eitaa logo
🌼[فطـࢪس دختࢪانـ‌ه‍]🌼
384 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
39 فایل
🍃کانال رسمی مجموعه فرهنگی جهادی فطرس💐 🎀(دخترانه) 🌷 برای دختران نوجوان و جوان ادمین @Mobinaa_piri شماره کارت برای کمک های مومنانه 5892_1014_8433_1869 💳 به نام مسعود رحیمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 باَیِّ ذَنب قُتِلَت؟ اعلام همدردی با خانواده های دانش آموزان و‌نوجوانان مظلوم مدرسه سید الشهداء کابل 📲 ۶۰ دختر ۷ تا ۹ ساله در انفجار دبستانی در افغانستان کشته شدند😭 و بیش از ۱۵۰ دختر حالشان وخیم است. و صدای هیچ کشوری بلند نشد.⚠️ چرا؟؟؟؟😭 چون آمریکا با طالبان پای میز مذاکره است. چون اروپا در استانبول با آنها مذاکره میکند. و لعنت بر حقوق بشر گزینشی 🖤 🎀 ؟💔 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@fotros_dokhtarane ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋هوالمومن🦋 🌠🌜 ریحانه در آستانه در گفت: خدا کند تا ساعتی دیگر شما و پدرم برگردید و همه این ناراحتی ها تمام شود !🙂🌸 گفتم: احساس می کنم اگر شما دعا کنید ،نجات پیدا می کنیم .😄🕊 این پا و آن پا می کردم. دل کندن از او کار دشواری بود؛به ویژه که مطمئن نبودم باز بتوانم ببینمش. _ این احتمال هست دیگر هم را نبینیم .خواهش می کنم اشک های تان را پاک کنید. دوست ندارم شما را غمگین به یاد بیاورم.☺️🚶🏿‍♀ انگار از حرف من خنده اش گرفته باشد،لبخند زد و حتی اندکی خندید و اشک هایش را پاک کرد.چند قدم عقب عقب رفتم.توی کوچه کسی نبود.با گام های تند و استوار از خانه صفوان و از ریحانه فاصله گرفتم.سر کوچه لحظه ای به عقب نگاه کردم.ریحانه هنوز در آستانه در ایستاده بود.🚶🏿‍♀💫 آهی کشیدم و وارد کوچه بعدی شدم. شاید به سوی مرگ می رفتم، اما شاد و سبک‌بال بودم .دستاری را که همراه داشتم به سر انداختم. با یکی از دو گوشه اش ،نیمی از صورتم را پوشاندم. در دل خدا را شکر کردم که توانسته بودم قبل از فرا رسیدن روز جمعه، ریحانه را ببینم و با او حرف بزنم. 😕🔥 آن موقعیت خطرناک به من و او مجال داده بود یکدیگر را ببینیم و مانند دوران کودکی با هم حرف بزنیم. این دیدار و گفت و گو، برای ریحانه عادی بود، ولی برای من معنای دیگری داشت .جان خود را برای نجات ابوراجح به خطر انداخته بودم. طبیعی بود ریحانه به من لبخند بزند و سپاس گزار باشد. 🤥💚 به سرعت از کوچه ها می گذشتم. کسی باور نمی کرد آنچنان سبک‌بال و بی‌پروا به استقبال خطر می روم. به جایی می رفتم که هرکس از آنجا می گریخت، اگر ماموران دست‌گیرم می‌کردند، امکان نداشت بتوانند مرا زودتر از آنچه خود می خواستم به دارالحکومه برسانند .😇💙 به حمام رسیدم .با عجله در را باز کردم و وارد شدم. قوها روی دیواره حوض ایستاده بودند .قوها انگار منتظرم بودند. کنارشان که نشستم، حرکتی نکردند.آهسته بغلشان کردم و ایستادم.😚👑 به زحمت در حمام را قفل کردم و کلیدش را به پیرمرد زغال فروش دادم.به او گفتم:کلید حمام را تنها به ابوراجح خواهی داد یا به خانواده اش.🙂🍓 پایان قسمت صدو پانزدهم.... 🌟با ما همراه باشید... 🌟 🎀@fotros_dokhtarane 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشاهده و پخش كردن اين ويدئو تو اين شرايط جامعه از هرچيزي واجب تره 🚫🎥 هم ببينين هم براى كسايى كه نميخوان راى بدن بفرستين اگه فقط رو يك نفر تاثير بذاره ما به هدفمون رسيديم💯💪🏻 لطفا نشر دهيد🎥💫
سلام گل دخترا خوبین؟؟پیشاپیش عید سعید فطر رو بهتون تبریک میگم یه آموزش خوشمزه داریم برای عید که درست کنید و با خانواده ازش لذت ببرید☺️
بیسکویت بستنی طعم توت فرنگی 🍓 مواد لازم برای۸ نفر بیسکویت (ساقه طلایی یا کرمدار) ۱ بسته بستنی وانیلی ۵۰۰ میلی لیتر خامه‏ 1 لیوان توت فرنگی (خرد شده) ۲۰ عدد طرز تهیه ۱- یه قالب کیک (گرد) 20 سانتیمتری رو با کاغذ روغنی یا فویل میپوشونیم و بمدت 10 دقیقه تو فریزر میذاریم تا سرد بشه. ۲- بستنی رو تو یه کاسه با همزن برقی حدودا 2 دقیقه میزنیم تا نرم بشه اما همچنان حالت خودش رو حفظ کنه. ۳- نصف توت فرنگی های خرد شده رو به بستنی اضافه میکنیم و حدودا 1 دقیقه میزنیم تا بستنی صورتی رنگ بشه. سپس بستنی رو با توت فرنگی های له نشده مخلوط میکنیم و به قالب کیک سرد شده منتقل کرده، سطحش رو صاف میکنیم. ۴- بیسکویت رو خرد کرده و با نصف خامه مخلوط میکنیم و روی بستنی میریزیم و حداقل 2 ساعت تو فریزر قرار میدیم تا حالت بگیره. (اگر بیش از 2 ساعت تو فریزر میذارید باید روی اون رو با پلاستیک بپوشونید تا یخ نزنه). ۵- بعد از آماده شدن بیسکویت بستنی بقیه خامه رو میزنیم تا فرم بگیره. بستنی رو از قالب بیرون میاریم و از خامه برای تزئین کیک بستنی استفاده میکنیم. سایر نکات 1)در صورت تمایل بستنی رو با شیر کمی رقیق کنید. 2)میتونید به صورت لا به لا هم از بیسکویت و خامه استفاده کنید. 3)در صورت تمایل مقداری موز هم به بیسکویت بستنی اضافه کنید.
AUD-20210510-WA0058.mp3
5.02M
🔥دشمنی از جنس آتش🔥 ⬅️جلسه پانزدهم @fotros_dokhtarane
🔰 🔺جلسه پانزدهم 1️⃣ برای اینکه زنگار و گرفتگی دلمان بر طرف بشه چه کاری باید انجام بدیم؟ 2️⃣ دوتا از ویژگی های قرآن را بیان کنید. 🌹🌹🌹🌹 برای پاسخگویی و شرکت در قرعه کشی مسابقه تا 24 ساعت از زمان بارگزاری سوالات فرصت دارید. جواب سوالها را به آیدی زیر ارسال کنید @mari313 🔴 جوابها را بر اساس صوت های بارگزاری شده در کانال باید بدهید جوابهایی که از اینترنت باشه قابل قبول نیست. ☺️ 🌺 @fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان..! بس که خوردم غم تو روزه من باطل شد.. 😔 نرخ کفاره این خوردن عمدی چند است..؟! 🥺 .. 🥀 🥀@fotros_dokhtarane
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 سلاام به دخترای گل فطرس رسیدن به قسمت جذاب مسابقه🤩 اعلام جواب⁦☝️⁩ و اعلام برنده ها😍🤩 ✨پاسخ سوال اول: جواب 1️⃣ انسان عالم از هزار عابد بالاتر است 2️⃣ بهتر از این است که یک کوه بزرگی از طلا و نقره را در راه خدا انفاق کنیم 🏅 اعلام برندگان پاسخ سوال جلسه چهاردهم: 💌اسامی: رها کریمی🎗و مرضیه حسینی✨ @fotros_dokhtarane ،🌹🌸🌹🌸🌹🌸
عشق به محرومین و کمک به بینوایان او را به دور افتاده ترین و محروم ترین محله های شهر می کشاند.🥀 بچه های بی کس و تنهایی پرورشگاه به مردم محروم جنوب شهر زاغه نشینان و چادر نشین های حلبی آباد و کارگران👨‍🔧 کوره پزخانه های جنوب شهر به خواهران و برادران فلج♿ و محروم در گوشه و کنار شهر همگی می دانستند که شهید کاووسی🌷 دمی از یاد و کارشان غافل نبود. برای شان کتاب می خواند📘 به آنها درس میداد🖼️ و معلولین را حمام می کرد و با هزینه دانشکده و پولی که💰 از خانواده می گرفت به آنها کمک می کرد و بیماران را به خرج خودش نزد پزشکان متخصص می آورد.😍 او بود که به دردشان می رسید، 🙂🥀 قطرات اشکش بادیدن محرومان سرازیر میشد. 🥺😔 آری اینها کار های یک دختر جوان است، دختری که نمونه تمام دختران سرزمین ماست.. 🙂❤️ 🌷@fotros_dokhtarane
به زبان انگلیسی و عربی مسلط بود😌😍 کتاب های📘 ابوعلی سینا را که به زبان عربی بود مطالعه می‌کرد. آن همه را تنها و تنها به عشق خدا❤️ و برای رضای او انجام می داد. برای او هدف خدا بود و بس😌🙂 به خوبی می دانست که وظیفه‌اش به عنوان یک خواهر، 🧕 یک انسان و از همه مهمتر به عنوان یک مسلمان چیست🙂. ارزش خویش را شناخته بود و دریافته بود که چگونه باید از این همه استعداد ها و نعمت هایی که خدا در وجودش نهاده است🌱 حداکثر استفاده را به نماید.. 🙂❤️ 🌷@fotros_dokhtarane
به راستی که چه زیباست😍 پرواز کبوتری🕊️ زندانی میله های قفس را در هم شکسته است و چه شکوهمند است اوج انسانی که در سیر به سوی خدا به آخرین منزل صعودی اش گام نهاده باشد😌🌷🙂 شهادت لیاقت میخواهد و توفیق شهید🌷 مجاهدی است که در بزرگترین و طاقت فرسا ترین امتحان الهی شرکت جسته و تا آخرین لحظات زندگی پیروز و سرفراز به در آمده است🙂❤️ شهید دلباخته ای ست که تمامی وجود و مایملک را تنها از معشوق می داند🙂😌❤️ از خدا و خود را در بازگشت به سوی او می بیند و خدا این معشوق تمامی عاشقان❤️ و این الهه تمامی سرگردانان و مالک تمامی ملوک های صلوات خویش را و رحمتش را براین شهید🌷، این پاکباخته معین عاشق❤️می فرستد.. 🌷@fotros_dokhtarane
💕هوالجاوید💕 🌠🌜 پرسیدم: پس مسرور چی؟🤥 گفتم :هرگز! او به ابوراجح خیانت کرد و باعث شد دست گیرش کنند. _ برای چه؟🤔 _ برای رسیدن به این حمام. پیرمرد کلید را روی رف،زیر بسته گذاشت و گفت :مطمئن باشد رنگش را هم نخواهد دید!😉 به راه افتادم. با هر دست، یکی از قوها را زیر بغل گرفته بودم. خوشحال بودم که ریحانه از ریحانه نپرسیده بودم چه کسی را در خواب دیده.اگر می‌گفت حماد، دیگر نمی توانستم آن طور با اطمینان به طرف دارالحکومه بروم از عشق ریحانه، سرمست و بی تاب بودم .دوست داشتم می‌توانست از فراز بام ها و نخل ها ببیندم که چطور قوها را زیر بغل زده بودم و به استقبال خطر بود و شاید به پیشواز مرگ می‌رفتم. 😢 🌱تازه دارالحکومه از میان چند نخل در تیررس نگاه قرار گرفته بود که با صحنه ای تکان دهنده روبرو شدم. چند مامور اسب سوار ،محکومی را با طناب به دنبال خود می کشیدند.چند مامور دیگر، از عقب، پیاده حرکت میکردند و با تازیانه و چماق، محکوم را میزدند.تعداد زیادی از مردم کوچه و بازار، دور محکوم را گرفته بودند.صد قدمی با انها فاصله داشتم.برای آن محکوم بیچاره افسوس خوردم.😔🌸 از یک نفر که از همان طرف پیش می آمد، پرسیدم: چه خبر است؟🤔 سری به تاسف تکان داد و گفت: ابوراجح حمامی است. این بار کلاغ مرگ بر سر او نشسته. برای چند لحظه نتوانستم حرکت کنم. به هر زحمتی که بود زبان را در دهان خشکیده ام حرکت دادم و پرسیدم :ابوراجح؟ می‌خواهند با او چه کنند؟😕 _او را می‌برند در شهر بچرخانند و در میدان، سر از تنش جدا کنند.😖 باورکردنی نبود! چه زود محاکمه اش کرده و دستور داده بودند که حکم اجرا شود! پرسیدم: گناهش چیست؟😟 گفت :می‌گویند صحابه پیامبر را دشنام داده و لعنت کرده. چیزهای دیگری هم مثل جاسوسی و توطئه برای کشتن حاکم به او نسبت داده اند.😯 به دایره جمعیت که رسیدم ،ایستادم. اسب سوار ها از کنارم گذشتند. یکی از آنها طنابی به برآمدگی زین اسبش بسته بود و به کمک دست، آن را می کشید .دنباله طناب به دور دست های لاغر ابوراجح بسته شده بود. چند جای سرش شکسته بود .لخته های خون، سر و صورتش را پوشانده بود. از دندانهای بلند ابوراجح خبری نبود😕. همه را با ضربات چماق شکسته بودند. خون از زبان و دهان و لب های ورم کرده اش جاری بود و از پایین زنجیر ،قطره قطره می چکید .زنجیری هم به دست ها و پاها و گردنش چفت شده بود.😵 مردم از آن همه خشونت و بی رحمی ،مات و مبهوت مانده بودند. دستار در مقابل ابوراجح از صورتم کنار زدم. وقتی نگاه خسته و دردمندش به من و قوها افتاد، ایستاد. ابوراجح که دیگر رمقی نداشت.چشم ها را روبه آسمان بست.تا اسب بایستد.ابوراجح چندقدمی با صورت روی زمین کشیده شد.قوها را به یکی دادم و با کمک چند نفر دیگر،او را بلند کردیم تا سرپا بایستد.از فرصت استفاده کردم و آهسته بیخ گوشش گفتم:( همسر و دخترت در امان هستند.)😄❤️ به زحمت چشم های خاک آلودش را گشود و به من نگاه کرد.یک دنیا محبت و دوستی در آن‌ها موج می‌زد.اسب به حرکت درآمد و ابوراجح را کشید و با خود برد.صورتم را پوشاندم.)☺️🌸 به یاد همسرش و ریحانه افتادم که در گوشه‌ای از شهر،در خانه‌ای پناه گرفته بودند و از آن‌چه بر سر مرد بی‌گناه و مظلوم می‌آمد،بی‌خبر بودند.جای شکرش باقی بود که آن‌جا نبودند و آن صحنهء وحشت‌انگیز را نمی‌دیدند!😱✨ نمی‌دانستم ابوراجح با دیدن من و قوها چه فکری کرده بود.آیا در دارالحکومه،به خیانت مسرور پی برده بود؟آیا با نگاهش می‌خواست به من بگوید که فرار کنم و از آن‌جا دور شوم؟ دیگر از آن اراده و اطمینان در من خبری نبود.قصد کرده بودم نزد حاکم بروم و تا جان ابوراجح را نجات دهم،امت دیگر کار از کار گذشته بود.ابوراجح اگر اعدام هم نمی‌شد،با مرگ فاصله‌ای نداشت.بهترین کار آن بود که با ریحانه و مادرش به کوفه فرار می‌کردیم.حداقل ما می‌توانستیم نجات پیدا کنیم و خیال پدربزرگ از جانب من راحت می‌شد.از دیدن ابوراجح در آن حالت رقّت‌بار،متزلزل شده بودم.کسی در درونم فریاد می‌کشید😵:( نه،تو هرگز نمی‌توانی ابوراجح را در این حالت رها کنی و به فکر فرار و نجات جان خودت باشی!) ریحانه گفته بود بهتر است به خدا توکل کنیم و به او امیدوار باشیم.گفته بود مرا دعا می‌کنید.باید به خاطر او و پدرش تلاش خودم را می‌کردم.در آن شرایط،برگشتن به طرف ریحانه،جز اندوه و خجالت،چیزی عایدم نمی‌کرد.نمی‌دانم چه شد که به یاد (او) افتادم🤒❣.همان که اسماعیل هرقلی را شفا داده بود و ابوراجح و شیعیان به او عشق می‌ورزیدند.خطاب به او گفتم:( اگر آن‌طور که شیعیان اعتقاد دارند،تو زنده‌ای و صدایم را می‌شنوی،از خدا بخواه کمکم کند!)🙂🔥 دوباره گرمی عزم و اراده،در رگ‌هایم بهع حرکت درآمد.آخرین نگاه را به جمعیتی که هم‌چنان در لابه‌لای نخل ها دور می‌شدند،انداختم و به سوی دارالحکومه به راه افتادم.🚶🏿‍♀ 💎@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 سلاام به دخترای گل فطرس رسیدن به قسمت جذاب مسابقه🦋 اعلام جواب⁦☝️⁩ و اعلام برنده ها😍🤩 ✨پاسخ سوال اول: جواب 1️⃣ باید سراغ روایت های اهل بیت بریم و از حکمتهای آنها استفاده کنیم 2️⃣ هدایت به محکم ترین چیزها درمان تمام دردها 🦋 اعلام برندگان پاسخ سوال جلسه پانزدهم: 💌اسامی: مریم ابراهیمی🎗و معصومه قاسمی✨ @fotros_dokhtarane 🌹🌸🌹🌸🌹🌸
AUD-20210512-WA0031.mp3
5.46M
🔥دشمنی از جنس آتش🔥 ⬅️جلسه شانزدهم @fotros_dokhtarane
🔰 🔺جلسه شانزدهم 1️⃣ بهترین استفاده از تنهایی در دوره نوجوانی چی میتونه باشه؟ 2️⃣ یکی از راه های مبارزه با شیطان و نخوردن فریب شیطان از زبان پیغمبر چیست؟ 🌹🌹🌹🌹 برای پاسخگویی و شرکت در قرعه کشی مسابقه تا 24 ساعت از زمان بارگزاری سوالات فرصت دارید. جواب سوالها را به آیدی زیر ارسال کنید @mari313 🔴 جوابها را بر اساس صوت های بارگزاری شده در کانال باید بدهید جوابهایی که از اینترنت باشه قابل قبول نیست. ☺️ 🌺 @fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی واقعا این بزرگوار تاحالا داشته ما رو گول میزده🤔😂 😂 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@fotros_dokhtarane ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
🌺هوالمعبود🌺 🌠🌜 به دارالحکومه که رسیدم. _چه پرنده‌های قشنگی!گوشتشان حلال است؟🌸 _خودت انصاف بده.حیف نیست گوشت این پرندگان زیبا از گلوی کسی چون تو پایین برود!✨ _معلوم است که برای نجات آن مردک حمامی آمده‌ای.باورکردنی نیست که جوان ثروت‌مند و زیبایی مثل تو بخواهد جانش را برای کسی مثل او به خطر بیندازد.به هر صورت،شجاعت توهم ستودنی است!😄🌱 گفتم:( خوب است که آدم بااحساسی هستی،ولی افسوس که نتوانستی زیبایی روح و روان ابوراجح را ببینی!امیدوارم در آن لحظه که می‌میرم و از این بدن فاصلهرمی‌گیرم،زیباتر از آن باشم که تو حالا می‌بینی!این بدن پیر می‌شود،از ریخت می‌افتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد.😊❤️ به جای آن که عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی،بهتر است برای یک‌بار هم که شده چشم دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی.اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست،در عوض،روح و روانت را می‌توانی با کارهای شایسته،صفا بدهی و زیبا کنی.کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چراداز زیبایی ظاهری،سهمی نداشته ای؛به همین شکل به دنیا آمده‌ای،ولی زیبایی باطنی،در اختیار خودت است.اگر به فکر آن نباشی،قابل سرزنش خواهی بود. :)🍓 روی چهارپایه اش نشست و گفت:( حرف دل‌نشینی بود.امیدوار کننده اشت.باید بیشتر به آن فکر کنم.اگر میخواهی بروی،جلویت را نمی‌گیرم.)😉 وارد دارالحکومه شدم.به پتجره ای که آن روز صبح،از آن‌جا مسرور را دیده بودم،نگاه کردم،از قضا قنواء آن‌جا بود.دستار را که از سر برداشتم،دست تکان داد و از پنجره دور شد.🚶🏿‍♀🔥 بدون هرگونه مزاحمتی خود را به آب نما رساندم که ناگهان با وزیر و پسرش،رشید،رودررو شدم.وزیر با دیدن و قوها خندید و گفت:( شاه‌زادهء ایرانی!برای نجات ابوراجح آمده‌ای؟)🤔💞 وقتی برای گرفتن قوها به حمامابوراجح آمده بود،با دیدن من گفته بود که شبیه شاه‌زادگان ایرانی هستم.گفتم:( تو قوها را می‌خواستی.این هم قوها.این ها را بگیر و بگو ابوراجح را رها کنند.)😕 این داستان ادامه دارد...🍬🍭 🍇با ما همراه باشید🍇 🐣 @fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌹عطرخوش عیدفطر از پنجره ملکوتے رمضان گواراے وجود پاکتان 🌹خـدایـا خروج از ماه مبارک را مقارن با خروج از تمامی گناهان ما قرار بده ❤️ 🔹پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه، اول ماه شوال و عید سعید فطر است. 💎 دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه‌ای اعلام کرد فردا پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ روز اول شوال المکرم و عید سعید فطر است. 🌙 @fotros_dokhtarane 🌙