eitaa logo
غزه آری کربلا گشته
124 دنبال‌کننده
97 عکس
202 ویدیو
0 فایل
🇵🇸 راه قدس‌ از کربلای غزه واگشته‌ #خبر #نگاره #غزه 📎 @fatherevayat سرای هنر و اندیشه(سُها)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سختی هست، درد هست، و شرایطی دشوار و غیر قابل کتمان! اما روایت آنجا زیبا می‌شود که عسر مع الیسر، باهم روایت شود. سختی را به انظارش بنشینی و شرحش دهی، به تصویر کشی و در وصفش بسوزی و قلمی بر وصف آن زنی، از روایت فتحی دیگر! و در همان سختی اوج عشقی را بیابی و شیرینی‌ دربطنش را که درکش میکنی تمنایش کنی! بکوشی تا خودی را در آن واقعه بیابی تا که پیدا شوی؛ باز ببینی یُسری که همراه آن عسر است و ریشه‌اش تنها عشق است. ریشه اش نظر به کربلایی است که حسین در آن حاضر است و غزه نیز دعوت اورا لبیک گفته؛ حقی را می‌یابی که غزه به زیبایی برترینِ آن را یافت و در آن نیز مستقر شد و جان تو تمنای وصال به آن را در درونت فریاد می‌زند. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. تاثر رهبر انقلاب از مشاهده مظلومیت کودکان غزه که در حال قرائت قرآن بودند اولین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.. غزه ی عزیزم! فراموشی؟محال است.آنقدر که میدانم اگر روزی به نامت،به خون هایی که بر زمینت جاری شد و به بلندای ساحل دریایت بنگرم و نیابم آنچه را که وقتی از سوز دل با تو همراه میشدم میجستم،آنگاه در میبام که خودم را گم کرده ام.شاید گفتنی نباشد اما هرگاه احساس میکنم وجودم در تکه سایه ای در شبی پنهان شده به نامت نگاه میکنم.در ساحلت قدم میزنم و خرابه ها را با صدای پس زمینه ی بمباران ها تماشا می‌کنم.و خودم را می یابم.هرکس نداند تو خوب میدانی هر خبری میان تیتر های بی بر و روی زندگی ام باشد خاستگاهش خرابه های آتش گرفته ی تواند با شیون هایی که هیچ بوی حقارت نمی‌دهند.فراموشی؟هر گاه آنقدر در بیچارگی از یاد بردن نام خود فرو رفتیم که مکان خود را از کوچه های بن بست شده و گمنام پرسیدیم،آنگاه در مورد فراموشی تو هم فکر خواهیم کرد! 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. چند روزی هست که بخاری اتاقم را خاموش کردم از وقتی پتویم را شستم دیگه نمی تونم روی خودم بیندازم با اینکه سردمه نمی تونم از پتو استفاده کنم. بهتر بگم چند روزی هست که حرفهایی دختر بچه ی غزه ایی که می گفت: "هوا سرده، پتو برای گرم کردن نداریم، من می تونم نفسم را حبس کنم اما بچه های کوچولو نمی تونند نفس شون را حبس کنند تا گرم شوند. " مدام در گوشم زمزمه می شود. راستش نمی‌تونم مثل قبل راحت بخوابم مگه با حبس نفسم هم میشه گرم شد؟ امروز نفس من هم حبس شد وقتی شنیدم صهیونیست برای چندمین بار به بیمارستان شفا حمله کرده و دکتر و پرستار و بیمارها را ربوده، این را در کدام قانون نوشته اند.... آری انگار صهیونیست هیچ بویی از انسانیت استشمام نکرده است. در کدام قانون دنیا، بچه کشی هنر قلمداد می شود. موقع شنیدن اخبار در همین افکار غرق بودم که ناگهان ندایی چنین وجودم را گرفت خون این کودکان جریان پیدا می کند، می خروشد و نابودی صهیونیست را زودتر از آنچه تصور می کردیم، رقم می زند. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. از قدیم می گفتند : نان میخِ بدن است. از وقتی سفره ی اولین شب افطاریتان را دیدم و به دقت نگاه کردم و خبری از نان نبود این جمله تداعی شد. به راستی چطور می شود نان را پخت تا بشود در دهان گذارد و با طیب خاطر خورد. در همین لحظه صدای ضجه ی مادری گوش جانم را به سمت خود جلب می کند. فرزندانش برای آوردن آرد رفته بودند و آردی که به خون فرزندانش آغشته شده بود بدست مادر رسید و حال فقط نگاه گرفتن و گریستن و ضجه زدن، تنها بویی بود که از تنور خانه استشمام می شد. شنیده بودم با سبزی و علف بیابان گرسنگی خود را کمی التیام می دهید اما چنین عزتمندانه سر سفره افطار نشستن تان، حیرتی بود که وجودم را فرا گرفت. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ای غزه چه بر تو می گذرد و ما قبرستان نشین ها تا کی قرار است در قبرستان بنشینیم و نظاره گر باشیم آری در قبرستان آنقدر گرد و غبار ما را فرا گرفته که دیگر چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن وجود نداره. آه آیا امیدی هست تا نفخه ای از خون رنگین کودکان بر ما بدمد و دستهای کوچکشان در برخاستن ما را یاری رساند. آه آیا امیدی هست که از سوز دل مادران غزه، آتشی در وجودمان روشن شود و قلبهای یخ زده مان را به تپیدن دعوت کند. آه آیا امیدی هست که از اشک های پدران غزه، چشم های شیشه ای مان رمقی برای دیدن پیدا کند. آه آیا امیدی هست که از شدت گرسنگی و تشنگی غزه که به گیاهان بیابان پناه آورده اند، خشکی دست و پایمان به حرکت در آید و تا دیر نشده اقدام بهنگامی را به ظهور برساند. آه آیا امیدی هست که چون منی که به قبرستان نشینی عادت کرده ام روزنه ایی از امید، وجودم را فراگیرد و طی کردن مسیری که طولانی است و توشه اش اندک است را به منصه ظهور برساند. و آه..... 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. آری شنیده بودیم خوشا آنان که دائم در نمازند. غزه استعاره ایی از نماز را به ظهور رساند به دور از هر ریا و سُمعه ایی. خوابیدنت، بیدار شدنت، غذا پختنت، به دنبال هر کاری رفتنت، نماز است و مناجاتی که در چنین تاریخی به ظهور رسید. گویا به انتظار شهادت بودنی است که چادرت کفن اینگونه شهادتی است. غزه در خوف و رجاء خدای زنده ایی را ملاقات کرد و ما را از پرستیدن کهنه خدا هشدار می دهد. آری ما را دعوت به نماز خواندن کردید اما با زبانی که از رفتار و سکنات به ظهور است. آری زبان منحصر به گفتن واژه ها نیست که شاید زیبا باشد اما دلنشین نباشه انگار زبان شما سراسر دلنشینی است که اشک ناخودآگاه برگونه ها می غلتد و گرمیش از باطن داشتن چنین زبانی خبر می دهد. 🖋 🎥 ویدیوی مرتبط با متن 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «تلك قضية» ...حقیقتاً امروز نمی‌توانیم بدون توجه به آنچه در غزه می‌گذرد حضوری قابل پذیرش برای خود احساس کنیم. امید است خداوند بهترین تقدیرات برای مردم غزه و برای ما نسبت به مردم غزه مقدّر کند راهی بگشاید تا با تمام وجود در میدان مقابل با اوج ظلم حاضر شویم «ولو بلغ ما بلغ» ذیل تصمیمات حکیمانه ولیّ الهی این زمان یعنی حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌الله‌تعالی». چه اندازه از زندگی به دورند آنانی که جگرشان از ظلمی که بر مردم غزه می‌رود خون نمی‌باشد و چه اندازه از زندگی بهره‌مندند آنانی که جانشان در آتشی که مردم غزه را فراگرفته؛ می‌سوزد. اینجا ما در مقابل نهایت جنایت و ظلم، خود را می‌یابیم تا با عزمی تاریخی، جای خود را نسبت به همه جنایتکاران تاریخ روشن کنیم. حقیقتاً سخن همان سخنی است که آن شاعر فرمود: «به خدا می‌دویم تا غزه» @matalebevijeh @soha_sima
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. غزه آری کربلا گشته "لالایی" زمانی زیباترین آهنگ زندگی بود. اما انگار آهنگها هم تاریخ دارند و خودشان را در یک ایستگاه متوقف نمی کنند. اگر آهنگ، تاریخ دارد پس انسانی چون، من برای تاریخی دیدن خود چرا عزمی نمی کند؟! انگار همان طور که واژه ها عالَم دارند آهنگ ها هم عالَم دارند که اگر بتوانیم در عالَمش حاضر شویم به ساحت دیگری دعوت می شویم‌‌؛ گوش و چشم دیگری برای شنیدن و دیدن برایمان ظهور می کند. آری زمانی، لالایی برای خواباندن فرشته ی کوچکم و فرو بردنش در آغوش خواب بود. اما در غزه لالایی برای بیدار شدن ما خفتگان است که از شهادت فرشته هایی اینگونه زیبا و خردسال، بالی بگشایم و بندهای دست و پایم که سالهاست در خاک ریشه دوانده را رها کنم و آسمانی شدنم را با خون رنگین تو در آمیخته شدن با اشک هایم در یگانگی بیام. طلب و تمنایی رخ دهد و قرب به انسانِ کامل را در شبهای قدر چون شما بطلبیم. شمایی که شاید واژه انسان کامل را نشنیده بودید ولی با طلب به دور توهم، مشاهده اش کردید و به این گرمی در آغوشش آرام گرفتید و ما را به طلب چنین تمنایی متلاطم کردید. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. مادری واژه ایی که گوش نوازیش به هواداری بچه اش بود، از خواب و خوراک خودش می زد تا بچه در آرامش به سر ببرد. جوری عمل می کرد که آسایش بچه از همه جهت تامین شود و مادر یعنی حفظ بچه از خطرات اما چه شده که مادری در غزه رنگ دیگری به خود گرفته و فرزندانش را به وفای عهدی فرا می خواند و تنها بازماندگان را به سینه سپر کردن و مقاومت در برابر استکبار را تنها مسیرش می بیند. آری بسیار شنیده بودم مادری گم شده ی تاریخ است و این غزه است که در حال نشان دادن گم شده است. آری مادر، بچه را به عهدی فرا می خواند که راهی جز شهادت ندارد و اینگونه امتداد می یابد و راه برای گمشدگان چون چراغی فروزان روشن می کند اما برای چنین دعوتی گوش و چشمِ جان است که به استقبالش می رود و اینجاست که بهشت را به بها دهند نه به بهانه. 🎥 ویدیوی مرتبط با متن 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آه غزه زمانه، تو هم نتوانستی خنده ی کودکانه غزه را ببینی شعف کودکی که از هر طرف در محاصره بود؛ اما کنار پدر و مادر و خواهر و برادرش سرمایه ای بود که مانع دیدن نداشتن ها می شد. بازی با همسالانش نهایت آرزویش بود. آه غزه بعد از تو دیدن هر بچه ایی، خندیدنش، گریه کردنش، راه رفتنش و حتی خوابیدنش، آرام و قرارم را می گیرد. آری این تویی که وسعت یافته ایی، انگار در لبخند و گریه کردن همه بچه ها جریان پیدا کرده ای آخر کدام کار بچه های اطرافم را ببینم و یاد تو نیفتم بغض کردنش را بازی کردنش را با چشم های قشنگ درخواست کردنش را غزه بگو که بعد از تو لبخند هر بچه ایی، انگار آئینه ای است که به تو می نگرم آرام و قرار ندارم انگار مرا به عهدی فرا می‌خوانی و زبانی برایم می گشایی که تو را برای بچه ام بازگو کنم. آه غزه چقدر زود کودکانت بزرگ شدند و آماده وفای به عهد گشتند، چقدر زود انگار چون نسیم آمدی تا ما غفلت زدگان را از خواب بیدار کنی مایی که به قرآن خواندن، نماز خواندن و روزه گرفتن و... دلخوش شده بودیم غافل از اینکه قرآن را تو خواندی، نماز را تو خواندی و روزه را تو گرفتی قبل از اینکه به تکلیف برسی و تکلیف همه را روشن کردی و اینجاست که دیگر توجیه ها رنگ باخته و اتمام حجتها رخ داد. آه غزه 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. غزه یعنی امید چه زیباست که در دل همه ی این ویرانی ها، بی خانمان نیستی. در تاریخی به سر می بریم که شاعران بی وطن شدند و از بی وطنی تک به تک ما خبر دادند و اینگونه شد که چنان در دام نیهیلیسم گرفتار شدیم که نه به عنوان عارضه بلکه تاریخ مان نیست انگاری را رقم زد. حال در دل چنین آشفته بازاری از نقطه ایی که در نگاه حسابگرانه ی ما هیچ روزنه ای از امید تا سالیان سال بر نمی تابد. در تحیری چنین فرو می روی و حیات و زندگی را تنها در همین نقطه با تمام وجودت استشمام می کنی. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ▫️وداع عروس اسماعیل هنیه با همسر شهیدش حازم هنیه و دختران شهیدش آمال و‌ مونا آری شما زنده اید و ما مرده ایم. آری ما به شما نیاز داریم. بارها شنیده بودم که حضرت آقا "حفظه الله" متذکر شدند که امام خمینی "رضوان الله علیه" زن را برای ما معنا کردند. به راستی امام خمینی "رضوان الله " در زن چه عظمتی دیدند که اینگونه توصیفش کردند و ما همچنان متحیر مانده ایم. خطابه ی مادر شهید و همسر شهید، واژه هایی نیستند که با کنار هم قرار دادنش جملات را تشکیل دهد بلکه شاعرانگی زن است که در جملاتش به ظهور می رسد و تلقین دادنی که ما خفته گان را با تکانه هایش از خواب به بیداری دعوت می کند و به استقامتی فرا می خواند که امتدادش جز به شهادت رقم نمی خورد. شهادتی این چنین مبارک که تاج بندگی در بهشت چشم انتظارت بود. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
‌ ‌سرشارم از جوانی هرچند پیر دهرم... چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم «...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل...» 🎥 سرشارم از جوانی... 🔸 لینک با کیفیت این در آپارات https://aparat.com/v/RYKXn @soha_sima
52.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌ «...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل...» 🎥 سرشارم از جوانی 🔸 لینک با کیفیت این در آپارات https://aparat.com/v/RYKXn @soha_sima
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آری در حقیقت تو شیعه ای که با قلبت راه پیدا کردی و از انتزاعات عقل رهایی یافتی آری تو شیعه ای که به دور از یدک کشیدن شیعه ی شناسنامه ایی، دل به دریا زدی و خودت را به امواج سپردی به گونه ایی که زنگار،نه گردو غبار، نه نمی‌دانم چگونه بگویم که در چنین تلاطمی چه چیزی را با چشم دل دیدی، با گو‌ش شنیدی، که اینگونه با شجاعت و به دور از هر واهمه ایی به زبان جاری می کنی. خدا ایران را یاری کند بگذار تا بگویم خدا خودت را به چه زیبایی یاری کرد که به ما توان ایستادن آموختی زنگاری که چند صباحی چشم و گوش قلبمان را فراگرفته بود، زدودی. مرحبا بر تو ای غزه که جان دوباره به قبرستان نشینانی دادی 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. زبان باز کن که عجیب مشتاق شنیدنم اصلا باور نمی کردم یک زمان جارو کردنت، اینگونه شاعرانه سخن بگوید. آری بگو انگار عالَمی چشم انتظار، شنیدنت، گوشها را صیقل داده است. بهتر بگویم گوش هایمان را صیقل دادی که اینگونه در چشم انتظاری به سر می بریم. چقدر حرکاتت، دعوت به شنیدن می کند. به راستی زمانش رسیده که چشم ها را بشوییم و جور دیگر بنگریم؟ انسان، چشمِ خداست که دیر زمانی است، فرسنگها از جایگاهش فاصله گرفته و این دست توست که توان یافته، زنگار قلبم و غبار چشم هایمان را بشوید. گرمای دستهایت و محبت چشمانت را طالبم 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. آری در 30 سال پیش حقیقتت را نشان دادی که از سنگی در دست پسر بچه ایی آنقدر می ترسی که گلوله ی مستقیم را در ازای سنگ، به پسر بچه شلیک می کنی بچه ایی که هیچ پناهی ندارد را غریبانه به شهادت می رسانی. چقدر در خواب غفلت بودیم که آن حقیقت را، شاید به خطا یا سر زدن اشتباه تعبیر کردیم و گذشتیم اما خون آن بچه، چقدر جریان یافت به گونه ایی که به خون شهیدان غزه متصل شد و این چنین خواب را از چشمان بشریت ربود، که در مرکز علمی حامیانش، نخبگانی که برای سیاستمداری انتخاب می ‌شوند، نتوانستند بی تفاوت باشند زمانی برافراشتن پرچمت در کشور خودت، جرم بود حال پرچم و چفیه ات نماد انسانیت، حریت و افتخار شده است. چقدر زیبا ایستادی و به زمان ایستادن مان نگریستی توان دادی تا بایستم و قوت قلبی که نهراسیم. 🖋 _قراری 🇵🇸 @gaze_karbala
. به راستی خودت را کجا تصور کرده ایی که زیر بار هیچ قانونی نمی روی حتی قوانین بین الملل چه جور بذر افشانی کردی که کودکانت هم رفتاری چون خودت داری آقایی را از کجا و یا کدام سند مُهر خورده در دست داری که اینگونه اباحه گری می کنی. اگر گوش داری بشنو فواره وقتی به اوج می‌رسد اول سقوطش است این صدق خبری است که از محو شدنت برایمان حکایت کرد. بله خبری در راه است. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. مرحبا بر تو مادر غزه چگونه لحظات شیردادن به بچه هایت را پشت سر گذاشتی که با نبودنت شیرزنانی شدند در اوج کودکی شان، بهتر بگویم با نبودنت، بودنت را به این شکوه و زیبایی رقم زدی زمانی که باید عروسک دست بگیرند و با شیرین زبانیشان در دلها جا باز کنند پرچمی را در مقابل رذل ترین موجود روی زمین بر می افراشند و با دستانی که پیروزی را به رخ دشمن می کشد ثانیه های آخر زندگی‌شان را با شهادت رقم می زنند. مرحبا بر تو مادر غزه شیرت گوارای وجودشان همیشه پشت صحنه ها در خلوص خاصی قدم می نهند نمی‌دانم کدام شیر مردی چنین لحظاتی را شکار کرد و انسانیت را بار دیگر به گوش جانمان متذکر شد. چقدر لحظات غزه به زیبایی سپری می شود که از دست دادن آنی از آن چه بسا خسارتی برای انسانیت تک به تک مان به دنبال داشته باشد. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هشتک حرف‌ها دارد.... ما در موکب «تکیه اربعینی‌ها» انتظار زائران را می‌کشیدیم که پذیرایی کنیم و گرد خستگی از تنشان به در کنیم و یاشاید آنها خستگیِ روزمرگی‌هامان را به‌در کنند و مشّایه‌ای که طی کرده‌اند را ما هم با جانمان طی کنیم و نظر کنیم خودمان را در زائرانی که مهمانشان بودیم ، آری آنها میزبان بودند و ما نشسته بودیم که چه برایمان می‌آورند. انگار آیه‌ی «کُل یومٍ هوَ فی شأن» را می‌توان برای اربعین و همه‌ی مواکبش هم گفت، ما سال قبل نمی‌دانستیم که طوفانی در راه است و بناست گنبد قدسی به جای خیمه‌ی سالهای قبل این میان باشد و بشود محل صلاة زائران اربعینی حسین(ع) که حرفشان با زائران دیگر در طول سال فرق دارد که «أبَد وَاللّه ما نَنسی حُسِینٰا» را می‌شنوی ازشان و چه غروری داشتند که زیر این گنبد نماز می‌خواندند که انگار «سَنُصَلی فی القُدس» برایشان محقق شده بود و دلشان راضی بود که راهی که رفتند حالا به سرانجام رسید که «راه قدس از کربلا می‌گذرد» و این غزّه است که امروز همان کربلا گشته و روزِعاشورایی که به قول آقاسید مرتضی‌آوینی هنوز به شب نرسیده، به پایان خویش نزدیک می‌شود که تا ظلم هست مبارزه هست و ما هستیم پای مردمانی که رگِ حیات این تاریخ را در دست گرفته‌اند و همه جهان خیره خیره به سمتشان می‌روند و آنانند وارثان... «وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» 📌 @nanetazeh 🇵🇸 @gaze_karbala
هدایت شده از لَعلنَا
«غزه در انتظار کربلا» و «کربلا در انتظار غزه» شاید این مرتبه پنجم یا ششم باشد که می خواهم از غزه و کربلا و اربعین امسال بنویسم. البته هر بار هم چیزهایی نوشته ام اما به جایی که می رسید از خودم پرسیدم که چه؟ قبلا نوشتن حقیقتا برایم تفکر و آزمایش بود. یعنی آنچه را بودم با نوشتن عیان می کردم. اما الان حس و حال آزمایش را هم ندارم. اگر الان دوباره درباره غزه و اربعین می نویسم فقط یک دلیل دارد و آن هم تفصیل یادداشت کوتاه قبلی ام بوده که در حال و هوای قبه قدس موکب اوزونبلاغ نوشتم. دوستی آن نوشته را زاییده تعلقات تشکیلاتی ام دانسته بود. رفیق شفیق دیگری گفته بود تو برای فرار از نیهیلیسم این حرف ها را نوشته ای. قصد ندارم به این حرف ها جواب دهم. می نویسم تا شاید بتوانم مخاطب را در حال و هوای خودم شریک گردانم. من از حال و هوای خودم وقتی زیر آن قبه می نشستم گفتم. و البته که نمی خواهم و نمی توانم آن را مأمن و وثاقی برای فرار از پوچی و روزمرگی قرار دهم. چون همان موقع که در این حس و حال بودم یک وجه تردید قوی هم در ذهنم جولان می داد. القصه که حتی به بعضی از دوستان هم گفتم : «دعا زیر این قبه هم مستجاب است». این جمله را بدعت نپندارند. نمیخاستم در مقابل قبه امام حسین علیه السلام چیزی علم کنم. من این قبه را در افق کربلا می‌دیدم. اصلا موکب انتظار زائرین کربلا مگر می تواند در افق کربلا نباشد؟ شاید جور دیگری هم بتوان گفت : من کربلا را در افق غزه می بینم. اگر کربلا سرچشمه حیات است، غیر از غزه در کجای دنیا می توان ردپای حیات را جستجو کرد. به قول سید رسول فاطمی : تمام عالم ویران است و غزه آباد. البته آن جمله امام همچنان پابرجاست که فرمود: "راه قدس از کربلا می گذرد". چون تا کربلایی نشویم راهی به رهایی از اسرائیل نخواهیم داشت. غزه در انتظار کربلاست. غزه در انتظار کربلایی هاست. آری من در آن موکب و در زیر آن قبه به انتظار کربلایی بودم تا مرا از اسرائیل آزاد کند. در انتظار کربلایی هایی نشسته بودم تا در برق چشمانشان رهایی خودمان و غزه را از شر اسرائیل ببینم. در حقیقت در انتظار خودی بودم که از آن کربلا بازگشته است. اینها تحلیل های اتوکشیده ذهنی نیست. اینها آرزوها و تمناهای من است و مگر نفرموده اند : «اَلشِّيعَةُ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ» این وعده حاج قاسم است که : «قدس امکان ندارد آزاد شود جز با پرچم داری شیعه» . او که نمی خواست در ساز کوک شده اختلاف شیعه و سنی بدمد و به اصطلاح تشیع را باد کند. او از حقیقتی در شیعه حرف می زند که در کربلا رخ نمایان تر کرد. همه این قصه ها به همان قبه بر میگشت. با این تفاصیل چگونه می توانستم در پیاده روی اربعین شرکت کنم؟ و آنها که رفتند آیا غزه را در کجا دیدند؟ در پرچم فلسطینی که زائرین به کوله و لباس خود چسبانده بودند؟ اربعین بعد از غزه با اربعین قبل از غزه تفاوت ها دارد. اتفاق عظیمی با غزه در عالم وجود افتاده است. به تعبیر آقا عظمت اسلام امروز در غزه هویداست. بزرگترین و بلندترین پرچم عظمت اسلام در غزه به اهتزاز در آمده است. اما ما دیگر توان درک «عظمت» و «عزت» را نداریم. عظمت فهمی خودش مقوله ایست عظیم. غزه در اوج قله عظمت است امروز و ما کجا و غزه کجا !؟ همه اینها حس و حال و انتظاری است اجمالی که در وجودم خلجان دارد و نمی دانم تا چند روز دیگر همچنان چنین حس و حالی داشته باشم یا نه. ولی احساسم این است که با غزه افق جدیدی می تواند در فهم ما از دین گشوده شود و در فهم و نسبت مان با کربلا نیز. اگر چنین حال انتظاری در ما بوجود آمده باشد چگونه می توانیم همچون سال های قبل به مشایه اربعین برویم؟ واقعا حضوری حس می کنیم؟ من فکر می کنم اگر به این مسأله التفاتی نداشته باشیم دوباره گرفتار مناسک می شویم. و این هم زاییده نیهیلیسم عمیق و ضخیمی است که زمان و زمانه ما را در بر گرفته است. آری از نیهیلیسم راه گریزی نیست. نیست انگاری یک رای و نظر نیست که بر ما عرضه شود تا مهر تایید بگیرد یا ردش کنیم و به سمت دیگر رویم. نیست انگاری یک تاریخ است. و ما و همه اعتقادات و مناسک مان در معرضش هستیم. از قضا من می خواستم گرفتاری خودم به نیهیلیسم را در ماجرای غزه و کربلا دریابم. و الا من اصلا در موضع نقد و تخطئه کربلا رفته ها نیستم. اصلا به من و ما چه ربطی دارد که دیگران چرا یا چگونه رفته اند؟ این نوشته ها هم شاید حکم دعوت داشته باشند وگرنه در خط به خط و کلمه به کلمه اش می توان خدشه کرد. دعوت به ناگفته هایی که خودم هم عاجز از بیانش هستم و الا دیگر ناگفتنی نبود. خلاصه که : «غزه در انتظار کربلا و کربلا در انتظار غزه نشسته است.»
. قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ آری از رحمت خدا نا امید نباشید او همه ی گناهان را می بخشد چه زیبا تلاوت کردی و به ما قبرستان نشین ها تذکر دادی که اگر در خروار از کثافات یا باتلاق رذائل غرق شده ایم و گمانمان این است که پستی ما مانع می شود که به قداست شما نزدیک شویم یا لحظاتی در خلوت برایت اشک بریزیم یکباره این توهم را با دریای بخشش، به سیلاب سپردن که اثری از آن در وجودم باقی نماند توانی دهد که ما امت مسلمان هستیم و دیگر فرق نمی کنه در چه آیینی عمر سپری کرده باشیم. آری انسانیت است که پرچم افراشته و با محبت همه را زیر چتری که گسترانده با کرامت راه می دهد. پس دست به زانو بگذار و یاعلی گونه برخیز حتی اگر شده با قطره ایی اشک در همراهیم.... 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به راستی چه چیزی در عالم در حال وقوع است آیا ما را توان دیدن، شنیدن و استقامت ورزیدن هست؟ چند صباحی بود تشیع را در آب و خاک خودمان یافته بودیم و دلخوش، که شکر خدا، علی مولای ماست. اما چه شد که این شکر، به روزمرگی رسید و در قالب جشن ها خلاصه بهتر بگویم تقلیل داده شد. به گونه ای که انگار غیرت حیدری به جوش آمد و حقیقتش را به جلوه ایی دیگر رونمایی کرد آن هم در آب و خاکی که به ظاهر سنخیتی با ولایت علی گونه اش نداشت. اما به راستی چه شده که برای اینگونه شاهد شدن، جان به کف گرفته و شهادتی را در تاریخ به ظهور رساندند که هر انسانی را وادی تحیر در برگرفته و عقب افتادن از این قافله را خسرانی ابدی می بیند. آری می بیند آری کربلا بار دیگر سفره اش را گشوده و یارانش را فرا خوانده است. انگار حرف ولی زمان در "غیبت کبری" را فرزندان غزه با گوش جان شنیدند و با چشم دل دیدند و اینگونه سرازپا برای فداشدن نمی شناسند. آری گوش و چشم دیگر گشوده شده است انسانیت در حقیقت خودش در حال ظهور است. خدایا در قافله حقیقت راهمان بده. 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala