eitaa logo
قلم های بیدار
142 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
. ...دل ای دل ای دل من! عزم کن قلم بردار! به یاد شاه ابالفضل من قدم بردار حسین نیستی اما کم از وهب نشوی اسیر حیله مکروه و مستحب نشوی سر بریده نبودی، زبان بریده مباش! حیا ز چشم شهیدان کن و دریده مباش! چو برق تیغ به دلهای ترس برده بزن به نام واقعه بر لحظه های مرده بزن چه گفت بر سر آن نیزه سر که سنگین است سر بریده سخن گفتنش به آیین است ... ببین صلابت شیران شام جولان را مبارک است ببر نام این شهیدان را به تیغ و شعله بزن این دل گداخته را ببوس خاک شهیدان سرفراخته را بخوان! زبان لهیب و جراحت و تب باش به راه شام چنین در رکاب زینب باش ... سلام بر سخن تو، سلام بر تو شهید ! فدای سوختن تو، سلام بر تو شهید ! چنین شکوه و تجمل، مبارکت بادا ! درخت بی سر من، گل مبارکت بادا ! به روز معرکه سر باختی و گل کردی سلام بر تو ! در این آخرالزمان مردی در این زمانه که برخی به هرزگی لافند مگر ز نخ نخ خون تو بیرقی بافند چه بیرقی که به عزت علم کند ما را به اعتبار شما محترم کند ما را شکوه عزم تو از این نبرد با ما ماند ز سربلندی تو نام مرد با ما ماند تو حجتی که هنوز این قبیله سرزنده است علم به دست جوانمردهای رزمنده است نسیم عشق تو پیچیده در مداین ما شهید مجلس حسن حسین! محسن ما! خوشا به عزم تو زین بند آهنی رستن ز ننگ عشوه مردان منحنی رستن شکست ذلت تسلیم، شوکت ما را شهیدی آمد و نو کرد فرصت ما را نشان عزت این خاک داغدار شده بر آستانه زینب، سری نثار شده مرا به نام تو در این حریم راه دهند مرا به سایه ات از خویشتن پناه دهند که ساعتی به تو بینم عتاب خویش کنم قیامتی که سوال و جواب خویش کنم @ghalamhaye_bidar
🔹استقبال شاعرانه از برف نو ... پر از پیغامهای تازه ام لبریز از حرفم که آواز خوشی مانند برف زیر پا دارم پی آتش‌، نَفَسم سوخت‌، ولی شب تازه‌ است‌ گفت راوی: «شب برف است که بی‌اندازه ‌است‌» گفت راوی: «شب برف است‌، شب خنجر نیز ردّ پا گم شده در برفِ گران‌، رهبر نیز برف‌، تنها نه‌، که با صخره و سنگ افتاده ‌است‌ و زمین چشمه نزاده ‌است که طوفان زاده ‌است‌ برفباد است که می‌بارد و کج می‌بارد آسمان خشمی است‌، از دندۀ لج می‌بارد هفت وادی خطر اینجاست‌، سفر سنگین است‌ ردّ پا گم شده در برف‌، روایت این است‌» هو هو زنان بیا نفست حق! پیر سپید جامه رقصان! ای برف... ای شگرف! آن کثرت همیشگی شیء و رنگ را یک باره از بسیط زمین پاک کرده ای کولاک کرده ای! از نو شده میهمان ما سرزده برف لبخند زده به مردم دهکده ، برف بیرون بزن از خانه، کمی کودک باش برف آمده برف آمده برف آمده برف... ای دیدن تو: طلوع دلتنگی ها خندیدن تو: صبح هماهنگی ها ای برف ببار بر سراپای وجود دلخسته ام از هزار و یک رنگی ها من درختم ؛ زلفکانم شاخسارانش رازها چون مرغ های جنگلی در لابلای گیسوانم لانه ها دارند صبح تا شب نغمه می خوانند: در بهاران نغمه های دلبری وندر زمستان نغمه ی حسرت . . . . پس ببار ای برف روی شاخسار گیسوان من دلبری گر نغمه ای زیباست حسرت از آن نیز زیباتر در نگاه شاعران اندوه بهمن ماه از سرور نوبهاران روح افزاتر شمردم دانه دانه برف های آن زمستان را که بشماریم روزی غنچه هایت در بهاران را کسی که عاشق خاک تو باشد خوب می داند که دنیا می شناسد با خلیج فارس ایران را با چکمه و چتر، برف را بوسیدی بازی کردی، جیغ زدی، خندیدی خوب است، دمت گرم، ولی از سرما آن گنجشک یخ‌زده را هم دیدی؟ @ghalamhaye_bidar
عصر روز پنج‌شنبه ۶ دی ماه ۱۳۹۷ ؛ ی سومین کنگره شعر با حضور علی محمد مودب و محمدرضا طهماسبی در سرای هنر و اندیشه ی اصفهان برگزار گردید. در این کارگاه ؛ اشعار برگزیدگان بخش رقابتی (غزل‌ترانه ای برای شهید محسن حججی) به ورطه ی نقد گذاشته شد. پس از پایان شعرخوانی ؛ در پاسخ به این سوال که "در جهان امروز، چه نیازی به ترانه داریم؟" سخنان خود را این‌ گونه و با این مضمون آغاز نمود: امروزه محتواها، نوشتجات و متون زیادی در شکل های مختلف و با پردازش های گوناگون در دسترس هستند و هر کسی مجال نوشتن یافته است. اما "مگر نوشتن برای چیست؟" انسان های امروز کمتر فکر می‌کنند و ساختارهای تولید و انتشار محتوای مدرن، پاسخِ پرسش های حیاتی را نمی‌دهند: تو کیستی؟ دوستت کیست؟ دشمنت کیست؟ از کجا آمده ای و به کجا می روی؟ به عنوان مثال دشمنان به ما برچسبِ فساد سیستماتیک می‌زنند حال آنکه آمریکا در این مقوله در صدر کشورها قرار دارد. میلیاردها دلار، مبلغ بدهی‌های آمریکاست. سیستم این کشور بر مبنای همین فساد بنا شده و با چاپ دلار بی پشتوانه، اصلا از این فساد ارتزاق می کند. از طریق شبکه های اجتماعی، هر کس می‌تواند با جهان صحبت کند. اما حاصل این تعامل چیست؟ آمریکایی ها، اسرائیلی ها، سلطنت‌طلب ها و... توسط گروه های مخصوص و ربات های تلگرامی و... محتوا تولید و منتشر می‌کنند و ما نیز برای همدیگر آن محتواها را باز نشر می‌کنیم، و مشغول خودتخریبی هستیم. بحث کلنگی کردن ایران که اقای علی علیزاده مطرح کرده است بحثی جدی است. بله ما مشکلات داریم ولی این مشکلات باید با چه زبانی و به چه نحوی مطرح شوند؟ نتیجه وضعیت کنونی شبکه های اجتماعی و موج سازی های حسیِ مدام، هرج و مرج شناختی و نوعی آنارشیسم حسی است. خنده دار است! فرض کنید ۲۰ سال است با اصغرآقای محل قهریم و پدرکشتگی داریم. آن وقت او می‌نشیند و یک شب‌نامه هایی علیه ما درست می‌کند و ما در خانواده مطالبش را می‌خوانیم و برای هم تعریف می‌کنیم! باید بر دشمن تاخت ؛ امروز دارند این ذهنیت را در مردم ایجاد می‌کنند که جمهوری اسلامی ناکارآمد است. در حالی که آمار بدهی ها، فسادها، دزدی‌ها، قتل‌ها و غارت‌های آمریکا سر به فلک زده است. در مقابل آن در صحنه ای مثل سوریه، امروز قدرت ما روی زمین مشخص است. مشکلات بسیار است ولی ظرفیتها و فرصتهای ما هم بسیار است. اگر روحیه کار باشد، می شود مشکلات را حل کرد مدیر موسسه ی شهرستان ادب ادامه داد: حتی محتوای گفتگوهای عاشقانه ی ما بومی نیست ؛ برای معشوقمان پیام عاشقانه و شعر شخص دیگری را می‌فرستیم. نمی‌توانیم خودمان حرف بزنیم و این نشانه ی ضعف ماست در شناخت دنیای خودمان و در تولید محتوای متناسب با زندگی خودمان در تاریخ، اندیشه ی ما همیشه در شعر ما مطرح شده است اما حالا به توان شعر، کم توجهی می شود. نتیجه ضعف ما در روایت خودمان، این می‌شود که امروز اگرچه آمریکا در سوریه و عراق از ما شکست می خورد و ما در نهایت قدرت، بر روی زمین پیروزیم اما در ذهن ها خیر. حالا محتوا چگونه باید به مردم برسد؟ کتابخوان ها کم اند، طبیعتا مردم به معنای عامش همه جای دنیا آنچنان اهل مطالعه و تفلسف نیستند. عمده ی ورودی های اطلاعات مردم ما در این دنیای شبه مدرن از دو راه تامین می‌شود: ۱.کانون سرگرمی: مثل موسیقی، فیلم ها و سریال ها و... ۲.کانون مذهب: مثل منبرها و هیات ها الحمدلله علی رغم برخی ایرادات، هیات ها نسبتا خوب عمل می‌کنند اما در مدیریت کانون های تولید محتوای سرگرم کننده، که به طور غیر مستقیم معنا و محتوا را منتشر می کنند و خیلی هم اهمیت دارند، قدری با ضعف عمل می‌کنیم. از بین حوزه های مختلف سرگرمی، فیلم و سریال، کار پیچیده و سخت‌تری است ؛ حوزه ی موسیقی آسان تر است برای ما. افراد محتوای یک موسیقی شش خطی را حتی شش ماه با خود تکرار می‌کنند ؛ این تبدیل به ذکر مردم می‌شود و مجموع این‌ها شخصیتشان را می‌سازد. مخصوصا در قشر جوان. و این فضا نیازمند حضور ماست. در مواجهه ی با موسیقی، مخاطب فکر نمی‌کند بلکه در موقعیت قرار می‌گیرد. موسیقی، مخاطب را در یک موقعیت قرار می‌دهد و نگه می‌دارد ؛ با این حال امروز این مخاطب، رها شده و تنهاست. حوزه موسیقی حوزه زودبازده تری است که باید برای تولید محتوا در این حوزه همت کرد. تفکر ایرانی در تاریخ، هر پدیده‌ای را در خود هضم کرده‌است ؛ از پدیده های مدرن هراسی ندارند، البته اگر توانمند و شجاع به استقبالشان برویم. اگر نه بچه های ما وقتی بزرگ شوند، با ما غریبه خواهند شد ؛ تو از صبح تا شب دنبال نان در آوردن هستی و او تا شب، ده‌ها قسمت پویانمایی های باب اسفنجی را دیده است. بسیاری از این آثار ، مظهرِ به مسخره گرفتن همه چیز و مروج نوعی بی‌قیدی و لاابالی گری است. تدوین و تنظیم: حمیدرضا فاضلی @ghalamhaye_bidar