eitaa logo
فرمول رهایی
2.9هزار دنبال‌کننده
784 عکس
709 ویدیو
56 فایل
کانال تخصصی ترک گناه و مدیریت غریزه جنسی قابل استفاده برای مربیان و متربیان formooleRahaee.ir aparat.com/v/E1mq7 formoolerahaee.ir/?p=554 formoolerahaee.ir/?p=548 formoolerahaee.ir/radio formoolerahaee.ir/?p=960 ID: @Jalalisimki
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام سنم ۱۵ هست این گناه رو اولاش که نه میدونستم غسل داره نه گناهه نه چیزی شاید دو یا سه بار انجام میدادم اما بعدش فهمیدم کمتر شد ولی خب بازم بود من یه دوستی داشتم که به این راه منو کشوند و خداروشکر واقعا خودم نمیدونم چطوری یهو برگشتم از اون ادم کثیف به یه همچین ادمی که ترک کنم من شاید حدود ۱۰ ماه طول کشید این گناه و تونستم ترک کنم من راهکارم این بود تاریخ میزدم اول مثلا ۵ روز بعدش ۱۰ ۱۵ و همین مرتبه مثلا یه دفعه به ۳۰ روز رسید دیگه هی سعی کردم روز شماررو فراموش کنم و کلا بگم من ترک کردم و تونستم بعد این قصه ترک کنم و هنو با گذشت ۱۰ ماه از ترکم هنوز اثارشو دارم میبینم که چه ضرر هایی به خودم زدم یه پیشنهاد دارم براتون برای ترک:اینکه تا میتونین از گناهه بدتون بیاد من کلی بعد انجام دادنش گریه میکردم و بخواطر همین متنفر شده بودم ازش ایشالله ترک کنین🌹 پاکی پیام شماره 3
سلام گلای تو خونه، منتظر پیام پاکی شما هستیم😎 خیلی از دوستانی که موفق به ترک گناه میشن نیاز به یک جرقه دارن، چقد خوبه که پیام شما اون جرقه باشه😃😋 ادمین محترم ما، @hasan110135 در خدمت شماست تا پیامهاتون رو به ما انتقال بده، از همکاریتون متشکریم😜
برقی از منزل لیلی، بدرخشید، سحر وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد!
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه استاد پناهیان برای کنترل نیاز های جنسی و شهوت جنسی 💪🏻💪🏽 (این کلیپ رو به هر مجردی که دوربرت هست هدیه بده )
سلام دوستان عزیزم🌷❤️ میخواستم چند تا نکته بگم و برم. این چند تا نکته بیشتر به درد می خوره. ☘بنا به آموزه های اسلام، مرد و پدر، رئیس و مدیر اصلی خانواده است. به همین جهت، جایگاه و مسئولیت خاصی داره. ✔️یکی از مهم ترین وظایف اعضای خانواده اینه که نسبت به این جایگاه، اطلاع داشته باشند و اون رو قلبا به رسمیت بشناسند و همچنین اگه مرد چیزی رو به مصلحت خانواده دید، از دیدگاه و نظر مدیر خانواده، پیروی و اطاعت کنند. البته پیروی و اطاعتی همراه با خوش اخلاقی و بدون پرخاشگری. 💢به تک تک کلماتم دقت کنید. همشو با نهایت دقت سعی می کنم بنویسم. 🔸اعضای خانواده وظیفه شرعی دارند نسبت به مرد و پدر احترام و ادب خاصی بگذارند. نباید به این جایگاه بی حرمتی بشه. چون ولایت، ولایت است. فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را هم اطاعت كنيد. ✔️اولیای امر چه کسانی هستند؟ هرکس که از طرف خدا، مسئولیت و اختیاراتی پیدا کرده است. اعم از امام معصوم، ولی فقیه و البته مدیر خانواده. 🍃شاید بپرسید کجای قرآن، مرد رو رئیس خانواده دونسته؟ آنجا که فرمود: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ. مردان، سرپرست زنان هستند. 🔹وقتی این مواردی که ذکر کردم، از سوی هر یک از اعضای خانواده، رعایت نشه، یعنی: اقتدار مدیر شکسته شده! 💢البته مدیر خانواده باید به زیر دستش ظلم نکنه. باید عدالت و انصاف رو رعایت کنه. باید اهل مسامحه و آسان گیری باشه. تاکید می کنم. مسامحه و آسان گیری. ☘سعی کنه فقط جایی اعمال قدرت کنه که مصلحت مهمی از خانواده در خطره. بی خودی و از سر هوا و هوس، اعضای خانواده رو محدود نکنه. چون فرمود: هر چه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و هر چه نمی پسندی، برای دیگران هم نپسند. ✔️سخت بگیری، بهت سخت خواهند گرفت. زمین گِرده گرده. حواست شدیدا باشه. ☘به خدا آرامش خانواده در همینه. خانم ها مواظب زبانتان باشید. بی احترامی به کسی که خدا بهش اختیار داده، درست نیستا. ✍ @formooleRahaee
‌: سلام خداقوت ممنون از این طرح پیام پاکی نمی‌دونید ماها که می‌خوایم ترک کنیم و تو مسیرشیم، چقدر با دقت به تک تک جزئیات این داستان ها توجه می کنیم و سعی می کنیم الگو برداری کنیم پیام شما
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۵ 🔻انواع روشهای درمان ، را بشناسیم 🔻مهم ترین عامل را در تعادل غرایز انسانی بدانیم @formooleRahaee
سلام بله، من ی دوره ی ۹ ماهه، ۱ ساله و ۲ ساله این کار رو ترک کردم ولی متاسفانه نتونسم با نفسم مبارزه کنم و سراغش رفتم😭 الان ۳ ماهه دوباره ترک کردم🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️ خیلی حس خوبیه، برکت و روزی از درودیوار برام میباره 😎امیدوارم همیشگی باشه و دیگه سراغش نرم این کار حرام و گناهه بزرگه😔 تغیراتشم از لحاظ اخلاقی باهمون ماه اول نتیجه گرفتم. پاکی شماره 4
سلام دوستان گلم، با توکل به خدای خوبمون، کانال جدا ایجاد کردیم تا در کنار کانال های اصلی و به صورت مکمل، پیام های پاکی شما دوستان نمایش داده بشه، خوشحال میشیم اونجا هم خدمتگزار شما باشیم😉 کافیه رو لینک زیر بزنید تا به مجموعه ما وارد بشید: @payampaki
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای استاد پناهیان 💯 با موضوع تقویت عضلات روح💪🏽💪🏻 (اگه خوشِت اومد بفرست برای دوستات☺️) @formooleRahaee
سلام خسته نباشید امیر حسین هستم 21 ساله. من پشت کنکوریم، من از ده سالگی به بعد که خوب و بد رو تشخیص دادم درگیر استمناء شدم.😕😢😭 (جمعه به جمعه استمناء میکردم که دنبال دختر مردم نباشم🙄.) این روال ادامه داشت تا 18 سالگی. بعد 18 سالگی حدود دو سال کم کم درگیر فیلم های پورن شدم😢😢 و فهمیدم نمی تونم آرامش داشته باشم و(هرروز اینکار صبح به صبح انجام می‌دادم و بعدش میرفتم حموم.) تا 20 سالگی استمناء کردم اما هی از ته دل ناراحت بودم🤦🏼‍♂️🤦🏼‍♂️ تا اینکه تصمیم گرفتم دیگه سمت فیلم پورن نرم و بذارمش کنار، حدودا 5 ماه گذاشتم کنار💪💪💪💪 بعد یه لغزش کردم اما بعد دوباره توبه کردم. 👈دوتا توصیه دوستانه: هرموقع هوس کردید که اون کار رو انجام بدید قبلش حرکات ورزشی مثل دراز نشت انجام بدید تا فکرتون مشغول باشه. 👈نیاز نیست آدم حتما سرکار بره اگه فکر انسان درگیر فیلم و سریال باشه، یا درگیر درس خوندن باشه، یا درگیر ورزش کردن مثل فوتسال یا بدنسازی دیگه اصلا به فکر استمناء هم نمیفته اگه میشه تمام این مطالب رو داخل کانال بذارید❤️❤️❤️🙏🙏 پاکی شماره 5
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 (۷) 📌 آثار گناه در انسان (۱) ⏳ ۴ دقیقه @formooleRahaee
برخی از دوره ها و مجموعه های کانال (نزدیک‌ترین راه برای ترک گناه) (ترک گناه) (جدید)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۶ 🔻لزوم قطع ارتباط با عوامل تحریک کننده جنسی 🔻ورزش درمانی @formooleRahaee
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدایی که درد و درمان از اوست
از خانه بیرون رفت. با سرعت حرکت می کرد. در راه گوشی موبایلش را از جیبش بیرون آورد و شماره ی امید را گرفت. + امید کجایی؟ _سلامت کو؟ +مسخره بازی در نیار. یه کار مهم دارم باهات. کجایی؟ _چیشده؟ من خونه م. +دارم میام خونه تون _باشه خوش اومدی +فعلا _خداحفظ تند تند راه می رفت. بدنش عرق کرده بود. هوا کمی سرد بود. با وجود حرارت بدنش و عرقی که کرده بود، این سرما آزار دهنده بود. نفس نفس می زد. چند کوچه ای تا خانه ی دوستش مانده بود. به خانه ی امید می رسد. زنگ را به صدا در می آورد. امید از قبل آماده شده بود. +سلام آرمین _سلام امید +خوبی؟ حالت چطوره؟ _ممنون. یه اتفاقی برام افتاده + آروم باش. چیشده؟ _ اگه میتونی بیا بریم به جای خلوت صحبت کنیم. + باشه من در خونه رو ببندم. کجا بریم؟ _ اون پارک بزرگ کنار مدرسه چطوره ؟ _هنونجا که بعضی وقت ها فوتبال بازی می کنیم؟ + آره _ خیلی خوبه. بزن بریم +حالا میخوای بگی چی شده یا نه؟ _ حس می کنم یه بیماری خیلی بد گرفتم. + چه بیماری ای؟ _ تا حالا این حس رو نداشتم. یه ویروس خیلی جدیده. حالم رو خیلی بد کرده. + چی داری می گی؟ درست حرف بزن ببینم. _ ببین خیلی وقت نیست که مبتلا شدم. باید بگذره تا ببینم دقیقا چیه. فقط به تو اعتماد داشتم که اینو بهت گفتم. + من کنارتم داداش. غمت نباشه. _ لطفا به هیشکی نگو. نمی‌خوام کسی بفهمه +خیالت راحت _ ممنون ازت امید جان
آرمین و امید دوست صمیمی هم هستند و به نوعی محرم اسرار یکدیگرند مثل خیلی از نوجوانان دیگر. هر دو از نفرات ممتاز مدرسه ی شهید مقصودی هستند و در پایه ی دهم مشغول تحصیلند. شنبه قرار است آقای احمدی دبیر درس ریاضی ، تکالیف را نگاه کند. + آقای آرمین محسنی _ بله آقا + بیا پای تابلو تمرین اول که گفته بودم رو حل کن _ آقا اجازه میشه ما هفته بعد بیایم، این هفته نتونستیم تمرین ها رو حل کنی. + عه. از تو بعید بود، تو که همیشه خودت داوطلب میومدی _ آقا ببخشید امید که متوجه حال آرمین می شود سریع دست بلند می کند و می گوید : + آقا اجازه، میشه ما بیایم حل کنیم _ تو حل کن امید با نگاهی مهربان به سمت آرمین بلند می شود و به سمت تابلو می رود. زنگ آخر مدرسه به صدا در می آید. بچه ها با سر و صدا و هیاهو وسایل خود را جمع می کنند و راهی خانه می شوند. + آرمین چت شده بود توی کلاس ریاضی؟ _ هنوز درگیر اون ویروسم. فکر و ذهنم رو درگیر کرده. نتونستم به درس تمرکز کنم. + عیب نداره. حالا پاشو بریم خونه، ولی حواست باشه این دفعه دیگه من نمیام تمرینای کلاس رو حل کنماا. _ خودم هم حالم بد شد. دعا کن خوب بشم
آرمین در اتاقش مشغول درس خواندن است. امتحانات پایان ترم نزدیک است. امسال کارش سخت شده. او با یک بیماری عجیب و غریب دست و پنجه نرم می کند. او چند سالی ست که تکواندو کار می کند. سال بعد قرار است کمربند مشکی بگیرد. اما این ویروس منحوس نگرانش کرده. تکواندو هم رشته ی بسیار جذابی است. در عین سادگی دارای اصول و اساس استواری ست. تمارین ریاضی را حل می کند. کتاب و دفترش را می بندد. می خواهد کتاب زیست را بردارد که یکباره قلبش شروع به تپش می کند، مضطرب میشود، همه ی بدنش را عرق فرا می گیرد، ویروسی سیاه مثل روح از بدنش بیرون می آید. آرمین وحشت می کند. این اولین باری ست که او ویروس را می بیند. روحی سرتاپا سیاه مقابل او قرار می گیرد. قدش از قد آرمین بلند تر است. فقط به صورتش نگاه می کند و خشکش می زند. انگار تسخیرِ او شده. قدرتش را حس می کند. قدرت زیادی دارد. در و دیوار و فرش و سقف همه برایش کنار می روند. فقط خودش و آن ویروس عظیم الجثه را می بیند. تلاش می کند چشم از او بردارد و حواس خودش را به جای دیگری پرت کند. اما نمی‌تواند. بار دوم چشمانش را می بندد و نفس عمیقی می کشد و به سمت در می دود. دستگیره ی در را محکم می گیرد و به بیرون اتاق می رود. نمی تواند باور کند چه اتفاقی برایش افتاده. هنوز آن صحنه در ذهنش مجسم است. مادر در آشپزخانه مشغول آشپزی ست و اصلا حواسش به آرمین و اتفاقی که برای او افتاده نیست. آرمین به سمت یخچال می رود و یک لیوان آب می خورد و همچنان نفس نفس می زند.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 عاقبت بی‌طرف‌ها چه می‌شود؟ 🔻حوادث و غربال‌های قبل از نمی‌گذارد کسی «بی‌طرف»، و وسط «حق و باطل» بماند؛ تکلیف همه روشن می‌شود، یا به جبهۀ حق می‌پیوندند یا جبهۀ باطل؛ کسی وسط نمی‌ماند 🔻 قرآن حق و باطل دارد؛ وسط ندارد 👈عاقبت مردمی که نه طرفدار یزید بودند و نه طرفدار سیدالشهدا(ع) @formooleRahaee
سلام وقتتون بخیر دختری تقریبا ۲۰ ساله هستم از بچگی و از وقتی یادم میاد دچار گناه خودارضایی شده بودم بواسطه دوستهای ناباب فیلم و عکس های مستهجن هم میدیدم. دوست و همراه بد خیلی خیلی روی من اثر داشت و باعث میشد من بیشتر سمت این کارها برم. اوایل بدون اینکه بفهمم این کارو انجام میدادم(تقریبا چند سال) فقط این مد نظرم بود که کار لذت بخشیه و متاسفانه از بچگی فیلم نمیدیدم ولی بدون اینکه بدونم گناه هم میکردم😢 سنم که رفت بالا متاسفانه فیلم و عکس هم اضافه شد🤦🏼‍♂️ قبلش میدونستم کار اشتباهیه چون دور از چشم بقیه انجام میدادم ولی خب اصلا برام مهم نبود. این کار عادتم شده بود و کار از روزی یبار انجام دادن هم گذشته بود. مهم نبود کجا هستم تو مدرسه خونه مادربزرگ و ... یجا پیدا میکردم.😭 چندین سال گذشته، تونستم عادت بد دیدن فیلم های مستهجن رو کنار بذارم😃 اما اون گناه هنوز باهامه😢 چند سال پیش بعد از سالها انجام، ترکش کردم چون فهمیدم نگاه خدا وقتی اینکارو میکنم باهام نیست. عصبی بودم و پر استرس. تونستم دوسال پاک بمونم 💪💪💪💪تا اینکه دوباره توبمو شکوندم.😕 بچه ها تو مدرسه درباره اینجور مسائل حرف میزدن و حرکات خیلی زشتی انجام میدادن، سعی میکردم پیششون نباشم ولی هرازگاهی گوشم میشنید و یه چیزایی میدیدم عصبانیتمو نشون میدادم و از کلاس میزدم بیرون. برام سخت بود منی که دارم با بدبختی پاک میمونم یه حرکت چرت اونا باعث بشه به گناه بیفتم 🙄 این چیزا فکرمو مشغول میکرد، وقتی خونه میرفتم(مسلما وقتی از مدرسه میومدم خسته بودم و حوصله درس نداشتم و فقط دراز میکشیدم) شروع میکردم به فکر کردن به حرفاشون و تصور سازی های خیلی بیخود و مزخرف. فقط دلم میخواست یجوری خالی شم. اون روز نتونستم جلوی خودمو بگیرم و گناه کردم بعدش خیلی پشیمون شدم😭😭😭😭😭 من قول داده بودم دوباره سعی کردم🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️🏃🏻‍♂️ ترک کنم، باز نزدیک سه سال 💪💪💪💪💪💪با زور چنگ و دندون پاک موندم که دوباره سال پیش گناه کردم😢🤦🏼‍♂️ متاسفانه ایندفعه یکبار نبود و چند بار تکرار شد فعلا سه ماهی هست که پاکم😁💪🌹🌷 چند تا توصیه هم دارم: 👈سعی کنید زیاد تنها نمونید که بیکاری بدترین چیز برای همه و خصوصا جووناست 👈تو طول روز مشغول باشید تا شب سرتون رو بالشت نخورده خوابتون ببره من وقتایی که تنهام و بیکارم بیشتر به این گناه میفتم. و الان از تنهایی و بیکاری ترس دارم چون میترسم نتونم جلوی خودمو بگیرم سعی میکنم بیشتر بیرون باشم. 👈اصصصلا نگید من گناه نمیکنم حالا بذار یکم فکر کنم به این چیزا.. دفعه اخری که اراده من شکست با همین ترفند شیطون بود😭. کم کم و اروم اروم یهو تهش میدیدم بعله... خوب تونست بیاد جلو 👈حتما حتما و حتما اگه براتون مقدوره کلاس ورزشی برید یا خودتون ورزش کنید این خیلیی مهمه ورزش خیلی خوب میتونه کمک کنه 👈 غذاتون رو کنترل کنید اگه طبعتون خیلی گرمه فلفل و پیاز و اینا رو کمتر بخورید 👈عبادات و ارتباط با خدا هم که دیگه نگم براتون.🌹🌷 نماز نماز نماز. 🌹🌷من هر وقت نمازمو شل گرفتم به گناه افتادم. 👈اینم بگم تحریک پذیری تو سن جوونی خیلی بالاست. من خودم مردی با استین کوتاه میبینم تحریک میشم و فکرم هزار جا میره. دیدن کُشتی هم خیلی اذیتم میکنه و چیزای دیگه نمیخوام بگم همه بچه ها یجورن ولی تو هر جوونی قطعااا همچین حس هایی هست حالا یکی شدید تر و یکی هم ضعیف تر. خدا اینو تو وجودمون گذاشته پس نیروی خوبیه فقط باید درست و بجا استفاده شه. ممنون که وقت گذاشتید🌹 پاکی شماره 6
بسیار عالی بود👌
سلام دوستای گلم عصر آدینتون بخیر 😉 پیام ایشون(شماره 6) نمونه ی پیام پاکی کامل کامله🌹🌷 چنتا نکته: 👈ایشون دوتا دوره ترک 3و 2ساله داشتن، این یعنی قدرت کنترل شهوت و اراده قوی💪💪💪 👈ایشون با وجود سابقه طولانی تونستن، پس شما هم میتونید 👈جو دوستان خیلی تاثیر گذار هستن 👈کنترل تغذیه، ورزش، بیرون رفتن و خونه نموندن، نگرش مثبت داشتن راجع به شهوت و اون رو نعمت تلقی کردن 👈نماز، نماز، نماز 👈مغرور نشدن 👈فرار از تنهایی ممنونیم از ایشون که وقت گذاشتن این پیام زیبا و امیدبخش رو نوشتن🌹🌷🌹🌷
با ترس و لرز به سمت اتاقش برمی گردد. آهسته قدم بر می‌دارد. می داند که آن ویروس بزرگ و ترسناک بیرون از اتاق نیست. می خواهد به یکباره درِ اتاق را کامل باز می کند. آماده است که اگر دوباره او را دید فریاد بزند. جلو می رود. دستگیره را می گیرد. دستش کمی لرزش دارد. خودش عقب می ایستد و در را به سمت جلو هل می دهد. مردمک چشمانش با سرعت در حال حرکت است. اتاق را کامل برانداز می کند. خبری از ویروس نبود. با احتیاط بر روی صندلی اتاق می نشیند. آرام می شود. به اتفاق چند دقیقه قبل فکر می کند. این ویروس با تمام ویروس ها و بیماری های دیگر فرق داشت. ویروس ها موجودات ریز میکروسکوپی هستند که در داخل بدن انسان هستند. اما ویروسی که آرمین با آن مواجهه بود، اندازه اش بزرگتر از او بود و اختیار و اراده ی او را در دست گرفته بود. دیگر دوست ندارد با آن موجود روبرو شود. نمی‌دانست او چیست؟ چه می خواهد؟ از کجا می آید؟ اما این را درک می کرد که ارتباط نزدیکی با این ویروس دارد. در فکرش احتمالات مختلفی راه می دهد: _ نکنه روانی شدم!! _ نکنه اینقدر درس خوندم مغزم داره سوت می‌کشه! _ نکنه یکی منو جادو کرده باشه! خدایا چیکار کنم. این دیگه چی بود آخه. من داشتم زندگی عادیمو میکردم. خدایا می دونم هرچی هم باشه تو کنارمی. من از ته دلم به تو ایمان دارم خدا جونم.
چند هفته ای می گذرد. این قضیه را به کسی نگفته‌. در این چند هفته خبری از ویروس نبود. آرمین با آرامش مشغول درس و باشگاه و زندگی خودش بود. امروز یکشنبه باید به باشگاه برود. از نفرات ممتاز در باشگاه تکواندوست. مربی قرار است نیم ساعت آخر را به مبارزه ی دوستانه ی دو به دو اختصاص دهد. آرمین هوگو و ضربه گیر هایش را می پوشد و آماده می شود. مربی حریفی برایش تعیین می کند. مبارزه را شروع می کنند. آرمین ضرباتی به سینه ی حریف میزند. حریف هم تلاش در پاسخگویی دارد. ناگهان قیافه ی ویروسی که آرمین در چند هفته پیش با او رو برو شده بود در نظرش پدید می آید. حواسش به کلی از مبارزه پرت می شود. اصل و قانون در مبارزه، استفاده از لحظات است. حریف در یک لحظه ضربه ی دولیوچاگی بر صورت او وارد می کند. به طور غریزی کمی می رود اما این عقب رفتن به اندازه ی لازم کافی نیست و پای حریف به صورت او اصابت می کند. در یک لحظه همه چیز برایش ساکت می شود و او به زمین می افتد. اتفاق خاصی نیفتاده. بلند می شود. مربی مبارزه را پایان می دهد. باز هم سر و کله ی آن ویروس؟ نه این بار ناخودآگاه تصویر این ویروس برای آرمین مجسم شده بود. بعد از باشگاه مستقیم به خانه می رود. خیلی خسته شده. بعد از خوردن شام بلافاصله به اتاقش می رود و روی تخت دراز می کشد. بدن و صورتش کمی درد دارد. سقف را نگاه می کند. به گچ بری های خط دار حاشیه ی دیوار خیره می شود. به فردا فکر می کند. و با این فکر، کم کم چشم هایش بسته می شود و به خواب می رود. فرصت نمی کند که برق اتاق را خاموش می کند و بدون اینکه پتویی روی خودش بکشد شب را صبح می کند.