» و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند: «شما روی مغول را سفید کردید!» کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و کسی از مرگ طبیعی نمی‌ترسد که بالاترش را تجربه کرده باشد و آن مرگ ارادی است. 🔸انسان وقتی امیالش را اماته کند، متحرک بالهواء نباشد، متحرک بالهوس نباشد، متحرک بالمیل نباشد، بلکه متحرک بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. 🔸وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه، آنچه جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 📅 به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 🔸امام خصوصیاتی داشتند که در دیگر عارفان کمتر بود. 🔸البته دیگر عارفان نیز خصوصیاتی داشتند که در امام فرصت ظهور و بروز پیدا نکرد. 🔸هر یک از عرفا مظهر اسمی از اسماءالله هستند. 🔸کاری که دیگران کرده‌اند، این است که کتابهای مبسوطی در این زمینه نوشته‌اند، امام فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشته‌های دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود. 🔸خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنت‌شان بین «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. 🔸فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است. اصلاً نباید گفت بین اخلاق و عرفان چه تفاوتی هست تا بگوییم یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اصلاً اینها قابل قیاس نیستند، دو کلی اند. 🔸عارف کسی است که بتواند با موت ارادی بر بدن مسلط بشود. وقتی که این چنین شد، مرگ طبیعی را تجربه کرده است. 🔸وقتی که مرگ طبیعی برایش تجربه شد، آن وقت آن سخن بلند مرحوم بوعلی در نمط نهم «اشارات» خوب روشن می‌شود که: «عارف هشّ است و بشّ است و شجاع است، کیف و هو بمعزل عن تقیه الموت؟» 🔸استاد ما مرحوم آقای شعرانی می‌فرمودند: «عبارتهای مرحوم ابن سینا شبیه نصوص است، روایت است؛ مخصوصاً آن نمط نهم و دهم اشارات.» بعد معلوم شد این سخن مرحوم خواجه نصیر است در اول «منطقیات اشارات» که: «ابن سینا عباراتی دارد، جواهری دارد، فصوصی دارد و نصوصی که عبارات ایشان مثل نگین است، مثل گوهری است که شبیه روایات است.» این سخن خواجه نصیر در وصف عبارات مرحوم بوعلی است. 🔸او در «مقامات‌العارفین» اشارات در مورد عارف می‌گوید: «هشٌ بشٌ بسّام و هو شجاع و کیف لا؟ و هو بمعزل عن تقیه الموت.» عارف از موت تقیه ای ندارد. 🔻متن کامل در pdf زیر: 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
ویژگی های عرفان امام خمینی (قدس سره) از منظر آیت الله جوادی آملی.pdf
152K
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 🔸خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود. 🔸وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود، وقتی که ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی کم نمی‌آورد و بقیه مسائل برای او حل است. 🔸از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می‌فرمودند: اینها می‌ترسیدند، من نمی‌ترسیدم. 🔸همچنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: «وقت تقیه است» و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند: «شما روی مغول را سفید کردید!» کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و کسی از مرگ طبیعی نمی‌ترسد که بالاترش را تجربه کرده باشد و آن مرگ ارادی است. 🔸انسان وقتی امیالش را اماته کند، متحرک بالهواء نباشد، متحرک بالهوس نباشد، متحرک بالمیل نباشد، بلکه متحرک بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. 🔸وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه، آنچه جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net