eitaa logo
قلم های بیدار
142 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
به اربعین همه خونگریه های دشت و کویرم کجاست قلب صبوری که گم شده ست مسیرم چو قطره ای که به دریا چو گرد در شب صحرا بعید نیست اگر در میان راه بمیرم پیاده آمده ام کربلا که با تو بگویم فدای قافله ی اشک کودکان اسیرم چه سفره ها که به پا کرد قدر دار و ندارش به راه ،پیرزنی که نگفت هیچ فقیرم به شوق کفش مرا واکس زد که فرق ندارد چه از ضریح و چه از زائرش غبار بگیرم دعایی ام که ندیده به عمر رنگ اجابت نمانده غیر رسیدن به زیر قُبّه گزیرم @ghalamhaye_bidar
نبینم خدایا که پرچم بسوزد خدایا خدایا نبینم بسوزد سپیدش شکوفه است و سبزش بهاران چرا باید این دشت مریم بسوزد نزن تیشه بر ریشه ی حق مبادا که خشک و تر باغ با هم بسوزد بلند است این آتش از قعر گوری که از شعله اش جمعه و شنبه سوزد محرم کجایی که هر فتنه ای هست به هرم عبور تو از دم بسوزد شهیدان کفن پوش این سرخ و سبزند خدایا نبینم که پرچم بسوزد @ghalamhaye_bidar
  به سوگ نخل های بی سرت گیسو پریشانم شبیه خانه های خسته ات در خویش ویرانم شب طوفان نباشد صبح ساحل از صدف خالی است که من این روزهای سخت را از عشق می دانم تو رفتی ای قنوتت تشنه با یکریز باران ها و من چون مشک خالی در کنار رود می مانم به هر جا ذکر خیر توست با اروند با کارون به هر موجی روایت هاست از تو ماه تابانم کدامین صفحه ی قرآن جیبیِ تو ترکش خورد که عطر یاس و یاسین می دهد امروز قرآنم من ایمان دارم ای خورشید، بعد از این شب یلدا به نورت فتح خواهی کرد خونین شهر چشمانم و خرمشهرها دیده ست با چشمان خود ایران و خرمشهر ها در پیش دارد باز ایرانم @ghalamhaye_bidar
"خَم به ابرو" پر از خونِ چشمای زاینده رود اگه دیدی این روزها جاریه قراره که تازه شهیدا بیان تنش زخمیِ زخمشَم کاریه دل من که اسفندِ رو آتیشه دل مادرای شهید پس چیه میگن مادرش خم به ابرو نداشت اگه معجزه نیس بگید پس چیه شنیدم که یارای خرّازی ان گلستانُ باید چراغون کنیم همه شهر امنُ امانه بیاین به لبخندشون شهرُ مهمون کنیم تو میدونی ای پاسدارِ شهید که ابرای بهمن پر از صاعقه ان اگه باروناش مهربونه با شهر ولی رعد و برقاش بی سابقه ان بیا تا صحیفه بخونیم با هم دعایی واسه مرزبانانمون خدا، مرزبانای ما عاشقن نگهداری کن از نگهبانمون @ghalamhaye_bidar
🌲 سرو سرسبز چهل ساله مثل شروع نم نم باران بر تشنه گلدان لب ایوان قدر تمام لحظه ها جاری قدّ تمام موج ها طوفان مثل اذان لحظه ی افطار مثل سرور نیمه ی شعبان چون بوی دستان پدر وقتی در لای سفره می گذارد نان گرچه کمی این روزها دلتنگ امّا به این برکت قسم خندان امن و امان چون چادر مادر وقتی پناه بی کسی هامان چون متن یک اعلامیه پر شور مثل شعاری در دل میدان مثل شکوفه آخر بهمن تقویم ها را کرده سرگردان مثل شهیدان در تب تشییع بر شانه ها سنگین ولی رقصان چون رود مرزی بر خودش حسّاس با غرّشِ بیگانه در طغیان سرخ و سفید و سبز بر قلّه سرخ و سفید و سبز در جولان ای روز های خوب پیش از این ای روز های ناب بعد از آن ای سروِ سرسبز چهل ساله گنجشک ها بر شاخه ات مهمان آزادی ات چون صحن آزادی آرامشت لبخند دربانان این سوی پرچم یا حسین، آن سو جمهوری اسلامی ایران @ghalamhaye_bidar