دوستان و همراهان عزیز سلام😊🙌
باسرچ #هشتگ های زیر به مطالب کانال راحت تر دسترسی پیدا کنید.
🗣 #معرفی_کتاب
📚کتاب های بزرگسال:
#لبخند_مسیح
#علی_از_زبان_علی
#برای_مهمانی_خدا_آماده_شویم
#تاب_طناب_دار
#امیر_من
#امام_من
#مادر
#کشتی_پهلو_گرفته
#وآنکه_دیرتر_آمد
#عزیز
#تمنا
#تمنای_وصال
#فریادرس
#ناقوس_ها_به_صدا_درمی_آیند
#زنان_عنکبوتی
#در_جستجوی_ثریا
#لحظه_های_انقلاب
#حاء_سین_نون
#جرعه_های_سلامتی
#نفوذ_در_موساد
#خون_دلی_که_لعل_شد
#مجموعه_من_دیگر_ما
#ریشه_ها
#من_زندگی_موسیقی
#مرد_رویاها
#سیدمحمدحسینیبهشتی
#اقیانوس_مشرق
#دوران_طلایی_تربیت
#عبدالمهدی
#بفرمایید_بهشت
#بازگشت
#تاریخ_مستطاب_آمریکا
#خادم_ارباب_کیست
#مهاجر_سرزمین_آفتاب
#بگو_راوی_بخواند
#کاش_برگردی
#رحمت_واسعه
#موکب_آمستردام
#الی_الحبیب
#وقتی_دلی
#امام_رئوف
#دو_قدم_تا_صبح
#همنام_گلهای_بهاری
#عشق_و_دیگر_هیچ
#رویای_یک_دیدار
#من_نه_ما
#نفوذ_در_ایران
#اپلای
#راز_انگشتر
#موسای_عیسی
#حاج_قاسم
#چهل_تدبیر
🧑🏻👩🏻 #نوجوان
#اعترافات_غلامان
#جستجوگران_شمشیر_عدالت
#پرنیان
#آن_مرد_با_باران_میآید
#هیچکس_به_من_نگفت
#یک_دقیقه_سکوت
#زایو
#پایگاه_سری
#اصیل_آباد
#ماجراهای_پسر_سرکار_عبدی
#حرف_های_آبدار
#به_هم_رسیدن_در_میانسی
#وقتی_مژی_گم_شد
#سایه_ملخ
#ایرج_خسته_است
#باغ_کیانوش
#کلیله_و_دمنه
#پسران_دوزخ
#تَن_تَن_و_سَنباد
#مهمانی_باغ_سیب
#پسری_از_گوانتانامو
#بچه_مثبت_مدرسه
#بازگشت_پروفسور_زالزالک
#مسافر_کربلا
#برادر_من_تویی
#صوفی_و_چراغ_جادو
#مهربان_تر_از_مادر
#پیکار_سرنوشت
#رفاقت_به_سبک_تانک
#یک_شب_رویا_یک_شب_کابوس
#گل_آخر_دقیقه_نود
#غریبه_ها
#امیرحسین_و_چراغ_جادو
#بچه_های_سنگان
#نرگس
#تو_را_خانه_ای_هست
#زمانی_برای_بزرگ_شدن
#نگهبان_قوچ_های_وحشی
#بنین
#مترسک_مزرعه_آتشین
#پسران_جزیره
#یتیمان_کوفه_بر_شانه_آفتاب
👧🏻👦🏻 #کودک
#معرفی_کتاب_کودک
#گردنبند_عجیب
#ما_فرشته_ها
#دوست_عزیزم_خدا
#باغ_گل_امام_علی
#خاطرات_خدا
#مسواک_میثم
#ترانه_های_نی_نی_وُولکی
#تو_جیرجیرکی
#دنیای_دیدنی
#ماجرای_سیب_قرمز
#این_همه_هدیه_از_خداست
#پیامبر_و_قصه_هایش
#زیر_زمین_بازی
#عروسک_کج_و_کوله
#غدیر
#بال_های_فرشته
#من_امام_حسین_را_دوست_دارم
#شهید_حججی_و_دو_آرزو
#محمد_مثل_گل_بود
#من_امام_رضا_را_دوست_دارم
#خورشید_در_زمین
#نادانی_دشمن_ماست
#آرزوی_دیدار
#حسنی_میره_به_شهر_قم
#مژده_ی_گل
#تنبلی_را_خط_بزن
#نگاه_با_محبت
#خدا_همیشه_با_ماست
#امام_زمان_و_من
♨️ #نقد_کتاب
3⃣ #سه_شنبه_های_نقدکتاب
✅ #توصیه_میکنیم_حتما_بخونید
#زایو
#تاب_طناب_دار
#نان_و_گلسرخ
#کمی_دیرتر
#پنجشنبه_فیروزهای
#داستان_دو_شهر
#بوسه_فرشته_ها
#امپراطور_عشق
#او_سلمان_شد
#فریب
#وقتی_دلی
#فتح_خون
#غنیمت
#رویای_نیمه_شب
#رعنا
#وقت_بودن
#هندوی_شیدا
#اسماعیل
#گرگ_سالی
#آقای_سلیمان_میشود_من_بخوابم
#تکفیری
#طوفان_دیگری_در_راه_است
❌ #بخونی_وقتتو_تلف_کردی
#صد_سال_تنهایی
#شوهر_آهو_خانم
#عقاید_یک_دلقک
#حجرهی_پریا
#ملت_عشق
#تب_مژگان
#چشم_هایش
#مونالیزای_منتشر
#همه_نوکرها
#سه_دختر_حوا
#احضاریه
#جای_خالی_سلوچ
#بیگانه
#آبنبات_هل_دار
#آخرین_پدرخوانده
#ارتداد
#دال
#بیشعوری
#قهوه_ی_سرد_آقای_نویسنده
#سمفونی_مردگان
#بادبادک_باز
#شب_ممکن
💽 #معرفی_سی_دی
#بعدازظهر
#آخرین_پرواز_کرکس
#عابدان_کهنز
#پرزیدنت_آکتور_سینما
#ارباب_رخنهها
#آرایش_غلیظ
#فروشنده
#پدر_خوانده
#شورش_در_شهر
#بیشتر_از_مادرم
#خیرالنساء
#داد
#نخل_های_بی_سر
#قائم_مقام
#اصول_عقاید
#فانوس_شب
#ایران_سرافراز
#روشنا
#غدیر_۱۴+۱
#تنها_مسیر
#یاران_انقلابی_امام_زمان
#فرزندان_آفتاب
#توقف_ممنوع
☺️ #انگیزشی
📩 #ارسالی_از_بر_و_بچ
📖 #معرفی_کتاب
📕 #مترسک_مزرعه_آتشین
🔖 #نوجوان
🌀 #نوجوان_رمان
📚 اگر دلت میخواهد نوجوانی متفاوتی داشته باشی🤩، از همه دوستانت سر شوی و همه حسرت تورا بخورند🤓
از توسری خوردن بیرون بیایی وبرای خودت آقایی کنی😎
دست از سر این کتاب برندار...
📝خلاصه:
داستان بچههای یک محله است که بینشان اتفاقاتی میافتد و قهرمان داستان پسر 15 سالهای که درگیریها و خواستهها و قلدریها و شیطنتهای خاصی دارد. ترسها و مبارزهها و تو سری خوردنها و دعواها، قد علَم کردنها و سرآخر دور شدن از خانواده و بسیجی سمج و تخسی که در جبهه به زور خودش را جا میدهد و کل خلقش عوض میشود.
📲 @ganjekaghazi
گنج کاغذی
📖 #معرفی_کتاب 📕 #مترسک_مزرعه_آتشین 🔖 #نوجوان 🌀 #نوجوان_رمان 📚 اگر دلت میخواهد نوجوانی متفاوتی داشت
📖 #مترسک_مزرعه_آتشین
😉 #نوجوان
✂️برشی از کتاب:
هنوز از پیچ کوچه نگذشته ام که گلولهی برفی میخورد پس گردنم .برق از چشمانم میپرد کیفم را در پنجه میفشارم و میگویم : مگه مرض داری دیوونه؟
غلام چشم میدراند.
- مث این که تنت میخاره غلام.
- ی ی ی ...چه غلطا! نکنه تو میخوای تنمو بخارونی؟
- آره من.
- باشه پس بریم پشت خط اینجا مردم سوامون میکنن.
به پشت خط میرسیم .ناگهان لگد محکمی به کمرم میخورد و با کله توی برف می افتم .کیفم را میاندازم و زودی بلند میشوم . به غلام حمله میکنم .کمرش را میگیرم و با آخرین توان بلندش میکنم ومیکوبمش زمین . غلام به موهایم چنگ میزند و با مشت به صورتم میکوبد. چند مشت به پک و پهلویش میزنم . میزندم زمین و مهلت بلند شدن نمیدهد. مینشیند روی سینه ام و چپ و راست مشت میکوبد به سر وصورتم .دستم به تکه سنگی میگیرد .محکم به زانویش میکوبم . از درد نعره میکشد. می افتد کنار .جوی خون از دهان و دماغم شره میرود.
خون را که میبینم دیوانه میشوم...
بعثیه شنیده بود ایرانیا آیه وجعلنا میخونن از چشم دشمن ایمن می مونن رفت و به سختی اون آیه رو حفظ کرد .چند روز بعد یک تانک ایرانی به بعثیه حمله کرد بعثی زرنگی کرد آیه وجعلنا رو خوند تا راننده تانک کور بشه. قدرت خدا همین طوری شد و راننده ایرانی اونو ندید و زیرش کرد.
📲 @ganjekaghazi