♨️امتداد حکمت
⭕️خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد
💢بخش3️⃣
🔺یکی از بحث هایی که فکر می کنم در همین جا باید مطرح بشود، این است که گفته می شود "فسلفه راجع به جزئیات بحث نمی کند."
🔸چه بسا از جمله چیزهایی که یک مقدار جلوی امتداد و پیامدهایی که فلسفه می توانست در حوزه های دیگر داشته باشد، را گرفته است، همین بحث فلسفی باشد.
🔸 این بحث فلسفی در عین اینکه بحث بسیار خوب و مفید می تواند باشد و می تواند معنای درستی داشته باشد ولی می تواند برخی از رهزنی ها را هم ایجاد کند.
🔸وقتی ما می گوییم فلسفه از امتداد بحث نمی کند، بسیاری از آنچه را که ما به عنوان امتدادها از فلسفه انتظار داریم، چه بسا کنار گذاشته می شود.
🔸یعنی به نحو سیستماتیک، ذهن فلسفی که اینجور نتیجه گرفته است از همان اول خودش را از ساحت امتدادها خارج می کند.
🔺این در جای خودش باید بحث شود که مراد از اینکه فلسفه در مورد جزئیات بحث نمی کند چه هست؟ آیا ساختار دانش این را اقتضا می کند؟ آیا طبیعت فلسفه به دلیل برهانی بودن، این را اقتضا می کند، مثلا اینکه گفته می شود برهان در جزئیات جریان پیدا نمی کند، اصلا خود همین که برهان در جزئیات جریان پیدا نمی کند یعنی چه؟
🔸اندیشه های بنیادین از جمله حکمت و فلسفه ی اسلامی ذاتا این قابلیت را دارد که در تمام عرصه ها حتی جزئی ترین امور ورود پیدا بکند و در آنجا نتایج و پیامدهای خودش را عرضه بکند.
🔸این یک بحث فنی جدی است و باید در یک بحث طلبگی پیگیری بشود که وقتی ما می گوییم فلسفه در جزئیات بحث نمی کند، این چه معنایی می تواند داشته باشد و چقدر این بحث تأثیر دارد در مسئله ی امتداد یافتن یا نیافتن فلسفه ی اسلامی و چجور ما باید با این موضوع برخورد بکنیم که به مسئله ی پیامدها و امتدادها ضربه وارد نشود.
👈اعتقاد ما این است که این مسئله به هیچ وجه ضربه ای به مسئله ی امتداد ها وارد نمی کند، احساس ما این است که پیگیری در امتدادها یک چیزی میان کلیات و عمومات فلسفی و جزئیاتی است که برهان در او جریان ندارد.
🔸اگرچه ما می دانیم که فلسفه عملا در برخی از جزئی ترین امور هم وارد شده است. مثلا مباحث الهیاتی، وقتی ما در مورد خداوند سبحان صبحت می کنیم، این مسئله کاملا جزئی است. یعنی حتی بین عمومات فلسفی و مصادیق جزئی قرار ندارد، بلکه خود مصادیق جزئی است. با این حال ما راجع به همان مصداق جزئی کاملا بحث های مبسوطی در فلسفه و حکمت اسلامی عرضه می کنیم.
🔺در هر صورت باید بگوییم که اگر ما بخواهیم معنای حکمت اسلامی را عمیق تر و فنی تر و درسی پی بگیریم و مداقه های لازم را داشته باشیم باید این مسئله که فلسفه راجع به جزئیات بحث می کند یا نه، کاملا حل و فصل بشود و با حل و فصل شدن این معنا جایگاه امتدادیابی فلسفه و حکمت اسلامی هم فضای خودش را به نحو روشن تر پیدا خواهد کرد.
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_امینی_نژاد
#امتداد_حکمت
#ساختار_دانش
#برهان
#پرونده_ویژه
#مصاحبه
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
♨️امتداد حکمت
⭕️خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد
💢بخش7️⃣
📕امتداد فلسفه در عرفان
🔶باز از جمله حوزههای دیگری که تا کنون این امتدادها پیدا شده، مجموعه تعاملاتی است که فلسفه با دانشهای مرسوم در حوزههای اندیشهی اسلامی تا کنون پیدا کرده.
🔸مثلاً تعاملاتی که فلسفه با عرفان پیدا کرده که بسیار وسیع و گسترده است تا به حدی که عرفای ما به این نتیجه رسیدند که یکی از میزانها و محکهای سنجش صحت و سقم کشفیات، مباحث عقلیِ مسلّم است.
📙امتداد فلسفه در اصول فقه
🔷امتداد فلسفه و حکمت اسلامی در اصول فقه نیز مشاهده میشود.
🔹حالا چه ما این امتداد را درست بدانیم یا نادرست بدانیم که بحثهای جزئی است، میدانیم که در اصول فقه ما در طول تاریخ به تدریج هر چه ما پیش رفتیم، حضور مباحث فلسفی جدیتر شده، حالا این حضور را ما باید به چه کیفیت راجع به آن بحث و گفتوگو بکنیم، بالاخره اصولیین ما این امتدادها را یافتند و به آن توجه کردند.
🔹پس اینطور نیست که واقعاً فلسفه و حکمت اسلامی ما تاکنون امتداد پیدا نکرده باشد.
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_امینی_نژاد
#امتداد_حکمت
#ساختار_دانش
#برهان
#پرونده_ویژه
#مصاحبه
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری
#کلام_امام
💢مرتبه و ارزش #برهان
🔺 اگر همه عقلا بر امرى اجتماع كنند ولى برهان خلاف آن را گفت بايد همه عقلا را ترك گفته و نداى رسوايى آنها را سر داد. و اگر برهان از اوليات مركب بود و اساس و پايه آن اوليات بود و لو سنت و آيات و نصوص بر خلاف آن باشد بايد آنها را تأويل نمود؛ در صورتى كه نتوان در سند اشكال نمود. آيا نمىبينى كه نص قرآن «وَ جَاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفّاً صَفّاً» (سوره مبارکه فجر آیه 22) مُأوّل است چون با برهان مخالف است، پس «إنّما المتّبع هو البرهان و بالجمله: اينجا جاى ظهور و تعبد و رجوع به عرف نيست، بلكه جاى تخطئه نمودن عرف است و اگر ظهور با برهان مخالف باشد طرح يا تأويل مىشود و بايد اساس تعبد را در جاهاى ديگر، مثل فقه و غير آن كه جاى رجوع به عرف و ظهور و تعبد است، محكم و مستحكم نمود.
📚تقريرات فلسفه ج2 / 299
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac