eitaa logo
قلب فرهنگی شهر
3.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
4.9هزار ویدیو
101 فایل
قلب فرهنگی شهر " رسانه رسمی سپاهانشهر اصفهان" اخبار و اطلاعیه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پیگیری معضلات اجتماعی و فرهنگی ارتباط و دریافت گزارشات: @Admin_GhalbeFarhangiShahr
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓‌ سہ‌شنبہ ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۲۵ صفر ۱۴۴۲ ۱۳ اکتبر ۲۰۲۰ 📿 ذکر روز: یا ارحم الراحمیـن (صدمرتبه) ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
💠 دعاے هـر روز مـاه صفـر ● اگر کسے مےخواهد که از بلاهاے نازله محفوظ بماند... ●در این ماه در هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
❤️ چه خوشبختم که روزم با سلام بر شما آغاز می شود و ابتدا عطر یاد شما در قلبم می پیچد چه روز دل انگیزی است روزی که نام شما بر سردرش باشد و شمیم شما در هوایش .‌‌.. من در پناه شما آرامم ، دلخوشم ، زنده ام ... شکر خدا که شما را دارم ... 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
✅وظیفه منتظران ✍دعوت کردنِ مردم به امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) و شناساندنِ حضرت ؛ هرکس به میزان علم و دانش خود، باید مردم را به سوی امام دعوت نماید و مردم را به ایشان نزدیک نماید و نشر معارف مهدویت از جمله این کارهاست. شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی، دارای حکمت عملی بوده و بصورت عملی مردم را با حضرت آشنا نماید زیرا تأثیر بیشتری دارد. 🌹امام معصوم می‌فرماید: همانا عالِمی که به مردم معارف دینشان را یاد می‌دهد و ایشان را به امامشان دعوت می‌کند، از هفتاد هزار عابد، برتر است. 📚منبع: مکیال المکارم، ج۲، ص ۲۴۷ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
🍃هرکه رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر به سراغش نمی‌آید. 📚‍ منبع: کافی(ط- الاسلامیه)،ج۳، ص۳۲۱ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
همراهان گرامی کانال با توجه به توصیه حضرت آقا(حفظه‌الله‌تعالی) درباره خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه در این شرایط که در آن واقع شده‌ایم. بزرگواران می توانید متن و صوت دعا را با استفاده از لینک های زیر مشاهده نمایید. متن دعای هفتم صحیفه سجادیه صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه التماس دعا ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💢 کلید ظهور امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) دست شیعیان است. ⬅️ آیا امام زمان بود، این حرف را می زد؟ ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
×🌸+ آیت‌الله‌خامنه‌ای بصیرت یعنۍ اینڪہ : بدانیم ‹شمرے› ڪہ در ڪربلا سر از بدن ‹امام‌حسین|علیہ‌السلام|› برید همان جانباز جنگ صفین است ڪہ تا مرز شهادت پیش رفت!!.. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
7765da977b2e48daaaf156ef37e30222.MP3
15.15M
🏴 موضوع: آزمایش متقین در دنیا 🎙•°سخنران: حجت الاسلام و المسلمین بلک (زید عزه) مدیر کل سازمان اوقاف و امور خیریه استان اصفهان 🚩🕌•°مکان: مسجد صاحب الزمان (عج) سپاهان‌شهر ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
defa4a0087d94386b1327199b75f1149.MP3
16.89M
🏴 موضوع: جایگاه امامت در نگاه شیعه 🎙•°سخنران: حجت الاسلام و المسلمین بلک (زید عزه) مدیر کل سازمان اوقاف و امور خیریه استان اصفهان 🚩🕌•°مکان: مسجد صاحب الزمان (عج) سپاهان‌شهر ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
●•• دانستنیہاے مہدویت ••● ⁉️ چه مکان هایی به امام زمان منسوب است؟ 🖌 جواب: اماکن زیادی به امام زمان منسوب است که به برخی از آنها می‌پردازیم: ❄️ مرحوم محدث نوری می‌فرمایند: از جمله اماکنی که منسوب به امام زمان است، وادی السلام در شهر نجف اشرف، و مسجد سهله در شهر کوفه و مقام امام زمان در شهر حلّه و مسجد جمکران در قم و مسجد کوفه در شهر کوفه و سرداب مقدس در شهر سامرا هستند. 🔺 به احتمال قوی، یکی از علل این که این اماکن به حضرت منسوب است، این است که ایشان در این اماکن رفت و آمد دارند و مکانی است که عاشقان و دلباختگان حضرت به آنجا مراجعه می‌کنند. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
رخ مهـ🌙ـتاب قسمت_هجدهم - ستاره گوشی را قطع و بلافاصله خاموش کرد. می‌دانست دوباره زنگ می‌زند... - با خودش گفت: کاش شهامت حرف زدن با زن سید را داشتم...! با تلفن خانه به امیر زنگ زد... امیر با کلافگی جواب داد: - بله؟؟! - علیک - حرفتو بزن کار دارم... - دلم تو این خونه پوسید طوبی خانم هم که معلوم نیست کی برمی‌گرده چرا منو نمی‌بری خونه ی بالا شهرت؟؟!! - فردا جمع کن میام دنبالت - چی شده مگه واسه طوبی اتفاقی افتاده؟؟! - چیه نگرانشی؟؟! سید علی زندانه... این را امیر گفت تا حرص ستاره را دربیاورد... - ستاره گفت: پس آخرش کار خودتو کردی!!! - امیر با کلافگی گفت: چه فایده طوبی می‌خواد خونه رو بفروشه و سید رو در بیاره - ستاره نفس راحتی کشید و توی دلش گفت خدا رو شکر پس سید راحت شد‌...!!! سید مرتضی وثیقه را گذاشت و علی را موقتاً آزاد کرد تا کارهای فروش خانه و پرداخت بدهی انجام بشود... - بیرون کلانتری سید گفت شما برید به کارتون برسید من می‌رم دنبال مریم... - پدرش هر چه اصرار کرد تا دم خانه ی پدر زنش او را برساند حریف سید نشد... - مریم در را باز کرد دیدن سید حالش را عوض کرد. با خودش گفت حتما توضیح قانع کننده‌ای وجود دارد ‌... - پله ها را سید بالا آمد و مریم دم در منتظرش بود زینب زودتر جلو دوید و خود را در آغوشش انداخت زینب را بغل کرد و سرش نزدیک گوش مریم برد و آرام گفت: دلم برات خیلی تنگ شده... - لبخند سید آرامشش را دوباره برگردانند هر چند ذره ای ته دلش می‌خواست همین حالا ماجرا را بداند...اما خوب می‌دانست حالا موقعش نیست!! - سید نهار را به اصرار مادر زن پیش آنها ماند و بحث بدهی خواه ناخواه پیش آمد و علی توضیحات مختصری داد و این هیچکس را قانع نکرد مخصوصا مریم را ... - مریم تا شب صبر کرد تا وقتی که برگشتند خانه. تا وقتی که نماز شب سید تمام شد و مریم با استکانی چای کنارش نشست... - سید به او خیره شده بود و مریم با خجالت گفت: چرا اینجوری نگاه میکنی؟! سید لبخندی روی لبهایش نشست و استکان را گرفت و به آن نگاهی انداخت و گفت: عجب چای خوشرنگی... چقدر تو شکسته شدی ...چقدر دخترمون بزرگ شده...! - زد زیر خنده و ادامه داد: الکی مثلا ۲۰ سال حبس بودم...! - مریم لبخندی زد اما زود یاد آن تماس افتاد رفت گوشی سید را آورد و داد دستش و سعی کرد بی تفاوت باشد... - گفت: دیشب یه نفر بهت زنگ زد ببین کی بوده...شاید کارت داشته...!! - سید شماره را شناخت‌...او هم سعی کرد بی تفاوت بگوید: شخص خاصی نیست بعدا زنگ می‌زنم...تو جواب دادی؟؟ مریم گفت: بله... - سید سرش را زیر انداخت و رفت توی فکر و گفت: این خانم با طوبی خانم مادر رضا زندگی می‌کنه یه بار هم شبی که حال طوبی خانم بد بود زنگ زد...! -مریم تمام توانش را جمع کرد و گفت: ولی صدات زد سید...علی!! - سید جا نخورد چون ستاره همیشه او را اینطور صدا می‌زد ... - به چشم های مریم خیره شد و گفت: اشتباه کرده به همسر شما گفته سید علی نباید می‌گفت...میگم تکرار نشه!!! - مریم پرسید: تو چرا بدهی این طوبی خانم رو گردن گرفتی؟؟ چرا درست توضیح نمی‌دی ببینم چی شده؟؟ چیزی هست که باید از من پنهون بمونه؟؟ سید چایش را خورد و با آرامش به حرفهای مریم گوش داد و بالاخره گفت: طوبی خانم مادر دوست قدیمی منه که البته دوستم توی یه تصادف فوت شد مادرش بدهکار شد و من دیدم بنده ی خدا توی این سن اصلا روا نیست بیفته زندان و برای همین پا پیش گذاشتم... الانم که ظاهرا همه چیز داره تموم میشه ... فقط تو فکر اینم که خونه رو بفروشه حالش خوب بشه کجا باید بره؟؟!! مریم توی فکر فرو رفت احساس کرد ارتباط هایی هست بین گدشته طوبی خانم آن زن و یا هزار چیز دیگر اما دیگر کلامی نگفت... ... 🖊 کبری کرمی ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 با توکل به اسم اعظمت آغاز می‌کنیم روزمان را كه محبت و لطفت تمام صبح جهان را گرم و شور آفرين كرده است 🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
🗓‌ چهارشنبہ ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۶ صفر ۱۴۴۲ ۱۴ اکتبر ۲۰۲۰ 🔸 شهادت پنجمین شهید محراب آیت الله اشرفی‌اصفهانی به دست منافقین(۱۳۶۱ ه.ش) 🔸 روز جهانی استاندارد 📿 ذکر روز: یا حیّ یا قیّوم (صدمرتبه) ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
💠 دعاے هـر روز مـاه صفـر ● اگر کسے مےخواهد که از بلاهاے نازله محفوظ بماند... ●در این ماه در هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
📿 اعمال چهارشنبه آخر ماه صفر 🤲 التماس دعا ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آیت الله بهجت (رحمة‌الله‌علیه) و جوان گنهکار 💠 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 حجت الاسلام علیرضاپناهیان ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
صلى الله عليه و آله : 🔆 هيچ نيست كه به نماز ايستد، مگر آن كه در فاصله بين او تا عرش ، نيكى بر او فرو ريزد و فرشته اى بر وى گماشته شود كه آواز دهد: 🦋 اى فرزند آدم! اگر بدانى از نمازت چه بهره اى مى‌برى و با چه كسى راز و نياز مى كنى هرگز خسته و روی گردان نمى‌شدى. 📕 بحار الأنوار ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
اگر هر شخص به ‌اندازه ساختنِ یک خانه؛ وقت برای ساختنِ خود می‌گذاشت کار تمام بود! آیت‌الله‌بهاءالدینی ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
9dc0afe5b5d046f9b56bba22a3967d28.MP3
17.22M
🏴 موضوع: پیامبر اکرم (ص) 🎙•°سخنران: حجت الاسلام و المسلمین بلک (زید عزه) مدیر کل سازمان اوقاف و امور خیریه استان اصفهان 🚩🕌•°مکان: مسجد صاحب الزمان (عج) سپاهان‌شهر ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
🔴 چرا با وجود اينكه خدا می‌داند خيلی ها به جهنم می‌روند، آنها را خلق می‌کند؟ 👇👇به دو جمله زیر دقت کنید: 1⃣ خدا که می داند كه فلانی، به جهنّم می‌رود؟ 2⃣ خدا می داند كه او با اختيار خود به جهنّم خواهد رفت. 🔴 آنچه به اشتباه به خدا نسبت داده می‌شود، جمله ی اول است، ▪️ در حالی كه چنين چيزی در علم خدا وجود ندارد. آنچه در علم خداست، دومی است. 🔰 لذا اينكه كسی قيد اختيار را بردارد و بگويد «خدا می‌داند كه فلانی به جهنّم خواهد رفت» غلط است. 💠 انسان، مختار است؛ و اگر خواست می‌تواند به بهشت برود و اگر خواست می‌تواند به جهنّم برود. 🌸 خدا كسی را مجبور نكرده كه به جهنّم برود! خدا موجودی مختار می‌آفريند كه هم می‌تواند با اختيار خودش به جهنّم برود هم می‌تواند با اختيار خودش، به بهشت برود. ❤️ خدا با علم خدایی خود می‌داند که راهی که این فرد در زندگی پیش می‌گیرد منتهی به بهشت است یا جهنم؟! 🍀 نه اینکه اجباری در تعیین حرکت و مسیر آنها وجود داشته باشد! 📙در محضر آیت الله مجتهدی (رحمةالله‌علیه) ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
قال امیر المؤمنین (عليه السلام) : قَدْ بُصّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وأُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ. حقيقت به شما نشان داده شده است اگر چشم بينا داشته باشيد و هدایت کرده‌اند اگر هدایت جویید حق را به شما شنوانده‌اند اگر بشنوید. ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) ماازاوضاع‌شماکاملاً باخبریم‌وهیچ‌چیزازاحول‌ شمابرماپوشیده‌نیست ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
رخ مهـ🌙ـتاب قسمت_نوزدهم - سید روز بعد رفت بیمارستان. طوبی خانم ماسک اکسیژن را برداشت و با صدایی آهسته و بریده بریده گفت: - پسرم ...خدا رو ...شکر ...اومدی...ترسیدم... نبینمت و بمیرم ...! - سید گفت: خدا نکنه...! طوبی ادامه داد: خدا... ازت راضی باشه...پسرم... آخر عمری برام مثل پسر بودی...مادر...! - سید بغضش را فرو خورد و گفت: من که کاری نکردم راضی به فروش خونه نیستم نباید خونه رو از دست بدید!! - طوبی چشم هایش را بست و بی رمق گفت: من رضا رو از دست دادم...خونه...فدا سرت... و آهسته تر گفت:خدا ازت راضی باشه... و دیگر کلامی نگفت... - چند دقیقه ماند و بعد که بیرون آمد خواهر زاده ی طوبی خانم را دید. سلام کرد و گفت: خاله خیلی از شما تعریف میکنن. خدا خیرتون بده که هواشون رو داشتید...کارهای فروش خونه داره انجام میشه مبلغی هم می‌مونه که باید یه جایی رو رهن کنیم براشون اما...کاش می‌اومدن شهرستان با ما زندگی می‌کردن اینطور خیالمون راحت بود... - سید در سکوت گوش داد و به کینه ی امیر فکر کرد...! - مریم لباس ها را تا کرد و گذاشت توی کمد ...خواست برود به غذا سری بزند که صدای در آمد... - آیفون را برداشت: - کیه ؟ - سلام منزل اقبالی؟ - بله بفرمایید. - آقا سید تشریف دارند؟ - خیر نیستند شما؟ - از دوستانشون هستم شما ستاره خانم هستید درسته؟؟؟!! مریم با تعجب گفت: بله؟؟؟؟!! - مرد اندکی صبر کرد و ادامه داد: مگه نگفتید منزل سید علی اقبالی هست؟! مریم کلافه شد و گفت: بله درسته... مرد گفت: خوب پس شما باید ستاره خانوم باشید... - مریم مردد مانده بود چه جوابی بدهد...مرد که سکوت مریم را دید گفت: حتما اشتباه گرفتم با اجازه... - داشت می‌رفت که مریم صدا زد...یه لحظه صبر کنید آقا الان میام خدمتتون... چادرش را از توی کمد کنار در برداشت و پوشید و در را باز کرد...! - مرد با فاصله از در ایستاده بود مریم که در را باز کرد گفت: سلام ببخشید شما با سید کار دارید. چیکار به اسم خانومشون دارید؟ -مرد صدایش را صاف کرد وگفت: من اشتباه کردم خانوم فکر کردم همسر سید ستاره خانوم از همسایه های قدیمه. آخه چند وقت پیش با هم دیدمشون تو خونه قدیمی سید. همیشه میان اونجا...! ... 🖊 کبری کرمی ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـداونـدا امروز را در نام زیبایت صبح می‌کنم باشد که مرا از من رهایی دهی و در فیض خودت زندگیم را برکت ببخشی تا هر آنچه ارادہ و خواست تو در آن است برایم مقدر شود 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃     🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @ghalbefarhangishahr