eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
5.5هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
1.3هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی برای آن نیست تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا « تناسخ » همان « رجعت » است❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ معتقدان به رجعت هرگز منكر قيامت نيستند، بلكه يقين به وقوع اين رستاخيز بزرگ همگانى دارند. 🔷 آنان هيچ‌‏گاه از تكرار بى‏‌نهايت دوره‏‌هاى آفرينش سخن نمی‏‌گویند، بلكه به پيروى از قرآن براى جهان، پايان و فرجامى قطعى مى‌‏شناسند. 🔶 بنابر عقيده رجعت هرگز روح انسان به جسم شخص ديگر منتقل نمى‌‏شود، بلكه روح شخص رجعت كننده به جسم خود او تعلّق مى‌‏يابد. 🔷 قائلان به تناسخ بازگشت انسان ‏را به اين جهان به عنوان «معاد» تلقى كرده و اين بازگشت را درباره همه افراد بشر باور دارند. از اين‌‏رو رجوع به سراى ديگر و حيات در عالم آخرت را به گونه‌‏ای منكرند. 🔶 در حالی‌كه معتقدان به رجعت، فقط بازگشت گروهى بس انگشت‌‏شمار را به اين جهان‏، براى يك سلسله مصالح تجويز مى‌‏كنند كه پس‏‌ازآن بارديگر به سوى عالم آخرت شتافته، در روز ميعاد همراه ديگر انسان‏‌ها محشور خواهند شد. 🔻 با این توضیح به‌‏خوبی روشن می‌‏شود که: 🔷 رجعت در کنار باور قطعی به معاد شکل می‌‏گیرد؛ در حالی‌‏که تناسخ از نفی معاد نشأت گرفته است. 🔶 رجعت درباره انسان‌‏های خاصی است که دوباره به زندگی دنیایی برمی‌‏گردند؛ اما تناسخ قانون عامی است که برای تمام بشر و برای تمامی زمان‌‏ها وضع شده است. 🔷 رجعت بازگشت روح انسانی در قالب جسمانی پیشینی است و رجعت کننده، زندگی پیشین خود را پی‏‌می‌‏گیرد؛ لذا محال عقلی و یا بازگشت قوّه به فعل پیش نمی‌‏آید. 🔶 اما در تناسخ، روح فردِ درگذشته، در جسمی جدید زندگی را از سر می‌‏گیرد؛ از همین روی با محال عقلی و بازگشت قوه به فعل روبه‌‏رو می‌‏شود. 🔷 تناسخ بازگشت قوّه به فعل است و آن‏‌گونه که گفته شد محال است؛ اما رجعت چنین نیست. 🔻 علّامه طباطبایی درباره این تفاوت می‏‌نویسند: «و اما اين‌‏كه گفت: چيزى كه از قوّه به فعليّت درآمده، ديگر محال است بالقوه شود، مطلبى است صحيح، وليكن قبول نداريم كه مسأله مورد بحث ما از اين باب باشد؛ براى‌‏اين‏‌كه مورد فرض او با مورد فرض ما مختلف است. 🔷 مورد فرض او كسى است كه عمر طبيعى خود را كرده و به مرگ طبيعى از دنيا رفته باشد، كه برگشتن او به دنيا مستلزم آن امر محال است. 🔶 و اما مرگ اخترامى كه عاملى غيرطبيعى از قبيل قتل و يا مرض باعث آن شود، برگشتن انسان بعد از چنين مرگى به دنيا مستلزم هيچ محذور و اشكالى نيست؛ چون ممكن است انسان بعد از آن‌‏كه به مرگ غيرطبيعى از دنيا رفته در زمانى ديگر مستعدّ كمالى شود كه در زمانى غير از زمان زندگی‌اش موجود و فراهم باشد، و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن كمال را به‌‏دست آورد. 🔷 و يا ممكن است اصل استعدادش مشروط باشد به اين‏‌كه مدّتى در برزخ زندگى كرده باشد؛ چنين كسى بعد از مردن و ديدن برزخ، داراى آن استعداد مى‌‏شود و دوباره به دنيا برمى‌‏گردد كه آن كمال را به دست آورد؛ درهريك از اين دو فرض، مسأله رجعت و برگشتن به دنيا جايز است و مستلزم محذور محال نيست. 🔶 اين گفتارى خلاصه و فشرده بود درباره مسأله رجعت، و تمام حرف‌‏هاى آن موكول است به مقامى ديگر...».[1] 🔷 روایات معصومین(علیهم السلام) در اثبات رجعت به گونه‌‏ای روشن و واضح است که هیچ تردیدی باقی نمی‌‏گذارد؛ اما از سوی دیگر سخنان معصومین درباره ردّ تناسخ نیز فراوان است.[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. ترجمه تفسير الميزان، طباطبايي،سيد محمد باقر موسوى همدانى، 20جلد، دفتر انتشارات اسلامى، چ پنجم،قم، 1374، ج2، ص 161. [2]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 175. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
تناسخ در دیدگاه اندیشمندان اسلامی ☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ معتقدین به تناسخ بر این باورند که پس از مرگ، بار دیگر روح در تن دیگری حلول کرده، به زندگی دنیوی ادامه خواهد داد. اما این نظریه دارای اشکالاتی است که اندیشمندان اسلام از قرن‌ها پیش تا کنون موارد نقضی در رد آن وارد آورده‌اند: 🔷 بدن انسان بنا به حدوث جسمانی نفس، پس از رسیدن به حدّ تکامل نهایی و کسب معتدل‌‏ترین مزاج ممکن، مستعدّ دریافت درجه‌‏ای از تکامل می‌‏شود که جسمانی نیست. 🔶 این درجه همان روحانی شدن و دریافت روح است. درواقع دریافت روح نیز یکی از صورت‌‏های تکامل بدن انسانی است و باید بین دو صورتی که پی‏‌درپی حاصل می‏‌شود سنخیّت و تلازم ذاتی وجود داشته باشد. 🔷 تولّد انسان در واقع با دوجنبه از حیات شکل می‌‏گیرد که ترکیب بین آن‌‏ها، ترکیب طبیعی اتحادی است و از همین روی همواره تناسب از نظر قوّه و فعل میان آن‌‏ها محفوظ است. 🔶 طیّ مسیرِ حرکتِ جوهری است که نفس و بدن با هم از قوّه خارج شده، به فعلیت‏‌های خود دست می‏‌یابند. این حرکت تا زمان انفکاک روح از بدن ادامه دارد. 🔷 پرسش این است که چگونه روحی که تا این اندازه از فعلیت را به‌‏دست آورده، می‏‌تواند دوباره در تنی داخل شود که قوّة محض است و هیچ‌‏گونه فعلیّتی نداشته است. 🔶 روی دادن چنین اتفاقی یا باید خارج از دایره مسانخت و هماهنگی باشد که خلاف فرض است و یا این‏‌که روح در یک عقب‌‏گرد، به قوّة محض بدل شود که این نیز محال است. 🔷 حالت دیگری نیز قابل تصور است و آن این‌‏که بدن بتواند فعلیت‌‏های جسم سابق را به همراه داشته باشد. این فرض نیز ممکن نیست چون بدن بدون روح نمی‏‌تواند به این قابلیت‌‏ها دست یابد. 🔶 بین زمان جدا شدن روح از بدنِ نخست و وارد شدن در بدن دوم، تطابق وجود ندارد؛ چه این‏‌که زمان انفصال و زمان اتصال از هم متفاوتند و در بین این دو زمان، نفس از تدبیر بدن که ذاتی اوست باز می‌‏ماند و این محال است. ♦️ اگر تناسخ بدین شکل که گفته شد صحیح باشد، باید در همه تاریخ تعداد نفوس و متولّدان از موجودات برابر باشند. 🔷 نفس ناطقه، هم در حال تعلّق به بدن و هم پس از مرگ و جدایی از تن، ادراک معقولات می‏‌کند. ملکات اخلاقی انسان اگرچه از راه تکرار به وسیله اعضای بدن در نفس حاصل می‏‌شود، این ادراکات و ملکات مربوط به ذات نفس و واقع در خود او هستند، به‌‏طوری‏‌که با فقدان بدن و بروز مرگ از بین نمی‌‏روند. 🔶 از این روی اگر تناسخ درست باشد حیواناتی که روح افراد مرده را دریافت می‌‏کنند، باید معلومات ملکات و ادراکات گذشته فرد را که در بدن دیگری به دست آورده، دارا باشند. ♦️ در این ‏صورت حیواناتی هنرمند، عالم و دانشمند خواهیم داشت که این نیز به بداهت باطل است. 🔷 هرگاه در بدن، مزاج معتدلی شکل گیرد، نفسِ تدبیرکننده‏‌ای بدان تعلق می‌‏گیرد. وانگهی نفوس تعطیل شده از بدن نیز می‌خواهند تا به بدنِ تولّد یافته وارد شوند. 🔶 در دعوای بین دو روح، اولویت با کدام یک است❓ 🔷 آیا هر دو در یک بدن وارد می‌‏شوند❓ 🔶 یا این‌‏که یکی ترجیحاً صاحب بدن می‌‏شود❓ 🔷 وجود دو روح در بدن به بداهت عقلی و وجدانی باطل است و هیچ انسانی پیدا نشده است که ادعای داشتن دو روح بنماید. 🔶 وانگهی در نزاع بین دو روح و گزینش یکی از آن‌‏ها، چه ترجیح و نظامی ‏باید حاکم باشد که ترجیح بلامرجّح پیش نیاید❓ 🔷 در صورتی که نزول و یا صعود نفس به کالبد دیگری، برای اعتلا بخشیدن و یا مجازات وی از اعمال گذشته باشد، و در صورتی که کالبد جدید، هیچ درکی از گذشته خود نداشته باشد، نمی‌‏تواند لذت و یا المی را که به خاطر آن تناسخ یافته درک کند. ♦️ چنان‏‌که می‏‌دانیم نفوس حیوانی، قادر به درک مفاهیم کلی و تعقّل نیستند؛ پس چگونه می‏‌توان از حیوانات انتظار داشت با طیّ مراحل تکامل، به درجه‏‌ای از انسانیت برسند تا شایستگی حلول در کالبد انسانی را داشته باشد؟[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. کتاب العین، فراهیدی، خلیل بن احمد، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرايی، قم، 1409، ص 1784. [2]. تناسخ نفس و نظریات ملاصدرا، آموزش معارف اسلامی، ادیبی، فرزانه،شماره 2، 1385، ص 22. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« روح » از دیدگاه مصریان باستان 🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ سایه به نوعی مانند سایر فرهنگ ها ، برای مصری ها ، با مرگ همراه بود. شوت نوکر آنوبیس ، خدای مرگ و مومیایی مصر بود. به تصویر کشیدن سوت به شکل یک شکل کاملاً سیاه و سفید انسانی بود. 🔷 برخی از افراد در تجهیزات تشییع جنازه خود یک “جعبه سایه” داشتند که در آن می توانست زندگی کند. کتاب مردگان مصر چگونگی خروج روح از آرامگاه را به شکل سایه در طول روز بیان می کند. 🔻 قلب – Ib 🔷 مصریان باستان ، مانند بسیاری از مردم امروز , آنها قلب را به عنوان صندلی احساسات انسانی درک کردند. همچنین مرکز تفکر ، اراده و قصد بود. این بدان معناست که برای آنها ، Ib (قلب) قسمت بسیار مهمی از روح بود و این کلمه در بسیاری از گفته های مصر باستان حفظ شده وجود دارد. 🔶 در حالی که تصور ما قلب را بیشتر به عنوان استعاره می فهمد ، اما در گفته های مصر باستان این به معنای قلب واقعی جسمی است. Ib به عنوان بخشی از روح ، بخشی از موجود بود که دسترسی به زندگی پس از مرگ را فراهم می کرد. 🔷 قلب با مقیاس در برابر قلم – قلم حقیقت – توزین می شد و اگر قلب از قلم سنگین تر بود ، انسان اجازه ورود به زندگی پس از مرگ را نداشت و دیو آمیت ، که به عنوان موجودی مرکب از تمساح ، شیر و نرگس توصیف می شود ، قلب او را می خورد. 🔶 برای حفظ و محافظت از Ib ، قلب به روش خاصی مومیایی شده و سپس همراه با بقیه بدن و اسکاراب قلب ذخیره می شود. این طلسم جادویی از محافظت در برابر قلب که نکات زیادی را درباره فرد متوفی را فاش می کند ، چون Ib می تواند غلبه بر موفقیت آمیز نگهبانانی را که به زندگی پس از مرگ وارد می شوند را به خطر بیندازد. 🔻 آه – خود ابدی 🔷 آه ترکیبی جادویی از عناصر Ba و Ka بود که نمایانگر یک موجود جاودانه منور است. این اتحاد جادویی Ba و Ka تنها با رعایت آداب مناسب تشییع جنازه امکان پذیر بود. آه ، برخلاف سایر قسمتهای روح ، با چت باقی نمی ماند ، بلکه با خدایان در میان ستارگان زندگی میکرد ، اگرچه گاهی اوقات در صورت لزوم به بدن برمی گشت. 🔶 این نشان دهنده عقل ، اراده و قصد انسان بود. آه همچنین بخشی از روح بود که از طریق رویاهای خود با بازماندگان محبوب ارتباط برقرار می کرد. 🔻 ساهو – قاضی و بدن روحانی 🔷 « ساهو » Sahu در واقع جنبه دیگری از Ah بود. به محض اینکه روح شایسته ورود به زندگی پس از مرگ را یافت ، ساهو از قسمتهای دیگر جدا شد. همانند تصورات امروزی اشباح ، ساهواز کسانی که انسان را آزار می دهند و کسانی را که دوستشان داشت محافظت می کند. 🔶 همانطور که آه می توانست در خواب ظاهر شود ، ساهو نیز می تواند برای انسان ظاهر شود. او غالباً روحی برای جبران قصاص قلمداد می شود و می توان او را در بدبختی های مختلف مقصر دانست. حتی نامه ای از پادشاهی میانه وجود دارد که بیوه زن در مقبره همسر متوفی خود باقی مانده است ، و در آن او با جدیت از او خواسته است تا از آزار و شکنجه او جلوگیری کند. 🔻 «انرژی زندگی» – Sechem 🔷 «انرژی زندگی» – Sechem قسمت دیگری از Ach بود. اطلاعات زیادی در مورد آن شناخته نشده است ، اما نوعی انرژی زندگی روح محسوب می شود. در کتاب مردگان ، Sechem به عنوان نیرو و مکانی برای زندگی خدایان Horus و Osiris در قلمرو مردگان توصیف شده است. Sechem همچنین می تواند برای تأثیرگذاری بر محیط و نتایج فعالیتهای انسانی مورد استفاده قرار گیرد. 🔻 پیچیدگی روح 🔷 نحوه تقسیم روح توسط مصریان باستان نشان می دهد که اهمیت آنها برای آنها چقدر مهم بوده است. حتماً چیزی بوده است که آنها با کمترین جزئیات درباره آن فکر می کردند و نشان دهنده اصلی اعتقاد آنها به زندگی پس از مرگ و راه دستیابی به آن بود. 🔶 ایمان آنها همچنین نحوه برخورد آنها با بدن را پس از مرگ تعیین کرد. این مومیایی ، نمونه ای از فرهنگ مصر باستان ، نتیجه نیاز آنها به حفظ محل زندگی چت و سایر قسمت های روح بود. ♦️ نه قسمت از روح نیز بسیاری از جنبه های فرهنگ مصر را تحت تأثیر قرار داد. روح در مرکز خود بود و از اشکال نامناسبی که قرار بود به وسیله آن رن تخریب شود تا خلق آثار ادبی مانند کتاب مردگان ، به اشکال مختلفی بروز کرد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا بعد از مرگ به زندگی در یک دنیای موازی ادامه می دهیم ⁉️⚰️🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2