eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
168 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
8 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
گفتيم ذهنيت غيرواقعي، برداشتي و القايي و هنجاري است. الآن هنجارهاي جامعه خيلي بهم ريخته است و اين سي
در هوش متعادل ما مي خواهيم شخصيت را بر پايه ي تفكر سنتي به روز شده و با كمك علم تعريف كنيم. به همين دليل به سراغ ساختار مي رويم. هر شخصيتي يك ساختار نياز دارد اگر اين ساختار را نشناسيم در حقيقت شخصيت متعادل نخواهيم داشت. ساختار عبارت است از: 🔸 اصل، 🔸 اصول، 🔸 ارزش 🔸 و مهارت همه ي اين موارد تعريف دارند و اگر آن ها را نشناسيم نمي توانيم شخصيت متعادلي بسازيم. اصل چيست؟ هدف شما در زندگي چيست؟ حاضرين: متعالي شدن. استاد: بعد از اين كه متعالي شديد چي؟ سكوت..... رسيدن به آرامش. استاد : بعد از اين كه به آرامش رسيديد چي؟ حاضرين: لذت ببريم. استاد : بعد از لذت چي؟ حاضرين: خوب ديگه مي ميريم. استاد : وقتي ما هدفي انتخاب مي كنيم براي رسيدن، در دلش يك ايستايي دارد و همه ي ما گرفتار اين ايستايي هستيم. ما هدف هايي مي خواهيم كه به آن ها برسيم و اصلاً از نظر ما هدف يعني رسيدن ولي وقتي زندگي ما هدفي براي رسيدن است يعني در حقيقت حركت را از آن سلب كرده ايم. گفتيم زندگي يعني حركت و حركت به سمت هدفي كه هيچ گاه به آن نرسيم. مهمترين قضيه در زندگي اين است كه ما نياز به هدفي داريم كه هيچ وقت به آن نرسيم و بدانيم كه به آن نمي رسيم و مطمئن هستيم كه به آن نخواهيم رسيد ولي به سمت آن حركت مي كنيم. ما به اين مي گوئيم هدف غايي. اين هدف براي رسيدن نيست. براي جهت دادن است. براي اين است كه يك نقطه داشته باشيم كه به آن نگاه كنيم تا راه را گم نكنيم. مثلا میخواهیم بریم قله دماوند از هر جا که قله را ببینیم جهت را تشخیص میدهیم که آیا درست حرکت میکنیم یانه. {قسمت13} [مباحث کودک متعادل ]
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
در هوش متعادل ما مي خواهيم شخصيت را بر پايه ي تفكر سنتي به روز شده و با كمك علم تعريف كنيم. به همين
ما به مهارت ها ادب مي گوييم. ادب بر پايه ي اخلاق و فطرت است. اولين مهارت يا ادبي كه مي خواهيم به آن بپردازيم ادب كلام است. ادب حرف زدن. ما ادب كلام نداريم. نه اين كه حرف زدن بلد نباشيم بلكه بحث خشونت ها و خشونت هاي كلامي را به ياد آوريد. شخصيت و امنيت با هم كاملاً عجين هستند به همين دليل مي خواهيم روي خشونت هاي كلامي تمركز بيشتري كنيم و احساسات پشت اين خشونت ها را ببينيم. بدون سرزنش و با نگاه مسئول به محاوره هاي مان خوب نگاه كنيم، به حرف زدن هايمان توجه كنيم و ببينيم كه از چه كلماتي استفاده مي كنيم. تعداد كلماتي كه براي صحبت كردن از آن ها استفاده مي كنيم چند تا هستند؟ تا حالا شمرده ايد؟ در خزانه ي لغات ما چه قدر لغت وجود دارد و چه قدر به اين لغات دسترسي داريم؟ در بازي هاي كلامي خلاق خيلي اهميت دارد كه در خزانه ي لغات ما چه قدر لغت وجود دارد؟ آن ها را بنويسيد. در محاوره هايمان چه قدر قدرت تفهيم و تفهم داريم؟ {قسمت14} [مباحث کودک متعادل ]
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
‌ ‌🌷 #دختر_شینا – قسمت ۵۲ مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود.عصرها دوست‌ه
‍ 🌷 – قسمت 53 💥 این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته‌ی زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رفت. مدام با خودم می‌گفتم: « قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی. » از این گوشه‌ی اتاق بلند می‌شدم و می‌رفتم آن گوشه می‌نشستم. فکر می‌کردم هفته‌ی پیش صمد این جا نشسته بود. این وقت‌ها داشتیم با هم ناهار می‌خوردیم. این وقت‌ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه‌هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی‌گذاشت. خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی‌داشت. 💥 همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله‌ام. انگار غصه‌ی بزرگ‌تری از راه رسیده بود. باید چه‌کا می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود. چه‌طور می‌توانستم با این سنّ کم چرخ زندگی را بچرخانم و مادر چهار تا بچه باشم. خدایا دردم را به کی بگویم. ای خدا! کاش می‌شد کابوسی دیده باشم و از خواب بیدار شوم. کاش بروم دکتر، آزمایش بدهم و حامله نباشم. اما این تهوع، این خواب‌آلودگی، این خستگی برای چیست. 💥 دو سه ماهی را در برزخ گذراندم؛ شک بین حامله بودن و نبودن. توی همین اوضاع و احوال، جنگ شهرها بالا گرفت. دم به دقیقه مهدی را بغل می‌گرفتم. خدیجه و معصومه را صدا می‌زدم و می‌دویدیم زیر پله‌های در ورودی. با خودم فکر می‌کردم با این همه اضطراب و کار یعنی این بچه ماندنی است. 💥 آن روز هم وضعیت قرمز شده بود. بچه‌ها را توی بغلم گرفته بودم و زیر پله‌ها نشسته بودیم. صدای ضدهوایی‌ها آن‌قدر زیاد بود که فکر می‌کردم هواپیماها بالای خانه‌ی ما هستند. مهدی ترسیده بود و یک‌ریز گریه می‌کرد. خدیجه و معصومه هم وقتی می‌دیدند مهدی گریه می‌کند، بغض می‌کردند و گریه‌شان می‌گرفت. نمی‌دانستم چطور بچه‌ها را ساکت کنم. کم مانده بود خودم هم بزنم زیر گریه. با بچه‌ها حرف می‌زدم. برایشان قصه می‌گفتم، بلکه حواسشان پرت شود، اما فایده‌ای نداشت. در همین وقت در باز شد و صمد وارد شد. بچه‌ها اول ترسیدند. مهدی از صمد غریبی می‌کرد. چسبیده بود به من و جیغ می‌کشید. 💥 صمد؛ خدیجه و معصومه را بغل کرد و بوسید؛ اما هر کاری می‌کرد، مهدی بغلش نمی‌رفت. صدای ضد هوایی‌ها یک لحظه قطع نمی‌شد. صمد گقت: « چرا این‌جا نشسته‌اید؟! » گفتم: « مگر نمی‌بینی وضعیت قرمز است. » با خنده گفت: « مثلاً آمده‌اید این‌جا پناه گرفته‌اید؛ اتفاقاً این‌جا خطرناک‌ترین جای خانه است. بروید توی حیاط بنشینید، از این‌جا امن‌تر است. » 💥 دست خدیجه و معصومه را گرفت و بردشان توی اتاق. من هم مهدی را برداشتم و دنبالش رفتم. کمی بعد وضعیت سفید شد. صمد دوشی گرفت. لباسی عوض کرد. چای خورد و رفت بیرون و یکی دو ساعت بعد با یکی از دوستانش با چند کیسه سیمان و چند نبشی آهن برگشت. 💥 همان روز جلوی آشپزخانه، توی حیاط با دوستش برایمان یک سنگر ساختند. چند روز که پیش ما بود، همه‌اش توی سنگر بود و آن را تکمیل می‌کرد. برایش یک استکان چای می‌بردم و جلوی در سنگر می‌نشستم. او کار می‌کرد و من نگاهش می‌کردم. یک‌بار گفت: « قدم! خوش به حال آن سالی که تابستان با هم، خانه‌ی خودمان را ساختیم. چی می‌شد باز همان وقت بود و ما تا آخر دنیا با آن دل‌خوشی زندگی می‌کردیم. » گفتم: « مثل این‌که یادت رفته آن سال هم بعد از تابستان از پیشم رفتی. » گفت: « یادم هست. ولی تابستانش که پیش هم بودیم، خیلی خوش گذشت. فکر کنم فقط آن موقع بود که این همه با هم بودیم. » 💥 چایش را سر کشید و گفت: « جنگ که تمام بشود، یک ماشین می‌خرم و دور دنیا می‌گردانمت. با هم می‌رویم از این شهر به آن شهر. » به خنده گفتم: « با این همه بچه. » گفت: « نه، فقط من و تو . دو تایی » گفتم: « پس بچه‌ها را چه‌کار کنیم؟ » گفت: « تا آن وقت بچه‌ها بزرگ شده‌اند. می‌گذاریمشان خانه یا می‌گذاریمشان پیش شینا. » سرم را پایین انداختم و گفتم: « طفلی شینا. از این فکرها نکن. حالا حالاها من و تو دونفری جایی نمی‌توانیم برویم. مثل این که یکی دیگر در راه است. » 💥 استکان چای را گذاشت توی سینی و گفت: « چی می‌گویی؟! » بعد نگاهی به شکمم انداخت و گفت: « حامله ای؟! » گفتم: « سه ماهه‌ام. » گفت: « مطمئنی؟! » گفتم: « با خانم آقا ستار رفتیم دکتر. او هم حامله است. » می‌دانستم این‌بار خودش هم خیلی خوشحال نیست. اما می‌گفت: « خوشحالم. خدا بزرگ است. توی کار خدا دخالت نکن. حتماً صلاح و مصلحتش بوده. » 🔰ادامه دارد...🔰
man-ke-delam-kheili.mp3
2.39M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ 🎼♥️|… 🎤 <دلم‌خیلی‌برات‌تنگه...>ً 👣⃢ 💚
🌱 السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ‏... سلام بر آن مولایی که جانشین انبیا و ائمه پیشین و صاحب تمام شرافت هاست . سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند.🤍 📚مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان (عج) به نقل از سید بن طاووس
🌱 السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ‏... سلام بر آن مولایی که جانشین انبیا و ائمه پیشین و صاحب تمام شرافت هاست . سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند.🤍 📚مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان (عج) به نقل از سید بن طاووس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰امامعلى عليهالسلام میفرمایند: انــدك كـارى كـه بر آن مــداومــت كنى اميـد بـخـش تر است از كار زيادى كه از آن خسته شوى. 📚حکمت ۲۷۸ نهج البلاغه 👈 آرشیو کانال خادمان امام زمان
enc_16295532240677274356303.mp3
3.88M
. 🌺 ان شاء الله قرار هم عهدی تا دقایقی دیگر در صحن 🌺 . الـٰلّهُـــــمَ؏َجــِّــلِ‌لوَلــیِّـــڪَ‌اَلْفــَــرَجْ‌بحـــق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله علیها ╔ ⃟🌸❥๑‌‌•~---------------
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
🎁 به کی رای بدیم؟ بخش بیستم 🔺 در هر انتخاباتی همه باید مراقب باشیم که فضای انتخابات کثیف نشه وگرنه
🎁 به کی رای بدیم؟ بخش بیست و یکم 🔶 اما یک نکته مهم این وسط وجود داره. اینکه حتما حتما لازمه که افکار و مواضع و نظرات کاندیداها رو در فضای رسانه ای منتشر کنیم. بعد هر کسی دیگه خودش تصمیم میگیره که به چه کسی رای بده. 🔶 مثلا یه کاندیدایی میگه من موافق مذاکره با آمریکا هستم. خب اگه کسی این حرف رو پخش کنه اصلا به این معنا نیست که اون فرد رو تخریب کرده! طرفداران برخی کاندیداها میگن شما نباید بگید که فلانی گفته من طرفدار مذاکره هستم! خب بنده خدا خود اون کاندیدا این نظر رو داشته! ما اگه پخشش بکنیم این میشه تخریب؟! نمیشه دیگه. چون موضع رسمی این فرد بوده. ⭕️ تخریب یعنی موضع فردی یه مساله ای نباشه ولی بهش بچسبونن! این غلطه. ولی اگه مواضع رسمی افراد گفته بشه خیلی هم کار درستیه. مردم باید اون فرد رو بشناسن که چه افکاری داره. ❇️ شما میتونید به کاندیدای خودتون بگید که رسما بیاد و علیه اون موضعی که قبلا گرفته حرف بزنه تا شاید پاک بشه
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
🎁 به کی رای بدیم؟ بخش بیست و یکم 🔶 اما یک نکته مهم این وسط وجود داره. اینکه حتما حتما لازمه که اف
🎁 به کی رای بدیم؟ بخش بیست و دوم ❇️ یکی از مسائلی که در انتخابات ها خیلی مطرح میشه موضوع کار اجرایی هست. خیلی ها تاکید میکنن رئیس جمهور باید کسی باشه که خیلی "کار اجرایی" کرده باشه. 👈🏼 ببینید خود کار اجرایی کردن به خودی خودش موضوع مثبتی نیست. یه موضوع خنثی هست. بستگی به این داره که کار اجرایی اون فرد در چه جهتی بوده باشه. ⭕️ اگه یه نفر کلی کار اجرایی کرده باشه ولی در جهت اهداف نظام سرمایه داری! بوده باشه چی؟ خب آیا این کار اجرایی فراوان نکته مثبت برای اون فرد محسوب میشه؟ 🔺 قطعا خیر. اتفاقا چنین فردی خیلی خطرناک هست. چون توان زیادی برای لیبرال کردن جامعه دینی ما خواهد داشت. اما یه موقع هست که یه نفر کار اجرایی خیلی کرده و همش در جهت اهداف انقلاب اسلامی بوده. خب این خیلی عالیه و یک نقطه قوت محسوب میشه. 🔶 ضمن اینکه اساسا امام خامنه ای عزیز بیش از بحث کار اجرایی روی نگاه دینی عمیق داشتن فرد کاندیدا تاکید دارند. نباید انقدر داشتن کارنامه اجرایی رو برای خودمون مهم کنیم که بقیه شاخص ها از دست بره.
مرحوم دولابی(ره) : 🖌 هر وقت غصّه دار شدید ، 🖌 برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعداً خواهند آمد ، استغفار کنید. 🖌 غصّه ‌دار که می ‌شوید ، گویا بدنتان چین می‌ خورد و استغفار که می‌کنید ، این چین ها باز می شود.
سلام دوستان 🌺🌺🌺🌺 ان شاالله در این کانال هفته ای چند آیه قرآن از آقای قرائتی گذاشته می شود. زیادوقت گیر نیست تااینکه بتوانیم برای زندگی آخرتمون قدمی برداریم، امیدوارم بتوانیم زمینه ساز ظهور حضرت مهدی( عج) باشیم... ازاینکه دوستانتون هم به گروه دعوت می کنید یه امربه معروف از واجبات الهی انجام داده اید ودر پرونده اعمالتون ثبت می شود ، ازاینکه درمسیر هدایت قرار گرفته ایم خداراشاکریم ،ان شاءالله با بودنمان درکنار هم رستگار شویم 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
آیه42🌹ازسوره بقره 🌹 وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَ
آیه44🌹ازسوره بقره 🌹 أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌ آيا مردم را به نيكى دعوت كرده و خودتان را فراموش مى‌نماييد؟ با اينكه شما كتاب (آسمانى) را مى‌خوانيد، آيا هيچ فكر نمى‌كنيد؟ آیه44🌹ازسوره بقره 🌹 أَتَأْمُرُونَ = آيا امر می كنيد النَّاسَ  = مردم را بِالْبِرِّ = به نيكی وَتَنسَوْنَ = و فراموش می كنيد أَنفُسَكُمْ = خودتان را ؟ وَأَنتُمْ  = و شما تَتْلُونَ = تلاوت می كنيد الْكِتَابَ ۚ = كتاب آسمانی را أَفَلَا تَعْقِلُونَ = آيا پس نمی انديشيد؟
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
آیه44🌹ازسوره بقره 🌹 أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْ
آیه45🌹ازسوره بقره 🌹 وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‌ واز صبر ونماز يارى جوييد واين كار جز براى خاشعان، گران وسنگين است. آیه45🌹ازسوره بقره🌹 وَاسْتَعِينُوا = و كمك بگیرید بِالصَّبْرِ = به (وسيله ) صبر وَالصَّلَاةِ = و نماز ۚوَإِنَّهَا = به درستی كه آن لَكَبِيرَةٌ = هر آينه گران و سنگين و بزرگ است إِلَّا  = مگر عَلَى الْخَاشِعِينَ = بر خاشعان @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بچه‌ها باید در حدّ کُشت همدیگر رو بزنند.😉 ❌اتاق شخصی ممنوع ✅بچه ها باید سه جور با هم درگیر باشند: 1⃣ 2⃣ 3⃣ @Ghadami_Bara_Zoohor