eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
60 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌: 🔹 نامگذاری هفته‌ی وحدت در جمهوری اسلامی یک نامگذاری محض نیست، یک تاکتیک سیاسی هم نیست، [بلکه] یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی، معتقد به لزوم #اتحاد_امت_اسلامی است. 🔹 وحدت، مراتبی دارد؛ پایین‌ترین مرتبه‌اش این است که مذاهب و اقوام علیه هم دست به تعرض نزنند؛ مرتبه‌ی بالاتر این است که در مقابل دشمن مشترک، دست به دست هم بدهند؛ از این بالاتر اینکه کشورهای اسلامی هم‌افزایی کنند؛ و مرحله‌ی بالاتر اینکه همه‌ی دنیای اسلام متحد شوند برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی. 🔺 اگر کشورهای اسلامی [حتی] پایین‌ترین مراتب وحدت را هم رعایت میکردند، این‌همه مصیبت در دنیای اسلام وجود نداشت. قضیه‌ی فلسطین، امروز بزرگ‌ترین مصیبت دنیای اسلام است. 🗓۹۸/۸/۲۴ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔺 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌: 🔹 نامگذاری هفته‌ی و
13980824_34308_64k.mp3
1.83M
گزیده بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ 🗓۹۸/۸/۲۴ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
💢تفاوت علم و عرفان 🔺«عرفان» و «علم» و «شناسايى» و «دانايى» فرق واضح دارند 🔸و گويند «علم» در اصل لغت مخصوص به كليات است، 🔹و «معرفت» مخصوص به جزئيات و شخصيات. 🔸و گويند «عارف» باللّه كسى است كه حق را به مشاهده حضوريه بشناسد، 🔹و «عالم» باللّه كسى است كه به براهين فلسفيه علم به حق پيدا كند. 🔸و بعضى گويند علم و عرفان از دو جهت تفاوت دارند: 1️⃣يكى از جهت متعلّق، چنانچه ذكر شد. 2️⃣و ديگر، در «معرفت» سابقه فراموشى و نسيان مأخوذ است، 🔹پس چيزى را كه ابتدائا ادراك به آن متعلق شد، گويند «علم» به او حاصل شد، و چيزى را كه معلوم بوده و نسيان شد و ثانيا مورد ادراك شد، گويند «معرفت» به آن حاصل شد. و عارف را از آن جهت «عارف» گويند كه متذكر اكوان سالفه و نشآت سابقه بر كون ملكى و نشئه طبيعى خود شود. 📚شرح چهل حديث / 621 ‏ 🔺در فرق بين عرفان و علم گفته‏اند: 🔸عارف را از آن جهت عارف مى‏گويند كه عرفان به معناى دانستن بعد از نسيان آنچه مى‏دانست، مى‏باشد. 👈عارف بعد از آنكه به دار طبيعت آمد و حجابات طبيعيه اين دار دنيا را كه جلوى قلبش را گرفته با رياضت رفع كرده و سرادقات نسيان را برداشت، برايش عرفان حاصل مى‏شود. و عارف بعد از آنكه خودش را تهذيب كرد، كينونتهاى سالفه به يادش مى‏آيد. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 116 🔺و بالجمله گفتيم: عرفان و علم از دو جهت فرق دارند، 🔸يكى اينكه معرفت آن است كه انسان شخص خارجى را بداند، گرچه نداند كه كدام مفهوم بر او صادق است، ولى علم آن است كه كلى من حيث هو كلى را بداند ولى مصداق كلى را به عين شهود نديده باشد. 🔹عرفان مانند اين است كه شخصى شكر را بخورد بدون اينكه اسمش را بداند؛ كامش شيرين مى‏شود اگر چه اسمش را ندانسته است، و علم مثل اين است كه شكر را بداند و اسمش را در ياد داشته باشد و مفهوم چيزى را كه ريز است و حلاوت دارد بداند، ولى خودش را نديده باشد. 🔸و به عبارت ديگر: مثل آن است كه كسى خواب ديده باشد و بيدار شود و بداند كه چه خوابى ديده و آن را تصور كند، اين علم است كه فقط مفهوم ببيند، ولى عرفان آن‏ است كه آن واقعه خواب را كه شخص اول ديده بود بالمشاهدة العينيه ببيند. ❇️و ديگر اينكه: عرفان بعد از نسيان است و چون شخص، مراتب نزولى خود را- در قوس نزولى- بعد از نسيان متذكر شود او را عارف گويند. 📚تقريرات فلسفه ج‏3 / 119 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 3️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️هستی شناسی دینی 🔺در دین اسلام، هستی شناسی خاصی مستبطن است. 🔸به این دلیل می گوییم مُستبطن است که دین مثل یک علم نیست که از جایی شروع کند و با مقدماتی به نتایجی برسد. ولی می توانیم بگوییم در دین گزاره هایی معطوف به حقایق هستی شناسانه داریم؛ 🔹فعلاً به آن هستی شناسی نظام مند دینی دست پیدا نکرده ایم. بعضی گفته اند به اجمال دست پیدا کرده ایم؛ ولی اینکه آشکارا بتوانیم بگوییم چیست و مستندش کنیم، هنوز نمی توانیم. 🔸بعضی از هستی شناسی هایی که در دین اسلام آمده، با ادیان دیگر مشترک است و بعضی ویژه اسلام است. این بخش اختصاصی را دو گونه می توان توضیح داد: یکی اینکه بگوییم دین کمال یافته چیزهایی را بیان کرده است که دیگران نگفته اند؛ دوم اینکه چه بسا بعضی چیزها در دین اصلی بوده، ولی تحریف شده است. 🔹از سوی دیگر یک بستر عقلانی خاصی هم بر این هستی شناسی حاکم است که برای ما مهم است؛ به این معنا که متناقض سخن نمی گوید. در متون دینی هم به صراحت آمده است که هیچ تهافت و اختلافی در دین نیست. 🔸بستر دینی ما، بستر خاصی است و در آن گزاره هایی هست که به خوبی نشان می دهد دین اوّلاً دارای یک هستی شناسی منظم، یعنی بی اختلاف است؛ ثانیاً ناظر به حقایق واقعی است. 🔹همچنین نه تنها بین دو گزاره دینی در سطح خودشان تناقض وجود ندارد، بلکه بین لوازم هستی شناسی یک گزاره دینی و گزاره دیگر نیز تهافت و تناقضی نیست. همچنین این هستی شناسی با انگیزه خاصی، مثلاً هدایت عرضه شده است، بدون اینکه سهم واقع نمایی آن کم رنگ شود. حتی تحلیل های عقلانی خاصی در متون دینی آمده است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
970714-شرح حدیث استاد فلاح.mp3
2.45M
🎧 بیانات اخلاقی، استاد فلاح شیروانی 🗓 تاریخ جلسه: 1397/07/14 ⏱ زمان: 3 دقیقه 📥 حجم: 2 مگابایت —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🎧 بیانات اخلاقی، استاد فلاح شیروانی 🗓 تاریخ جلسه: 1397/07/14 ⏱ زمان: 3 دقیقه 📥 حجم: 2 مگابایت —---
💠 ، 🌺امام علی ع 🔺ما ذَلَّ مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ الْفِكْرَ 🔸آنکه اندیشه را نیکو کند به ذلت نمی افتد. ❇️برداشت اول 🔸اگر نیک اندیشیدیم و حق تفکر را ادا کردیم. دچار ذلت های مسیرهای غلط نمی شویم. مسیر غلط ذلت آفرین است. 👈زمانی که متوجه می شویم مسیر غلط است، احساس ذلت می کنیم. 🔸اگر نیک اندیشیدیم و حق تفکر را ادا کردیم، دچار ذلت مسیر غلط نمی شویم. 🔹ثمره نیک و کافی و مؤثر نیندیشیدن، آشفته کاری و منفعلانه و اقتضائی عمل کردن است. 🔸این حیات شیعی امروز که این همه عرض و طول پیدا کرده است واقعا حق فکر کردن را ادا کردیم و خوب در موردش فکر کرده ایم؟ ⚠️اگر حق تفکر را ادا نکردیم پس در ذلت باید غوطه ور باشیم ذلت چیست؟ اف ای تی اف، بیست سی، ... در ذلت غوطه ور باشیم! ❇️برداشت دوم 🔸نیک اندیشی قطعا به عزت منتهی می شود. نیک اندیش در عزت غوطه ور است. 🔹نیک، در برداشت اول صفت روشی و کمی بود، اینجا صفت محتوایی است. 🔸کسی که نیک اندیش است، مثبت نگر است، تفکر این آدم برای او به عزت تبدیل می شود. ✅یعنی انسانِ نیک اندیشه، زندگی اش به عزت منتهی می شود. اصلا نیک اندیش، همین الان در عزت است. حدیث داریم که آدم بد اخلاق دشمن اش همیشه همراهش است! نیک اندیش همین الان در بهشت است. 🔸به حول الهی، عزت به دست خود ما است با نیک اندیشی. 🌷منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن***منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن 🌸ما رأیت الاجمیلا... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
4️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 1️⃣روش فلسفی 🔺فلسفه از حیث روش در واقع به کارگیری کارکردهای مختلف عقل است. 🔸روش استدلالی، انتقالی یکی از کارکرد های عقل است که در آن با یک سبک ویژه از چیزی که برای ما معلوم است منتقل می شویم به چیزی که برای ما معلوم نیست. 🔹ما انواع کارکردها برای عقل می توانیم در نظر بگیریم، تعبیر و توصیف، تحلیل، انسجام دهی و ساختارسازی، همه ی این ها کار عقل است و در فلسفه ی ما از این کارکردهای عقل هم بهره جسته می شود. حتی عقل شهودی هم به کار گرفته می شود. 🔸منظور از عقل شهودی کشف و مکاشفه نیست. عقل شهودی یعنی برخورد مستقیم قوه عاقله با محکی معقول های ثانی فلسفی است. 🔹کارکردهای عقل خیلی گسترده است و فقط عقل انتقالی استدلالی نیست. و روش در فلسفه ی اسلامی استفاده از قوه ی عاقله با همه ی این کارکرد ها است. به تدریج فلاسفه اسلامی متوجه شدند که باید نوعی بهره گیری از روش های دیگر را هم داشته باشند. مثلا روش شهودی عرفانی، روش نقلی؛ 🔸کاملا فلاسفه ی ما مانند ملاصدرا و شیخ اشراق واقف بودند که از این روش ها به نحو خام نمی شود در فلسفه استفاده کرد. اینطور نیست که اگر عرفا به لجاظ شهودی چیزی یافتند، این تبدیل به فلسفه شود. یک روندی می خواهد تا تبدیل به محصول عقلی و فلسفه بشود و این در فلسفه ی صدرا انجام گرفته است. 🔹در فضای نقلی چگونه باید گزاره های نقلی تبدیل بشود به فلسفه؟ روندی می خواهد که بخش هایی کار شده است و بخش هایی در ابهام است، 🔸مثلا ما برای پاسخگویی به بسیاری از مسائل فقه حکومتی مبانی فقهی نداریم، ولی فرض کنید مانند حضرت امام و امثال این بزرگواران بواسطه شمّ فقاهتی در میدان عمل می کنند. یعنی روند استدلال های فقه حکومتی خیلی روشن نیست. انسان به حسب تلاش های فراوانی که در فقه می کند، در قرآن می کند و در روایات می کند، در فضای فقه اسلامی یک شمی پیدا می کند و می تواند بگوید که باید این کار را کرد. ولی این به درد دانش نمی خورد. 🔹روند حرکت از گزاره های نقلی به سمت فلسفه حدودی مطرح است و حدود زیادی واضح نیست. این روند چگونه باید طی شود که یک محصول نقلی تبدیل بشود به محصول عقلی فلسفی و به عنوان فلسفه قابل عرضه باشد. فلاسفه ی ما به تدریج این ها را جدی گرفتند و این ها را آورده اند. 🔸روش تجربی، فلاسفه ما با روش تجربی چه برخوردی کردند، مثلا ابن سینا در آثارش با روش تجربی چه برخوردی کرده است؟ این ها در دقت های فلسفی ما بوده است گرچه مدون و منظم نبوده است. 👈پس از حیث روش فلسفه ی اسلامی مبتنی است بر روش عقلی با این توضیحاتی که عرض کردم. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
5️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 2️⃣موضوع 🔺از حیث موضوع یا محتوا یا مسائل، فلسفه ی اسلامی بر روی واقعیت بما هی واقعیت کار می کند. 🔸یعنی فلاسفه ی اسلامی مطالعات معرفت شناسی را جزء فلسفه نمی دانند. پیش از فلسفه می دانند. به عبارتی فلسفه ی اسلامی بعد از نفی سفسطه شروع می شود و درگیری مستقیم فلسفه ی اسلامی با متن سفسطه است، یا به سفسطه می گراید یا از سفسطه جدا می شود. اگر از سفسطه جدا شد، فلسفه می گوید که الان آغاز کار من است. فلسفه ی اسلامی این گونه است. 🔹پس متعلَّق فلسفه ی اسلامی ادراک نیست. ادراک از آن جهت که یک واقعیتی است از واقعیت های عالم مورد مطالعه فیلسوفان اسلامی هست. 🔸ولی در غرب به تدریج گفتند که فلسفه یعنی ادراک شناسی. علت مطرح شدن شبهات حاد معرفت شناسی، در واقع عدم فهم ابعاد هستی شناسی بود. 🔹چطور ما ادراک می کنیم؟ ابصار و دیدن چطور اتفاق می افتد. وقتی روند ابصار پیچیده می شود، سر از انکار خود این ادراک در می آورد. پدیده های فراوانی در معرفت شناسی اینگونه بوده است. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
6️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 3️⃣هدف 🔺هدف در فلسفه ی اسلامی کشف واقعیت است. 🔻مقایسه ای بین فلسفه ی اسلامی و کلام اسلامی. ❓آیا همچنان که هدف فلسفه ی اسلامی، کشف واقعیت است، هدف و انگیزه ی فیلسوف مسلمان هم ضرورتا باید همین کشف واقع باشد؟ 👈این پرسش اساسی است که مرز بین فلسفه و کلام را مشخص می کند. 🔸انسان وقتی که با روش عقلی به سمت مطالعه ی واقعیت رفت. ممکن است انواع انگیزه ها و اهداف او را وادار به این روند کرده اباشد. 🔹گاهی از اوقات انگیزه های فردی باعث این کار می شود. گاهی از اوقات انگیزه های خانوادگی باعث این کار می شود. 🔸الان شما اگر زندگی بسیاری از فلاسفه ی اسلامی یا غیر اسلامی را نگاه بکنید چرا به طرف فلسفه غرب رفته است؟ کاوش که می کنید می بینید که به خاطر یک شکست روحی سنگینی بود که در زندگی خورده است. یعنی آن زمینه شده است برای این گرایش. 🔹گاهی از اوقات انگیزه های سیاسی، اجتماعی، و گاهی از اوقات انگیزه های دینی باعث می شود که انسان به طرف گفتارهای فلسفی برود. ❓سؤال این است که آیا این پشت صحنه ها به فلسفی بودنِ فلسفه ضرر می زند یا خیر؟ 🔸اصل سؤال در همین نکته نهفته شده است. عده ای فکر می کنندکه واقعا ضرر می زند. پیش زمینه ها و انگیزه های قبلی به هویت فلسفه ضرر می زند و این یک بانگ بلندی بود که در فضای غرب پیچید و انعکاسش چند برابر آنچه که در غرب بود در فضاهای داخلی اتفاق افتاد. 🔹همان طور که توضیح دادم، انگیزه های متعددی ممکن است انسان را وادار به گفتار فلسفی کند ولی عجیب است که همه اش متمرکز است روی انگیزه های دینی. 🔸یعنی طوری جا انداخته اند برای فضاهای دانشی که اگر شما واقعل می خواهید فیلسوفانه فکر کنید، باید انگیزه های دینی کنار برود. یعنی اینطور جا می افتاد که اگر شما واقعا می خواهید کشف واقع بکنید باید دینتان را کنار بگذارید. یعنی اگر کسی نماز می خواند و روزه می گرفت و آداب شرعی را رعایت می کرد، نمی توانست اندیشه های فلسفی داشته باشد. شما با این نحو زندگی صاحب اندیشه های کلامی هستید. ⚠️الان خیلی ها می گویند که فلسفه ی اسلامی نداریم و این کلام است که شما به فلسفه نسبت می دهید. ⁉️چرا؟ برای اینکه فلاسفه ی اسلامی با انگیزه های دینی این مباحث را مطرح کردند. معنای این سخن این است که برای اینکه یک اندیشه ی فلسفی شکل بگیرد، افزون بر اینکه هدف گفتار باید فقط کشف واقع باشد، هدف گوینده هم باید همین باشد و هیچ انگیزه ی دیگری نداشته باشد. و عچیب است که آن شدت هجمه به سمت پشت صحنه های دینی هدایت شده است! با اینکه انواع اندیشه های سیاسی و ماده گرایی و ... می تواند تأثیر گذار باشد. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
7️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد ✅فلسفه ی اسلامی را باید چطور معنا بکنیم؟ ❇️باید روی سه محور حساس باشیم. روش، موضوع و هدف. 3️⃣هدف 🔺هدف در فلسفه ی اسلامی کشف واقعیت است. 🔻مقایسه ای بین فلسفه ی اسلامی و کلام اسلامی. ❓آیا واقعا این پشت صحنه ها به هویت فلسفی ضرر می زند؟ ✔️اولا حذف این پشت صحنه ها بی معنا و محال است. 🔸بالاخره هر کسی یک پشت صحنه ای دارد و چرا شما روی فلسفه ی اسلامی و متدینین زوم کرده اید؟ ✔️دوما این خیلی به دور از واقعیت است که کسی با انگیزه ی کشف واقع صرف به سراغ فلسفه بیاید. 🔹به نحو طبیعی انسان یک چیزی می بیند و اتفاقی می افتد و صحنه ای در جامعه پیش می آید و انسان دغدغه پیدا می کند و به طرف یک کاری در این فضا می رود. ✔️سوما واقعا وحقیقتا هویت فلسفه به این است که با روش عقلی محض، محصولی ارائه شود، ما به این فلسفه می گوییم. 🔸بله ممکن است که آن پشت صحنه ها در روند کار عقلی ضرر بزند. اتفاقا همین مباحثه ی فلسفه است و او به شما تن می دهد. ✔️چهارما آیا می شود با پشت صحنه ها مقابله کرد؟ 🔹آن شخص تلاش کرده است با هر روشی بوده است با روش عقلی محض محصولاتی را عرضه بکند. شما هم که می خواهید مقابله بکنید تنها با روش عقلی می توانید مقابله بکنید، این می شود محصول فلسفی. 👈ما راجع به اسلامی بودن فلسفه ی اسلامی پافشاری های سنگین می کنیم. ⚠️سرتا پای فلسفه ی اسلامی آمیخته شده است با فضای اسلامی و دینی. اما کسی نمی تواند این را دلیل بیاورد و بگوید که این فلسفه نیست و کلام است. 🔸اصلا خوب کاری کرده اند فلاسفه ی اسلامی، که با این انگیزه شروع کرده اند. ما می دانیم که این ها به انگیزه ی معاد طرح شده است وآن ها به انگیزه ی واجب الوجود طرح شده است و ... همه ی این ها را ما می دانیم ولی این باعث نمی شود که این تبدیل به کلام بشود. ممکن است که این محصولات در علم کلام بسیار کاربرد داشته باشد. 🔹ادعا این است که فلسفه ی اسلامی کاملا عقلی است. ممکن است شما بگویید که اینجا چون شما دوست داشتید که معاد را ثابت بکنید، دو مقدمه را نادیده گرفته اید. 🔸اگر محصولی با روش عقلی محض در ارتباط با واقعیت و با هدف کشف واقعیت عرضه بشود. این محصول فلسفی و فلسفه است. ❌هرگز فلسفه ی اسلامی کلام نخواهد شد و اگر فلسفه تمام مدعیات کلامی را هم جواب بدهد این فلسفه کلام نیست بلکه فلسفه است. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
980822-معرفی تبیین راه-استادفلاح.mp3
4.26M
🎧 #تبیین_راه #استاد_فلاح 🗓 تاریخ: 1398/08/22 ⏱ زمان: 4 دقیقه 📥 حجم: 5 مگابایت —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🎧 #تبیین_راه #استاد_فلاح 🗓 تاریخ: 1398/08/22 ⏱ زمان: 4 دقیقه 📥 حجم: 5 مگابایت —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهن
🔺مباحثات تبیین راه این باید به ما کمک بکند که: 1️⃣هر چه سریع تر سمت و سوی حرفه ای و تخصصی مان را بگیریم و سریع تر مشخص بکنیم که چه چیزی را من باید به جامعه تعهد بدهم. 🔸باید به ما یک ادبیاتی بدهد تا سریع تر سمت و سو بگیریم و بتوانیم مأموریتمان را پیدا کنیم. 2️⃣دومین کمکی که مباحثات تبیین راه می تواند به ما بکند این است که همین زندگی که الان می کنیم را کیفی تر بکنیم. - چطور بهتر اصول بخوانیم؟ - چطور بهتر فقه بخوانیم؟ - چطور بهتر حکمت بخوانیم؟ - درس خارج چگونه برویم؟ - و... 🔸این ها انتخاب هایی است که الان در زندگی مان هست. یعنی در اصلِ این ها من حرفی ندارم. 🔹مثلا من تفسیر باید بخوانم. دیدگاه ها را مباحثه بکنیم تا یک دیدگاه دربیاید که مثلا اگر تفسیر را اینگونه بخوانیم احتمال چیز خوبی در می آید 🔸این ها بحث های عرضی است، سمت و سو و جهت نیست. 🔻مباحثات تبیین راه ظرف این دو فایده ی ارزشمند است، بماند که شاید فایده های بیشتری را هم بتواند برساند و کار ظرف را برایشان انجام دهد. 🔹مثل اینکه از رهگذر این مباحثات عزم های بیشتری در ما ایجاد شود. یعنی یک جو جدی در این مباحثات درست شود. 🔸مثلا ما که دور هم جمع می شویم، اینقدر بحث کرده ایم که اصلا عزم، استنشاق و تغذیه می کنیم. این یک فایده ی افزون تری است. از جنس شناخت نیست. یعنی ما ها را خیلی محکم بکند. این می تواند جزء فوائد یک همچنین جلسه ای باشد. —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💢عامیانه نبودن معارف اهل بیت علیهم السلام 🔸گمان نشود كه مقصود ما از اين بيانات از حديث شريف به طريق مسلك اهل عرفان قصر كردن مفاد حديث است به آن، تا از قبيل رجم به غيب و تفسير به رأى باشد، بلكه دفع توهم قصر معانى احاديث وارده در باب معارف است به معانى مبذوله عرفيه. 🔹و عارف به اسلوب كلمات ائمه، عليهم السلام، مى‏داند كه اخبار در باب معارف و عقايد با فهم عرفى عاميانه درست نيايد، بلكه ادقّ معانى فلسفيه و غايت معارف اهل معرفت را در آنها گنجانيده‏اند. 🔸و اگر كسى رجوع كند به اصول كافى و توحيد شيخ صدوق، عليه الرحمة، تصديق مى‏كند اين مطلب را. 🔹و منافات ندارد اين معنا با آنكه آن ائمه اهل معرفت و علماى باللّه كلام شريف خود را طورى جامع ادا كنند كه هر طايفه‏اى به حسب مسلك خود خوشه‏اى از آن خرمن بچيند. ⚠️و هيچيك از آنها حق ندارند منحصر كنند معناى آن را به آنچه فهميدند. 📚شرح چهل حديث/ 627 🔸 از غرايب امور آن است كه بعضى در مقام طعن و اشكال گويند كه ائمه هدى، عليهم السلام، فرمايشاتى را كه مى‏فرمايند براى ارشاد مردم بايد مطابق با فهم عرفى باشد، و غير از آن از معانى دقيقه فلسفيه يا عرفانيه از آن ها صادر نبايد شود. 🔹و اين افترايى است بس فجيع و تهمتى است بسيار فظيع كه از قلت تدبر در اخبار اهل بيت (ع) و عدم فحص در آن، با ضميمه بعض امور ديگر، ناشى شده است. ❗️فوا عجبا! اگر دقايق توحيد و معارف را انبيا و اوليا، عليهم السلام، تعليم مردم نكنند، پس كى تعليم آنها كند؟ ⁉️آيا توحيد و ديگر معارف دقايقى ندارد و همه مردم در معارف يكسان هستند؟ ‼️معارف جناب امير المؤمنين، عليه السلام، با ما يكسان است و همين معانى عاميانه است، يا آنكه فرق دارد؟ و تعليم آن لازم نيست، سهل است، حتى رجحان هم ندارد! يا هيچيك نيست و ائمه، عليهم السلام، اهميت به آن ندادند؟ 📚شرح چهل حديث/ 627 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 4️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️آیا فلسفه اسلامی داریم؟ ✅هم افق بودن دین و فلسفه 🔺حال در پاسخ به این پرسش که «آیا فلسفه اسلامی داریم یا نه؟» در چند مرحله باید بحثمان را سامان دهیم. 🔻یکی بحث تحلیلی است که آیا اساساً فلسفه با اسلامی بودن جمع می شود یا خیر؟ 🔸اگر قرار باشد هستی شناسی وحیانی داشته باشیم و فلسفه هم در راه استقلالی خودش حرکت کند، باز هم به دلیل تأثیرپذیری هایی که فلسفه از هستی شناسی وحیانی دارد، می توان از فلسفه اسلامی سخن گفت؟. 🔹فیلسوف در عین حال که از کار فلسفی خود دست نمی کشد، می تواند از فضاهایی نیز تأثیر پذیرد؛ 🔸برای مثال می تواند از فیلسوفی که شهود عرفانی دارد، تأثیر بپذیرد و برای تثبیت آن تلاش فیلسوفانه کند. به نظر من اگر دین بخواهد هستی شناسی وحیانی داشته باشد، در این صورت یک بستر موافق با فلسفه و به تعبیری هم افق به وجود می آید. ⚠️گاهی دو حوزه معرفتی هم افق نیستند؛ مثلاً علم تجربی با شریعت در مورد ماورای طبیعت هم افق نیست. علم تجربی نمی تواند ادعا کند که می تواند مدعاهای شریعت را در مسائل ماورای طبیعت اثبات کند؛ چون حوزه کاری اش جدا است؛ 👈ولی فلسفه و دین هم افق اند؛ چون دین نیز به هستی شناسی می پردازد و این هستی شناسی هم بستر عقلانی دارد. این امکان دارد که فلسفه بتواند خود را به افق دین نزدیک کند. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 5️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️آیا فلسفه اسلامی داریم؟ ✅دغدغه فیلسوف مسلمان 🔺نکته مهم دیگر این است که پشت صحنه فیلسوف مسلمان چیست که دغدغه اسلامی بودن دارد. 🔸در پشت صحنه اندیشه فلسفیِ فیلسوف مسلمان، دغدغه کشف حقیقت است و به باور او، دین در گزاره های معرفتی، به متن واقع آن گونه که هست اشاره کرده است و صدق محض است و هیچ خطایی هم در آن راه ندارد. 🔹فیلسوف مسلمان با هر دلیلی، خواه از راه عقل، خواه از راه شهود یا از راه های دیگر، چنین برداشتی از دین دارد؛ 🔸از این رو برای مثال ابن سینا و ملاصدرا تعبیرهایی مانند «صادق مصدّق»، «شریعت حقّه» و عبارت هایی مانند «مرگ بر آن فلسفه ای که اقوالش با شریعت حقّه نخواند» در کتاب هایشان فراوان دارند؛ 🔹به تعبیر دیگر برای فیلسوف مسلمان، دین منبع هستی شناسی قدسی است؛ لذا در مسیر فلسفه اش اگر به تعارضی با دین برسد، مشکل را در مسیر فلسفه ورزی اش می داند؛ ⚠️از این رو در سیر فلسفه اسلامی اگر فیلسوف قبلی نتوانست تعارضی را حل کند، فیلسوف بعدی برای رفع آن تلاش می کند. به همین دلیل می گویم عقلِ دوره اسلامی نوعی گشودگی نسبت به شریعت دارد. 🔸فیلسوف مسلمان، در مسیر فلسفه ورزی اش به تحلیل های پیشرفته تری از دین می رسد. کار عقلانی می کند؛ ولی به جایی می رسد که تحلیل های بعدی از دین حاصل می شود. تحلیل از دین به عنوان «صادق مصدّق» عمیق تر می شود و مثلاً به «عقل بالمستفاد بودن نبی» می رسد و حتی به جایی می رسد که گویی نبی «عقل کل» است؛ یعنی وقتی رسول الله چیزی را می گویند، متن واقع است، نه مثل ما که عقلمان گاهی به خطا هم دچار می شود؛ 🔹از این رو وقتی فلسفه اسلامی به مرور خود را سامان داد، به ادعاهای پیشرفته تری از دین دست می یابد؛ 🔸مثلاً به علم ربوبی می رسد و بعد می گوید دین بازتابِ علم ربوبی است. فیلسوف مسلمان در کار تحلیل فلسفی به چنین مسائلی دست می یابد؛ 🔹مثلاً منظور فیلسوفان مشاء در علم عنایی، این است که همه چیز آنجا سامان یافته است؛ یعنی خداوند نظام احسن را آن گونه که هست ساخته و در بیرون ایجاد کرده و سپس همین حقیقت را به صورت وحی ابلاغ کرده است؛ لذا به نوعی تطابق بین وحی و متنِ واقع قائل اند؛ 🔸از این رو متن دینی برای فیلسوف مسلمان، هم معیار، هم انگیزه و هم الهام بخش است. فیلسوف مسلمان هر چه پیش می رود، به تطابق این دو بیشتر صحه می گذارد. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
استاد امینی نژاد-مصاحبه امتداد حکمت-مقایسه­ی امتدادیابی فلسفه­ی غرب و فلسفه­ی اسلامی.mp3
3.24M
🔲 #مصاحبه #امتداد_حکمت #استاد_امینی_نژاد ▫️ #امتدادیابی_فلسفه_ی_اسلامی 🎧 #صوت #گزیده —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac