eitaa logo
مدرسه فقه و اصول
777 دنبال‌کننده
143 عکس
3 ویدیو
57 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد عشایری منفرد موضوع‌شناسی در فقه هنر ‌ موضوع‌شناسی فقه هنر چندان مسئله مهمی نیست بلکه موضوع‌شناسی در فقه هنر حائز اهمیت است. نکته: بحث‌های توصیه‌ای و تجویزی را از نگاه توصیفی به الگوهای موفق می‌توان بررسی کرد. الگویی در فقه سیاسی مرحوم امام وجود دارد مبنی بر آنکه آنچه در موضوع‌شناسی موضوعات فقه سیاست در سیره مرحوم امام وجود داشت، این بود که ایشان در زمانه‌ای پیرامون فقه سیاست می‌زیست که نظریه دولت-ملت شکل گرفت. مباحثی نظری مثل یکپارچگی ملت و ... . مرحوم امام وقتی با پدیده‌ای جدید به عنوان دولت مدرن روبرو می‌شود، دوباره تمام موضوعات و محمولات فقهی را (ادله زکات و نماز و ...) بازنگری و باز پژوهی می‌کنند. برای این بازنگری، توجه به سه امر ضروری است: 1. برنامه کلی شامل مقررات دینی از طهارت تا دیات ۲. غایت؛ یعنی تمام این برنامه‌ها برای رسیدن به آن غایت است. ۳. مجری که باید قوانین شریعت را بشناسد تا اگر مانعی از اجرای عدالت وجود داشت ولایتی بر قوانین داشته باشد. مرحوم امام طبق همین سه رکن گزاره و اصل الاسلام هو الحکومة را تاسیس کرد. حال اگر بین ساحت‌های جدید و موضوعات منصوص بازاندیشی کنیم و مسئله‌های جدید را استخراج کنیم که در فقه هنر آیا ما می‌توانیم از الگوی امام در بازاندیشی در احکام اسلامی استفاده کنیم یا نه؟ مثلاً موضوعاتی از قبیل رقص، آواز، قصه و داستان و ... را اگر در نظر بگیریم، در همه این موضوعات، عنوان و گزاره لهو، در بازنگری ما نسبت به ادله بسیار اثرگذار است. ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛
جلسه۴ استاد علیدوست (زیدعزه) ایشان می فرمایند: همیشه موضوع شناسی در فقه مطرح می شود، حال آنکه موضوع شناسی در اجتهاد بالمعنی الاعم باید مطرح شود، متکلم و مفسر هم باید موضوع شناسی داشته باشد و آنچه که در فقه بالمعنی الاخص مطرح می شود در موضوع شناسی علوم دیگر هم باید همین قواعد را اجرا کند. اصولا کسی که وارد این بحث می شود، چه دغدغه ای دارد؟ چند دغدغه دراین بحث وجود دارد و شما باید به این مطالب دقت کنید، موضوع شناسی با این دغدغه ها گاهی رنگ سیاسی گرفته که نمونه آن را مطرح می کنم و می دانید بحثی که رنگ سیاسی بگیرد موجب لغزش می شود. اصولا ورود فقهای ما به ساحات غیر کشف حکم چقدر موجّه است و آیا وظیفه فقیه شامل ورود در ساحت غیر حکم هم می شود؟ یعنی دغدغه ای برای کسی که میخواهد موضوع شناسی کند این است که ورود فقهای ما چطور توجیه می شود؟ پرسش اساسی این است که ماهیت اجتهاد بسیط است یا مرکب ؟ برخی ماهیت اجتهاد را بسیط می دانند و فقهای ما نباید ماهیت مرکب به آن بدهند حال آنکه سنت جاری فقها بر ترکب اجتهاد است و الاجتهاد له جزءان: موضوع شناسی و حکم شناسی و در قالب بسیط و مرکب این مبنا خود را نشان می دهد. علمای مشروطه که میخواستند قوانینی برای مجلس بنویسند ناظر به ترکب اجتهاد این دیدگاه را بیان داشتند ولی مشروعه خواهان در مقابل اجتهاد رابسیط می دانستند و موضوع شناسی را جزء اجتهاد نمی دانستد. الان هم در مجامع روشن فکری می بینید بحث حاد است، ولی پشتوانه بحث ما فقه و عرف و فقه و مصلحت است. 🌐مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━
استاد حمید درایتی زیدعزه ایشان برای فرایند موضوع شناسی ۱۲ گام مطرح نمودند. گاهی موضوعات مستنبطه شرعیه است و گاهی لغویه و گاهی موضوعات عرفیه صرف است و در موضوعات صرف موکول به عرف است و نیاز به دخالت فقیه نیست و چه بسا دخالت او به عنوان احد عرف مطرح می شود و مقلد می تواند فقیه را در این بحث تخطئه کند ولی در موضوعات عرفی فقیه باید نقشی در موضوعات عرفی ایفا کند البته تمام نقش را ندارد. به هر حال در حوزه موضوع شناسی مفهومی فقیه باید قواعد عام موضوع شناسی و پرسش های اصلی را پاسخ دهد و برای آن قاعده تعریف کند و ادله مثبت قاعده را بیان کند و در خلال اصول و فقه این مهم محقق شده ولی پژوهش مستقلی انجام نشده است و کار دوم در فقاهت ما رایج است که موضوع شناسی را انجام داده و به تناسب قاعده سازی نیز کرده اند. به عنوان مثال رجوع به کتب لغت برای فهم موضوع و دریافت معنا ولی اینجا با حجیت قول لغوی مواجه می شوند، که قول لغوی را حجت نمی دانستند. استفاده ما از کتب لغت به تراکم ظنون برای رسیدن به قطع است و کتب لغت یار خوبی برای شناسایی است و به کتب لغت به عنوان حجت ناقصه مراجعه کردند و به تناسب نیاز قاعده سازی کردند ، اگر عرف عرب زبان هم الان از لفظی یک معنایی را بفهمد با توجه به اینکه زبان پدیده ای پویا است نمیتوان به آن استناد کرد و باز هم در این حوزه به دنبال حجیت بوده اند، در لفظ کعبین هنوز اختلاف است و لغویون هم هنوز اختلاف نظر دارند و معتقدند همین مفاهیم عرفی گاهی همراه ابهام است . 🌐مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━
موضوع شناسی فقه خانواده استاد حسینی فقیه زیدعزه برخی از فقها اولین منبع تبیین موضوع را شرع می دانند، حال اگر معنای عرفی یا شرعی نداشت باید به اصطلاح مخاطبی و بعد عرف عام و سپس باید به معنای لغوی مراجعه شود . مرحوم محقق اردبیلی می فرماید: آیا شجره و زرع در مبیع داخل است یا نه؟ در ادامه به چهار مرحله اشاره می کنند: در فهم عرفی از فروش زمین زرع و شجره را شامل نمی شود . برخی عرف خاص را یا به تبیین شارع و یا به اهل لغت باز می گردانند. فقه خانواده در درون خود مسائل نو پیدای فراوانی دارد یا مثلا علم پزشکی با توجه به پیشرفت آن موضوعات و احکام متعددی در پی دارد مثل ناباروری زنان و یا کنترل موالید و تنظیم خانواده و تغییر جنسیت و اجاره رحم و تلقیح مصنوعی و کودکان آزمایشگاهی، بانک شیر و درمان عیوب و بیماری ها و شناسایی بیماری های جدید و نسبت به بیماری های جدید بحث اختلالات جنسی بسیار مهم است که اختلالات سه قسم است و احکامی دارد: ۱.اختلالات عملکرد جنسی . ۲.اختلالات انحراف جنسی. ۳.اختلالات هویت جنسی و تغییر جنسیت . این موارد و برخی از موارد دیگر موضوعات نو پیدایی است و هر فقیهی و هر فاضلی باید شناسایی کند و احکام را بیان کرد. یکی از اساتید می فرمود من برای همایش پزشکی مقاله ای دادم و مقاله ام جزء برترین ها شد و قرار شد در روز همایش بیست دقیقه صحبت کنم و ایشون گفتند قبل از من دو استاد موضوع را تشریح کردند و من فهمیدم موضوع را اشتباه متوجه شدم و وقت ارائه اش را به دیگران داد. 🌐مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━
استاد درایتی زیدعزه از نگاه ایشان، گزاره های کلامی مرتبط به بحث ازقرارزیراست: آیاقانونگذاردین پروردگاراست ویاپیامبروامام هم حداقل بخشی ازدین راتشریع کرده اند. اگرپیامبروامام قانون گذاردین هستندآیاآنهابه تمام جزئیات احکام وانسان هاتاروزقیامت علم دارند. اگرپیامبریاامام به تمام جزئیات علم دارندآیاغفلت وسهودرهنگام تشریع نسبت به برخی ازجزئیات نسبت به آنهاتصویردارد. آیااحکام تشریع شده توسط پیامبریاامام وصف جاودانگی رادارااست. آیاخاتمیت شریعت به معنای عدم نیازانسان هابه تدوین برنامه ازسوی پروردگاروتوانایی آنهابرای وضع مقررات سودمندبراساس رشدعلمی آنهااست ویابه معنای اینست که برنامه موردنیازانسان هاباتمام جزئیات وتحولاتی که فراروی آنهاخواهدبودتاپایان دنیاتدوین شده است. آیاگستره شریعت تمام ساحت های زندگی انسان رادربرمی گیرد ویاگستره شریعت به رابطه انسان باخداوانسان باخودمحدودمی شودوغیرآن هرآنچه وجودداردتاییدروش های عقلایی است نه احکام تاسیسی ازسوی شارع . آیاتدوین برنامه ای جامع وشامل برای انسان هاتاپایان دنیادرتمام ساحت های زندگی امکان داردویاباتحولات بی شماری که درزندگی انسان هاپدیدآمده وخواهدآمدنمی تواندبرنامه ای واحدجامعه بسیط وبدوی آن زمان وجوامع پیشرفته امروز وپیشرفته ترآینده رامدیریت کند. آیاواقعیت احکام شریعت شمول وجامعیت آن رانسبت به انسان هاوساحت های زندگی تاییدمی کند. 🌐مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━
یکی از اقسام موضوع که رایج است: موضوعاتی که مخترع شرعی است ( موضوع مقابل متعلق نیست و مقابل حکم است) مثل صلاة و زکات و حج و صوم. در مخترع شرعی هم تعیین و هم تبیین موضوع با شارع است. نگویید: حقیقت شرعیه را قبول نمی کنیم چرا که این بحث ارتباطی با حقیقت شرعیه ندارد چرا که اگر قبول نکنید، در استعمال تعیّنی صلاة و صوم این بحث جاری می شود. دوم، موضوعات مستنبطه از ادله شرعی است، یعنی فهم موضوع متوقف بر فهم ادله شرعی است مثل خون داخل تخم مرغ که نجس است یا نه؟ یا مثل مفهوم وطن که برخی مستنبطه می دانند و برخی نمی دانند و شارع آن را بیان نکرده است و امام به عنوان ارتکاز عرفی بیان داشتند و در این مورد هم تعیین و تبیین آن به دست شارع است، در اینجا محل ورود فقیه است. مفهوم فقیر، جلل و... اگر مستنبطه باشد شارع که اینها را اختراع نکرده ولی ممکن است حد خاصی بیان کرده است و باید فقیه ورود است. سوم، موضوعی که عرفی است، ساده ( عرفی ) یا پیچیده با داشتن پایگاه در اجتهاد چیزی که معمولا دیده در بحثی نمی شود. آیا پس انداز طلاب از وجوهات موجب استطاعت می شود؟ اختلاف است، استطاعت مخترع شرعی است؟ آیا مستنبط از ادله است؟ مسأله استطاعت عرفی ساده است اما استطاعت از طریق وجوهات مبتنی بر قول به ملکیت برای آخذ است. اگر بگوییم مورد مصرف سهم امام، مبلّغ دین است ولی مالک نمی شود، لذا اگر پس انداز کند و بمیرد به فرزندان وی نمی رسد. مرحوم امام می فرماید: با شهریه مستطیع نمی شود از این جهت است. 🌐مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛
عرف و موضوع شناسی در ابتدا ترور جناب اسماعیل هنیه را تسلیت عرض می‌کنم و امیدواریم آنچه نقشه دشمن است خنثی شود. دو نوع عرف موضوع‌ساز و موضوع‌زدا داریم. عرف به معنای مردم نیست بلکه در کلام عرب به معنای فهم و عادت است و مقتضیات زمان و مکان زیر مجموعه‌ی عرف است. گاهی عرف برای حکم شرعی، موضوع می‌سازد؛ چنانکه برخی اوقات عرف موضوع را از بین می‌برد. مثلا در گذشته خون مصداق مالا ینتفع به بود، لذا می‌شود موضوع برای بیع باطل. اما همین خون ما لا ینتفع به در اثر پیشرفت تکنولوژی، ینتفع به می‌شود. اینجاست که در واقع عرف به واسطه پیشرفت علمی، بیع باطل را به بیع صحیح تغییر می‌دهد. مثلاً در بحث اعماق زمین و هوا و فضا که وقتی زمین را خریدی هوا و زمینش را هم مالک هستیم یا خیر؟ در اینجا عرف مالکیت را محدود می‌کند و یا محدوده هواپیمایی کشورها؟ بحث مالکیت فکری (معنوی) هم از این دست است؛ مثل سود و حق التالیف و حق النشر. تغییرات ناپیدا گاهی فقیه تغییر موضوع را حس نمی‌کند، برخی تغییرات مثل خون است، اما بحث ازدواج موضوعش تغییر کرده است و تغییراتش ناپیدا است. برخی اوقات ازدواج بواسطه اقتضائات زمان و مکان و عرف، پیچیدگی‌هایی پیدا می‌کند. امروزه ازدواج، بار ایدئولوژیک دارد و در باب ازدواج شیعه و سنی مثلا باید دقت شود. نکته: ما همان‌طور که بر نوآوری تاکید داریم بر انضباط فقهی هم پافشاری می‌کنیم، فلذا هم باید انضباط فقه جواهری را داشته باشیم و هم بدون ترس، به‌دنبال نوآوری باشیم. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛
موضوع‌شناسی در فقه بین‌الملل بحث امروز را در حالی شروع می‌کنیم که از شهادت جناب اسماعیل هنیه واقعا متاثر شدیم. حقوق بین‌الملل و منابع آن معاهدات بین‌المللی است که از عمده‌ترین قوانین آنهاست و منابع فرعی آن، نظریه حقوق بین‌الملل و رویه قضایی است. حقوق بین‌الملل، حقوق و تکالیف دولت‌ها را مشخص می‌کند؛ از این جهت در کنوانسیون‌ها تنظیم می‌شود که بر اساس این قواعد با هم رفتار کنند. لذا باید برای خودِ کنوانسیون‌ها هم فرایندی تعریف شود. کنوانسیون‌ وین قالب تدوین معاهده‌ها را مشخص می‌کند. روابط دیپلماتیک و کنسولی: هر کشور برای انجام اهداف خود در سایر بلاد و حمایت از اتباع خود، سفرائی در آن کشور دارد که حقوق دیپلماتیک، محدوده اختیارات آنها را مشخص می‌کند. موضوع بعد در عرصه بین‌الملل مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها و عملکرد دیگر دولت‌ها در قبال تخلف است. مسئولیت مبتنی بر خطا و خطر هر دو آثار و احکام خود را دارد. حقوق بین‌الملل خصوصی برخی موضوعات در ارتباط با اشخاص است؛ مثل پناهندگی. آیا کشورها می‌توانند به اتباع دیگر پناهندگی بدهد؟ یا معیارهای تابعیت آیا فقط خاک و خون است؟ یکی از موضوعات چالشی حقوق بین‌الملل، حقوق بشر است. حقوق بین‌الملل سلسله مراتب و قوانین رئیسی و فرعی دارد. قواعدی به نام قواعد جهان شمول که در اکثر کشورها پذیرفته شده است. مثل منشور سازمان ملل که اگر کشوری عضو سازمان ملل نباشد، عملکرد متناسب سازمان در رابطه با آن کشور هم لحاظ می‌شود. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
وظائف و مسئولیت‌های مجمع تشخیص مصلحت و هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام ساختار مجمع تشخیص مصلحت نظام در اصل ۱۱۲ قانون اساسی آمده و در برخی ماده‌ها وظایف موردی برای آن تعریف شده است. مرحوم امام در ابتدا گروهی را با حکم ولایی خود به عنوان اعضای تشخیص مصلحت قرار دادند و این روش در ادامه با ارشاد خود ایشان مورد بازنگری قرار گرفت و نهادی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شد. در کلمات فقها عبارت علی ما یراه الحاکم من المصلحة وجود دارد؛ این مصلحت حکم اولی است یا حکم ثانوی؟ حاکم چگونه می‌تواند طبق این مصلحت حکم کند؟ معنای احکام اولیه بودن آیا احکام ما مغیا به المصلحة است و یا نه؟ معمولا مصالحی که در قانون اساسی ذکر شده از این سنخ مغیا به عنوان ثانوی است. روند فعالیت مجمع، روشی کاملا عقلایی است؛ مجمع وقتی می‌خواهد مصلحتی را تشخیص دهد باید با مشاوران و کمیسیون‌های مختلف مشورت کند. لذا کمیسیون‌های متناظر با کمیسیون مجمع وجود دارد که لزوماً از اعضای مجمع نیستند. به دستور حضرت آقا طرحی داریم که در کمیته‌ها و کمیسیون‌ها از نخبگان حوزوی و دانشگاهی استفاده کنیم. امسال جلسات متعدد مجمع و کمیسیون‌های دبیرخانه تشکیل شد و نتیجه اش برنامه هفتم بود. مجمع وظایف بسیار محدودی دارد و ابتدا به ساکن حق ورود به مسائل را ندارد. در ادامه مباحثی پیرامون هیئت عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام مطرح شد. نکته اینکه هیئت عالی نظارت در غیر مصوبات مجلس ضمانت اجراء ندارد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
علوم انسانی اسلامی و موضوع‌شناسی (۱) پیرامون بحث امروز سه مسأله اساسی وجود دارد: ۱. بررسی نقش علوم انسانی در تبیین و تشخیص موضوعات فقهی ۲. تعیین میزان تأثیر علوم انسانی در تصدیقات استنباطات فقهی (احکام مستنبطه) ۳. دلیل اعتبار تأثیر و حجیت دخالت علوم انسانی چیست؟ دلیل اعتبار حجیت ورود علوم انسانی در تشخیص موضوعات و تصدیقات آن چیست؟ با توجه به این سه مسئله، ماهیت علوم انسانی باید مشخص شود. آیا علوم اجتماعی واقعاً بی طرف هستند یا مجاری واقعی، حقیقی و دقیقی وجود دارد که گاهی هم با ارزشهای اخلاقی تلاقی دارند؛ لذا باید جهت‌گیری آن را مشخص کرد. فقها در طول اعصار به علوم انسانی مراجعه می‌کردند؛ لکن موضوعات فقهی در زمان ما بسیار پیچیده شده و مثل سابق سهل و تک‌بعدی نیست. موضوعات نوپدید، نهادی و شبیه اعتبارات عقلایی هستند؛ لذا تشخیص حدود موضوع در عصر ما به بحث‌های علمی تحلیلی نیاز دارد؛ مثلاً نهاد پول و ملکیت، نهاد ازدواج و سایر حقیقت‌های نهادی که از اعتباریات هستند. برخی بین حقائق محضه و نهادی تفاوت‌های ظریفی قائلند. مثلا تبیین ماهیت و حقیقت پول در زمان ما، بر بیش از ده‌ها مسأله فقهی ارتباط دارد. استاد محترم در ادامه مباحث، حدود و ثغور برخی تطبیقات موضوع‌شناسانه به‌روز را مطرح کردند. موضوعاتی همچون چیستی و میزان تأثیر بانک‌ها، شرکت‌های سهامی، تأثیر تورم و زمان بر خمس و قرض و رمزارزها که در حال حاضر علوم انسانی اینها را تبیین می‌کند. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
سهم فقیه در موضوع شناسی (۱) استاد - پیرامون بحث امروز سه پنج مقدمه مطرح می‌کنیم: ۱. بیان میزان دخالت فقیه در این موارد بیست‌گانه که به آن خواهیم پرداخت. ۲. فقیه کیست؟ مراد ما از فقیه مجرد مستنبط است؛ کسی که بخواهد فرع واحدی را استنباط کند و لو عنوان مفتی و فقیه بر او بار نشود. پس فهم مستنبط از شناخت موضوعات را بررسی ‌می‌کنیم. ۳. موضوع، کل شیء یرتبط به الحکم است؛ اعم از مکلف، عمل او، شرایط و موانع. ۴. توجه به انقسامات موضوع با توجه به تفاصیل بزرگان بسیار مهم است. ۵. شناخت سهم فقیه در موضوع، چه جایگاه و اهمیتی دارد؟ برخی مثل محقق خویی می‌فرمایند بدون معرفت به موضوع، استنباط حکم ممکن نیست. - بررسی سهم فقیه در موارد بیست‌گانه ۱. سهم الفقیه فی تشخیص موضوع الحکم فی مقام الجعل و التقنین، تکلیفا او وضعیا. ۲. سهم فقیه در تشخیص موضوع در مقام تطبیق و امتثال چیست؟ ۳. سهمه فی موضوع کبری القواعد المرتبط بمقام التعارض من الترجیح و التساقط ۴. سهمه فی تقدیم ما سبق فی الثالث ۵. سهم الفقیه فی موضوع کبری الاصول العملیه من ناحیه البرائه و الاحتیاط و الاستصحاب ۶. سهمه فی تطبیق ما سبق فی الخامس ۷. بررسی شرایط و ضوابط جریان اصول عملیه توسط فقیه ۸. سهمه فی موضوع کبری قواعد التزاحم؛ تزاحم در باب ملاکات برای ما مهم نیست بلکه مراد ما تزاحم در باب امتثال است. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
تطبیق واکاوی‌های موضوع شناسی بر موارد طب و پزشکی موضوع‌شناسی بحثی اشباع شده‌ایست و وارد این بحث نمی‌شویم بلکه به شکل تطبیقی در محور موضوع‌شناسی پزشکی و طب مطالبی تقدیم می‌شود. طب و طبابت از دو منظر قابل بررسی است: ۱. از منظر علم محققین، واژه شناسی در موضوعات و متعلقات احکام را از جهت لغت تعقیب می‌کردند. طب یطب و یا یطب یطب (مضموم و مکسور العین) به معنای معالجه نفس و جسم و به معنای تنظیم و به اعتدال کشاندن جسم و روح است و در لسان العرب مفصل بیان شده است، طبیب هم به معنای عالم به طب است. در تاریخ زندگی انسان، طبابت در دسترس بشر، یکی از علوم تجربی بوده است و تعبیراتی که پیرامون طب از منظر فوق‌طبیعت و متافیزیک در روایات موجود است، کاربردی برای بشر ندارد. ۲. از منظر عمل قواعد و اصولی که اشخاص بشر بر اساس تجربه به آن برسد و طبیب حاذق در مقام عمل، نوع به کارگیری آن‌ها را طبق قواعد کلی، برای پیشگیری یا درمانِ افراد تجویز می‌کند. اینجاست که طب از شئون انبیاء و اوصیاء نیست که مسأله پزشکی را تبیین کنند؛ مثل حلال محمد حلال الی یوم القیامة نیست. لذا نمی‌توان گفت هر کسی در درمان مثلا از خاکشیر استفاده نکند، مرتکب حرام شده است. استاد محترم در ادامه‌ی بحث، برخی روایات باب طب را اشاره کردند و عمومیت استفاده از برخی داروها برای همه مردم با مزاج‌های متفاوت را نپذیرفتند. در نهایت موضوع تغییر جنسیت را از منظر فقه بررسی کردند و حکم آن را در چند مرحله بیان فرمودند. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
علوم انسانی اسلامی و موضوع شناسی بحث در این بود که آیا علوم انسانی می‌توانند در تعیین موضوعات فقهی یا موضوعات کلی فقهی کمکی به استنباط فقیه کند یا نه؟ و بلکه از این مطلب بالاتر آیا بر فقیه لازم است برای تشخیص موضوعات کلی و عناوین کلی احکام به علوم انسانی مراجعه کند یا نه؟ یکی از نکات مورد توجه است این است که بر فرض، علوم انسانی، چالشی نداشته باشد و از علومی باشد که نتایجش یقینی و اطمینان آور باشد؛ با این حال آیا نتایج آن برای فقیه اعتبار دارد و حجت است؟ گفتیم بسیاری از علوم انسانی مثل اقتصاد و جامعه شناسی و حقوق با نهادهای اجتماعی مربوط است. این نهادها باید ممضاة از جانب شارع باشند تا داده‌های آنها را معتبر بدانیم. با اینکه عمل به ظن بدون دلیل شرعی، حجت نیست، مواردی وجود دارد که در همین موارد برخی از علوم اسلامی قابل استفاده است، برخی از این مباحث تحلیلی است و با ارتکازات ما کار دارد. مرحله بعد بحث مهمی است و مهمترین بحث اینجاست که آیا علوم انسانی نسبت به کشف واقعیات، اموری قطعی و واقعی هستند؟ و همیشه واقع را به ما نشان می‌دهند؟ به تعبیری آیا گرایش‌ها و ارزش‌ها در نتایج علوم انسانی دخیل است یا نه؟ 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
سهم فقیه در موضوع شناسی بحث درباره سهم فقیه در شناسایی و تحدید موضوعات احکام شرعی بود. در استقرائی غیر تام، گفتیم حدود 20 مورد احصاء شده که تا مورد 9 عرض شد. 10. سهم فقیه در موضوعات کبرای عناوین ثانوی مثل حَرَج و اضطرار و ... 11. سهم الفقیه در تطبیق ما مر فی العاشر 12. سهمه فی موضوع الکبری القواعد الاصولیه المرتبطة فی عملیة الاستنباط 13. سهم فقیه در تطبیق آنچه در مورد قبل ذکر شد. 14. سهمه فی سایر المبادی اللازمه فی الاستنباط کالصرف و النحو و امثاله 15. سهم فقیه در تطبیق آنچه در مورد قبل ذکر شد که این قاعده ادبی مصادیقش کدام هستند. 16. سهمه فی موضوع القواعد الفقهیه 17. سهم فقیه در تطبیق مورد قبل 18. سهم فقیه در بررسی شرایط زمانی و مکانی 19. سهم فقیه در تطبیق آنچه در مورد قبل ذکر شد. 20. سهم الفقیه فی تشخیص الموضوع فی مبانی الاعمال الولایة 21. سهمه فی القضاء؛ موضوع آئین دادرسی و کبریات باب قضا که کبریاتی دارد، مثلاً برای شناخت مدعی از منکر، تعریف اینها، معنای منکر و مدعی و ...، این سهم فقیه در احکام موارد قضاء است. 22. تطبیق مسائل قضائی و احکام جزئی تطبیقات بر موضوعات 23. سهمه فی تشخیص موارد العلم و احراز رضا الشارع؛ ما قواعدی داریم که تصرف ما منوط به احراز رضای شارع است. البته ممکن است برخی از این وجوه، زیر مجموعه انقسامات رئیسه قرار بگیرد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در مسائل مستحدثه مراد از موضوع‌شناسی، مصداق‌شناسی نیست و این جمله‌ی مشهورِ غلط که تشخیص موضوع با فقیه نیست برای شما واضح شده است! موضوع چه به معنای غلط مصطلح، چه به معنای متعلق متعلق، چه به معنای درستِ کلُّ ما یترتب علیه فعلیة التکلیف باشد، بر عهده فقیه است. تفاوت موضوع‌شناسی، مصداق‌شناسی و معناشناسی آیا موضوع‌شناسی همان مفهوم‌شناسی و این فرایند معناشناسی است؟ اینها از مشهورات غلط است. معنا در مقابل لفظ است (یکی از راه‌های مشخص شدن حقیقت، اضداد هستند) لذا گفتند از جمع متقابل و تضاد متقابل، می‌فهمیم اینها دو معنا دارد. مثل اوامر و امور. پس اگر مقابل معنا لفظ است و مقابل مفهوم، مصداق و موضوع، ح مقابل کم باشد؛ پس مصداق و لفظ و حکم و با هم متباین هستند، لذا این سه اصطلاح نباید با هم خلط شود. مفهوم‌شناسی مفهوم‌شناسی یعنی کاری به مصادیق نداریم و آنچه از عالم خارج در ذهن تصویر می‌کنیم مراد است. آنچه اصیل است واقعیت خارجی است که ما در تلاش برای تصویر آن، صورت ذهنی در نظر می‌گیریم. موضوع‌شناسی در احکام فقهی از باب معناشناسی در مقابل لفظ است یا از باب محکیات خارجی است؟ می‌گوییم معروض حقیقی آنها محکی خارجی است و مراد از حرمت خمر، خمر واقعی است نه خمر ذهنی؛ چون شارع برای بیانش از الفاظ و معانی استفاده کرده است. لذا تعلق احکام ذاتی شارع به موضوعات ذهنی بما هو حاک و کاشف عن محکیات خارجی است نه ذهنی صرف. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
علوم انسانی اسلامی و موضوع شناسی بحث در این بود که علوم انسانی و فقه چه ارتباطاتی با هم دارند و علوم انسانی در مسائل فقهی می‌توانند داشته باشند. آیا علوم انسانی معرفت‌هایی هستند که قطعی و یقینی و مستقل از بیرون هستند؟ یا این علوم انسانی از مجاری مختلف با امور بیرونی مرتبط‌اند؟ علوم انسانی مثل اقتصاد، جامعه شناسی، روان شناسی معرفت‌های مستقلی نیستند؛ بلکه پیش‌فرض‌های خاص خودشان را دارند و خیلی از پیش‌فرض‌ها با ارزش هستند. یکی از پیش فرض‌های مهم علوم، نوع تلقی آن علم از انسان است. تلقی ایمانی از انسان با تلقی الحادی از او بسیار مهم و تاثیرگذار است. در روایات ما به ارواح ائمه اطهار و ارواح مؤمنین اشاره شده است و ما این پیش‌فرض وجود روح برای آدم را مسلّم گرفتیم. ام در مواجه با علوم دیگر هم آیا می‌توانیم این پیش فرض قرآنی را قبول کنیم؟ این نگاه وحیانی، با علمی که پیش فرضش انسانی نیست و بالتبع اعتقادی به روح ندارد و انسان را ماشین و رفتارش را مثل حرکت‌های ماشین تلقی می‌کند، متفاوت است. طبق نظریه ویتگنشتاین نحوه‌های حیات اصیل‌ترین پایه فکر انسانی است، یعنی حتی تصورات و افکار ما به نحوه حیات ما بر می‌گردد و زبان ما بر اساس همین نحوه حیات شکل می‌گیرد. لذا انسانی که در حیات ایمانی تنفس می‌کند تصوراتش فی الجمله با زبان و تصورات دیگری فرق می‌کند. این مبنای ما در بحث‌های ایمانی و وحیانی اهمیت فراوانی دارد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در شورای نگهبان عرض شد فقیه نسبت به تشخیص موضوعات صرفه و محضه سهمی ندارد و تقلید هم در آنها راه ندارد؛ اما در موضوعات مستنبطه هم می‌تواند ورود کند؟ آیا فقیه سهمی برای شناسایی موضوعات مستنبطه و موضوعاتش دارد؟ اقسام شک ما پیرامون موضوعات: 1. گاهی ما در شناخت موضوعِ حکم، شبهه‌ی مفهومیه نداریم اما احتمال می‌دهیم شارع قیودی را در این موضوع اخذ کرده باشد. 2. گاهی ما در اصل مفهوم شک داریم یا اصل مفهوم روشن است و سعه و ضیق آن ابهام و اجمال دارد. مثلا مفهوم فاسق برای ما روشن است اما آیا هر نافرمانی و لو صغیره را دربرمی‌گیرد یا مخصوص گناه کبیره است؟ پنج حالت برای رجوع به فقیه و حجیت قول او برای مقلد وجود دارد: 1. برای شناسایی موضوع و حکم معاً به فقیه مراجعه می‌کند. 2. فقط برای شناخت موضوع به فقیه مراجعه می‌کند. 3. گاهی برای موضوع به فقیه مراجعه می‌کند تا فتوای فقیه دیگری را بر آن موضوع مترتب کند. 4. برای موضوعی متفاوت به فقیه رجوع می‌کند؛ مثلاً می‌خواهد اِخبارش بدون حجت نباشد چون اخبار بلا علم حرام است. 5. فقط برای دانستن حکم به فقیه مراجعه می‌کند و توجهی به موضوع آن ندارد. فقیه یا باید خودش موضوع شناسی ‌کند یا در موضوعات جدید مثل رمز ارز به متخصص رجوع کند، استفتائات آیت الله گلپیاگانی متقن بود و در موضوع برخی موارد، پاسخ را افتراضی مطرح کردند و خودشان بیان می‌کنند که من موضوع را ندیدم. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در فقه تربیت سهم فقیه در موضوع شناسی را بیان کردیم و گفتیم فقیه نباید به صرف معناشناسی اکتفا کند، اگرچه معناشناسی آغاز بسیار مهمی است، اگرچه شرط کافی نیست. ادامه مسیر مفهوم‌شناسی با چه چیزی طی می‌شود؟ مفهوم شناسی عملاً یک مرحله معناشناسی دارد و یک ماهیت شناسی تاریخی و مرحله‌ای به نام موجود شناسی. مراحل شناخت مسال مستحدث 1. گاهی موضوع در عصر تشریع یا نبوده یا خیلی کم بوده، مثلاً اکتشاف معادن که امروزه پدیده خیلی رایجی است؛ لذا بعضی از منافع مقصود محلله الان کاملاً مقصود است ولی آن موقع اگر مقصوده بوده شایع و رایج نبوده است. 2. گاهی ماهیت موضوع جدید است، مثلا فناوری‌های جدید قبلاً وجود نداشته است. فضای مجازی و انرژی الکتریکی وجود نداشته است و طبعاً ممکن است احکامی پیدا کنند که نسبت به گذشته بی‌سابقه باشد. 3. اسباب ایجاد موضوع جدید باشد ولی خود موضوع جدید نیست، بلکه از راه جدیدی پدیدار می‌شود. مثلاً حیازت همیشه بوده ولی بیع همیشه اسبابی داشته و نقل و انتقال اسنادی دارد، سبب جدیدی می‌آید. 4. گاهی هم تحولی به نام عرف و عادات مردم است؛ یعنی قصدها، آرمان‌ها، سبک‌ها و اغراض چون تغییر می‌کند، یک شیء در گذشته منفعت محلله غیر مقصوده داشته اما الان مقصوده است، چون مردم این را می‌پسندند و در حال حاضر غرض عقلایی پیدا شده به شکل نوین انجام بدهیم. مثل پیوند اعضا. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
علوم انسانی اسلامی و موضوع شناسی با چه ابزاری بناست علوم انسانی را بازنگری کنیم؟ مقصود ما بازنگری از حیث فهم دینی و فهم اسلامی است. اگر بنا باشد خود فهم دینی و معرفت دینی ما که فهم از کتاب و سنت هست، خود در قبضه معارف عصری باشد، آن وقت آیا این بازنگری ممکن است؟ این بحث، هم در مسئله بازنگری مطرح است و هم برای خود تحولات؛ البته معرف دینی بحث مهمی است. این بحث‌های قبض و بسطی که در سی سال اخیر مطرح بوده از همین قسم و برای اثبات این سیال بودن است. نکته مهم این است که وحی منبع جوشان معارف دینی است و ابزار می‌خواهد و ابزارش قاعدتاً و معمولاً زبان است اما ممکن است راه‌های دیگری هم وجود داشته باشد. بحث مهمی ذیل این مسئله مطرح می‌شود که فقیه عمدتاً با حجت و اعتبار مواجه است و حجیت و اعتبار در بحث‌های عملی مشکلی ندارد؛ فرقی نمی‌کند که مراد شما از حجیت معذریت و منجزیت است یا وسطیت در اثبات، زیرا عملی که از روایات استخراج می‌شود همیشه یقینی نیست؛ و به مدلول در سند هم یقین نداریم لذا در بسیاری از موارد مدلولش ظنی است، منتها گفتیم عمل به ظن در امور عملی مانع و اشکالی ندارد. حیات انسانی در گروی معارفی است که بر سبک زندگی ما اثر می‌گذارد. مثلا این که ما موحد باشیم یا نباشیم در برنامه‌ریزی آموزش و پرورش اثرگذار است. منتها به لحاظ عملی این معرفت چه اثری دارد؟ پس گاهی عمل به ظنیات در امور معارفی که به عمل منتهی باشد حجت است. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در فقه سیاسی استاد محترم در ابتدا رایج‌ترین معنای موضوع، فقه و سیاست را ارائه و در ادامه به بیان رابطه فقه و فقه سیاسی و اهمیت ویژه آن اشاره کردند. سیاست یعنی جریان قدرت در جامعه. طبق نظریه حقوقدان معروف فرانسوی آقای لئون دوگی، جریان قدرت یعنی هر جامعه انسانی بلا استثناء از دو طبقه تشکیل می‌شود: اول طبقه فرمان‌روا و دوم طبقه فرمان‌بر. فرایند صدور فرمان از طبقه فرمانروا و اطاعت و اجرای آن از ناحیه طبقه فرمانبر را جریان قدرت می‌گویند. چهارده قرن قبل از او امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه همین مطلب را با عبارتی شیوا و با تفصیل بیشتر و زیباتری بیان فرمودند که لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أَمِیرٍ بَرٍّ أَو فاجِرٍ. مراد ما از فقه سیاسی آن دسته از مباحث فقهی است که موضوع آن جریان قدرت در جامعه می‌باشد. بزرگ‌ترین مصداق جریان قدرت در جامعه، قدرتی است که از ناحیه حکومت اعمال می‌شود و توسط دیگران اعم از مردم عادی، سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف اطاعت می‌شود. در نتیجه فقه سیاسی عنوان وسیعی است که یکی از زیر مجموعه‌های آن فقه حکومتی است. استاد محترم در ادامه، به ذکر مثال‌ها و مصادیقی از موضوعات مطروحه در ذیل مسئله فقه سیاسی پرداختند. موضوعاتی مثل امنیت، حمایت از دولت و حکومت (با بیان اختلافات فقها در زمان مشروطه)، مسئله قانون‌گذاری در عصر غیبت، مسئله مساوات و حق رای بانوان. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
مقدمات علمی موضوع شناسی عرض کردیم موضوع‌شناسی در فقه معنایابی، مفهوم‌یابی و مصداق شناسی است. در این قسمت 6 بحث را اجمالا مطرح می‌کنیم. 1. تفاوت موضوع و مصداق؛ موضوع، عنوان کلی است که در خطاب شرعی اخذ شده است؛ مثلِ الخمر حرام، اما مصداق، فرد خارجی است که در خارج این مفهوم باید بر آن تطبیق شود. اینکه این عنوان بر فرد خارجی صدق می‌کند یا نه، وظیفه مکلف است یا مجتهد؟ برخی قائل به عدم ورود فقیه و یرخی مثل محقق نائینی قائل به تفصیل هستند. 2. مسامحه؛ در تطبیق عناوین بر مصداق، مسامحات عرفی قابل قبول است یا نه؟ یا باید به دقت‌های عقلی مراجعه کرد؟ 3. تغیر مصادیق؛ بر اساس تکامل زندگی بشر، مصادیق موضوعات فقهی ما بسیار تغییر کرده است. ما در زمان قدیم بیع داشتیم و با هم تبادل جنس می‌کردند و الان با بیع در فضای مجازی مواجه هستیم و این تحول مصداق است. آیا خطابات ما شامل بر تحولات خرید و فروش در فضای مجازی هم می‌شود؟ 4. ارتباط تشخیص مصادیق با کارشناسان علوم تجربی؛ در برخی موارد برای تشخیص مصداق باید حتماً از کارشناسان علوم تجربی استفاده کنیم. مثلاً در مسئله رؤیت هلال، آیا اتحاد افق معتبر است یا نه؟ در این بحث طلوع و غروب ماه، بحث کارشناسی علم هیئت و ستاره شناسی مطرح است. 5. در تشخیص مصداق آیا فهم متعارف معتبر است؟ آیا عناوین حمل بر متعارف می‌شود یا نه؟ مبنای مشهور حمل بر متعارف است، چون دلیل و اطلاقات از غیر متعارف انصراف دارد. 6. شبهات مصداقیه 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
موضوع شناسی در فقه حکمرانی در ابتدا دو تعریف از حکمرانی ارائه می‌کنیم: 1. فرایند قاعده‌گذاری، اجرای قواعد نظارت و بررسی بازخوردها، با اعمال قدرت مشروع به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه فعالان و ذی نفعان در چارچوب ارزش‌ها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور را حکمرانی می‌گویند. 2. این تعریف از سازمان ملل متحد است؛ مجموعه‌ای است از اقدامات فردی، نهادی و عمومی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور؛ و فرایند مستمری است از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار حرکت می‌کنند و شامل نهادهای رسمی و ترتیبات غیر رسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان می‌باشد. دولت‌ها برای انتظام‌بخشی مسائل، خود را ناگزیر دیدند تا در عرصه‌های مختلف اقتصادی، امنیتی و فرهنگی ورود پیدا کنند و تا در این عرصه‌های جدید ورود پیدا نکنند، نمی‌توانند مدیریت کلان کشور را به دست بگیرند. به همین دلیل دولت‌ها سلسله وظایفی را برای خود تعریف کردند؛ از جمله سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و در رتبه سوم تسهیل‌گری. 1. سیاست‌گذاری؛ سیاست گذاری آن است که سلسله اهداف مشخص می‌شود و برای رسیدن به اهداف، خط مشی تعیین شود. 2. تنظیم‌گری؛ منظور وضع قوانین و مقررات است که بر اساس این قوانین و مقررات بتوانیم اهدافی را که در سیاست‌گذاری مشخص کرده‌ایم، محقق شود. 3. تسهیل‌گری؛ این است که ما باید روند مشارکت مردم در مواقع مختلف به منظور رسیدن به آن اهداف را آسان کنیم. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
مدرسه فقه و اصول
#برنامه_مدرسه_تابستانه_دارالعلم #رویداد_علمی 🔅 روز ششم، پنج شنبه ۱۱مردادماه ۱۴۰۳ 📝وظائف و مسئولیت‌
وظائف و مسئولیت‌های هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام ماهیت هیئت عالی نظارت عنوان دقیقش هیئت عالی نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی نظام است. شکل‌گیری این مسئله بر اساس این نکته بوده که تعیین و نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی _که جزء وظایف رهبریست_ مورد بررسی قرار بگیرد. در اصل 110 قانون اساسی که مواردی از وظایف، مسئولیت‌ها و اختیارات رهبریست، بند اول تعیین سیاست‌های کلی و بند دوم نظارت بر اجرای سیاست‌هاست. طبق این اصل برخی وظایف و اختیارات رهبری عبارتست از: 1- تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران، پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام. 2- نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام. از آنجا که فعالیت هیئت عالی نظارت زیرمجموعه وظایف رهبریست، حجیت عملکرد آن هم با تفویض رهبری معظم حل شد؛ زیرا در ذیل کلّ اصل 110 اینطور آمده که: «رهبر می‌تواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند». وظایف هیئت عالی نظارت کار هیئت عالی نظارت بررسی کیفیت اجرای سیاست‌هاست. چون تدوین و تصویب اولیه سیاست‌ها، با مجمع و تصویب نهایی و ابلاغش، با مقام معظم رهبریست. کار هیئت عالی نظارت این است که آیا آن سیاست‌ها توسط مخاطبش اجرا شد یا خیر؟ بنابراین کار هیئت عالی نظارت مصلحت سنجی نیست؛ بلکه تشخیص این است که چیزی خلاف سیاست‌های کلی بوده یا خیر. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
مدرسه فقه و اصول
#برنامه_مدرسه_تابستانه_دارالعلم 🔅 روز دوازدهم، چهار شنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۳ 🔸جلسه پرسش و پاسخ علمی 🎙
مشروعیت قیام و تشکیل حکومت در عصر غیبت بحث ما پیرامون مسئله موضوع‌شناسی حکومت است؛ و اینکه آیا تشکیل و جریان حکومت طبق اندیشه اسلامی در کنار غیبت حضرت ولی عصر، قابل اجراست یا خیر؟ حکومت در اندیشه سیاسی اسلام با حکومت در سایر اندیشه‌های سیاسی، تفاوت ماهوی دارد. ما بر اساس اعتقاد توحیدی در هستی شناسی، معتقدیم که مبدأ هستی حکمت و اراده است. اینکه ما قائل شویم تمام هستی و موجودات، معلول اراده و هدف هستند یا هیچ حکمتی در اساس این موجودات در نظر گرفته نشده است، بسیار متفاوت است. در اندیشه اسلامی حاکمیت و مدیریت اصلی جامعه با خداست. اگرچه نقشه‌راه، برنامه و هدف از طریق وحی توسط پیامبران و امامان به من ابلاغ شده، نمی‌توانم خودم تنها حرکت کنم؛ بلکه باید یک جریان مدیریت الهی مرا در این مسیر حرکت دهد. لذا هر حاکمیتی، جز حاکمیت الله در اندیشه سیاسی اسلامی ممنوع و طاغوت است. آیا حاکمیت الله در اسلام در زمان غیبت تعطیل شده است؟! با این وجود اگر گفتیم حکومت در زمان غیبت قابل تحقق نیست، آیا می‌توانیم قائل به جامعیت اسلام شویم؟! علاوه بر آیاتی از قرآن که دلالت صریح بر حاکمیت الله دارند، آثاری هم از ائمه (علیهم السلام) مثل توقیع حضرت ولی عصر به ما رسیده است. لذا در عصر غیبت، مدیریت اجرایی با کسی است که رضای امام را درک می‌کند و اصل وظیفه و مبانی را از بیان و آموزه‌های امام استخراج می‌کند و بر اساس آن استخراج و اجتهادی که دارد، جامعه را اداره می‌کند. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌
بررسی فقهی تسهیلات بانکی بانک یک امر ضروری در زندگی مردم امروزی شده است. بانک، مخزنی است برای همه نوع پول؛ مثل پول ربا، پول خلاف شرع، سهم امام، لذا پول‌های حلال و طیب و طاهر با سایر پول‌ها مخلوط می‌شود. چگونه از بانکی پول بگیریم که این همه پول حرام در آن وجود دارد؟ معاملات بانک را به 2 بخش تقسیم می‌کنیم: بخش اول: پول‌ها و تسهیلاتی که مردم از بانک می‌گیرند. مثلاً کسی برای خرید خانه وام می‌گیرد و سپس پول بانک را اقساطی می‌پردازد. بخش دوم: پول‌هایی که بانک به عنوان سود به مردم می‌دهد. مثلاً کسی خانه‌ای را فروخته و پولش را در بانک گذاشته و هر ماه از بانک سود می‌گیرد. راه‌حل‌هایی وجود دارد تا وامی که دولت به ما می‌دهد و از ما مازاد می‌گیرد، از حالت ربا خارج شود: 1. یکی از راه‌ها این است که بانک خانه را می‌خرد و مالک می‌شود و بعد به صورت اقساطی به سپرده‌گذار می‌فروشد. 2. راه دوم بیع مرابحه است. به این معنی که فروشنده، جنسی را خریده و به مازاد می‌فروشد. مثلا شخصی جهیزیه را بالوکاله با پول بانک، از طرف بانک می‌خرید و بعد همه این اجناس را با سود به خود او می‌فروشد. 3. سومین راه تصحیح استفاده از تسهیلات بانکی، اجرت اجیر است، . در اینجا بانک به عنوان پیمانکار، خانه را می‌سازد و سود خودش را لحاظ می‌کند. در ادامه بحث، استاد محترم ضمن بررسی کیفیت مضاربه و ماهیت سپرده، تفاوت تملیک بالعوض، تملیک مجانی و قرض بیان شد. 🌐 مدرسه فقه و اصول دارالعلم ┏━━━━━━━━━🕌🕌┓ @feqhovaosol_darolelm ┗📚📚━━━━━━━━━┛ ‌‌