گاندو
.
🔻این صرفا یک #تحلیل است!
🔹️ایران از ابتدا برای حمایت از دولت اسد شروطی داشت و همچنان هم دارد؛ اما به نظر میرسد بشار اسد با گذشت زمان، وقتی خطر را تا حدودی دور دید بخش های مهمی از آن شروط را به فراموشی سپرد.
🔹️ایران اما پس از اثبات برادری خود با تقدیم خیل بزرگی از شهدا در پاسخ به حمایت سوریه از ایران در جنگ تحمیلی، انتظار دارد اسد به درخواست هایش توجه کند. اسد اما چون شروط ایران که مهمترینش تن دادن به مردم سالاری است را نمیپذیرد، اکنون نمیتواند از ایران بخواهد به کمکش بیاید. اینکه عراقچی میگوید منتظر درخواست رسمی سوریه هستیم و سوریه هنوز هم دست دست میکند (چون نمیخواهد به نظام دموکراتیک تن بدهد) را میشود در این راستا ارزیابی کرد.
🔹️ایران اما سالها خار در چشم و استخوان در گلو پای این نقض عهد آقای اسد ایستاد، چون میدید اگر تن به مردم سالاری نداده، حداقل در حفظ کمربند محور مقاومت و حمایت از حزب الله با ایران همکاری داشته است. اما وقتی اسد در جریان جنگ حزب الله و اسرائیل [حالا از ترس جان یا هر دلیل دیگری] همکاری خود را قطع میکند و باعث تحمیل آتش بس به حزب الله میشود، این اسد دیگر ارزش حمایت بیشتر را ندارد و شاید فکر میکند با دل خوش کردن به وعده های کشورهایی مثل امارات و دوری جستن از ایران آینده بهتری را برای خود رقم بزند.
🔹️از طرفی اسد نه توان دیکتاتورهایی مثل بن سلمان و سیسی را دارد که بتواند با تحمیل قدرت، کشورش را یکپارچه نگه دارد، و نه تن به مردم سالاری میدهد؛ لذا با این تفاصیل حمایت ایران از قضیه سوریه هیچ دردی را نه برای مردم زجر کشیده آن کشور و نه برای محور مقاومت دوا نمیکند و این استخوان معلوم نیست تا کی باید لای زخم بماند. در واقع ایران از اسد فراتر از انتظارات حمایت کرد، لیکن ایشان همچنان نمیخواهد یک سری چیزها را بپذیرد و بیش از ایران به روسیه دل خوش کرده است. نمیشود حکومتش را ایران نگه دارد ولی بیشتر منافعش را نابرابر در اختیار روس ها قرار دهد.
🔸️با توضیحاتی که در بالا ذکر شد، اکنون چند پرسش ذهن مردم را به خود مشغول کرده است از جمله اینکه:
🔹️آیا اسد بر اساس وعده های برخی کشورهای عربی که میگفتند ایران را رها کن تا از تو حمایت کنیم، این تصمیم اشتباه را گرفته است، یا تهدید اسرائیل مبنی بر ترور وی سبب چنین وضعیتی شده است؟
🔹️آیا اساسا کشورهایی مانند امارات و سعودی اکنون میتوانند اسد را در قدرت نگه دارند؟
🔹️آیا مسکو میتواند کار را برای دمشق به خوبیِ ایران در آورد و بشار اسد را در قدرت نگه دارد؟
🔹️آیا اسد تسلیم شده و حکومت را در ازای امنیت خود و خانواده اش معامله کرده است؟
🔹️آیا اسد که نمیخواهد دموکراسی را بپذیرد به این نتیجه رسیده که دیگی که برای او نمیجوشد میخواهد سر سگ در آن بجوشد؟!
🔹️آیا بین ترکیه و ایران و بعضی قدرتها هماهنگی هایی وجود دارد؟
🔸️به هر حال هرچه هست مقصر جمهوری اسلامی نیست، و اسد اگر به پشتیبانی از محور مقاومت نه نگوید و حمایت از حزب الله را تعطیل ننماید، شاید همین حالا هم ایران به کمک او برود، اما اگر قرار نیست هماهنگ باشد، جمهوری اسلامی مجبور است تمام شروط قبلی اش مانند تن دادن به دموکراسی را باز روی میز بگذارد. لذا اینکه بعضی دوستان میگویند باید برویم در سوریه بجنگیم تا تروریست ها پیشروی نکنند و راه حزب الله بسته نشود از اساس میتواند اشتباه باشد وقتی آقای اسد خود با کمک رسانی به حزب الله به هر دلیلی مخالف باشد!
🔸️ایران کشور ضعیفی نیست، و خواهید دید اگر این جماعت مهاجم هم بر کل سوریه مسلط شوند در نهایت مجبورند با ایران مذاکره و معامله کنند.
✍🏻دکتر عبدالرحیم انصاری
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲💭
استوری همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی در پاسخ به جسارت به ساحت رزمندگان اسلام
خانم محبوبه بلباسی نوشت:
تیکه انداختن سایبری های تازه انقلابی به فرماندهان و سران سپاه که ۱۵ سال توی سوریه به دور از زن بچه و وطن مجاهدت کردند و خون خودشون و عزیزترین رفیقاشون اونجا ریخته شده و امروز به هر دلیلی مجبور به سکوتند و استخوان در گلو دارند، کمتر از حرامی هایی که خاک سوریه رو نشونه گرفتن نیست.
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
🔻یک پدر و پسر به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شدند
🔹شبکه ۱۲ اسرائیل در گزارشی مدعی شد: سرویس امنیت داخلی (شینبت) و پلیس اسرائیل از بازداشت یک پدر و پسر در روستای مسعده در جولان به اتهام جاسوسی برای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر دادند.
🔹تحریر صفدی، ۲۱ ساله و دانشجوی مهندسی نرمافزار و پدرش بسام صفدی، متهم به جمعآوری اطلاعات و تهیه عکس درباره فعالیتهای ارتش اسرائیل در منطقه شدهاند.
🔹این رسانه صهیونیستی مدعی شد: این اطلاعات برای فردی به نام حسام زیدان که خبرنگار مقیم دمشق و از افراد مرتبط با نیروی قدس سپاه پاسداران معرفی شده، فرستاده شده است.
#جاسوسی
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
گاندو
قسمت ۳۹/ در همین زمان، دوست محسن با پیام تماس گرفت: «سلام، جناب علوی، میخواستم ببینم چه زمانی فرص
قسمت ۴۰/
نوال، که سعی میکرد نگرانیاش را پنهان کند، گفت:
«جدی میگی؟ خب من تو این مدت چی کار کنم؟»
پیام با لحنی حسابشده و آرام پاسخ داد:
«منم درگیر همین بودم. تهران میتونی باشی. تو الان هم رفیقهای رسانهای خوبی پیدا کردی، هم خانواده من هستن و حسابی هم عاشقت شدن. اگرم خانوادهتو میخوای ببینی، الان فرصت خوبیه یه سر بری پیششون.»
نوال با کمی مکث، در حالی که سعی داشت افکارش را منظم کند، گفت:
«میتونم تهران باشم. اتفاقاً مصاحبه پیادهنشده زیاد دارم. منتها تهران اگر باشم، بدون تو به مشکلات زیادی میخورم. از طرفی، من هنوز فارسی مسلط نیستم. بهتره این مدت برم پیش خانوادم. نمیدونم، شاید هم یه سر برم لبنان و مصاحبههای مربوط به حزب رو کاملتر کنم. الان نمیدونم...»
لحظه خداحافظی:
نوال و پیام آخرین کلماتشان را با یکدیگر رد و بدل کردند. در این لحظات، سکوتی سنگین میانشان جریان داشت، سکوتی که از هزاران کلمه پرمعناتر بود. نگاههایشان برای لحظهای طولانی در هم گره خورد؛ نگاهی که گویی هزاران راز پنهان را در خود داشت. سپس، پیام با نوال خداحافظی کرد. او عزم رفتن به بهانه دوره آموزشی داشت؛ هرچند در دلش چیزی بیشتر از یک خداحافظی کوتاه حس میشد. در نگاه نوال نیز چیزی سرد و مبهم موج میزد، گویی این وداع بخشی از یک سناریوی بزرگتر بود.
حرکت پیام:
پیام طبق هماهنگی قبلی، به محلی که رفیقِ محسن برایش تعیین کرده بود، رفت. این مکان، برای او دیگر فقط یک پناهگاه نبود؛ بلکه نقطهای بود که قرار بود نقش او را در این ماجرا تغییر دهد. از یک قهرمان سوزاندهشده در آتش عشق، به یک مهره خاموش در بازی پیچیدهای که هر لحظهاش پر از نقشههای حسابشده بود.
واکنش موساد:
همزمان، در آن سوی ماجرا، مسئول پرونده پیام در موساد، که هر لحظه از گزارشهای موفقیتآمیز نوال باخبر میشد، سرشار از غرور و رضایت بود. برای او، این عملیات شبیه به یک شاهکار بینقص بود. او حتی در خوابهایش نیز نمیدید که بتوان کسی را به قلب تهران فرستاد، مأموریتی بیولوژیک انجام داد و سپس، بدون کوچکترین علامت هشداردهندهای، او را از کشور خارج کرد. برای او، همهچیز درست همانطور که باید، پیش رفته بود.
حرکت نوال:
پس از چند روز ماندن در تهران، نوال در یک نقشه دقیق و حسابشده، ایران را ترک کرد. مسیر خروج او نیز بهدقت طراحی شده بود. ابتدا به لبنان رفت، اما حتی یک شب هم در این کشور نماند. همان شب، با پروازی مستقیم به اسپانیا منتقل شد. موساد با دقت فراوان، به او دستور داده بود که بهصورت مستقیم به اسپانیا نرود. آنها درصدی احتمال داده بودند که شاید عملیات لو رفته باشد. به همین دلیل، لازم بود نوال با واسطه به مقصد نهایی برسد تا هرگونه شک و تردید از بین برود.
در لبنان:
نوال در لبنان نقشی متفاوت بازی کرد. طبق دستور موساد، او خبر ورودش به این کشور را به چند تن از اعضای حزب اطلاع داد. آنها که نوال را یک خبرنگار وفادار به مقاومت میدانستند، تصور کردند که برای تهیه گزارشهای مستند و اطلاعرسانی به لبنان آمده است. این نقشه، تصویر حضور او را در لبنان طبیعی و باورپذیر جلوه میداد، در حالی که واقعیت، کاملاً چیز دیگری بود.
اطلاعرسانی به پیام:
از سوی دیگر، مسئول پرونده نوال در دستگاه اطلاعاتی ایران، پس از اطمینان از خروج او، این خبر را به پیام رساند. پیام، با شنیدن خبر خروج نوال، لحظهای در سکوت فرو رفت. ذهنش پر از سوالات بیپاسخ و احتمالات خطرناک بود. او هنوز درگیر افکارش بود که رفیق محسن وارد شد و توصیهای جدی به او کرد:
«آقا پیام، بهتره این مدت رو در یکی از مراکز رفاهی نیروهای مسلح در مشهد باشی. اینجا جای امنیه و کسی نمیتونه ارتباطی باهات برقرار کنه.»
توصیههای امنیتی:
پیام که کمی متعجب شده بود، پرسید:
«یعنی نمیتونم برم تهران؟»
رفیق محسن با لحنی دوستانه گفت:
«آقا پیام، نمیتونم نداریم! شما هر کاری دوست داری میتونی انجام بدی. ما هم اینجاییم تا کنارت باشیم. اما یه درصد احتمال بده موساد هنوز در حال رصدت باشه. اگر بفهمن تو تهران موندی، متوجه میشن که عملیات لو رفته. اون وقت نهتنها پرونده تو، بلکه اون عملیاتی که یک نفر نزدیک بود توش شهید بشه (محسن) هم لو میره!»
پیام که حالا اهمیت موقعیتش را بیشتر درک کرده بود، با لحنی آرام گفت:
«خیالت راحت، من مشهد میمونم. فقط میتونم از مرکز رفاهی برم بیرون؟»
محسن با دقت و جدیت پاسخ داد:
«شرایط حساسه، آقا پیام. موساد ممکنه هر سناریویی رو برای این مرحله طراحی کنه. به همین دلیل، پیشنهاد میکنم ترددت رو محدودتر کنی. اگر هم میخوای جایی بری، حتماً به ما اطلاع بده تا هماهنگیهای لازم رو انجام بدیم.»
ادامه دارد...
.
#آخرین_پرونده
.