گزارش مأمور سازمان سیا درباره خطر آیتالله مصباح برای دموکراسی غربی
مأمور مشهور سازمان سیا یعنی رائول مارک میگوید: بزرگترین مانع دموکراتیک و مردمسالاری (غربی) شخص آیت الله مصباح یزدی است.
افسر سازمان جاسوسی سیا: تخریب آیت الله مصباح یزدی در اولویت ماست.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
◾️علامه مصباح یزدی(ره): با استفاده از کلمه "آزادی" می خواهند فاتحه اسلام را بخوانند و اسلام را در حد گفتن شهادتین تقلیل دهند.
#علامه_مصباح
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_92 _بیا برو بیپدر. کم منو حرص بده. من
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤
🔗💎🔗🌤💎🌤
💎🔗🌤
🌤
#رمان_فراتر_از_حس
#پارت_93
مهدی بلندتر از من، سرم داد کشید.
-خره، چرا خودتو به نفهمی میزنی؟ میشد چند دیقه پیش ته دره باشیم و پودر شده باشیم. الان هنوز زندهایم. این یعنی امید. یعنی نخواسته بلیط یه سره بده دستمون.
نگاهش را از من گرفت و در حالی که به من اشاره میکرد، به سقف نگاه کرد.
-خداجون به بیعقلی این بچه نگاه نکن. نمیفهمه. من که زیاد لطفتو دیدم، این بارم روش. بازم شرمندهم کن. اصلاً اگه میخوای ادبش کنی، تحویل خودت. منو ازش سوا کن.
سری به تاسف تکان داد و بعد انگار بلند فکر میکند ادامه داد.
_منو بگو میخواستم دخترمو واسش جور کنم؛ نگو خل و چل تشریف دارن.
نمیدانستم بخندم یا گریه کنم. وسط زمین و آسمان بودیم و مهدی معلوم نبود چه میبافت. هر چند وضع خودم بدتر از او بود. دوباره نگاهم کرد.
-بچه، تو خجالت نمیکشی؟ کم خدا بهت لطف کرده؟ از تیپ و هیکل سلامتیتم که بگذریم، همین آخریه که مشکل مادرتو فکر میکنی خودت حل کردی؟ اون خواسته اون ویزیتورتون نباشه. تو سر راه من بیافتی و من بشم وسیله. اگه حواسش نبود، مادرت از اتاق عمل زنده بیرون میومد؟ تازه اگه همه این لطفا رو هم بهت نمیکرد، اونقدر بهش بدهکاری که حق طلبکاری نداری.
ماشین تکان ریزی خورد و هشدار داد که زمان زیادی نداریم. یاد علیرضا افتادم که لحظه آخرش به رسیدن فکر میکرد و من طلبکار بودم. حرفهای مهدی حق بود. من زیادی پررو بودم که چشم روی لطفهایش بسته بودم. با خودم عهد کردم؛ اگر نجات پیدا کردم، وقت بیشتری برای شناخت تنها تکیهگاه و هدف بزرگ علیرضا بگذارم.
تخته سنگ کنده شد و ما همزمان به آخر دره میرسیدیم. شیب دره کم و کمتر شد. وقتی ماشین ایستاد، به سختی نفس حبس شدهام را بیرون دادم و چشم باز کردم. هر دو سالم به آن دره عمیق رسیده بودیم.
-ازت ممنونم.
#پایان
#کپی_در_شان_شما_نیست
#زینتا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/3595
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
💎
🔗🌤💎
🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤
فرصت زندگی
💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🔗🌤 🌤💎🔗🌤💎🔗🌤💎🌤 🔗💎🔗🌤💎🌤 💎🔗🌤 🌤 #رمان_فراتر_از_حس #پارت_93 مهدی بلندتر از من، سرم داد کشید. -خ
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسبالحال مشتاقی
نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت
که خود را بر تو میبندم به سالوسیّ و زراقی
این داستان هم تموم شد.
به شدت منتظر نقد و نظرتون هستم. دریغ نفرمایید:
@zeinta_rah5960
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ جدید #جانفدا تقدیم به سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
شاعر و خواننده:
سیدصادق_آتشی
تهیه شده در بسیج دانشجویی کشور
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
#جبهه_ماح_تهران
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅
عضو شوید:
👆🏻جبهه فرهنگےهنرے
ملت امام حسین(ع)"ماح"تهران
https://eitaa.com/jebheye_mellate_emamhosein
🦋🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴🦋
بصیرت آن است که همسر قهرمان بیبدیل عرب باشی و از ترس غصه خوردن طفلان بانو با حرف مردم، پسرانت را بلاگردان آن طفلان کنی.
بصیرت آن است که فرزندت را طوری تربیت کنی که مقابل امامش حتی اگر برادرش باشد، سراپاگوش باشد و مطیع.
بصیرت آن است که فرزندت را طوری تربیت کنی که وقتی در نابرابرترین جنگ، امان نامه برایش فرستادند در حمایت از امامش شک نکند.
بصیرت آن است که خبر شهادت پسرانت را بدهند و تو از سلامت امامت بپرسی. بپرسی پسرانم در حمایت از او کم که نگذاشتند؟
بصیر باشیم همچون مادر عباس علیه السلام.
#بصیرت
#مادر_عباس علیه السلام
#زینتا
🦋🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴🦋🏴🦋
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
دعوتش کرده بودیم به موکب، برای تکریم.
وقتی سر حرف را باز کردم گفت:
وقتی اومدم گفتم حسن منو کجاها میکشونی؟ وسط خیابون آخه؟ چشمم به بنر عکسش که افتاد، گفتم باشه همین جا کنار تو میشینم. تو خواستی دیگه.
روی صندلی کنار بنر نشسته بود، دخترهای هیئت دورهاش کرده بودند. دل به حرفهایش میدادند و بعضیها اشک میریختند. باز هم به او سر زدم. گفت:
حسن هر فعالیتی که میخواست انجام بده دنبال خلاقانهترین روشها بود. از وقتی رفته منو جاهایی کشیده که فکرشم نمیکردم. این بچهها رو دیدم فهمیدم اینام مثل حسن من هستن پس عجیب نیست تکریم کنار خیابون و بین رهگذرا.
دستش را فشردم و لبخندی به دلدادگی مادرانهاش زدم.
_مادر، حسن آقاتون انگار قصد کرده با پارتی بازی ببرتتون همنشین بیبی دو عالم کنه که داره شما رو میکشونه وسط معرکه انقلاب.
#شهید_مختارزاده
#هیئت_شهید_گمنام
#زینتا
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
با دختر پنج سالهاش به موکب آمده بود برای مراسم تکریم.
آروم و متین بود اما درد از دست دادن پسر بزرگش که تازه قد کشیده و مرد شده بود در چهرهاش پیدا بود.
سر حرف که باز شد، گفت:
_پسر دومم هم مثل مهدی و این بچههای موکب دهه هشتادیه. کلاس هشتمه. از وقتی مهدی رفته، پا گذاشته جای پای اون. هر جا داداشش میرفته الان اون میره و جاشو پر میکنه.
با خودم گفتم چه روح بزرگی دارند این مادران شهدا.
دشمن چه خیال خامی دارد که فکر میکند اگر جنگ را به شهرهایمان بکشاند، قافیه را میبازیم.
شهر ما پر است از پسرانی شیردل و مادرانی امالبنین مسلک.
#شهید_زاهدلویی
#هیئت_شهید_گمنام
#زینتا
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739