عصر روز پنجشنبه ۶ دی ماه ۱۳۹۷ ؛ #کارگاه_ترانه ی سومین کنگره شعر #قلم_های_بیدار با حضور علی محمد مودب و محمدرضا طهماسبی در سرای هنر و اندیشه ی اصفهان برگزار گردید.
در این کارگاه ؛ اشعار برگزیدگان بخش رقابتی (غزلترانه ای برای شهید محسن حججی) به ورطه ی نقد گذاشته شد.
پس از پایان شعرخوانی ؛ #علی_محمد_مودب در پاسخ به این سوال که "در جهان امروز، چه نیازی به ترانه داریم؟" سخنان خود را این گونه و با این مضمون آغاز نمود:
امروزه محتواها، نوشتجات و متون زیادی در شکل های مختلف و با پردازش های گوناگون در دسترس هستند و هر کسی مجال نوشتن یافته است. اما "مگر نوشتن برای چیست؟"
انسان های امروز کمتر فکر میکنند و ساختارهای تولید و انتشار محتوای مدرن، پاسخِ پرسش های حیاتی را نمیدهند: تو کیستی؟ دوستت کیست؟ دشمنت کیست؟ از کجا آمده ای و به کجا می روی؟
به عنوان مثال دشمنان به ما برچسبِ فساد سیستماتیک میزنند حال آنکه آمریکا در این مقوله در صدر کشورها قرار دارد. میلیاردها دلار، مبلغ بدهیهای آمریکاست. سیستم این کشور بر مبنای همین فساد بنا شده و با چاپ دلار بی پشتوانه، اصلا از این فساد ارتزاق می کند.
از طریق شبکه های اجتماعی، هر کس میتواند با جهان صحبت کند. اما حاصل این تعامل چیست؟ آمریکایی ها، اسرائیلی ها، سلطنتطلب ها و... توسط گروه های مخصوص و ربات های تلگرامی و... محتوا تولید و منتشر میکنند و ما نیز برای همدیگر آن محتواها را باز نشر میکنیم، و مشغول خودتخریبی هستیم. بحث کلنگی کردن ایران که اقای علی علیزاده مطرح کرده است بحثی جدی است. بله ما مشکلات داریم ولی این مشکلات باید با چه زبانی و به چه نحوی مطرح شوند؟
نتیجه وضعیت کنونی شبکه های اجتماعی و موج سازی های حسیِ مدام، هرج و مرج شناختی و نوعی آنارشیسم حسی است.
خنده دار است! فرض کنید ۲۰ سال است با اصغرآقای محل قهریم و پدرکشتگی داریم. آن وقت او مینشیند و یک شبنامه هایی علیه ما درست میکند و ما در خانواده مطالبش را میخوانیم و برای هم تعریف میکنیم!
باید بر دشمن تاخت ؛ امروز دارند این ذهنیت را در مردم ایجاد میکنند که جمهوری اسلامی ناکارآمد است.
در حالی که آمار بدهی ها، فسادها، دزدیها، قتلها و غارتهای آمریکا سر به فلک زده است. در مقابل آن در صحنه ای مثل سوریه، امروز قدرت ما روی زمین مشخص است. مشکلات بسیار است ولی ظرفیتها و فرصتهای ما هم بسیار است. اگر روحیه کار باشد، می شود مشکلات را حل کرد
مدیر موسسه ی شهرستان ادب ادامه داد:
حتی محتوای گفتگوهای عاشقانه ی ما بومی نیست ؛ برای معشوقمان پیام عاشقانه و شعر شخص دیگری را میفرستیم. نمیتوانیم خودمان حرف بزنیم و این نشانه ی ضعف ماست در شناخت دنیای خودمان و در تولید محتوای متناسب با زندگی خودمان
در تاریخ، اندیشه ی ما همیشه در شعر ما مطرح شده است اما حالا به توان شعر، کم توجهی می شود.
نتیجه ضعف ما در روایت خودمان، این میشود که امروز اگرچه آمریکا در سوریه و عراق از ما شکست می خورد و ما در نهایت قدرت، بر روی زمین پیروزیم اما در ذهن ها خیر.
حالا محتوا چگونه باید به مردم برسد؟
کتابخوان ها کم اند، طبیعتا مردم به معنای عامش همه جای دنیا آنچنان اهل مطالعه و تفلسف نیستند. عمده ی ورودی های اطلاعات مردم ما در این دنیای شبه مدرن از دو راه تامین میشود:
۱.کانون سرگرمی: مثل موسیقی، فیلم ها و سریال ها و...
۲.کانون مذهب: مثل منبرها و هیات ها
الحمدلله علی رغم برخی ایرادات، هیات ها نسبتا خوب عمل میکنند اما در مدیریت کانون های تولید محتوای سرگرم کننده، که به طور غیر مستقیم معنا و محتوا را منتشر می کنند و خیلی هم اهمیت دارند، قدری با ضعف عمل میکنیم.
از بین حوزه های مختلف سرگرمی، فیلم و سریال، کار پیچیده و سختتری است ؛ حوزه ی موسیقی آسان تر است برای ما.
افراد محتوای یک موسیقی شش خطی را حتی شش ماه با خود تکرار میکنند ؛ این تبدیل به ذکر مردم میشود و مجموع اینها شخصیتشان را میسازد. مخصوصا در قشر جوان. و این فضا نیازمند حضور ماست.
در مواجهه ی با موسیقی، مخاطب فکر نمیکند بلکه در موقعیت قرار میگیرد. موسیقی، مخاطب را در یک موقعیت قرار میدهد و نگه میدارد ؛ با این حال امروز این مخاطب، رها شده و تنهاست. حوزه موسیقی حوزه زودبازده تری است که باید برای تولید محتوا در این حوزه همت کرد.
تفکر ایرانی در تاریخ، هر پدیدهای را در خود هضم کردهاست ؛ از پدیده های مدرن هراسی ندارند، البته اگر توانمند و شجاع به استقبالشان برویم.
اگر نه بچه های ما وقتی بزرگ شوند، با ما غریبه خواهند شد ؛ تو از صبح تا شب دنبال نان در آوردن هستی و او تا شب، دهها قسمت پویانمایی های باب اسفنجی را دیده است. بسیاری از این آثار ، مظهرِ به مسخره گرفتن همه چیز و مروج نوعی بیقیدی و لاابالی گری است.
تدوین و تنظیم: حمیدرضا فاضلی
@ghalamhaye_bidar
بازنشر شعر زیبای
#محمدحسین_ملکیان
به مناسبت 17 دی سالروز توطئه استعماری #کشف_حجاب توسط رضاخان
#رضاجان
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه
شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران
به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه
کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر
پریشان کرد جمع یکدل ما را، پشیمان نه
سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد
که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه
یکی فریاد میزد شرمتان باد آی دژخیمان!
به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه
یکی فریاد سر میداد بر پیکر سری دارم
که آن را میسپارم دست تیغ و بر گریبان نه
برای او که کشتن را صلاح خویش میداند
تفاوت میکند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه!
کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم
نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان، نه!
گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم
نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه!
به جمهوری اسلامی ایران گفتهایم «آری»
به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه»
کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد
اگرچه قدرت ما میشود تحریم، کتمان نه
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه!
@ghalamhaye_bidar
"نان ونمک فروشان!"
حاتم شدند اینجا، نان و نمک فروشان
کج می شود ترازو، دست محک فروشان
گفتند بین ویلا، ازچاه و آه مولا
کی داغ لاله دارند، باغ فدک فروشان
لب تشنه ی فراتند، این قاصدان کوفی
ظهر عطش کجایند، آب خنک فروشان
با یک نظر هلاکند، از عشوه ی زلیخا
این شارحان یوسف، این "هیت لک"* فروشان!
ساییده اند کشک این، عین الیقین سرایان
تا تخته است چندی، دکان شک فروشان
بستند چشم ما را، این کودکان دیروز
در چرخشند دائم، چرخ و فلک فروشان
پلکم پریده اما، ازمیهمان خبر نیست
مهمان کُشند هرچند، این قاصدک فروشان
هان نشنوید از نی، یک امشب ای شبانان
وقتی شریک گرگند، این نی لبک فروشان
درسنگ آسیا هم، دزدانه دست بردند
آجرشده ست نان ها، داد از الک فروشان
بیش از همیشه گرم ست، بازار کم فروشی
خون ها به شیشه کردند، این کمترک فروشان!
درکعبه بت تراشند، این مؤمنان کافر
درآسمان خراشند، بال ملک فروشان
بر لعبتان خونریز، پیرایه ها که بستند
یک روز می شود باز، مشت بزک فروشان
تحت حمایت عشق، دور از شیوخ شهریم
بی رنگ شد حنای تحت الحنک فروشان
*"...هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ"
سوره یوسف آیه 23
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#بصیرت
@delnakhahi
@ghalamhaye_bidar
🚩 #اَنجُمَنِ_شِعرِ_نارَنج
با کارشناسی و اجرای
#محمدحسین_ملکیان
⏰ سه شنبه 18 دی 1397
از ساعت 17:30
🏠 #پاتوق_کتاب
خیابان مسجدسیّد، ابتدای خیابان طیّب، سمت راست، نبش بن بست26
@ghalamhaye_bidar
🚩 #اَنجُمَنِ_شِعرِ_نارَنج
با کارشناسی و اجرای
#مهدی_جهاندار
⏰ سه شنبه 25 دی 1397
از ساعت 17:45
🏠 #پاتوق_کتاب
خیابان مسجدسیّد، ابتدای خیابان طیّب، سمت راست، نبش بن بست26
@ghalamhaye_bidar
🔹فیض نخست و خاتمه🔹
دختر فکر بکر من، غنچه ی لب چو وا کند
از نمکین کلام خود حقّ نمک ادا کند
طوطى طبع شوخ من گر که شکر شکن شود
کام زمانه را پر از شکّر جانفزا کند
بلبل نطق من ز یک نغمه ی عاشقانهاى
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند
خامه ی مُشکساى من گر بنگارد این رقم
صفحه روزگار را مملکت ختا کند
مطرب اگر بدین نمط ساز طرب کند گهى
دائرهی وجود را جنّت دلگشا کند
شمع فلک بسوزد از آتش غیرت و حسد
شاهد معنى من ار جلوه ی دلربا کند
وهم به اوجِ قدسِ ناموسِ اله، کِى رسد؟
فهمِ که نعت بانوى خلوت کبریا کند؟
ناطقه ی مرا مگر روح قُدُس کند مدد
تا که ثناى حضرت سیده ی نسا کند
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل ار نظاره بر مبدأ و منتهى کند
صورت شاهد ازل، معنى حسن لم یزل
وهم، چگونه وصف آیینه ی حق نما کند
مطلع نور ایزدى مبدأ فیض سرمدى
جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند
بسمله ی صحیفه ی فضل و کمال معرفت
بلکه گهى تجلّى از نقطه ی تحت «با» کند
دائره ی شهود را نقطه ی ملتقى بود
بلکه سزد که دعوى «لو کشف الغطا» کند
حامل سر مستمر حافظ غیب مستتر
دانش او احاطه بر دانش ماسوى کند
عین معارف و حکم، بحر مکارم و کرم
گاهِ سخا محیط را قطره ی بىبها کند
لیله ی قدر اولیا، نور نهار اصفیا
صبح جمال او طلوع از افق علا کند
وحى نبوّتش نسب، جود و فتوّتش حسب
قصه اى از مروّتش سوره ی «هل اتى» کند
دامن کبریاى او دسترس خیال نى
پایه ی قدر او بسى پایه به زیر پا کند
لوح قدر به دست او کلک قضا به شست او
تا که مشیّت الهیه چه اقتضا کند
در جبروت، حکمران، در ملکوت، قهرمان
در نشئات «کن فکان» حکم به «ما تشا» کند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او،
سِرِّ قِدَم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند
نفحه ی قدس بوى او جذبه ی انس خوى او
منطق او خبر ز «لا یَنطِقُ عَن هَوى» کند
قبله خلق روى او، کعبه ی عشق کوى او
چشم امید سوى او تا به که اعتنا کند
«مُفتقرا» متاب رو از در او بههیچ سو
زآنکه مس وجود را فضّه ی او طلا کند
علامه #محمدحسین_غروی_اصفهانی
#قصیده
#حضرت_زهرا_علیهاسلام
@ghalamhaye_bidar
✅ دیدار صمیمی شاعران جوان با شاعر پیشکسوت اصفهان و از مؤسّسین انجمن شعر صائب، استاد #محمدعلی_صاعد_اصفهانی
@ghalamhaye_bidar
🌐اکران اختصاصی فیلم #عابدان_کهنز
⬅️از مجموعه فیلم های برگزیده #جشنواره_عمار
📅شنبه ۱۰/۲۹، راس ساعت۱۹
📍میدان امام علی ع، مسجد جامع اصفهان
🔊حضور برای کلیه علاقمندان آزاد است.
#هادی_جانفدا شاعر آیینی:
شعر فاطمی زاییده انقلاب اسلامی است
شعر فاطمی به این معنایی که امروز بین اهالی ادب و اهالی شعر مطرح است، شعر نوظهوری است، البته سنایی، ناصر خسرو و دقیقی طوسی از صدیقه کبری نام برده اند اما نه به این مفهومی که امروز شعر فاطمی می دانیم. همچنین سنایی در قصیده ای به نام حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره می کند تا در آنجا تشیع خودش را ابراز کند و از اعتقاداتش بحق سخن می گوید که می فرماید: «مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد/ حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن/ آنکه او را بر سر حیدر همی خوانی امیر کافرم گر می تواند کفش قنبر داشتن» در این بیت از اعتقاداتش و از مذهبش به صراحت و شفافیت سخن می گوید درست است که این بیت، بیت فاطمی است اما هنوز شعر فاطمی اینجا متولد نشده است و بعد از آن هم ناصرخسرو بسیار به نام شریف خانم حضرت زهرا سلام الله علیها و مخصوصا غصب فدک و قضیه خلافت اشاره می کند. شاید این نخستین رگه های بیت های فاطمی است که در تاریخ وجود دارد.اما آن چیزی که مدنظر ماست مؤید بعد از انقلاب است، انقلاب اسلامی همانطور که بر خیلی از شئون زندگی مردم تأثیر گذاشت، در حوزه فرهنگی بر ادبیات تأثیر ویژه ای داشت...
@ghalamhaye_bidar
ابیاتی از مثنوی اعتراضی #علیرضا_قزوه به مناسبت اول بهمن ماه سالروز تولد شاعر:
...هلا! دین فروشان دنیا پرست
سکوت شما پشت ما را شکست
چرا ره نبستید بر دشنه ها؟
ندادید آبی به لب تشنه ها؟
نرفتید گامی به فرمان عشق
نبردید راهی به میدان عشق
اگر داغ دین بر جبین می زنید
چرا دشنه بر پشت دین می زنید
زبونید و زخم زبان می زنید
خموشید و آتش به جان می زنید
کنون صبر باید بر این داغ ها
که پرگل شود کوچه ها، باغ ها
@ghalamhaye_bidar
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا