🌷 همسرِ شاد ، زندگیِ شاد 🌷
🇮🇷 وقتی همسران ،
🇮🇷 از زندگی خود رضایت داشته باشند ،
🇮🇷 نه تنها در روابطشان شادتر هستند ،
🇮🇷 بلکه ضامن سلامت روحی و جسمی هماند
🇮🇷 و در افزایش طول عمر زوجین مؤثر است
🇮🇷 اما باید واقع بین باشید
🇮🇷 که حتی همسران شاد و پرانرژی هم ،
🇮🇷 همیشه نمیتوانند شاد باشند ؛
🇮🇷 به هرحال در کنار شادی ، غم هم هست .
🇮🇷 اما مهم این است
🇮🇷 که شما راز و رمز شاد بودن را ،
🇮🇷 بهعنوان شریک زندگی بلد باشید .
💟 @ghairat
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
خانواده ای فقیر با سه فرزند یتیم ، به کمک های مالی و معنوی ما نیاز دارند . 6037991645829049 👈 به نا
به لطف خدا و یاری شما ،
چراغ نوزدهم روشن شد .
خدا به همه شما سروران ، خیر و برکت بده
و بلایا را از زندگی و شهر و کشورتون دفع کنه
🇮🇷 برای شاد بودن ،
🇮🇷 نه نیازی به ثروت زیاد دارید
🇮🇷 و نه شرایط زندگی و کار آن چنانی ؛
🇮🇷 بلکه شاد بودن ، قواعدی دارد
🇮🇷 که کافی است آنها را رعایت کنید .
🇮🇷 تا به آرامش و شادی واقعی برسید .
💟 @ghairat
#شاد #رازهای_شادزیستن
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
خانواده ای فقیر با سه فرزند یتیم ، به کمک های مالی و معنوی ما نیاز دارند . 6037991645829049 👈 به نا
به مدد الهی و به لطف شما سروران
چراغ بیستم هم روشن
خدا خیرتون بده
خدا به شما و خانوادتون سلامتی بده
ممنون که فکر بچه های فقیر و ایتام هستید
انشالله این راه ادامه دارد ...
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت اول 🌹🌹
🔥 دوتا از دختران دانشگاه ،
🔥 در حال فروش مواد مخدر بودند .
🔥 دختری به نام مرضیه ،
🔥 کنار آنها ایستاده ،
🔥 و از آنها خواهش می کرد ،
🔥 تا به او مواد بدهند .
🔥 اما چون مرضیه پول نداشت ،
🔥 چیزی به او نمی دادند .
🔥 مرضیه ، کیفش را باز کرد ؛
🔥 و از درون آن ، گردنبند طلایی را ،
🔥 که یادگار مادرش بود ، در آورد و به آنها داد .
🔥 یکی از دختران مواد فروش ،
🔥 با دقت آن گردنبند را بررسی کرد
🔥 و به دوستش گفت : اصلِ اصله .
🔥 آن یکی دختره هم ، دست در جیبش کرد ،
🔥 تا پاکتی کوچک از مواد برای مرضیه در آورد .
🍎 که ناگهان ، دختری چادر پوش ،
🍎 که یک روبند و پوشیه ،
🍎 روی صورتش گذاشته بود ،
🍎 با تیپ مشکی سرتاسری ، نزدیک آنها شد .
🔥 دختران موادفروش ، از دیدن او جا خوردند
🔥 و به همدیگر گفتند : دختر پوشیه پوش
🔥 مرضیه نیز رویش را برگرداند تا آن را ببیند
🔥 به چشمان سبز و زیبای آن دخترک خیره شد .
🔥 و با بی حالی گفت : سمیه تویی ؟!
🍎 دختر پوشیه پوش ، دست راستش را ،
🍎 روی موادی که در دست مرضیه بود ،گذاشت
🍎 و مواد را از چنگ مرضیه درآورد .
🍎 و دست دیگرش را ،
🍎 روی گردنبند مرضیه گذاشت .
🍎 که در دست یکی از آن دختران مواد فروش بود
🍎 اما دختر مواد فروش ،
🍎 انگار نمی خواهد ، گردنبند را بدهد .
🍎 به خاطر همین ؛
🍎 دختر پوشیه پوش ، با عصبانیت ،
🍎 دستانش ( که در آن مواد بود ) را ،
🍎 مشت کرده
🍎 و به صورت آن دختر مواد فروش زد .
🍎 و گردنبند را از دستش ، در آورد .
🍎 دختره دومی نیز ، به سمیه حمله کرد .
🍎 اما سمیه دستانش را به سرعت ،
🍎 روی بازوی او گذاشت .
🍎 و با پا ، زیر پای او را خالی کرد .
🍎 و او را به زمین انداخت .
🍎 آن دوتا دختر مواد فروش ،
🍎 به سرعت از آنجا فرار کردند .
🍎 سمیه نیز دست مرضیه را گرفته ،
🍎 و با خود می کشاند .
🍎 مرضیه با سستی و بی حالی گفت :
🔥 من حالم خوش نیست
🔥 کجا منو می بری سمیه
🔥 ولم کن بذار برم
🍎 اما دختر پوشیه پوش ،
🍎 بی تفاوت به حرفهای مرضیه ،
🍎 محکم دست او را گرفته ،
🍎 و به طرف خروجی پارک می رفت .
🔥 ناگهان ؛ یک مرد درشت هیکل ،
🔥 جلوی سمیه ظاهر شد .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat
#داستان #رمان #دخترپوشیه_پوشیه
🌸 همانطور که انسان ها ،
🌸 لباس خود را از آلودگى ها حفظ می کنند ؛
🌸 هر یک از دو همسر نیز ،
🌸 باید دیگرى را ،
🌸 از آلوده شدن به گناه حفظ نمایند .
💟 @ghairat
🌷 شما را سفارش مى كنم به دعا كردن ؛
🌷 زيرا با هيچ چيز به مانند دعا ،
🌷 به خدا نزديک نمى شويد .
🌷 و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را ،
🌷 به خاطر كوچک بودنش رها نكنيد .
🌷 زيرا حاجت هاى كوچک نيز ،
🌷 به دست همان كسى است
🌷 كه حاجت هاى بزرگ به دست اوست .
🌹 امام صادق عليه السلام 🌹
📚 کتاب الكافى (ط-الاسلامیه) ج ۲ ، ص ۴۶۷ ، ح ۶
💟 @ghairat
💞 عقد نکاح موقت ، طلاق ندارد
💞 بلکه محدود به یک زمان مشخص است .
💞 مرد می تواند مدت باقیمانده از عقد را ،
💞 به زن ببخشد .
💞 و با این کار ، زن را ،
💞 از قید زوجیت خود رها سازد .
💟 @ghairat
🌸 دعواهای قدیمی و گذشته را فراموش کنید
🌸 با پیش کشیدن دعواهای قدیمی ،
🌸 فقط جنگ و دعوای جدیدی را ،
🌸 دوباره شروع می کنید .
🌸 و به همسرتان هم نشان می دهید
🌸 که حل اختلاف های پیشین ،
🌸 هیچ ارزشی نداشتهاند .
🌸 و او را از حل مشکلات ، نامید می کنید .
💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت دوم 🌹🌹
🍎 ناگهان ؛ یک مرد درشت هیکل ،
🍎 جلوی سمیه ظاهر شد .
🍎 سمیه می خواست
🍎 از طرف راست او حرکت کند
🍎 ولی یک مرد قوی هیکل دیگر ،
🍎 جلوی او ظاهر شد .
🍎 سمیه می خواست ،
🍎 از طرف چپ حرکت کند .
🍎 و باز یک مرد درشت دیگر ...
🍎 سمیه تصمیم گرفت که برگردد
🍎 و باز یک آقای بلند و قوی هیکل ،
🍎 راه او را سد نمود .
🔥 چهار مرد قوی هیکل ،
🔥 سمیه را محاصره کردند .
🔥 یکی از آن چهار نفر گفت :
🐸 پس دختر پوشیه پوش تویی ؟!
🔥 یکی دیگر گفت :
🐵 نه بابا ، ایشون زن گربه ای هستند
🔥 نفر سومی گفت :
🐶 شاید هم دختر نینجا باشد .
🔥 چهارمی از پشت گفت :
🦁 بهش میاد بتمن باشد
🔥 دوباره اولی گفت :
🐸 زورو هم می تواند باشد
🍎 عصبانیت از چشمان سمیه پیدا بود
🍎 ولی با آرامش گفت :
🌸 لطفا از سر راهم بروید کنار
🔥 یکی از آن چهار قُلدر گفت :
🐸 اگر نگذاریم ، چکار می کنی ؟!
🍎 سمیه ، از آن دخترانی نبود ،
🍎 که با مردان نامحرم و نفهم و احمق ،
🍎 دهان به دهان شود .
🍎 دست مرضیه را رها کرد .
🍎 و با دستش ، که دستکش پوشیده بود ،
🍎 اشاره کرد که بیایید .
🍎 یکی از آن چهار نفر ، به طرف سمیه آمد .
🍎 سمیه با پا ، به گردن آن مرد لگد زد
🍎 و با چرخشی به راست ،
🍎 به پشت او رفته ،
🍎 و او را به طرف دوستانش پرتاب کرد .
🍎 سپس سراغ نفر دوم رفت .
🍎 خود را به زمین انداخت .
🍎 و هر دو پای خود را بین دو پای نفر دوم برد
🍎 سپس پاهای او را قفل کرد
🍎 و به زمین انداخت .
🍎 نفر سوم نیز به طرف او آمد .
🍎 سمیه ، دستان خود را به زمین زد
🍎 و به سرعت خود را به طرف او پرتاب کرد
🍎 هر دو پاشنه پای سمیه ،
🍎 به زیر چانه های او اصابت کردند .
🍎 سپس بلند شد
🍎 و نفر آخر را ، مشت باران کرد .
🍎 آنقدر به شکم او مشت زد ؛
🍎 که هر چه خورده بود را ، بالا آورد
🍎 و با گیجی و منگی ، نقش بر زمین شد .
🍎 دختر پوشیه پوش بلند شد
🍎 چادرش را تکان داد
🍎 و به اطرافش نگاه کرد .
🍎 آن چهار غول بی غیرت ،
🍎 هنوز روی زمین بودند .
🍎 اما هیچ اثری از مرضیه نبود .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
@ghairat
🌸 دعا ، کلید رحمت الهی
🌸 و چراغ ظلمت و تاریکی هاست .
🌹 الدُّعاءُ ، مِفتاحُ الرَّحمَةِ وَ مِصباحُ الظُّلمَةِ
🌷 امام علی علیه السلام 🌷
📚 بحار ، ج ٩٣ ، ص ٣٤١
💟 @ghairat
💞 دختر خانم های محترم !
💞 پسری که تمام روز در حال کار و تلاش است
💞 قطعا نمی تواند مثل آن پسر مجازی
💞 که تمام وقتش را پای گوشی می گذراند
👈 قربون صدقه ات برود ...
💞 مگه نه ؟!
💞 پس قدر عشقتان را بدانید
💞 و شوهرتان را ،
💞 با آن جوان علاف و هرزه و بولهوس مجازی ،
💞 مقایسه نکنید .
💟 @ghairat
🇮🇷 آقا پسر محترم !
🇮🇷 آن چهره دخترای خوشگلی که
🇮🇷 ساعت ها واسه زیباییشان وقت گذاشتند را
🇮🇷 با چهره واقعی و بدون آرایش عشقت ،
🇮🇷 مقایسه نکن ...👌
💟 @ghairat
🌹 من و فاطمه
🌹 با یه قابلمه
🌹 می شوریم لباس
🌹 با عشق و احساس
✍ توضیح : عمو ملا و دخترش فاطمه ، در حال شستن لباس ها ، این شعر کوتاه را با عشق و تاید سرودند . 😍
💟 @ghairat
🌹 گوشیتون ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﮑﺘﻪ می کنید
🌹 شوهرتون ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺯﻣﯿﻦ
.
.
🌹 می میرید ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ 😀
🌹 ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍتی هستین شما خانمها
😍😍😜
🌹 انگار نه انگار بازار شوهرا کساده
🌹 بابا باور کنید موبایل زیاده ، اما شوهر نیست
😊😁😄
💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹🌹 قسمت سوم 🌹🌹
🍎 در یکی از مناطق شهر اهواز ،
🍎 دختری به نام سمیه زندگی می کرد .
🍎 سمیه ، دختری زرنگ و درس خوان بود
🍎 و از نظر ظاهری ،
🍎 بسیار زیبا ، جذاب و دلربا بود .
🍎 قد و قامت درشتی داشت .
🍎 اما تنها مشکلی که داشت ،
👈 بد حجاب و به شدت عصبی بود .
🍎 احساس نقص و کمبود چیزی در زندگی اش ،
🍎 همیشه او را آزار می داد .
🍎 همیشه دوست داشت
🍎 مورد توجه پدر و مادرش باشد .
🍎 اما پدر و مادر سمیه ،
🍎 همیشه در حال دعوا و قهر کردن بودند
🍎 و هیچ وقت نفهمیدند
🍎 که دخترشان سمیه ، بزرگ شده است
🍎 و نیاز به آرامش ، محبت ، توجه و همدم دارد .
🍎 به خاطر همین ؛
🍎 سمیه عصبی و زود جوش بار آمده بود .
🍎 سمیه ، برای جبران کمبودهایش ،
🍎 و برای جلب توجه مردم و اطرافیانش ،
🍎 سعی می کرد از لباس های رنگی ، براق ،
🍎 نوشته دار ، جلو باز ، تنگ و... استفاده کند .
🍎 همیشه تیپ های خاصی می زد .
🍎 تا مردم به او توجه و محبت کنند
🍎 و یا از او تعریف کنند .
🍎 این نوع لباس پوشیدن هایش ،
🍎 واقعا باعث جلب توجه دیگران می شد
🍎 و موجب خیره شدن نگاه آقایان می شد
🍎 اما نه برای محبت کردن ؛
🍎 بلکه برای اذیت و آزار و مزاحمت .
🍎 سمیه ، هر وقت از خانه بیرون می آمد
🍎 پسرهای خیابانی ، مزاحمش می شدند .
🍎 گاهی به او متلک می زدند
🍎 گاهی به او پیشنهاد دوستی ،
🍎 و یا رابطه نامشروع و... می دادند .
🍎 گاهی تا درب دانشگاه ، دنبالش می آمدند
🍎 و اذیتش می کردند ...
🍎 اما سمیه ، از این وضع اصلا خوشش نمی آمد
🍎 دوست نداشت مثل یک عروسک ،
👈 بازیچه ای در دست مردان هوس باز باشد .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🌹 نویسنده : حامد طرفی
@ghairat
🕌 دعا ، بین اذان و اقامه رد نمیشود .
🕌 ( آن را غنیمت بشمارید )
👈 الدُّعاءُ بَینَ الاَذانِ وَ الاِقامةِ لایردُّ .
🌷 پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله 🌷
📚 مواعظ عددیه ، ص ٤
💟 @ghairat
🌸 می دونید چرا پسره همیشه تنهان ؟!
🌸 چون دخترا ، همیشه هوای همدیگه رو دارن
🌸 اما پسرا بیشتر هوای دخترا رو دارن
🌸 مثلا
🌸 ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ : ﺳﻮﺳﮏ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻤﻪ
🌸 باور کنید
🌸 ﺩﺭ ﻋﺮﺽ یک ﺭﺑﻊ ، ۳۰۰ ﺗﺎ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ؛
🌸 تازه ۶۰ تا پسر و پیرمرد هم ،
🌸 ﺍﺯ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭ ﺍﻫﻮﺍﺯ ، ﺭﺍﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺷﺪﻥ
🌸 تا سوسک و بکشن
.
🌸 ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﭘﺴﺮﻩ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
👈 ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻨﯿﺪ .
🌸 بعد از ده روز ، فقط ۲ ﺗﺎ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ .
🌸 ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ آب میوه بخور ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﯽ
😜😜😜😂😂😂
🌸 توی عروسی ها هم ،
🌸 پسرا جوری به آقایون شام میدن
🌸 انگار پدر و مادرشو کشتن
🌸 ولی همین پسرا ، تو قسمت خانما ،
🌸 ژست می گیرن ، لبخند می زنن ،
🌸 با موهاشون ور میرن ، عزیزم عشقم میگن
🌸 به هر خانمی ده تا پرسدغذا میدن و...
😃😳😄
🌸 جان من پسرا اینکارا رو نکنید .
🌸 با نامحرم ، شوخی نکنید ، گناه نکنید .
🌸 لایک نکنید ، ارتباط نگیرید ، فساد نکنید .
💟 @ghairat
🍃❤🍃💞🍃❤🍃💞🍃❤
❤🍃❤
🍃💞
❤
#هر_دو_بدانیم
🍃چطور غُر بزنیم؟
👈هدفمند غُر بزنيد
👌غُر زدن زمانی مفيده كه برای رفع يک نگرانی خاص انجام بشه. بهتره هدفتون رو از غُر زدن مشخص كنين، در اين صورت همسر شما هم به نحو موثری میتونه برای حل مشكل پيش اومده، به شما كمک كنه.
👈زمان مناسب غُر
👌برای غُر زدن زمان مناسبی رو انتخاب کنین و بدونين بهترين زمان غُر زدن به همسرتون دقيقا چه موقع هست!
👈لحن مناسب غُر
👌غُر زدن زمانی مفید فایده هست که با لحن درست انجام بشه. به عبارت دیگه با توجه به روحیات و نقاط ضعف و قوت همسرتون باید بدونید به چه ترتيبی لحن غُر زدنتون رو مديريت كنين.
💗 @ghairat
ایدی کانال ما