🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هفتاد_پنج ❤️رویای نیمه شب❤️ من یک بازی را شروع کرده ام که باید تمام کنم ، وگرنه
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتاد_شش
❤️رویای نیمه شب ❤️
_پدربزرگم همین را میگوید ولی چطور میتوانم اورا فراموش کنم !
آهی کشید
_کسانی که ثروت و قدرت ندارند خیال میکنند اگر این دو را داشته باشند به هر چیزی می توانند دست پیدا کنند
اشتباه میکنند نمونه اش عشق است گاهی یک دختر و پسر فقیر عاشق هم میشوند و باهم عروسی میکنند و عمری را به خوشی می گذرانند که پادشاهان و شاه زادگان از این سعادت بی بهره اند .
به طرف در رفتم .
من هم آرزو داشتم یک شاگرد زرنگ معمولی باشم اما بتوانم با کسی که دوستش دارم زندگی کنم
_فردا می بینمت
دقیقه ای بعد داشتم از باغ دارالحکومه می گذشتم مطمئن بودم که قنوا از کنار پنجره دارد نگاهم میکند می توانست همان طور مرا زیر نظر داشته باشه تا به پل فرات برسم هوس کرده بودم از بالای پل جریان آب را تماشا کنم .
ماجرای آن دوروز را برای پدر بزرگم تعریف کردم کاش نعمان را به جای من به دارالحکومه فرستاده بودید گرفتاری ام کم بود این یکی ام اضافه شد
_عجله نکن بالاخره کارت را شروع میکنی زن های دارالحکومه کارشان همین است دنبال بهانه ای میگردند تا تفریح کنند و سر گرم شوند
از مشتی آدم بیکار که از قضا ثروت و قدرت دارند چه انتظاری داری من هم نمیخواهم به آن جا بروی اما می ترسم اگر نروی بلایی به سرمان بیاورند بیشتر از خودم نگران تو هستم
بعد از ظهر به حمام رفتم ابوراجح در رخت کن نبود مسرور لبه سکو نشسته بود گرفته و عصبانی به نظر می آمد جواب سلامم را نداد نتوانستم حدس بزنم از چه چیز ناراحت است معلوم بود حوصله ام را ندارد ابوراجح در اتاق خودش مطالعه می کرد اتاق کوچکی بود در پاگرد ...
پایان قسمت هفتاد و شش
📗@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب صبری دارد زینب(س)
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود!
✍ این مصرع ، هم تمام رسالت حضرت زینب را بعنوان "قهرمان جنگ نرم" مشخص میکند، و هم تمام وظیفهی ما را در لشکر حضرت صاحب علیهالسلام..
حضرت زینب سلاماللهعلیها، شاهکارترین الگوست در عصر نبرد رسانهها !
آیا حواسمان به این الگو هست؟
◾️شهادت حضرت زینب (س)
اسوه ی صبر و استقامت،
را تسلیت عرض مینماییم🙏🖤
#یا_زینب_الکبری
🌴@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هفتاد_شش ❤️رویای نیمه شب ❤️ _پدربزرگم همین را میگوید ولی چطور میتوانم اورا فرا
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتاد_هفت
❤️رویای نیمه شب❤️
پله هایی که به پشت بام میرفت کنارش که نشستیم کتابم را بست و روی طاقچه گذاشت پس از احوال پرسی گفتم خوش به حالتون که گوشه دنجی برای خودتان دارید وفارغ از گرفتاری های دنیا مطالعه می کنید !
_من به چنین اتاقکی دلخوشم به شرط انکه دارالحکومه بگذارد
_چرا مسرور اینقدر کلافه بود ؟ جواب سوالم را نداد
اهی کشید و گفت یادت هست که از ریحانه خواستگاری کرده بود ؟
خون به مغزم فشار اورد
_بله خودتان به من گفتید
_موضوع را به ریحانه گفتم
_چه گفت ؟
_جوابش یک کلمه بود «نه»
خیالم راحت شد خدا را در دل شکر کردم خبر خوبی بود به مسرور حق دادم ناراحت باشد
_به ریحانه گفتم پس از مهلتی که تعیین کرده ام اگر خوابت تعبیر نشد باید روی خواستگاری مسرور جدی تر فکر کنی خطر هنوز کاملا رفع نشده بود باز هم اضطراب به سراغم امد اما همین قدر که فهمیدم ریحانه مسرور را به خواب ندیده خوش حال شدم اگر ریحانه مسرور را به خواب دیده بود پاک از او نا امید میشدم مسرور در شان ریحانه نبود به خودم فکر کردم آیا من در شان ریحانه بودم ؟
صرف نظر از زیبایی ام و ثروت پدربزرگم چه امتیازی داشتم ؟
_از همسرم شنیدم که قرار است مدتی در دارالحکومه کار کنی
معلوم میشد ام حباب راست میگفت که در این باره چیز هایی به ریحانه و مادرش گفته بود .
پایان قسمت هفتاد و هفت
📙@fotros_dokhtarane
شهیدابراهیمهادیهمیشہآیہیوَجَعَلْنا...
(یـس،آیہ⁹) رازمزمہمےکرد؛🌿
گفتم:
آقاابراهیماینآیہبرایمحافظتدرمقابل
دشمنہاینجاکہدشمننیست!
نگاهمعنادارۍکردوگفت :
دشمنےبزرگترازشیطانهموجودداره..؟! :)
#شهیدانہ
#شهید_ابراهیمهادی
#الهمعجللولیکالفرج
💠 @fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هفتاد_هفت ❤️رویای نیمه شب❤️ پله هایی که به پشت بام میرفت کنارش که نشستیم کتابم
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتاد_هشت
🎀رویای نیمه شب🎀
_همسرتان چطور خبر دار شده؟
_پیرزنی که گویا از همسایه های شماست به آن ها گفته .
آنچه را آن روز در دارالحکومه اتفاق افتاده بود برایش تعریف کردم نظر پدربزرگم را هم گفتم .
_ ارتباط تو با دارالحکومه می تواند مفید باشد به شرط آنکه به گناه نیفتی اجازه نده تورا آلت دست خودشان قرار دهند و مثل یک اسباب بازی با تو بازی کنند اگر تسلیم آنها بشوی ازت سواری میگیرند و تحقیرت می کنند اگر وقار خودت را حفظ کنی آن ها هم مجبور میشوند به تو احترام بگذارند .
_وقتب نمی خواهم با قنوا ازدواج کنم چطور ممکن است ارتباط با دارالحکومه برایم مفید باشد ؟
به نقطه ای خیره شد .
_تو شیعه نیستی اما خوب می دانی که گروهی از بهترین و درست کار ترین مردمان حله تنها به جرم شیعه بودن در سیاه چال های مرجان صغیر زندانی اند . خبر آوردند که حال بعضی از آنها وخیم است یکی از دوستانم به نام صفوان و پسرش حَماد مدتی است که زندانی اند به بهانه دیدن جاهای مختلف دارالحکومه از قنوا بخواه که به نگهبان ها بگوید شما را به سیاه چال راه دهند اگر بتوانی خبری از آنها بیاوری مرا مدیون خودت کردی .
حاضر بودم برای خشنودی او هرکاری بکنم. دلم خواست بگویم اینکار را به شرطی میکنم که بپذیرید ریحانه با من عروسی کند و یا اینکه هرگز ازدواج نکند اما چطور میتوانستم این حرف را بزنم ؟ برای این که اهمیت آن کار را گوش زد کنم پرسیدم کار خطرناکی نیست ؟ممکن است حاکم خبر دار شود و مجازاتم کند .
🎀پایان قسمت هفتاد و هشت 🎀
📙@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هفتاد_هشت 🎀رویای نیمه شب🎀 _همسرتان چطور خبر دار شده؟ _پیرزنی که گویا از همسایه
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتاد_نه
نمی خواهم تورا به چنین کاری وادارم اختیار با خودت است از خدا کمک بخواه و هوشت را بکار بنداز امید وارم امام زمان یاورت باشد
به یاد ماجرای شفا یافتن اسماعیل هرقلی افتادم
_اگر میخواهید مطالعه کنید بروم
خندید و گفت میدانی که تورا دوست دارم و صحبت با تو شیرین است احساس میکنم چیزی را میخواهی بگویی اما تردید داری .
دلم میخواست اعتراف کنم که ریحانه را دوست دارم ولی در آن لحظه میخواستم موضوعی را بپرسم که مدت ها فکر مرا مشغول کرده بود و برایش جوابی نداشتم .
درست فهمیدید چرا من نمی توانم با دختری شیعه ازدواج کنم ؟مگر همه ما مسلمان نیستیم ؟
چرا مسلمانی نمیتواند با مسلمانی ازدواج کند ؟
شما حتی یکبار هم نپرسیدید او کیست شاید بشود کاری کرد .
با مهربانی گفت زن و شوهر باید باهم تفاهم و هم سویی داشته باشند .
از نظر اعتقادی و مذهبی باید مثل هم باشند تا در انجام احکام و عبادات بین شان جدایی نیفتد اختلاف در باور ها و کارها بین زن و شوهر فاصله و کدورت ایجاد میکند و روی تربیت فرزندانشان تاثیر بدی می گذارد .ممکن است شوهر بر همسرش سخت بگیرد تا مذهب خود را تغییر دهد از طرفی فرض می کنیم که تو موفق شوی با دختری شیعه ازدواج کنی آن موقع به احتمال زیاد اقوام تو و خویشاوندان همسرت شمارا طرد میکنند به همین دلیل ازدواج تورا با دختری شیعه به صلاح هیچکدام از شما نمیدانم .
پایان قسمت هفتاد و نه
📗@fotros_dokhtarane
🌓 نیمی از ماه🌙رجب گذشت 😭
اگر می خواهید فرصت #خودسازی را در روزهای باقیمانده از دست ندهید
ولی برنامه ای ✍
برای این کار ندارید
این برنامه پیشنهاد خوبیه،
البته هر قسمتیش رو که دوست دارید، با میل خودتون انجام بدید.
#ماه_رجب
🌺التماس دعا🌺
🌕 @fotros_dokhtarane
#طنز_جبهه『°•.≼😂≽.•°』
پُست نگهبانۍ رو
زودتر تَرک ڪرد!
فرمانده گفت :
۳۰۰تا صلوات جریمته!😠
چند لحظه فکر ڪرد.
وگفت: برادرا بلند صلوات!😊
همه صلوات فرستادن
گفت: بفرما 😉
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😂📿
#شهید_ابراهیم_هادی💗🕊
ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪلِوَلیڪَالفَࢪج°•🌱📿•°
#طنز
💎 @fotros_dokhtarane
--------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جُک_ترکی
#شهید_مهدی_باکری
یه جُک ترکی آوردم براتون 🖐️😅
یه ترکه بود ٣تا پسر داشت😊
اسم یکی شون علی بود..
اسم یکی شون حمید بود..
اسم یکی شون مهدی بود
#خانواده_باکری_ها
#شهید_مهدی_باکری
🌷@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دیدار_با_خانواده_شهدا
#شهید_باب_الخانی💚
🇮🇷دیدار با خانواده شهید حمیدرضا باب الخانی به مناسبت روز پدر با حضور حاج آقا رحیمی و عوامل فطرس✨
@fotros_dokhtarane
#وصیت_نامه
#شهید_مهدی_باکری
بدانید اسلام تنها راه
نجات و سعادت ماست، ✨
همیشه به یاد خدا باشید فرامین
خدارا عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب❤️
مقلد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها
و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید
که راه سعادت و توشه آخرت است. 😊
همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید
و رسالت آنهارا رسالت خود بدانید.. 🌷
#شهید_مهدی_باکری
#فطرس_دخترانه
✨@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°من نمیدونم این
چندمین شب جمعه ایه
که بی تو دارم میگذرونم...♥️
#شب_زیارتی
#شب_جمعه
ما از تو
به غیر از تو
نداریم تمنا
❤️#حسین❤️
و پسر حسین❤️یا #صاحب_الزمان ❤️
•💌• ↷@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕عجل با کار شما باید تعجیل بشود❕
میگویم منتظرم
منتظر آمدنت ..
اما 😔
نشانی از
التهاب انتظار
در خود نمیبینم ..
برعکس من
تـــــــــــو منتظری
منتظر بازگشت منــ😔
ملتهب،
نگران و امیدوار ..
🤲اَللّهُــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــرَج🌸
#امام_خمینی
💫 @fotros_dokhtarane
❥︎|🦌🌿💕|❥︎
↵∫خیلوقتااونےڪہمیرہ،👜☕️
↵∫خیلےتلاشبراموندنڪرده🍥💒
↵∫امادیدهنمیشہوخستہشده🚟💜
↵∫همیشہاونۍڪہمیرهمقصرنیست🍭🌈
#فطـࢪسدختࢪانـه
#خادم.الزهـرـا
─┅┅═ঊঈ🌈ঊঈ═┅┅─
@fotros_dokhtarane
─┅┅═ঊঈ🌈ঊঈ═┅┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~|🍦🚌|~
↯|بھ خدا در آستانھ ظہورےم🦊🍊
#استاد_پناهیان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
@fotros_dokhtarane
🤣😁☺️
امداد گر👨⚕
بار اولم بود که مجروح🤕 میشدم و زیاد بیتابی میکردم یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره⁉️»تو که چیزیت نشده بابا!🤷♂
💁♂تو الان باید به بچههای دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه میکنی⁉️🙆♂
تو فقط یک پایت قطع شده❗️ببین بغل دستی است سر نداره😳 هیچی هم نمیگه، 🤣این را که گفت بیاختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود!🌷✨
😁🤣🤦♂بعد توی همان حال که درد مجال نفسکشیدن هم نمیداد کلی خندیدم🤣 و با خودم گفتم عجب عتیقههایی هستند این امدادگرا.🤗
#طنز
#شکرخند
🌱 @fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هفتاد_نه نمی خواهم تورا به چنین کاری وادارم اختیار با خودت است از خدا کمک بخواه
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هشتاد
به این چیزها فکر نکرده بودم که آن هم مانند پدرش شیعه آگاه بود و هرگز حاضر نمیشد با مردی غیر شیعه زندگی کند می دانید که تعداد مسلمانان غیرشیعه بسیار بیشتر از شیعیان است چرا شما از مذهب اکثریت پیروی نمی کنید تا یکی شویم و پراکنده نباشیم باید ببینیم حق با شیعه است یا با غیر چیه بیشتر بودن گروهی از گروه دیگر دلیل برتری آنها نخواهد بود اگر به تعداد است باید مسلمانان همگی مسیحی شوند چون تعداد مسیحیان از مسلمانان بیشتر است مسلمانان صدر اسلام که تعدادشان کم بود باید از بت پرست که تعدادشان بیشتر بود پیروی می کردند بگذریم از اینکه مسلمانان غیر شیعه هم با یکدیگر و وحدت کاملی ندارند و به فرقه هاو مذاهب مختلفی تقسیم شدهاند اهل سنت به چهار مذهب حنبلی شافعی مالکی و حنفی تقسیم شدهاند چرا آنها یکی نمی شوند بهترین کار این است که در کنار چهار مذهب اهل سنت مذهب شیعه را هم به رسمیت بشناسد متاسفانه سیاست آنهایی که حکومت را در دست دارند غیر از این است کارهای مرجان صغیر نمونه خوبی است ابوراجح ایستاد و گفت بهتر است به کنار رودخانه برویم من به این اتاق عادت دارم اما تو جوانی و میدانم که از فضای آزاد و دلگشا بیشتر خوشت میآید از پیشنهادش خوشحال شدن مسرور از شنیدن اینکه من و ابوراجح قصد داشتیم با هم به جایی برویم بیش از پیش ناراحت شد و چهره در هم کشید شاید خیال کرده بود که ریحانه را از ابوراجح خواستگاری کردهام و در آن لحظه می خواهیم برویم تا در این باره با ریحانه و مادر از حرف بزنیم دلم برایش سوخت
زن و شوهر جوانی به دیواره پل تکیه داده بودند به رودخانه و منظره های اطراف نگاه می کردند معلوم بود به هم علاقه زیادی دارند لبخند از لبهایشان دور نمی شد هیچ آرزویی نداشتم جز آنکه روزی من و ریحانه مثل آنها کنار هم بایستیم و با عشق و محبت به هم لبخند بزنیم و از هر دری صحبت کنیم از بالای پل قسمتی از ساختمان دارالحکومه و خانههای حله پیدا بود
نمیدانستم قنوا برای روز بعد چه نمایشی ترتیب داده بود نسیم خنکی می وزید و آب را پولک پولک میکرد رودخانه خطی مارپیچ بود که بین خانههای حل و نخلستان های انبوه کشیده شده بود
ابوراجح گفت:( تو خبر داری که سابقه ی مذهب ما بیشتر از مذهب های شماست؟)😉
پایان قسمت هشتاد
📗@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
💫ابراهیم لبخند زد و گفت:
کاری کن که خدا خوشش بیاد، نه مردم؛
❤️@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هشتاد به این چیزها فکر نکرده بودم که آن هم مانند پدرش شیعه آگاه بود و هرگز حاضر
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هشتاد_یک
باتعجب پرسیدم:(یعنی چنین چیزی حقیقت دارد؟)😳
خندید و گفت:(بنیان گذاران مذهب های چهارگانه ی اهل سنت که احمد حنبل،شافعی،مالک و ابوحنیفه اند.🙃
،تقریبا پس از یک قرن که از هجرت پیامبر گذشته بود،به دنیا آمده اند.معلوم می شود که حداقل در قرن اول هجری،مذهب های چهارگانه نبوده اند.😉
مسلمانانی که در صدر اسلام و در قرن اول زندگی می کرده اند،،از پیروان مذهب های چهارگانه،قدیمی تر و پرسابقه ترند و اگر این مذهب ها به وجود نمی آمدند،مردم هم چنان مسلمان بودند.)😌
پرسیدم؛(مذهب شیعه از کی به وجود آمد؟).☺️
_از زمان پیامبر(ص)،و با خواست خود آن حضرت.😍
حرف های عجیبی می شنیدم که باورش برایم سخت بود!
_شما به راست گویی و درست کاری معروفید،اما آیا این که گفتید حقیقت دارد؟🤓
_بله،همان طور که این رودخانه و این پل،وجود دارند.پیامبر(ص) مسلمانان را به پیروی از اهل بیت خود دعوت کرد و فرمودند:(من در میان شما دو چیز گران بها می گذارم؛کتاب خدا و اهل بیتم.این دو از هم جدا نخواهند شد تا آن که کنار حوض کوثر به من بپیوندند.)♥️ما شیعیان از پیامبر(ص) و اهل بیت او پیروی می کنیم.آن حضرت فرموده اند که اهل بیت ایشان،علی،فاطمه،حسن و حسین است.♥️
راستی هاشم،تو چیزی از ماجرای(غدیر خم) شنیدهای؟😃
_فقط می دانم،که شما شیعیان چنین عیدی دارید.😄
_ماجرای آن را بسیاری اهل سنت در معتبرترین کتاب هایشان نقل کرده اند.پیامبر(ص) در سال آخر زندگیاش،از آخرین حج خود که بازمیگشت،مردم را به فرمان خدا،در محلی به نام غدیرخم جمع کرد.از فرا رسیدن زمان در گذشت خود خبر داد و پس از سفارش به همراهی با قرآن و اهل بیتش فرمودند😊:(خدا مولا و سرپرست من است و من مولای هر مومنی هستم.)آن وقت دست علی را گرفت و گفت🖐🏻:(آن کسی که من مولای او هستم،این علی،مولای اوست🙂.)پیامبر(ص) در جای دیگری فرموده اند:(بدانید که مثال اهل بیت من در میان شما،مثال کشتی نوح است.کسی که بر آن سوار شود،نجات می یابد و کسی که از آن دوری کند،غرق خواهد شد.)😉
شیعیان کسانی هستند که به توصیه ها و دستورهای آن حضرت در اینباره عمل کرده اند.ما وقتی چنین دلیل های محکم و فراوانی برای پیروی از اهل بیت پیامبر(ص) داریم،چطور انتظار داری آن را رها کنیم و به سراغ دیگران برویم🤔؟
آنچه ابوراجح گفت،چنان برایم عجیب بود که با وجود نسیم خنک،دانه های عرق بر پیشانی ام نشست.😅
چند دقیقه بعد،سوار قایق شده بودیم.قایقران،آرام پارو می زد.قایق به آرامی سینهی آب را می شکافت و پیش می رفت.💦
_میدانم پاور کردن حرف هایم برایت سخت است.از خدا می خواهم که ما را به آنچه درست است هدایت کند!.⭐️
ابوراجح گفت:(در ضمن،پیامبر(ص) به دوازده جانشین خود که امامان ما هستند اشاره کرده اند،که اولین آن ها امام علی(ع) و آخرین آنها امام زمان(عج) است.به💥 یاد داشته باش آنچه را که گفتم در معتبرترین کتاب های حدیث شما آمده،امیدوارم این مقدمه ای باشد،برای آن که بیشتر به فکر مطالعه و تحقیق باشی :) 😍
از قدم زدن و قایق سواری با ابوراجح که پدر ریحانه بود لذت برده بودم ولی حرف هایش که با اعتماد و صمیمیت بیان شده بود بیشتر از قبل ویرانم کرده بود. 😉
قصه اسماعیل هرقلی و آنچه آن روز درباره توجه پیامبر ص به اهل بیتش و سفارش ایشان در مورد جانشینان خود شنیده بودم با مکتب ما سازگاری نداشت دلم میخواست بدانم واقعاً حق با کیست تا نزدیکی تمام ابوراجح را همراهی کردم موقع خداحافظی دستم را فشرد و گفت: نام صفوان و حماد را به خاطرت بسپار
حماد پسر هم سن و سال توست، آن را به اتهام بدگویی از مرجان صغیر دستگیر کردند وقتی حماد چند روز بعد به دارالحکومه میرود تا از پدرش خبر بگیرد او را هم روانه سیاهچال میکنند فکر میکنم اگر هر یک از شیعیان به دارالحکومه برود و بیگناهیه آنها را گوشزد کند او را هم به سیاه چال بیندازند برخورد وزیر با من را که یادت هست...
دستش هنوز در دستم بود گفتم شما همیشه برای من و پدر بزرگم دوست و راهنمای خوبی بوده اید حالا زمانی است که باید گوشه ای از محبت های شما را جبران کنم البته اگر بتوانم در آغوشم کشید و پیشانی ام را بوسید بگذار به چیزی اعتراف کنم تاسف میخورم که هرچند محبت فراوانی بین ماست در مذهب میان ما دیواری کشیده اگر این دیوار نبود
دوست داشتم ریحانه را به جوانی شایسته مثل تو شوهر بدهم😍 چشمهایش از همیشه مهربان تر بود با شنیدن این حرف احساس کردم بر افروخته شده ام خواستم خودم را کنترل کنم ولی دلیلی برای این کار ندیدم با صدایی از خوشحالی می لرزید گفتم من هم به خاطر دوستی مثل شما خدا را شکر می کنم کاش در همان لحظه از او جدا شده بودم انگار فکری ناگهانی از ذهنش گذشته باشد گفت: حماد جوان خوبی است در رنگ ریزی پدرش کار می کند.. شاید ریحانه او را به خواب دیده؟
پایان قسمت هشتاد و یک
📙@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب #قسمت_هشتاد_یک باتعجب پرسیدم:(یعنی چنین چیزی حقیقت دارد؟)😳 خندید و گفت:(بنیان گذاران
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هشتاد_دو
کاش در همان لحظه از او جدا شده بودم!انگار فکری ناگهانی از ذهنش گذشته باشد،گفت:( حماد جوان خوبی است.در رنگرزیِ پدرش کار می کند.شاید ریحانه او را به خواب دیده.)🌹
تمام خوشحالی ام از وجودم پر کشید و رفت.
_شاید در یکی از روزهایی که آنها میهمان ما بودهاند و یا ما به خانه آنها رفته بودیم،ریحانه،حماد را دیده و پسندیده باشد.😕
این بار سعی کردم صدایم نلرزد.
_می توانید از ریحانه بپرسید.شاید این طور نباشد.🙃
ابوراجح سری به تاسف تکان داد و گفت:(این کار درستی نیست و ریحانه را ناراحت میکند که هر بار با یک حدس تازه، به سراغش بروم و بپرسم آیا فلان جوان را به خواب دیده ای؟)🙂🖐🏻
تازه یکی دو ساعت بود که خیالم از بابت مسرور راحت شده بود.قسمت این بود که نگرانیهایم با همان سرعت رفته بود،کلاغی بزرگ شود و دوباره به طرفم برگردد.🌹💥
حماد را هنوز ندیده بودم،ولی از همان لحظه،او را دشمن خود احساس می کردم.هرکس که می توانست ریحانه را از من بگیرد،جز دشمن چه نامی می توانست داشته باشد؟🤔🔥
صبحانه می خوردیم که پدربزرگ گفت نمی خواهی بروی نرو حتی اگر پول آن چه را برده اند ندهند مهم نیست
ام حباب برایمان سیر ریخته را به هم فشرده بود توی فکر که بود این کار را میکرد ببین قبول این ببین چطور با اشتها غذا میخورد قنوااین بچه را سرگرم میکند تا حاضر بودی چند بدهیم تا گروهی در قتل و شعبده باز این بچه را سرگرم کنند دارالحکومه مفت و مجانی نمایشی راه انداخت برای گرم کردن سر شوریده این بچه این کجایش بد است بگذار برود تا بفهمند دنیا فقط مغازه و طلا و جواهر نیست پدربزرگش برای تحلیل استاد هاشم را با حرف هایت گمراه نکن ما که نمی دانیم آنها چه نقشی دارند و با هم به ابرو نیاوردی چه نقشی آقا یک دختر بچه از خود راضی می خواهد به پدرش یا یکی دیگر نشان دهد که چه جوان زیبایی را به تور زده همین..
تمام این نمایش برای همین است و بس ببینید من که گفتم پدربزرگ لقمه ای را که گرفته بود توی سفره انداختن پناه بر خدا ما داریم کجا میرویم دنیا برعکس شده اول یک دختر بچه زیبا و شگفت انگیز سر زده به مغازه می آید و زندگی و آسایش ما را به هم می ریزد بعد یک دختر بچه بازیگوش و آب زیر پای ما را به دارالحکومه باز میکند و خط و نشان میکشند حالا هم یک پیرزن پرحرف برای مان صغرا کبرا میچیند خدایا خودت به دادمون برس کار دنیا افتاده دسته یک مشت دختر بچه و پیرزن 😅
پایان قسمت هشتاد و دو
📙@fotros_dokhtarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را💔
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را💔
🎤صابرخراسانی
🥀 شهادت هفتمین خورشید آسمان امامت و ولایت، امام موسی کاظم (علیهالسلام) تسلیت.
#السلامعلیکیا #باب_الحوائج
#شهادت_امام_موسی_کاظم
🔅 @fotros_dokhtarane