هدایت شده از موسسه مصاف
36.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 صحبتهای مهم و جنجالی استاد #رائفی_پور پیرامون حواشی بعد از حضور در برنامه ثریا
🗓 مراسم دعای ندبه، ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۱ - تهران، هیئت مع امام منصور
📥 لینک مشاهده و دانلود با کیفیتهای مختلف 👇
🔗 youtu.be/OaUvjHCJo3A
🌐 aparat.com/v/fcBS4
✅ کانال رسمی استاد رائفیپور و مؤسسه مصاف 👇
🆔 @Masaf
🌺 امیرالمؤمنین علیه السلام:
نیکوترین برطرفکننده اندوه، تکیه بر تقدیر است.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
نامه ۶۰۰ زن پزشک به دختران نوجوان: قویتر شدن ما دشمنان را عذاب میدهد
🔹جمعی از زنان پزشک، دندانپزشک و داروساز در نامهای از دختران نوجوان سرزمینمان خواستند که برای آبادی ایران تلاش کنند.
🔹در نامه آمده: «ما در دانشگاههای همین کشور درس خواندیم، پزشک شدیم. جراح، چشمپزشک، دندانپزشک و... کشیکهای طولانی را از سر گذراندیم، دور از خانه و خانوادههایمان دردهای مردان و زنان را درمان کردیم.
🔹دارو و واکسن ساختیم، استاد دانشگاه شدیم، مقاله نوشتیم، در کنفرانسهای بینالمللی شرکت کردیم و البته هیچکجا را برای بودن و بالیدن، امنتر و آزادتر از سایهی پرچم میهنمان نیافتیم.
🔹میگفتند دختر ایرانی ناتوان مانده است. ما در دانشگاه درس میدادیم، آنها میگفتند دختر ایرانی محدود شده است. ما مقالههایمان را در کنفرانسهای جهانی ارائه میدادیم، میگفتند زن ایرانی حق پیشرفت ندارد. ما در کنار همهی اینها مادر بودن را انتخاب میکردیم، میگفتند مادری را به زن ایرانی تحمیل میکنند.
🔹میخواهند نگذارند که تو، ما و هزاران زن قوی و بالنده دیگر را ببینی. میدانی، آنها هر روز از توان خودشان ناامیدتر میشوند. اما روی اراده تو حساب باز کردهاند. میدانند که اراده شگفتانگیز دختر ایرانی، ریشه در شجاعت و ظلمستیزی و آزادیخواهیاش دارد.
🔹فقط یک راه برایشان مانده که معنای آزادی و ظلمستیزی را تحریف کنند. آنقدر که نیروی اراده تو، چرخ اهداف پلید آنها را بچرخاند. یقین دارم که تسلیمشان نمیشوی. تو مثل هزاران هزار دخترِ دیگرِ ایران، قوی و آزاداندیش میمانی. تو غوغا میکنی و ایران را همچنان قوی، مستقل، امن و آزاد نگه میداری».
#قنداب_نیوز
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 #فایل_تصویری
👤 استاد #رائفی_پور
📝 سن ازدواج عقب افتاده!
#قبل_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
http://eitaa.com/joinchat/3052404738C98cfab6798
🌺 پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله:
دلها نیز همچون مس، زنگار میبندد
پس آنها را با استغفار صیغل دهید.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
4_5902339045383474401.mp3
4.71M
🎙 #فایل_صوتی
👤 استاد #پورمسعود
📝 به نوجوون باید هویت داد
#رفیق_نوجوان
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
💝 @ghandab
🌺 امام صادق علیه السلام:
هر که در رغبت، ترس، شهوت، خشم و شادی خوددار باشد، خداوند تنش را بر آتش حرام میکند.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
هدایت شده از موسسه مصاف
۱۲میلیون و ۸۰۰هزار جوان مجرد داریم
👤 «متقیفر» مدیرکل دفتر کل دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان وزارت ورزش و جوانان:
🔹در بحث جمعیت، بحث «ازدواج» اهمیت ویژهای دارد.
🔹باید در این حوزه انرژی خوبی در جامعه تزریق شود، چراکه طبق آمار ۱۲میلیون و ۸۰۰هزار نفر در کشور در سن ازدواج قرار دارند و هر سال هم به این عدد اضافه میشود.
🔹این بحران باید مدنظر قرار گیرد، در صورت تسهیل ازدواج جوانان، تا حدی بحث افزایش جمعیت نیز محقق خواهد شد./مهر
🆔 @Masaf
🌺 پیامبراکرم صلی الله و علیه و آله:
هر یک از شما بايد تمام نيازهاى خود را از خدا درخواست كند؛ حتّى اگر بندِ كفشش پاره شد، آن را از خدا بخواهد.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
4_5983594719907680169.mp3
3.13M
🎙 #فایل_صوتی
👤 استاد #نعیمی
📝 دعوای کثیف ممنوع
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
💝 @ghandab
هدایت شده از بُرنا پِلاس
49.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جعبه_جادو
من سنگ میزدم، داداشم گاز اشکآور؛
چرا من رو به روی تو وایسادم؟
حس میکنم تو یک خونه دعوا شده...
+کاش بشینیم حرف بزنیم
☄کانال واحد نوجوان مؤسسه مصاف(برنا پلاس)
🔗تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام | توییتر
🌺 امیرالمؤمنین علیه السلام:
در برابر ناگواريهاى اندک، بيتابى نكنيد كه اين كار شما را به ناگواريهاى زيادى مىاندازد.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
🔴 ثبتنام بیست و پنجمین دوره ازدواج دانشجویی آغاز شد
ثبتنام بیست و پنجمین دوره ازدواج دانشجویی در قالب طرح ملی همسفر تا بهشت (سفر به مشهد مقدس) آغاز شد.
زوجین دانشجو تا ۳۰ آبان ۱۴۰۱ برای ثبت نام فرصت دارند.
زوجینی که حداقل یک نفر از آنها دانشجو بوده و تاریخ رسمی عقد آنان در فاصله زمانی ۱ فروردین ۱۴۰۰ الی ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ باشد، مجوز ثبتنام خواهند داشت.
#قنداب_نیوز
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
🌺 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله:
بعد از ایمان به خدا،
نعمتی بالاتر از همسر موافق و سازگار نیست.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
🔆واحد خانواده مؤسسه مصاف برگزار میکند:
📱کارگاه آموزشی “ سواد عشق پایدار “
👤 مدرس: خانم مریم سیفی کار
🦠کلاس با توجه به رعایت پروتکلها بهصورت غیر حضوری برگزار میشود.🦠
📆زمان ثبتنام: تا ۲۵ آبان ماه (ظرفیت محدود)
🔅تعداد جلسات: ۳جلسه
📆 زمان برگزاری:
🔅 چهارشنبه ۲۵ آبان ماه
🔅شنبه ۲۸ آبان ماه
🔅چهارشنبه ۲ آذر ماه
⏰ساعت ۱۷ الی ۲۰
📃سرفصل ها:
مراحل عشق
پنج زبان عشق ورزی
چگونه عشق خود را همیشه زنده نگه داریم
مراحل ورود به عشق پایدار
تکنیک های حفظ رابطه قبل و بعد از ازدواج
🔅جهت ثبتنام وارد لینک زیر شوید:
https://evnd.co/Ve9pf
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام | توییتر
http://eitaa.com/joinchat/3052404738C98cfab6798
🌸🌸🌸
این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه
🌸🌸🌸
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چالم جاری بود.
در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه
برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.
بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه.
من که بازنشستهام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم.
در می زد و نون رو همون دم در میداد و میرفت.
هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت.
کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمیشود.
صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف میکرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا.
برای یک لحظه خشکم زد.
ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم.
همدیگه رو نمیبوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهمتر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.
اما خانواده شوهرم اینجوری نبودن، در میزدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف میزدند.
قربون صدقه هم میرفتند و قبیلهای بودند.
برای همین هم شوهرم نمیفهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار میکرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم.
خونه نامرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر میرسید.
شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمانها چای بریزد و اخم های درهم رفته من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟
گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم: ولی من این کتلتها رو برای فردا هم درست میکردم.
گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟
تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر برنداشت.
مادرم به بهانه گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست میکردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبتهای ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهرههای پشتم تیر میکشد و دردی مثل دشنه در دلم مینشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگکها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهی تابه بر میدارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی میکند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم میخورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهی تابه ای که بوی کتلت میداد، آه بکشم؟
چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه.چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد
همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که:
نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو میفهمی.
«زمخت نباشیم».
زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظهها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهمترینها.
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandab
4_5983594719907680252.mp3
2.29M
🎙 #فایل_صوتی
👤 استاد #اعلایی
📝 راهکار ویژه برای مشکلات کودکان زیر ۳ سال
#تربیت_فرزند
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
💝 @ghandab