eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
60 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷موضوع فلسفه و عرفان 🔹موضوع فلسفه، مطلق وجود است از حق تعالى تا آخرين مراتب وجود، و موضوع علم عرفان و عرفان علمى وجود مطلق است يا بگو حق تعالى است و بحثى به جز حق تعالى و جلوه او- كه غير او نيست- ندارد. اگر كتابى يا عارفى بحث از چيزى غير حق كند نه كتابْ عرفان است و نه گوينده عارف است، و اگر فيلسوفى در وجود به آن طوركه هست نظر كند و بحث نمايد نظرش الهى و بحثش عرفانى است و همه اينها غير از ذوق عرفانى است كه از بحث به دور است و غير، از آن مهجور، تا چه رسد به شهود وجدانى و پس از آن نيستى در عين غرق در هستى «ادْفَعِ السِّراج كه شمس طالع شد». 📝صحيفه امام ج18 / 452 📌 موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
♨️ #فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری 🔸 #کلام_امام 💢نگاه حوزه قدیم به فلسفه و عرفان 🔺اين از مسائل رايج حوزه ها بود كه هر كس كج راه مى رفت، متدين تر بود. ❗️ياد گرفتن زبان خارجى، كفر؛ و فلسفه و عرفان، گناه و شرك بشمار مى رفت. ❓در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از كوزه هاى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مى گفتم. ⚠️ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مى يافت، وضع روحانيت و حوزه ها، وضع كليساهاى قرون وسطى مى شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزه ها را حفظ نمود. 📚صحيفه امام ج21 / 279 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
♨️ #فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری 💢فلسفه اسلامی، محصول قرآن و روایات #کلام_امام —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
♨️ 💢وظیفه فلسفه اسلامی 🔺فلسفه اُولى متكفل بيان موضوعات همه علوم است؛ 🔸زيرا فلسفه اولى آنچه را كه در عالم ثابت و موجود است، اثبات مىكند و آنچه را كه در صفحه وجود موجود نيست، از آنها تميز مىدهد؛ 🔸چون انسان موهومات و متخيلات و معلوماتى دارد و بايد همه اينها طبق ميزانى تفتيش شود كه كدام موجود است و كدام موجود نيست. 🔸لذا فلسفه اولى ممحّض است در اينكه موجودات عالم را بيان نمايد. 🔺پس در فلسفه اولى از اثبات وجود يا ماهيت بحث مىشود و بعد از آنكه در آن وجود مطلق ثابت شد، تقسيماتى كه براى وجود هست مورد بحث و تفتيش قرار مىگيرد كه انحاء موجودات در عالم چيست؟ 🔸يعنى بعد از اثبات اصالت وجود، تقسيماتى مورد بحث قرار مىگيرد و پيوسته وجود تقسيم مىشود. 🔸مثل اينكه گفته مىشود: وجود يا واجب و يا ممكن است، سپس گفته مىشود: ممكن يا جوهر و يا عرض است، و آن گاه گفته مىشود: جوهر يا مقارن با ماده و يا مفارق از آن است و همچنين گفته مىشود: جوهر مفارق يا عقل و يا نفس و يا ... است. 👈پس همه موجودات در فلسفه اثبات مىشوند. 📚تقريرات فلسفه ج2 / 415 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
♨️ 💢ظرفیت بالا، مقدمه فهم معارف فلسفی و عرفانی —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
♨️ 💢💢جایگاه قرآن در معرفت خدای متعال —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری #کلام_امام 💢💢تاثیر بعثت پیامبر در غنای فلسفه اسلامی 🔸مسئله مبعث و ماهيّت آن و بركات آن، چيزى نيست كه بتوان با زبان هاى اَلكن ما از آن ذكرى كرد؛ و به قدرى ابعاد آن زياد است و جهات معنوى و مادى او زياد است كه گمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت كرد. 🔸مسئله بعثت يك تحول علمى - عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفه‏ هاى خشك يونانى را كه به دست يونانی ها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل‏ كرد به يك عرفان عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. 🔸قرآن در اين بُعدش براى كسى تا كنون منكشف نشده است مگر «مَنْ خوطِبَ بِه»؛ و در بعض ابعادش حتى براى «مَنْ خوطِبَ بِه» هم منكشف نشده است و فقط براى ذات ذوالجلال(جلّت عظمتُه) معلوم است. 🔸اگر كسى سير كند در فلسفه‏ هاى قبل از اسلام و فلسفه‏ هاى بعد از اسلام، و خصوصاً قرن هاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن كسانى كه در هندوستان و امثال آن يك همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام كه به تعليم اسلام در اين امر وارد شده ‏اند، مى ‏فهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است؛ در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجِل هستند در كشف حقايق قرآن. 📝صحيفه امام ج‏17 / 431 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری #کلام_امام 💢نسبت برهان و عرفان 🔺بدان كه ايمان غير از علم و ادراك است؛ زيرا كه علم و ادراك، حظّ عقل است و ايمان حظّ قلب است. 🔸انسان به مجرَّد آن كه علم پيدا كند به خدا و ملائكه و پيغمبران و يوم القيامه، او را نتوان مؤمن گفت؛ 🔸چنانچه ابليس تمام اين امور را علماً و ادراكاً مى ‏دانست و حق تعالى‏ او را كافر خواند. ⚠️چه بسا باشد فيلسوفى به برهان هاى فلسفى، شعَب توحيد و مراتب آن را مُبرهن كند و خود، مؤمن باللَّه نباشد؛ 👈زيرا كه علمش از مرتبه عقل و كليّت و تعقّل، به مرتبه قلب و جزئيّت و وجدان نرسيده باشد. 📚شرح حديث جنود عقل و جهل 88 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
💢جایگاه کتب فلسفی و عرفانی 🔺در هر حال كتب فلسفى خصوصاً از فلاسفه اسلام و كتب اهل حال و عرفان هر كدام اثرى دارد. 🔸اوّلى ‏ها، انسان را ولو به طور دورنما آشنا مى ‏كند با ما وراء طبيعت، 🔹و دوّمى ‏ها خصوصاً بعضى از آن ها چون «منازل السائرين» و «مصباح الشريعه» كه گويى از عارفى است كه به نام حضرت صادق- عليه السلام- به طور روايت نوشته است، دل ها را مهيّا مى ‏كنند براى رسيدن به محبوب 🔸و از همه دل‏انگيزتر مناجات و ادعيه ائمه مسلمين است كه راهبرند به سوى مقصود نه راهنما، و دست انسان حقجو را مى‏ گيرند و به سوى او مى‏ برند، افسوس و صد افسوس كه ما از آن ها فرسنگ ها دور هستيم و مهجور. 🌸دخترم! ⚠️سعى كن اگر اهلش نيستى و نشدى، انكار مقامات عارفين و صالحين را نكنى و معاندت با آنان را از وظايف دينى نشمرى. 🔸بسيارى از آنچه آنان گفته ‏اند در قرآن كريم به طور رمز و سربسته، و در ادعيه و مناجاتِ اهل عصمت بازتر، آمده است و چون ما جاهلان از آن ها محروميم با آن به معارضه برخاستيم. 🔺گويند صدر المتألّهين ديد در جوار حضرت معصومه- سلام اللَّه عليها- شخصى او را لعن مى ‏كند، پرسيد: چرا صدر را لعن مى ‏كنى؟ جواب داد: او قائل به وحدت واجب الوجود است، گفت: پس او را لعن كن! 🔸اين امر اگر قصه هم باشد حكايت از يك واقعيت دارد. واقعيت دردناكى كه من خود قصه‏ هايى را ديده يا شنيده ‏ام كه در زمان ما بوده است. 🔹من نمى‏ خواهم تطهير مدعيان را بكنم كه: «اى بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد». مى ‏خواهم اصل معنى و معنويت را انكار نكنى، همان معنويتى كه كتاب و سنّت نيز از آن ياد كرده‏ اند و مخالفان آن يا آن ها را ناديده گرفته و يا به توجيه عاميانه پرداخته ‏اند. 🔸و من به تو توصيه مى‏ كنم كه اول قدم، بيرون آمدن از حجاب ضخيم انكار است كه مانع هر رشد و هر قدم مثبت است. اين قدمْ كمال نيست، لكن راهگشاى به سوى كمال است چنانچه «يقظه» را كه در منازل سالكان اول منزل محسوب شده است، از منازل نتوان شمرد، بلكه مقدمه و راهگشاى منازل سالكين است. در هر صورت با روح انكار نتوان راهى به سوى معرفت يافت. 🔹آنان كه انكار مقامات عارفان و منازل سالكان كنند، چون خودخواه و خودپسند هستند هر چه را ندانستند حمل به جهل خود نكنند و انكار آن كنند تا به خودخواهى و خودبينى‏ شان خدشه وارد نشود «مادر بُتها بُتِ نفس شماست» تا اين بت بزرگ و شيطان قوى از ميان برداشته نشود راهى به سوى او- جلّ و علا- نيست، و هيهات كه اين بت شكسته و اين شيطان رام گردد. 📚صحيفه امام ج‏18 / 454 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
💢تفاوت علم و عرفان 🔺«عرفان» و «علم» و «شناسايى» و «دانايى» فرق واضح دارند 🔸و گويند «علم» در اصل لغت مخصوص به كليات است، 🔹و «معرفت» مخصوص به جزئيات و شخصيات. 🔸و گويند «عارف» باللّه كسى است كه حق را به مشاهده حضوريه بشناسد، 🔹و «عالم» باللّه كسى است كه به براهين فلسفيه علم به حق پيدا كند. 🔸و بعضى گويند علم و عرفان از دو جهت تفاوت دارند: 1️⃣يكى از جهت متعلّق، چنانچه ذكر شد. 2️⃣و ديگر، در «معرفت» سابقه فراموشى و نسيان مأخوذ است، 🔹پس چيزى را كه ابتدائا ادراك به آن متعلق شد، گويند «علم» به او حاصل شد، و چيزى را كه معلوم بوده و نسيان شد و ثانيا مورد ادراك شد، گويند «معرفت» به آن حاصل شد. و عارف را از آن جهت «عارف» گويند كه متذكر اكوان سالفه و نشآت سابقه بر كون ملكى و نشئه طبيعى خود شود. 📚شرح چهل حديث / 621 ‏ 🔺در فرق بين عرفان و علم گفته‏اند: 🔸عارف را از آن جهت عارف مى‏گويند كه عرفان به معناى دانستن بعد از نسيان آنچه مى‏دانست، مى‏باشد. 👈عارف بعد از آنكه به دار طبيعت آمد و حجابات طبيعيه اين دار دنيا را كه جلوى قلبش را گرفته با رياضت رفع كرده و سرادقات نسيان را برداشت، برايش عرفان حاصل مى‏شود. و عارف بعد از آنكه خودش را تهذيب كرد، كينونتهاى سالفه به يادش مى‏آيد. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 116 🔺و بالجمله گفتيم: عرفان و علم از دو جهت فرق دارند، 🔸يكى اينكه معرفت آن است كه انسان شخص خارجى را بداند، گرچه نداند كه كدام مفهوم بر او صادق است، ولى علم آن است كه كلى من حيث هو كلى را بداند ولى مصداق كلى را به عين شهود نديده باشد. 🔹عرفان مانند اين است كه شخصى شكر را بخورد بدون اينكه اسمش را بداند؛ كامش شيرين مى‏شود اگر چه اسمش را ندانسته است، و علم مثل اين است كه شكر را بداند و اسمش را در ياد داشته باشد و مفهوم چيزى را كه ريز است و حلاوت دارد بداند، ولى خودش را نديده باشد. 🔸و به عبارت ديگر: مثل آن است كه كسى خواب ديده باشد و بيدار شود و بداند كه چه خوابى ديده و آن را تصور كند، اين علم است كه فقط مفهوم ببيند، ولى عرفان آن‏ است كه آن واقعه خواب را كه شخص اول ديده بود بالمشاهدة العينيه ببيند. ❇️و ديگر اينكه: عرفان بعد از نسيان است و چون شخص، مراتب نزولى خود را- در قوس نزولى- بعد از نسيان متذكر شود او را عارف گويند. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 119 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢عامیانه نبودن معارف اهل بیت علیهم السلام 🔸گمان نشود كه مقصود ما از اين بيانات از حديث شريف به طريق مسلك اهل عرفان قصر كردن مفاد حديث است به آن، تا از قبيل رجم به غيب و تفسير به رأى باشد، بلكه دفع توهم قصر معانى احاديث وارده در باب معارف است به معانى مبذوله عرفيه. 🔹و عارف به اسلوب كلمات ائمه، عليهم السلام، مى‏داند كه اخبار در باب معارف و عقايد با فهم عرفى عاميانه درست نيايد، بلكه ادقّ معانى فلسفيه و غايت معارف اهل معرفت را در آنها گنجانيده‏اند. 🔸و اگر كسى رجوع كند به اصول كافى و توحيد شيخ صدوق، عليه الرحمة، تصديق مى‏كند اين مطلب را. 🔹و منافات ندارد اين معنا با آنكه آن ائمه اهل معرفت و علماى باللّه كلام شريف خود را طورى جامع ادا كنند كه هر طايفه‏اى به حسب مسلك خود خوشه‏اى از آن خرمن بچيند. ⚠️و هيچيك از آنها حق ندارند منحصر كنند معناى آن را به آنچه فهميدند. 📚شرح چهل حديث/ 627 🔸 از غرايب امور آن است كه بعضى در مقام طعن و اشكال گويند كه ائمه هدى، عليهم السلام، فرمايشاتى را كه مى‏فرمايند براى ارشاد مردم بايد مطابق با فهم عرفى باشد، و غير از آن از معانى دقيقه فلسفيه يا عرفانيه از آن ها صادر نبايد شود. 🔹و اين افترايى است بس فجيع و تهمتى است بسيار فظيع كه از قلت تدبر در اخبار اهل بيت (ع) و عدم فحص در آن، با ضميمه بعض امور ديگر، ناشى شده است. ❗️فوا عجبا! اگر دقايق توحيد و معارف را انبيا و اوليا، عليهم السلام، تعليم مردم نكنند، پس كى تعليم آنها كند؟ ⁉️آيا توحيد و ديگر معارف دقايقى ندارد و همه مردم در معارف يكسان هستند؟ ‼️معارف جناب امير المؤمنين، عليه السلام، با ما يكسان است و همين معانى عاميانه است، يا آنكه فرق دارد؟ و تعليم آن لازم نيست، سهل است، حتى رجحان هم ندارد! يا هيچيك نيست و ائمه، عليهم السلام، اهميت به آن ندادند؟ 📚شرح چهل حديث/ 627 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢فرق عارف وصوفی 🔺صوفيه و عرفا، و تصوف و عرفان كه كثيراً ما زبانزد ماست، بسا فرق بين موارد استعمال آن ها رعايت نمى‏شود، با اينكه تفاوت هست؛ 🔸چون عرفان به علمى گفته مى‏شود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات به گونه‏اى كه ذوق عرفانى مقتضى آن است، پرداخته و از اينكه عالم و نظام سلسله موجودات، جمال جميل مطلق و ذات بارى است بحث مى‏نمايد و هر كسى كه اين علم را بداند به او عارف گويند. 🔹كسى كه اين علم را عملى نموده، و آن را از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، به او صوفى گويند. 🔸مانند علم اخلاق، و اخلاق عملى كه ممكن است كسى علم اخلاق را كاملًا بداند و مفاسد و مصالح اخلاقى را تشريح نمايد، ولى خودش تمام اخلاق فاسده را دارا باشد به خلاف كسى كه اخلاق علمى را در خود عملى كرده باشد. 🔹لذا اهل اين فن به محيى الدين عربى محقق گويند و محقق گفتن آن ها به او، مثل محقق گفتن ما به صاحب شرايع نيست كه معنايش اين باشد كه مطالب علمى فقهى‏ را تحقيق نموده است. 🔸بلكه مراد آن ها از اطلاق محقق بر محيى الدين، اين است كه او شرايط خلوات و تجليات و آن رشته سخنانى را كه دارند از مقام عقلانى به مرتبه قلب تنزل داده و در نفس خود به حقيقت رسانده است. 📚تقريرات فلسفه ج‏2 / 157 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢فرق عارف و حکیم 🔺فرق ديگر عرفان با علم كه در سياق وجه فرق بين حكيم و عارف گفته شده اين است كه: 🔸حكيم آن كسى است كه: ➖مفاهيم كليه را بداند ➖و با براهين، وجود صرف را اثبات كند ➖و براى او مفاهيم علم، قدرت، اراده، كرم، قِدَم، جمال و جلال را اثبات كند. 🔹و ليكن عارف آن كسى است كه: ➖كليات را نبيند، بلكه به مشاهده حضوريه، شخصيات را مشاهده كند؛ ➖آنچه را حكيم با پاى چوبين خود اثبات كرده كه مفاهيم را برهانى نموده، و آنچه كليات به حمل شايع صناعى بر آن انطباق پيدا مى‏كند، عارف آن را به مشاهده حضوريه مى‏يابد؛ 🔸گرچه عارف اين مفاهيم و برهان و صورت استدلال را نداند و ليكن نتيجه خارجى آن را مى‏بيند، بر خلاف حكيم كه از مفاهيم و صورت استدلال، صورت نتيجه را گرفته و از مفهوم، مفهوم اخذ مى‏نمايد و به همان كليات مفاهيم پيچيده اكتفا مى‏كند. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 117 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢عمق ادعیه اهل بیت علیهم السلام 🔸تمام اين مسائلى که عرفا در طول کتاب هاى طولانى خودشان يا خودشان مى‏ گويند در چند کلمه مناجات شعبانيه هست، بلکه عرفاى اسلام از همين ادعيه و از همين دعاهايى که در اسلام وارد شده است از اين ها استفاده کرده‏اند. 🔹و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى ديگر. 🔸اين دعاهاست که به تعبير بعض از مشايخ ما مى ‏فرمودند که «قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پايين و دعا از پايين به بالا مى‏ رود، اين قرآن صاعد است.» 🔹معنويات در اين ادعيه -آنى که انسان را مى ‏خواهد آدم کند، آنى که اين افرادى که اگر سر خود باشند از همه حيوانات درنده‏ تر هستند- اين ادعيه با يک زبان خاصى که در دعاها هست اين ها اين انسان را دستش را مى‏ گيرد و مى‏بردش به بالا، آن بالايى که من و شما نمى ‏توانيم بفهميم، اهلش هستند. 📚صحيفه امام ج‏13 / 32 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢حجاب بودن علم بدون تزکیه 🌸دخترم! سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحيد اگر براى انباشتن اصطلاحات است -که هست- و براى خود اين علوم است، سالک را به مقصد نزديک نمى‏کند که دور مى ‏کند العلم هو الحجاب الاکبر؛ 🔸و اگر حق‏جويى و عشق به او انگيزه است که بسيار نادر است، چراغ راه است و نور هدايت الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فى‏ قَلْبِ مَنْ يَشاءُ و براى رسيدن به گوشه‏ اى از آن تهذيب و تطهير و تزکيه لازم است، ❇️تهذيب نفس و تطهير قلب از غير او، ▫️چه رسد به تهذيب از اخلاق ذميمه که رهيدن از آن بسيار مجاهده مى‏ خواهد، ▪️و چه رسد به‏ تهذيب عمل از آنچه خلاف رضاى او- جلّ و علا- است، ▫️و مواظبت به اعمال صالحه از قبيل واجبات که در رأس است ▪️و مستحبات به قدر ميسور و به قدرى که انسان را به عُجب و خودخواهى دچار نکند. 📚صحيفه امام ج‏18 / 445 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢ضرورت تحصیل انگیزه الهی 🔸بعضى چيزها براى مردم خوب است، براى دانشگاه خوب است، بعضى از چيزها براى شما خوب است، بعضى چيزها براى هر دو خوب است. 🔹اگر موفق بشويد هم اين معنا را درست بكنيد كه انگيزه، انگيزه الهى و خدايى باشد، نه براى خودم يک كارى مى‏ خواهم بكنم، براى خدا مى‏ خواهم يک كارى بكنم، براى ملت هم نيست، براى خداست، اگر اين طور باشد موفقيد در كارتان راجع به اين جهت. 🔸در آن كار اگر هم -به حسب قاعده موفق خواهيد شد در آن كار هم- اگر هم خداى نخواسته، يک وقت چيزهايى آمد پيش، موانعى آمد پيش، نتوانستيد موفق بشويد، اين ديگر قدرت نداشتيد، خدا هم از شما قبول دارد، بيشتر از قدرت از شما نمى ‏خواهد. ⚠️بنابراين، اين انگيزه را بايد ما حفظ بكنيم. يک كسى ممكن است درس بخواند، درس الهى بخواند، توحيد بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. ديگران از استفاده از او تو بهشت بروند، اين براى اينكه خودش انگيزه باطل داشته باشد جهنم برود. 📚صحيفه امام ج‏19 / 447 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢معنای عرفان حقیقی ⚠️خيال كردند يک دسته زيادى كه معناى عرفان عبارت از اين است كه انسان يک محلى پيدا بشود و يك ذكرى بگويد و يک سرى حركت بدهد و يک رقصى بكند و اينها، اين معنى عرفان است؟! ✅مرتبه اعلاى عرفان را امام على -سلام اللَّه عليه- داشته است و هيچ اين چيزها نبوده در كار. ⚠️خيال مى‏ كردند كه كسى كه عارف است بايد ديگر بكلى كناره گيرد از همه چيز و برود كنار بنشيند و يک قدرى ذكر بگويد و يک قدرى تغنى بشود و يک قدرى چه بكند و دكاندارى. ✅امير المؤمنين در عين حالى كه اعرف خلق اللَّه بعد از رسول اللَّه در اين امت، اعرف خلق اللَّه به حق تعالى بود مع ذلک، نرفت كنار بنشيند و هيچ كارى به هيچى نداشته باشد، هيچ وقت هم حلقه ذكر نداشت، مشغول بود به كارهايش، ولى آن هم بود. ⚠️يا خيال مى‏ شود كه كسى كه اهل سلوک است، اهل سلوک بايد به مردم ديگر كار نداشته باشد، در شهر هر چه مى ‏خواهد بگذرد، من اهل سلوكم، بروم يک گوشه‏ اى بنشينم و وِرد بگويم و سلوک به قول خودش پيدا كند. ✅اين سلوک در انبيا زيادتر از ديگران بوده است، در اوليا زيادتر از ديگران بوده است، لكن نرفتند تو خانه‏ شان بنشينند و بگويند كه ما اهل سلوكيم و چكار داريم كه به ملت چه مى ‏گذرد هر كه هر كارى مى ‏خواهد بكند. ⚠️اگر بنا باشد كه اهل سلوک بروند كنار بنشينند، پس بايد انبيا هم همين كار را بكنند و نكردند. ✅موسى بن عمران اهل سلوک بود، ولى مع ذلک، رفت سراغ فرعون و آن كارها را كرد، ابراهيم هم همين طور، رسول خدا هم كه همه مى‏ دانيم. 👈رسول خدايى كه سالهاى طولانى در سلوک بوده است، وقتى كه فرصت پيدا كرد، يک حكومت سياسى ايجاد كرد براى اينكه، عدالت ايجاد بشود. تبع ايجاد عدالت فرصت پيدا مى‏ شود براى اينكه هر كس هر چيزى دارد بياورد. ❇️وقتى كه آشفته است نمى ‏توانند، در يک محيط آشفته نمى ‏شود كه اهل عرفان، عرفانشان را عرضه كنند، اهل فلسفه، فلسفه‏ شان را، اهل فقه، فقه‏ شان را، لكن وقتى حكومت يک حكومت عدل الهى شد و عدالت را جارى كرد و نگذاشت كه فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، يک محيط آرام پيدا مى ‏شود، در اين محيط آرام همه چيز پيدا مى ‏شود 📚صحيفه امام ج‏20 / 116 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢اشاره به معارف عمیق قرآنی 🔺ياد روزى كه در ايام جوانى كتاب «فصوص الحكم» و ديگر كتب عرفانى را كه بزرگان مشايخ ارباب عرفان به يادگار گذاشته‏ اند در خدمت بعض از مشايخ اهل عرفان -رضوان اللَّه عليه- استفاده نمودم و اكنون كه در اين سنّ كهولت و از پاى درآمدگى دختر عزيزم (فاطى) خانم فاطمه طباطبائى از اين بى‏ بضاعت خواستند چيزى بنويسم. 🔸بايد بگويم كه كتب مذكور با همه قدر و منزلتى كه دارند و كمك هاى بسيار ارزنده ‏اى به معرفت قرآن كريم سرچشمه فيّاض معرفة اللَّه و كتب ادعيه ائمه معصومين، صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين، كه آن ها را حقّاً قرآن صاعد بايد خواند و احاديث آن بزرگواران مى‏ كنند، حلاوت و لطافت و جامعيت اسرار كتاب الهى را ندارند. 🔹فى المثل سوره مباركه حمد مشتمل جميع اسرار معارف الهيه است كه تحمل آن از عهده اين نويسنده دست و پا بسته خارج است، همين قدر بدان اى دختر عزيزم كه در ❇️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 🔸معارف و اسرار غير قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولايت غور كند مى‏يابد كه در عالم هستى غير از اللَّه چيزى و كسى نيست كه اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل) پس بايد قلم ها بشكنند اگر گمان شود وراى او هستند. 🔹تو نيز اى عزيز، كتب عرفا و اوليا را بخوان به قصد فهميدن يا ذوق كردن همين كلمه شريفه جامعه. 📚صحيفه امام ج‏21 / 238 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢سیره مخالفان فلسفه و عرفان 🔺ما بيچاره‏ها كه از مشاهدات و تجليات بكلى محروميم از ايمان به اين معانى هم، كه خود يك درجه از كمال نفسانى است و ممكن است ما را به جايى برساند، دوريم. از مرتبه علم، كه شايد بذر مشاهدات شود، نيز فرار مى‏كنيم، و چشم و گوش خود را بكلى مى‏بنديم و پنبه غفلت در گوشها مى‏گذاريم كه مبادا حرف حق در آن وارد شود. اگر يكى از حقايق را از لسان عارف شوريده يا سالك دلسوخته يا حكيم متألهى بشنويم، چون سامعه ما تاب شنيدن آن ندارد و حبّ نفس مانع شود كه به قصور خود حمل كنيم، فورا او را مورد همه طور لعن و طعن و تكفير و تفسيقى قرار مى‏دهيم و از هيچ غيبت و تهمتى نسبت به او فرو گذار نمى‏كنيم. كتاب وقف مى‏كنيم و شرط استفاده از آن را قرار مى‏دهيم [كه‏] روزى صد مرتبه لعن به مرحوم ملا محسن فيض كنند! جناب صدر المتأهلين را، كه سرآمد اهل توحيد است، زنديق مى‏خوانيم و از هيچ گونه توهينى درباره او دريغ نمى‏كنيم. از تمام كتابهاى آن بزرگوار مختصر ميلى به مسلك تصوف ظاهر نشود- بلكه كتاب كسر اصنام الجاهلية في الردّ على الصوفية نوشته- [با اين حال‏] او را صوفى بحت مى‏خوانيم. كسانى كه معلوم الحال هستند و به لسان خدا و رسول، صلّى اللّه عليه و آله، ملعون‏اند مى‏گذاريم، كسى [را] كه با صداى رسا داد ايمان به خدا و رسول و ائمه هدى، عليهم السلام، مى‏زند لعن مى‏كنيم! من خود مى‏دانم كه اين لعن و توهينها به مقامات آنها ضررى نمى‏زند، بلكه شايد به حسنات آنها افزايد و موجب ارتفاع درجات آنها گردد، ولى اين‏ها براى خود ماها ضرر دارد و چه بسا باشد كه باعث سلب توفيق و خذلان ما گردد. 📚شرح چهل حديث / 456 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢 شرایط سخت فلاسفه (تقيه و رمز در كلمات پيشينيان) 🔺مرحوم آخوند رحمه الله مى‏فرمايد: افلاطون و ارسطو و ديگر قدما هم به همين قول اعتقاد داشتند و چون در زمان خودشان گرفتار تقيّه بودند، نتوانستند با صراحت لهجه، مراد و مقصود خودشان را بيان كنند، بلكه طبق عقيده و اعتقاد عامه مردم سخن گفتند؛ چنانكه هم اكنون در قلوب مسلمانان همين معنى راسخ است كه نفس قبل از بدن وجود داشته و سپس وارد بدن شده است، با اينكه اين عقيده از آنِ مسلمين نيست، بلكه از قديم در قلوب مردم ارتكاز داشته است و عده‏اى از روضه‏خوانها به چند روايتى كه سند مشخصى نداشته و در كتب شيعه هم نمى‏باشد بلكه متّخَذ از روايات عامه است و معنايش را هم درست تلقّى‏نكرده و نفهميدند، براى اثبات اين ارتكاز عمومى تمسّك جستند و به عنوان روايات نقل كردند و گويا از ضروريات دين شمرده مى‏شود. 🔺اكنون هم بين عامه مردم، بلكه حتى بين علما هم نمى‏شود گفت كه مرحوم آخوند رحمه الله چه گفته است، پس به نظر مى‏رسد كه افلاطون و ارسطو هم در زمان خودشان گرفتار تقيه بودند و لذا كلماتشان را طورى ادا مى‏كردند كه اگر مخالفين قصد مؤاخذه مضامين كلماتشان را داشته باشند، آنها بتوانند محاجّه كنند و در عين حال مرادشان را هم با اشاره و ايماء بيان داشتند كه اگر به دست اهلش افتد، بتواند مراد و مذاق آنها را دريابد. 📚 تقريرات فلسفه ج‏3 / 414 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢 شیوه برخورد با مخالف 🔺البته نبايد از شنيدن لفظ صوفيه فرار كرد كه ما با آنها نيستيم؛ چون اگر قومى با ما موافق نشدند، نبايد اگر يك‏ جهت حقى را هم قائل شدند، ما به مناسبت احراز عداوت كلى، زمزمه مخالفت كلى با آنها سر داده و حرف حق را هم به جهت مخالفت با آنها، قائل نشويم. و الّا اگر بنا بر اين باشد بايد ما با تمام الهيين عالم بناى مخالفت گذاشته و اعتقاد به وحدانيت و توحيد را هم از دست بدهيم. بلكه لازم است انسان طريقى كه حق است با هر آشنايى مشى كند و تا وقتى كه مقصد يكى است با آنها همراه باشد و هر جا مقصد او با مقصد آنها تفاوت كرد و راه او از راه آنها جدا شد، او راه منزل خود را پيش گرفته و آنها را در راه خودشان واگذارد. 📚تقريرات فلسفه ج‏1 / 285 💢 شرط فهمیدن فلسفه و عرفان 🔺 از فلسفه و اصطلاحات اهل اللّه و اصحاب قلوب، تا آن مقدمات حاصل نباشد و انس تامّ و تمام و مزاولت بسيار و حسن ظن كامل به علماء باللّه نباشد، از اين بيانات چيزى حاصل نيايد و تحير بر تحير افزايد 📚شرح چهل حديث/ 611 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢 عباراتی از امام در تجلیل از جناب 💠قال صدر الحكماء المتألهين و شيخ العرفاء الكاملين قدس سره، شرح دعاء السحر / 57 💠قال صدر الحكماء المتألهين و شيخ العرفاء السالكين، رضي اللَّه تعالى عنه، شرح دعاء السحر/ 84 💠هذا حقيقة الامر بين الامرين الذي حققه السلف الصالح من اولياء الحكمة و منابع التحقيق كمولانا الفيلسوف صدر الحكماء و المتألهين، رضوان اللَّه عليه، شرح دعاء السحر/ 95 💠قال صدر الحكماء المتألهين و شيخ العرفاء الشامخين، رضوان اللَّه عليه، شرح دعاء السحر/ 119 💠جناب محقق فلاسفه، صدر الحكماء و المتألهين، قدّس اللّه سرّه و أجزل أجره، شرح چهل حديث / 395 💠و جناب محقق فلاسفه و فخر طايفه حقه، صدر المتألهين، رضوان اللّه عليه، شرح چهل حديث / 413 💠اعظم الفلاسفة على الاطلاق، حضرت صدر المتألهين، است. شرح چهل حديث/ 528 💠از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدر المتألّهين - رضوان اللَّه تعالى عليه و حشره اللَّه مع النبيين و الصالحين- مراجعه نمايند. صحيفه امام، ج‏21 / 224 پيام به آقاى ميخائيل گورباچف(دعوت به اسلام و پيش‏بينى شكست كمونيسم) 💠«قد أقام شيخ العرفاء الكاملين و أعظم الفلاسفة المعظّمين، صدر الحكماء و المتألّهين، قدّس اللّه نفسه الشريفة.» مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية/ 60 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢 پرهیز از مطالعه کتب فلسفی بدون استاد 🔺في كلماته الشريفة [مقصود کلمات جناب فلوطین در اثولجیا است] ما يفيد مقصودنا و يشير إلى مطلوبنا فوق حدّ الإحصاء؛ خصوصا في «الميمر» العاشر في باب نوادره. فمن أراد، فليرجع إلى ذلك الكتاب الشريف؛ لكن بعد الفحص الكامل عن مرموزات القوم و الرجوع إلى أهله. فإنّ . و إيّاك و الرجوع إليه و إلى مثله بأنانيّتك و نفسيّتك. فإنّه لا يفيدك شيئا، بل لا يزيدك إلّا حيرة و ضلالة. 🔺ألا ترى أنّ الشيخ الرئيس، أبا عليّ بن سينا يقول: «إنّي ما قرأت على الأستاذ من الطبيعيّات و الرياضيّات و الطب إلّا شيئا يسيرا. و تكفّلت بنفسي على حلّها في مدّة يسيرة بلا تكلّف؛ و ظفرت على حلّها بغير تعسّف. و أمّا الإلهيّات، فما فهمت منها شيئا، إلّا بعد الرياضات و التوسّل إلى مبدأ الحاجات و التضرع الجبلّي إلى قاضي السؤالات. حتى أنّ في مسألة واحدة منها راجعت أربعين دفعة! فما فهمت منها شيئا؛ حتى آيست من حلّ ذلك العلم؛ إلى أن انكشف لي بالرجوع إلى مبدأ الكلّ و التدلّي إلى بارئ القلّ و الجلّ.» 🔺 مع أنّ خطاياه في ذلك العلم الأعلى أكثر كثير؛ كما يظهر بالمراجعة إلى كتبه. 🔺فإذا كان هذا حال الشيخ الرئيس، النابغة الكبرى و الأعجوبة العظمى، الّذي لم يكن له في حدّة الذهن و جودة القريحة كفوا أحد، فكيف بغيره من متعارف الناس! و هذه نصيحة منّي على إخواني المؤمنين لئلّا يهلكوا من حيث لا يعلمون. 📚 مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية / ص 68-69 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢مرتبه و ارزش 🔺 اگر همه عقلا بر امرى اجتماع كنند ولى برهان خلاف آن را گفت بايد همه عقلا را ترك گفته و نداى رسوايى آنها را سر داد. و اگر برهان از اوليات مركب بود و اساس و پايه آن اوليات بود و لو سنت و آيات و نصوص بر خلاف آن باشد بايد آنها را تأويل نمود؛ در صورتى كه نتوان در سند اشكال نمود. آيا نمى‏بينى كه نص قرآن «وَ جَاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفّاً صَفّاً» (سوره مبارکه فجر آیه 22) مُأوّل است چون با برهان مخالف است، پس «إنّما المتّبع هو البرهان و بالجمله: اينجا جاى ظهور و تعبد و رجوع به عرف نيست، بلكه جاى تخطئه نمودن عرف است و اگر ظهور با برهان مخالف باشد طرح يا تأويل مى‏شود و بايد اساس تعبد را در جاهاى ديگر، مثل فقه و غير آن كه جاى رجوع به عرف و ظهور و تعبد است، محكم و مستحكم نمود. 📚تقريرات فلسفه ج‏2 / 299 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢 ذوق عرفانی، شرط فهمیدن کلام عرفا 🔺 اكنون بنا بر عقيده حكما كه شايد بناى درستى بوده و حق هم با آنان باشد، وارد بحث مى‏شويم. البته قول عرفا باطل نيست، ولى ما نمى‏توانيم قول ايشان را هضم كنيم؛ زيرا فهم قول آنها ذوق عرفانى لازم دارد. چنانكه كثيرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى‏دانند و حال آنكه مخالف با جبر است و علت آن اين است كه آقايان معناى جبر را نمى‏دانند. و چنانكه مرحوم حاجى نيز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسير، مرام مولوى را برساند؛ زيرا حكيمى قول عارفى را بيان نموده بدون اينكه حظ وافر از قريحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبيه مثل اين است كه ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح كرده باشد. بيان مرام شخصى قريب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى كه يك نحوه كشف ذوقى داشته باشد لازم است كه آن هم نه با نثر بلكه با نظمى كه از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسيمى كه از سطح آبى برمى‏خيزد، به شرح آن بپردازد. 📚 تقريرات فلسفه ج‏2 199 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac