eitaa logo
قلم های بیدار
142 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
کی صبر چشمان صبورت سر میاید؟ کی از پس لبخندت این غم بر میاید؟ با هر صدای کوبه ی در بعد سی سال جان و دلت با شوق،‌ پشت در میاید گفتی پس از صد سال هم من مطمئنم تنها چراغ خانه ام آخر میاید! گفتی خودش دیشب به خوابم آمد و گفت «دارد زمان انتظارت سر میاید...» سی سال پای قاب عکسی صبر کردن این عشق ها تنها به یک مادر میاید صبح است؛ پشت گوشی از بخش تفحص گفتند دارد باز هم پیکر میاید عصر است؛‌ در بخش شناسایی جوانی با برگه ای و چشمهایی تر میاید از سرو رعنای تو حالا بعد سی سال یک پیکر، از قنداقه کوچکتر میاید آه از صدای روضه خوان ظهر تشییع: «اکبر به میدان می رود اصغر میاید...» بخش شهیدان حرم؛ فردای آن روز با چشم تر دارد زنی دیگر میاید... @ghalamhaye_bidar
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 نسل شلمچه، فکه، نسل کربلا هستیم نسلی که می گویند پایان یافت، ما هستیم هان ای اتاق فکرها! هان ای تریبون ها! ما خط بطلانی بر آمال شما هستیم سی سال و اندی...؟ نه! هزاران سال خورشیدیست با زخم خنجرخوردن از پشت آشنا هستیم رفتن؛ نبودن؛ سرنوشت شوم تاریکیست ما بوده ایم از ابتدا، تا انتها هستیم ما از شما...آری سریم؛ آری "سر" یم، آری حتی اگر بر نیزه ها از تن جدا هستیم در قیل و قال جیغهای رنگی عالم با حنجر سرخ شهیدان همصدا هستیم دست از جناب عشق هرگز بر نمی داریم مدیون ایشانیم اگر ما و شما هستیم . @ghalamhaye_bidar
هنوز از دل صحرای غریبی میاید رجز سرخ علمدار نجیبی که ای قوم ستمگر منم وارث حیدر منم وارث بدر و جمل و خندق و خیبر بدانید که جانم سپر جان حسین است نگهبان حسین است (به قربان حسینم پریشان حسینم) هنوز از دل صحرای سعادت میاید رجز سرخ علی مظهر ایثار و شهادت علی اکبرم و یار پدر شبه پیمبر (که سربازم و جان در ره دلدار ببازم) می آید رجز و غرش قاسم چو موجی متلاطم که دست و سر و جان و تن من نذر امامم شهادت به ره عشق عمو همچو عسل شهد شود شهد به کامم شنو از دل صحرای بلا از نفس گرم شهیدان خدا از لب خشکیده ی اصحاب شه کرببلا گوش کن آوای حبیب و انس و جون و بریر است صدای رجز حنظله و حرّ و زهیر است که با حنجر خونین ز جان بانگ بر آرند همه هستی ما نذر ولی نذر حسین بن علی بر لب ما همنفس لشکر مردان خدا (هیهات من الذله) کنم یاد ز یاران حسینی ز شیران و دلیران حسینی کنم یاد ز ایثار حبیب بن مظاهر ز عون و ز بشیر و ز سعید و علی و جابر و نافع ز حلّاس و عُبید و وهب و قاسم و رافع کنم یاد ز دستان جدای قمر و ساقی لشکر ز جسم علی اکبر گلوی علی اصغر ز زینب که بود عمه و هم مادر و خواهر کنم یاد ز یاران وفادار امامی که پیام آور عشق است (حسین اول عشق است حسین آخر عشق است) ببین باز در باغ شهادت بگشودند خوشا حال کسانی که با جوهر خون با قلم عشق سرودند غزلهای شهادت شدند اهل سعادت هنوز عرصه ی عالم چنان کرببلا زنده به ایثار شهید است که امروز هنوز عرصه ی پیکار حسین است و یزید است (خوشا حال شهیدان حسینی خوشا غیرت اصحاب خمینی) دلم کرده هوای تو شهادت خوشا جبهه و مردان ولایت خوشا حال خوش باکری و باقری و همت و دوران خوشا حال سلیمانی و مغنیه و چمران خوشا حال خوش احمدی روشن و تهرانی و بیضایی و حال همدانی خوشا شاطری و عاصمی و کاوه و وزوایی و صیاد دلیران علیوار صف غیرت و پیکار خوشا جسم بدون سر خوشا برق نگاه در دل کفار خوشا دادن سر در ره دلدار سلامی به شهیدان حریم حرم حضرت زینب سلامی به سربند ابوالفضل و به یا فاطمه بر لب (سلام ای همه خوبان سلامی به شهیدان) خدایا به شهیدان مرا هم برسان در صف یاران کنم جان به فدای شه خوبان به قربان حسین بن علی هم دل و هم جان شوم اهل ولایت شوم مرد شهادت حسین ای دل و جانم حسین روح و روانم... . . @ghalamhaye_bidar
🔻علی‌اکبر جوان (ضمن تبریک فرارسیدن سالروز میلاد حضرت علیه‌السلام تازه‌ترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از در مدح ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️محمد است و علی‌ست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت چو سر زند آفتاب حُسنش، به پا کند در دلم قیامت چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟!... سرش سلامت!... به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده می‌برد رَه؟ به ضرب شصتش تبارک‌الّه! چه با شجاعت چه با صلابت!... خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟! خدا کند دیده‌ای نباشد، نکرده روی تو را زیارت! تو را که زیبایی تمامی، نمی‌شناسیم جز به نامی تو را که بالاتر از کلامی، چگونه شعرم کند روایت؟! ☑️ @ShahrestanAdab
🌙 قرآن تازه خوش آمدی به من ای جان تازه! ای رمضان! خوش آمدی به من ایمان تازه! ای رمضان! بیا که سفره ی دل را دوباره پهن کنم سلام آب خنک! نان تازه؛ ای رمضان! به ظلمت دل من نور تازه آوردی به چشم خشکم باران تازه، ای رمضان! به شوق آمدنت هر سحر گذاشته ام، کنار پنجره گلدان تازه، ای رمضان! برای دیدنت ای ماه، با خود آوردم دلی شکسته و چشمان تازه، ای رمضان! بیا بیا نفسی تازه کن بیا بنشین بیا عزیزم، مهمان تازه؛ ای رمضان! ببخش و باز به بدعهدی ام نگاه مکن ببند با من پیمان تازه؛ ای رمضان! شروع کن که هوا تازه است؛ بسم الله... بیا و بگشا قرآن تازه، ای رمضان! @ghalamhaye_bidar
🔹 جایگاه وکالت به صندلی نزدم تکیه جز به نیت خدمت فقط به نیت مردم، نه این جناح نه آن خط از آن زمان که رسیدم به جایگاه وکالت حرام باد به من رخت و خواب و لقمه ی راحت نگفته ام به جز از درد و غصه های ضعیفان نکرده ام به جز از حق پابرهنه صیانت به اخم های رضا شاه خنده کردم و رفتم اقامه بستم و گفتم برای اوست ابهّت عصا نه اینکه کمر خم کنم نه این که ضعیفم عصا گرفتم و فرعون را زدم به حقارت بجای مسجد و محراب، مجلس است مسیرم که در نگاه مدرس، دیانت است سیاست کجاست قبر رضا شاه؟ گر مسیر تو افتاد بگو به کاشمر آید به دیدنم به زیارت! @ghalamhaye_bidar