eitaa logo
< رمان امنیتی >
46 دنبال‌کننده
12 عکس
1 ویدیو
0 فایل
♡بسم رب خلق المهدی♡ ن.ز هستم نویسنده رمان های کانال🥲 رمان هایی از جنس سریال گاندو... ورود اقا پسر ها به کانال و خوندن رمان ها ممنوع¡🚫 فروارد رمان ها در هر صورت ممنوع¡🚫 لفت نده🙃 بی صدا کن🤭 ۴۰🛩........۵۰
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستام😍 چطورید؟🤍
اول بریم سراغ نظراتتون و بعد سراغ پارت های امروز🤍😄
۱.سلام...حدود ۱۰۰ پارت خودمم دقیق نمیدونم چون کامل ننوشتم🤍 ۲.سلام...ممنون گلم...از این به بعد روزی ۲ پارت بزارم خوبه؟...بعد از اتمام رمان شنود رمان گاندو ۳ رو شروع میکنم🤍 ۳.سلام...حدود ۱۰۰ پارت.🤍 ۴.سلام...حدود ۱۰۰ پارت...حتما انجامش میدم🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📟 از زبون آقا ارمین کلی بهمون اخطار داد که زنده میخوامشون و تا حد امکان هر دوتاشونو میخواد. البته به نظرم گرفتن هارپر کار غیر عقلانی ایه😕...البته به من مربوط نیستااااا خود اقا آرمین میدونه ولی خب حالا گفتم منم یک نظری داده باشم😁الانم هواپیما تو هواست😁فرامرز کنار پنجرس بعدشم حسین کنار منه و اونورمم مهساعه😁... ...(یک ساعت بعد)... هعی کلی دیگه مونده🤦‍♀الان هارپر اینا رسیدن و ما هنوز تو هواییم🤦‍♀😬......حسین و فرامرز ریز ریز دارن پچ پچ میکنن😁خیلی باحالن😄 داشتم به دستای مهسا خانم نگاه میکردم. هی داره به ناخناش وَر میره😕احتمالا استرس داره.هعی😔 _پیس پیس +هوم؟ _کجارو داری نگاه میکنی؟ +نکنه باید جواب پس بدم؟🙄 _من فهمیدم...داشتی به مهسا خانم نگاه میکردی😁 +عه...عجبا😐... _انقدر بهشون نگاه نکن زشته🤦‍♂ +نخیر به خودش نگاه نمیکردم به دستاش نگاه میکردم😑 _حالا هرچی...صبر کن ببینم...نکنه...😃 +داداش تروخدا تو دیگه این بازیو شروع نکن😐این ارمان از صبح هی این مخ منو خورد😑 _عههههه😁پس ارمانم میدونه😀 +لطفا این ماجرا رو ادامه نده😑😬 _فاطمه چی؟ اون میدونه؟ +نه نمیدونه...لطفا بهش نگو...بزار خودش بفهمه😕 _باشه ولی پنهون کاری اونم اول زندگی بده هاااا +😑😑😑 فاطمه: چی میگید شما ها ؟هی پچ پچ میکنید زشته جلو مهسا😬 _اوکی دیگه ادامه نمیدیم🤷‍♂ +من که از همون اولشم خواستار پایان بودم😑 فاطمه:😂 _در همه حال بازم یک دلقک بازی درمیاریااا😂 +بله دیگهههه من دلقکم شماها عم تماشاچی باید به من بخندید😃 فاطمه:😂😁 _😂😐 ادامه دارد...🌱 نویسنده: N.Z پ.ن: مهسا چقدر ساکته...
📟 از زبون رسیدیم روسیه. هوا اینجا خیلی سرده.معلومه کارن هم خیلی سردشه. فکر کنم مجبور بشیم اینجا هم کاپشن بخریم. _عه هارپر این هتله خیلی خوبه بریم اینجا؟ +پنج ستارس دیگه؟ _اره +اوکی پس بریم. ...(۱ساعت بعد)... +کارن چقدر چسبید این دوش. توهم برو یک دوش بگیر. _باشه. +از اسلحه خوشت میاد؟ _نه...اما جالبه. مخصوصا اسلحه تو +هع... پرونده رو خوندم. چند دقیقه دیگه که اقا آرمین اومد باید ارائش بدم😁 سهیل: شیوا؟ +جانم؟ سهیل: چه تنبیهی برای خودت در نظر گرفتی؟ +۲ شب شیفت وایسم. سهیل: اوخی🙂 (دنگ دنگ دنگ) +عه سهیل عزیزه سهیل: عزیز کیه؟ +مامانبزرگ پدریم.مامان حسین😁 سهیل: اهان جواب بده. +احتمالا دیده حسین برنمیداره نگران شده😁...... +عه الو عزیز جون؟ عزیز: سلام مادر خوبی؟ +ممنون عزیز شما خوبی؟ عزیز: اره مادر...فدات بشم از حسین و فاطمه خبر نداری؟ مامانت دلنگرانه. +حسین و فاطمه رفتن ماموریت. عزیز: کجا؟ +روسیه عزیز: خاک عالم چرا به ما نگفتن😰 +دیگه مجبور بودن سریع برن. آرمین: سلام...بقیه کجان؟ +عه عزیزمن بعدا بهت زنگ میزنم....سلام اقا. سهیل: اقا الان میگم بیان بالا. اقا ارمین اومد کنارم...با لحن اروم ازم پرسید آرمین: تنبیه برای خودتون در نظر گرفتید؟ +۲ شب شیفت آرمین: اهان خوبه. ادامه دارد...🌱 نويسنده: N.Z پ.ن: از اسلحه خوشم نمیاد اما جالبه...
منتظر نظراتتون هستم🤍🤌 https://daigo.ir/pm/wugn5G
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی این لینک جواب سوالاتم رو بدید🤍 🤍حتما حتما حتما🤍 https://daigo.ir/pm/H8IOgY ۱.رمان بعدی درباره گاندو ۳ باشه؟ ۲.رمان بعدی چه زمانی شروع بشه؟ ۳.شخصیت اصلی رمان بعدی (گاندو ۳) چه کسی باشه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستام🥲
یک مژده براتون دارم🥰