🔹استقبال شاعرانه از برف نو ...
پر از پیغامهای تازه ام لبریز از حرفم
که آواز خوشی مانند برف زیر پا دارم
#علی_محمد_مودب
پی آتش، نَفَسم سوخت، ولی شب تازه است
گفت راوی: «شب برف است که بیاندازه است»
گفت راوی: «شب برف است، شب خنجر نیز
ردّ پا گم شده در برفِ گران، رهبر نیز
برف، تنها نه، که با صخره و سنگ افتاده است
و زمین چشمه نزاده است که طوفان زاده است
برفباد است که میبارد و کج میبارد
آسمان خشمی است، از دندۀ لج میبارد
هفت وادی خطر اینجاست، سفر سنگین است
ردّ پا گم شده در برف، روایت این است»
#محمدکاظم_کاظمی
هو هو زنان بیا نفست حق!
پیر سپید جامه رقصان!
ای برف... ای شگرف!
آن کثرت همیشگی شیء و رنگ را
یک باره از بسیط زمین پاک کرده ای
کولاک کرده ای!
#محمدمهدی_سیار
از نو شده میهمان ما سرزده برف
لبخند زده به مردم دهکده ، برف
بیرون بزن از خانه، کمی کودک باش
برف آمده برف آمده برف آمده برف...
#میلاد_عرفان_پور
ای دیدن تو: طلوع دلتنگی ها
خندیدن تو: صبح هماهنگی ها
ای برف ببار بر سراپای وجود
دلخسته ام از هزار و یک رنگی ها
#مبین_اردستانی
من درختم ؛
زلفکانم شاخسارانش
رازها چون مرغ های جنگلی در لابلای گیسوانم لانه ها دارند
صبح تا شب نغمه می خوانند:
در بهاران نغمه های دلبری
وندر زمستان نغمه ی حسرت . . . .
پس ببار ای برف روی شاخسار گیسوان من
دلبری گر نغمه ای زیباست
حسرت از آن نیز زیباتر
در نگاه شاعران اندوه بهمن ماه
از سرور نوبهاران روح افزاتر
#رضا_شیبانی_اصل
شمردم دانه دانه برف های آن زمستان را
که بشماریم روزی غنچه هایت در بهاران را
کسی که عاشق خاک تو باشد خوب می داند
که دنیا می شناسد با خلیج فارس ایران را
#نغمه_مستشار_نظامی
با چکمه و چتر، برف را بوسیدی
بازی کردی، جیغ زدی، خندیدی
خوب است، دمت گرم، ولی از سرما
آن گنجشک یخزده را هم دیدی؟
#حسن_صنوبری
#برف
@ghalamhaye_bidar