eitaa logo
مدرسه فقه و اصول
1.2هزار دنبال‌کننده
584 عکس
40 ویدیو
120 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم فقیه در موضوع شناسی بحث درباره سهم فقیه در شناسایی و تحدید موضوعات احکام شرعی بود. در استقرائی غیر تام، گفتیم حدود 20 مورد احصاء شده که تا مورد 9 عرض شد. 10. سهم فقیه در موضوعات کبرای عناوین ثانوی مثل حَرَج و اضطرار و ... 11. سهم الفقیه در تطبیق ما مر فی العاشر 12. سهمه فی موضوع الکبری القواعد الاصولیه المرتبطة فی عملیة الاستنباط 13. سهم فقیه در تطبیق آنچه در مورد قبل ذکر شد. 14. سهمه فی سایر المبادی اللازمه فی الاستنباط کالصرف و النحو و امثاله 15. سهم فقیه در تطبیق آنچه در مورد قبل ذکر شد که این قاعده ادبی مصادیقش کدام هستند. 16. سهمه فی موضوع القواعد الفقهیه 17. سهم فقیه در تطبیق مورد قبل 18. سهم فقیه در بررسی شرایط زمانی و مکانی 19. سهم فقیه در تطبیق آنچه در مورد قبل ذکر شد. 20. سهم الفقیه فی تشخیص الموضوع فی مبانی الاعمال الولایة 21. سهمه فی القضاء؛ موضوع آئین دادرسی و کبریات باب قضا که کبریاتی دارد، مثلاً برای شناخت مدعی از منکر، تعریف اینها، معنای منکر و مدعی و ...، این سهم فقیه در احکام موارد قضاء است. 22. تطبیق مسائل قضائی و احکام جزئی تطبیقات بر موضوعات 23. سهمه فی تشخیص موارد العلم و احراز رضا الشارع؛ ما قواعدی داریم که تصرف ما منوط به احراز رضای شارع است. البته ممکن است برخی از این وجوه، زیر مجموعه انقسامات رئیسه قرار بگیرد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در مسائل مستحدثه مراد از موضوع‌شناسی، مصداق‌شناسی نیست و این جمله‌ی مشهورِ غلط که تشخیص موضوع با فقیه نیست برای شما واضح شده است! موضوع چه به معنای غلط مصطلح، چه به معنای متعلق متعلق، چه به معنای درستِ کلُّ ما یترتب علیه فعلیة التکلیف باشد، بر عهده فقیه است. تفاوت موضوع‌شناسی، مصداق‌شناسی و معناشناسی آیا موضوع‌شناسی همان مفهوم‌شناسی و این فرایند معناشناسی است؟ اینها از مشهورات غلط است. معنا در مقابل لفظ است (یکی از راه‌های مشخص شدن حقیقت، اضداد هستند) لذا گفتند از جمع متقابل و تضاد متقابل، می‌فهمیم اینها دو معنا دارد. مثل اوامر و امور. پس اگر مقابل معنا لفظ است و مقابل مفهوم، مصداق و موضوع، ح مقابل کم باشد؛ پس مصداق و لفظ و حکم و با هم متباین هستند، لذا این سه اصطلاح نباید با هم خلط شود. مفهوم‌شناسی مفهوم‌شناسی یعنی کاری به مصادیق نداریم و آنچه از عالم خارج در ذهن تصویر می‌کنیم مراد است. آنچه اصیل است واقعیت خارجی است که ما در تلاش برای تصویر آن، صورت ذهنی در نظر می‌گیریم. موضوع‌شناسی در احکام فقهی از باب معناشناسی در مقابل لفظ است یا از باب محکیات خارجی است؟ می‌گوییم معروض حقیقی آنها محکی خارجی است و مراد از حرمت خمر، خمر واقعی است نه خمر ذهنی؛ چون شارع برای بیانش از الفاظ و معانی استفاده کرده است. لذا تعلق احکام ذاتی شارع به موضوعات ذهنی بما هو حاک و کاشف عن محکیات خارجی است نه ذهنی صرف. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
علوم انسانی اسلامی و موضوع شناسی بحث در این بود که علوم انسانی و فقه چه ارتباطاتی با هم دارند و علوم انسانی در مسائل فقهی می‌توانند داشته باشند. آیا علوم انسانی معرفت‌هایی هستند که قطعی و یقینی و مستقل از بیرون هستند؟ یا این علوم انسانی از مجاری مختلف با امور بیرونی مرتبط‌اند؟ علوم انسانی مثل اقتصاد، جامعه شناسی، روان شناسی معرفت‌های مستقلی نیستند؛ بلکه پیش‌فرض‌های خاص خودشان را دارند و خیلی از پیش‌فرض‌ها با ارزش هستند. یکی از پیش فرض‌های مهم علوم، نوع تلقی آن علم از انسان است. تلقی ایمانی از انسان با تلقی الحادی از او بسیار مهم و تاثیرگذار است. در روایات ما به ارواح ائمه اطهار و ارواح مؤمنین اشاره شده است و ما این پیش‌فرض وجود روح برای آدم را مسلّم گرفتیم. ام در مواجه با علوم دیگر هم آیا می‌توانیم این پیش فرض قرآنی را قبول کنیم؟ این نگاه وحیانی، با علمی که پیش فرضش انسانی نیست و بالتبع اعتقادی به روح ندارد و انسان را ماشین و رفتارش را مثل حرکت‌های ماشین تلقی می‌کند، متفاوت است. طبق نظریه ویتگنشتاین نحوه‌های حیات اصیل‌ترین پایه فکر انسانی است، یعنی حتی تصورات و افکار ما به نحوه حیات ما بر می‌گردد و زبان ما بر اساس همین نحوه حیات شکل می‌گیرد. لذا انسانی که در حیات ایمانی تنفس می‌کند تصوراتش فی الجمله با زبان و تصورات دیگری فرق می‌کند. این مبنای ما در بحث‌های ایمانی و وحیانی اهمیت فراوانی دارد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در شورای نگهبان عرض شد فقیه نسبت به تشخیص موضوعات صرفه و محضه سهمی ندارد و تقلید هم در آنها راه ندارد؛ اما در موضوعات مستنبطه هم می‌تواند ورود کند؟ آیا فقیه سهمی برای شناسایی موضوعات مستنبطه و موضوعاتش دارد؟ اقسام شک ما پیرامون موضوعات: 1. گاهی ما در شناخت موضوعِ حکم، شبهه‌ی مفهومیه نداریم اما احتمال می‌دهیم شارع قیودی را در این موضوع اخذ کرده باشد. 2. گاهی ما در اصل مفهوم شک داریم یا اصل مفهوم روشن است و سعه و ضیق آن ابهام و اجمال دارد. مثلا مفهوم فاسق برای ما روشن است اما آیا هر نافرمانی و لو صغیره را دربرمی‌گیرد یا مخصوص گناه کبیره است؟ پنج حالت برای رجوع به فقیه و حجیت قول او برای مقلد وجود دارد: 1. برای شناسایی موضوع و حکم معاً به فقیه مراجعه می‌کند. 2. فقط برای شناخت موضوع به فقیه مراجعه می‌کند. 3. گاهی برای موضوع به فقیه مراجعه می‌کند تا فتوای فقیه دیگری را بر آن موضوع مترتب کند. 4. برای موضوعی متفاوت به فقیه رجوع می‌کند؛ مثلاً می‌خواهد اِخبارش بدون حجت نباشد چون اخبار بلا علم حرام است. 5. فقط برای دانستن حکم به فقیه مراجعه می‌کند و توجهی به موضوع آن ندارد. فقیه یا باید خودش موضوع شناسی ‌کند یا در موضوعات جدید مثل رمز ارز به متخصص رجوع کند، استفتائات آیت الله گلپیاگانی متقن بود و در موضوع برخی موارد، پاسخ را افتراضی مطرح کردند و خودشان بیان می‌کنند که من موضوع را ندیدم. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در فقه تربیت سهم فقیه در موضوع شناسی را بیان کردیم و گفتیم فقیه نباید به صرف معناشناسی اکتفا کند، اگرچه معناشناسی آغاز بسیار مهمی است، اگرچه شرط کافی نیست. ادامه مسیر مفهوم‌شناسی با چه چیزی طی می‌شود؟ مفهوم شناسی عملاً یک مرحله معناشناسی دارد و یک ماهیت شناسی تاریخی و مرحله‌ای به نام موجود شناسی. مراحل شناخت مسال مستحدث 1. گاهی موضوع در عصر تشریع یا نبوده یا خیلی کم بوده، مثلاً اکتشاف معادن که امروزه پدیده خیلی رایجی است؛ لذا بعضی از منافع مقصود محلله الان کاملاً مقصود است ولی آن موقع اگر مقصوده بوده شایع و رایج نبوده است. 2. گاهی ماهیت موضوع جدید است، مثلا فناوری‌های جدید قبلاً وجود نداشته است. فضای مجازی و انرژی الکتریکی وجود نداشته است و طبعاً ممکن است احکامی پیدا کنند که نسبت به گذشته بی‌سابقه باشد. 3. اسباب ایجاد موضوع جدید باشد ولی خود موضوع جدید نیست، بلکه از راه جدیدی پدیدار می‌شود. مثلاً حیازت همیشه بوده ولی بیع همیشه اسبابی داشته و نقل و انتقال اسنادی دارد، سبب جدیدی می‌آید. 4. گاهی هم تحولی به نام عرف و عادات مردم است؛ یعنی قصدها، آرمان‌ها، سبک‌ها و اغراض چون تغییر می‌کند، یک شیء در گذشته منفعت محلله غیر مقصوده داشته اما الان مقصوده است، چون مردم این را می‌پسندند و در حال حاضر غرض عقلایی پیدا شده به شکل نوین انجام بدهیم. مثل پیوند اعضا. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
علوم انسانی اسلامی و موضوع شناسی با چه ابزاری بناست علوم انسانی را بازنگری کنیم؟ مقصود ما بازنگری از حیث فهم دینی و فهم اسلامی است. اگر بنا باشد خود فهم دینی و معرفت دینی ما که فهم از کتاب و سنت هست، خود در قبضه معارف عصری باشد، آن وقت آیا این بازنگری ممکن است؟ این بحث، هم در مسئله بازنگری مطرح است و هم برای خود تحولات؛ البته معرف دینی بحث مهمی است. این بحث‌های قبض و بسطی که در سی سال اخیر مطرح بوده از همین قسم و برای اثبات این سیال بودن است. نکته مهم این است که وحی منبع جوشان معارف دینی است و ابزار می‌خواهد و ابزارش قاعدتاً و معمولاً زبان است اما ممکن است راه‌های دیگری هم وجود داشته باشد. بحث مهمی ذیل این مسئله مطرح می‌شود که فقیه عمدتاً با حجت و اعتبار مواجه است و حجیت و اعتبار در بحث‌های عملی مشکلی ندارد؛ فرقی نمی‌کند که مراد شما از حجیت معذریت و منجزیت است یا وسطیت در اثبات، زیرا عملی که از روایات استخراج می‌شود همیشه یقینی نیست؛ و به مدلول در سند هم یقین نداریم لذا در بسیاری از موارد مدلولش ظنی است، منتها گفتیم عمل به ظن در امور عملی مانع و اشکالی ندارد. حیات انسانی در گروی معارفی است که بر سبک زندگی ما اثر می‌گذارد. مثلا این که ما موحد باشیم یا نباشیم در برنامه‌ریزی آموزش و پرورش اثرگذار است. منتها به لحاظ عملی این معرفت چه اثری دارد؟ پس گاهی عمل به ظنیات در امور معارفی که به عمل منتهی باشد حجت است. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در فقه سیاسی استاد محترم در ابتدا رایج‌ترین معنای موضوع، فقه و سیاست را ارائه و در ادامه به بیان رابطه فقه و فقه سیاسی و اهمیت ویژه آن اشاره کردند. سیاست یعنی جریان قدرت در جامعه. طبق نظریه حقوقدان معروف فرانسوی آقای لئون دوگی، جریان قدرت یعنی هر جامعه انسانی بلا استثناء از دو طبقه تشکیل می‌شود: اول طبقه فرمان‌روا و دوم طبقه فرمان‌بر. فرایند صدور فرمان از طبقه فرمانروا و اطاعت و اجرای آن از ناحیه طبقه فرمانبر را جریان قدرت می‌گویند. چهارده قرن قبل از او امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه همین مطلب را با عبارتی شیوا و با تفصیل بیشتر و زیباتری بیان فرمودند که لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ. مراد ما از فقه سیاسی آن دسته از مباحث فقهی است که موضوع آن جریان قدرت در جامعه می‌باشد. بزرگ‌ترین مصداق جریان قدرت در جامعه، قدرتی است که از ناحیه حکومت اعمال می‌شود و توسط دیگران اعم از مردم عادی، سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف اطاعت می‌شود. در نتیجه فقه سیاسی عنوان وسیعی است که یکی از زیر مجموعه‌های آن فقه حکومتی است. استاد محترم در ادامه، به ذکر مثال‌ها و مصادیقی از موضوعات مطروحه در ذیل مسئله فقه سیاسی پرداختند. موضوعاتی مثل امنیت، حمایت از دولت و حکومت (با بیان اختلافات فقها در زمان مشروطه)، مسئله قانون‌گذاری در عصر غیبت، مسئله مساوات و حق رای بانوان. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
مقدمات علمی موضوع شناسی عرض کردیم موضوع‌شناسی در فقه معنایابی، مفهوم‌یابی و مصداق شناسی است. در این قسمت 6 بحث را اجمالا مطرح می‌کنیم. 1. تفاوت موضوع و مصداق؛ موضوع، عنوان کلی است که در خطاب شرعی اخذ شده است؛ مثلِ الخمر حرام، اما مصداق، فرد خارجی است که در خارج این مفهوم باید بر آن تطبیق شود. اینکه این عنوان بر فرد خارجی صدق می‌کند یا نه، وظیفه مکلف است یا مجتهد؟ برخی قائل به عدم ورود فقیه و یرخی مثل محقق نائینی قائل به تفصیل هستند. 2. مسامحه؛ در تطبیق عناوین بر مصداق، مسامحات عرفی قابل قبول است یا نه؟ یا باید به دقت‌های عقلی مراجعه کرد؟ 3. تغیر مصادیق؛ بر اساس تکامل زندگی بشر، مصادیق موضوعات فقهی ما بسیار تغییر کرده است. ما در زمان قدیم بیع داشتیم و با هم تبادل جنس می‌کردند و الان با بیع در فضای مجازی مواجه هستیم و این تحول مصداق است. آیا خطابات ما شامل بر تحولات خرید و فروش در فضای مجازی هم می‌شود؟ 4. ارتباط تشخیص مصادیق با کارشناسان علوم تجربی؛ در برخی موارد برای تشخیص مصداق باید حتماً از کارشناسان علوم تجربی استفاده کنیم. مثلاً در مسئله رؤیت هلال، آیا اتحاد افق معتبر است یا نه؟ در این بحث طلوع و غروب ماه، بحث کارشناسی علم هیئت و ستاره شناسی مطرح است. 5. در تشخیص مصداق آیا فهم متعارف معتبر است؟ آیا عناوین حمل بر متعارف می‌شود یا نه؟ مبنای مشهور حمل بر متعارف است، چون دلیل و اطلاقات از غیر متعارف انصراف دارد. 6. شبهات مصداقیه 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در فقه حکمرانی در ابتدا دو تعریف از حکمرانی ارائه می‌کنیم: 1. فرایند قاعده‌گذاری، اجرای قواعد نظارت و بررسی بازخوردها، با اعمال قدرت مشروع به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه فعالان و ذی نفعان در چارچوب ارزش‌ها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور را حکمرانی می‌گویند. 2. این تعریف از سازمان ملل متحد است؛ مجموعه‌ای است از اقدامات فردی، نهادی و عمومی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور؛ و فرایند مستمری است از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار حرکت می‌کنند و شامل نهادهای رسمی و ترتیبات غیر رسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان می‌باشد. دولت‌ها برای انتظام‌بخشی مسائل، خود را ناگزیر دیدند تا در عرصه‌های مختلف اقتصادی، امنیتی و فرهنگی ورود پیدا کنند و تا در این عرصه‌های جدید ورود پیدا نکنند، نمی‌توانند مدیریت کلان کشور را به دست بگیرند. به همین دلیل دولت‌ها سلسله وظایفی را برای خود تعریف کردند؛ از جمله سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و در رتبه سوم تسهیل‌گری. 1. سیاست‌گذاری؛ سیاست گذاری آن است که سلسله اهداف مشخص می‌شود و برای رسیدن به اهداف، خط مشی تعیین شود. 2. تنظیم‌گری؛ منظور وضع قوانین و مقررات است که بر اساس این قوانین و مقررات بتوانیم اهدافی را که در سیاست‌گذاری مشخص کرده‌ایم، محقق شود. 3. تسهیل‌گری؛ این است که ما باید روند مشارکت مردم در مواقع مختلف به منظور رسیدن به آن اهداف را آسان کنیم. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
مدرسه فقه و اصول
#برنامه_مدرسه_تابستانه_دارالعلم #رویداد_علمی 🔅 روز ششم، پنج شنبه ۱۱مردادماه ۱۴۰۳ 📝وظائف و مسئولیت‌
وظائف و مسئولیت‌های هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام ماهیت هیئت عالی نظارت عنوان دقیقش هیئت عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام است. شکل‌گیری این مسئله بر اساس این نکته بوده که تعیین و نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی _که جزء وظایف رهبریست_ مورد بررسی قرار بگیرد. در اصل 110 قانون اساسی که مواردی از وظایف، مسئولیت‌ها و اختیارات رهبریست، بند اول تعیین سیاست‌های کلی و بند دوم نظارت بر اجرای سیاست‌هاست. طبق این اصل برخی وظایف و اختیارات رهبری عبارتست از: 1- تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران، پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام. 2- نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام. از آنجا که فعالیت هیئت عالی نظارت زیرمجموعه وظایف رهبریست، حجیت عملکرد آن هم با تفویض رهبری معظم حل شد؛ زیرا در ذیل کلّ اصل 110 اینطور آمده که: «رهبر می‌تواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند». وظایف هیئت عالی نظارت کار هیئت عالی نظارت بررسی کیفیت اجرای سیاست‌هاست. چون تدوین و تصویب اولیه سیاست‌ها، با مجمع و تصویب نهایی و ابلاغش، با مقام معظم رهبریست. کار هیئت عالی نظارت این است که آیا آن سیاست‌ها توسط مخاطبش اجرا شد یا خیر؟ بنابراین کار هیئت عالی نظارت مصلحت سنجی نیست؛ بلکه تشخیص این است که چیزی خلاف سیاست‌های کلی بوده یا خیر. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
مدرسه فقه و اصول
#برنامه_مدرسه_تابستانه_دارالعلم 🔅 روز دوازدهم، چهار شنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۳ 🔸جلسه پرسش و پاسخ علمی 🎙
مشروعیت قیام و تشکیل حکومت در عصر غیبت بحث ما پیرامون مسئله موضوع‌شناسی حکومت است؛ و اینکه آیا تشکیل و جریان حکومت طبق اندیشه اسلامی در کنار غیبت حضرت ولی عصر، قابل اجراست یا خیر؟ حکومت در اندیشه سیاسی اسلام با حکومت در سایر اندیشه‌های سیاسی، تفاوت ماهوی دارد. ما بر اساس اعتقاد توحیدی در هستی شناسی، معتقدیم که مبدأ هستی حکمت و اراده است. اینکه ما قائل شویم تمام هستی و موجودات، معلول اراده و هدف هستند یا هیچ حکمتی در اساس این موجودات در نظر گرفته نشده است، بسیار متفاوت است. در اندیشه اسلامی حاکمیت و مدیریت اصلی جامعه با خداست. اگرچه نقشه‌راه، برنامه و هدف از طریق وحی توسط پیامبران و امامان به من ابلاغ شده، نمی‌توانم خودم تنها حرکت کنم؛ بلکه باید یک جریان مدیریت الهی مرا در این مسیر حرکت دهد. لذا هر حاکمیتی، جز حاکمیت الله در اندیشه سیاسی اسلامی ممنوع و طاغوت است. آیا حاکمیت الله در اسلام در زمان غیبت تعطیل شده است؟! با این وجود اگر گفتیم حکومت در زمان غیبت قابل تحقق نیست، آیا می‌توانیم قائل به جامعیت اسلام شویم؟! علاوه بر آیاتی از قرآن که دلالت صریح بر حاکمیت الله دارند، آثاری هم از ائمه (علیهم السلام) مثل توقیع حضرت ولی عصر به ما رسیده است. لذا در عصر غیبت، مدیریت اجرایی با کسی است که رضای امام را درک می‌کند و اصل وظیفه و مبانی را از بیان و آموزه‌های امام استخراج می‌کند و بر اساس آن استخراج و اجتهادی که دارد، جامعه را اداره می‌کند. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
بررسی فقهی تسهیلات بانکی بانک یک امر ضروری در زندگی مردم امروزی شده است. بانک، مخزنی است برای همه نوع پول؛ مثل پول ربا، پول خلاف شرع، سهم امام، لذا پول‌های حلال و طیب و طاهر با سایر پول‌ها مخلوط می‌شود. چگونه از بانکی پول بگیریم که این همه پول حرام در آن وجود دارد؟ معاملات بانک را به 2 بخش تقسیم می‌کنیم: بخش اول: پول‌ها و تسهیلاتی که مردم از بانک می‌گیرند. مثلاً کسی برای خرید خانه وام می‌گیرد و سپس پول بانک را اقساطی می‌پردازد. بخش دوم: پول‌هایی که بانک به عنوان سود به مردم می‌دهد. مثلاً کسی خانه‌ای را فروخته و پولش را در بانک گذاشته و هر ماه از بانک سود می‌گیرد. راه‌حل‌هایی وجود دارد تا وامی که دولت به ما می‌دهد و از ما مازاد می‌گیرد، از حالت ربا خارج شود: 1. یکی از راه‌ها این است که بانک خانه را می‌خرد و مالک می‌شود و بعد به صورت اقساطی به سپرده‌گذار می‌فروشد. 2. راه دوم بیع مرابحه است. به این معنی که فروشنده، جنسی را خریده و به مازاد می‌فروشد. مثلا شخصی جهیزیه را بالوکاله با پول بانک، از طرف بانک می‌خرید و بعد همه این اجناس را با سود به خود او می‌فروشد. 3. سومین راه تصحیح استفاده از تسهیلات بانکی، اجرت اجیر است، . در اینجا بانک به عنوان پیمانکار، خانه را می‌سازد و سود خودش را لحاظ می‌کند. در ادامه بحث، استاد محترم ضمن بررسی کیفیت مضاربه و ماهیت سپرده، تفاوت تملیک بالعوض، تملیک مجانی و قرض بیان شد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌