eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
284 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
290 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
در کل می توانیم برای سرودن شعر دو گونه قائل شویم : : در این گونه شعر ... شاعر تصمیم می گیرد تا در مورد خاصی سرایش کند .. سپس بنابر تجربه دست به قلم برده با استفاده از قوانین کلاسیک یا مدرن کار را تمام می کند ... این آثار از حس درونی کمی برخوردار بوده و فقط تمایل دارند مخاطب فقط به سمت و سوی اهداف ایشان حرکت کند ... متاسفانه از این دست اشعار در معاصر زیاد داریم ... مانند ترانه ها .. اشعار صیحگاهی و شامگاهی که در گروه های تلگرامی و فیسبوک و دیگر فضاهای مجازی منتشر می شود ... اثری از یکی از اساتید دیدم که لایک های بسیار خورده بود و در تعجب شدم چطور کسی از ایشان نپرسید نام شرکت سامسونگ در میان آن واژگان چکار میکرد ... اشعار تصنعی عموما دارای عمری کوتاه هستند ... چون مایه حیات ایشان روحی و روانی نبوده است . : در این روش شاعر آنچه در ضمیر ناخودآگاهش شکل گرفته و مانند یک وحی بر زبانش جاری میشود ؛ بر روی کاغذ می آورد ... یک بداهه کامل بدون در نظر گرفتن فضا و مکانی که شاعر در آن حضور دارد ... معمول شاعران الهامی پس از پایان کار آثار خود را ویرایش می کنند تا ثبات بیشتر یافته و از موارد مغلوط فاصله گیرند ... همذات پنداری مخاطبان با این دسته از اشعار بیشتر بوده و سبب عمر طولانی چنین آثاری میشوند .... در هردو گروه شاعران بسیار خوب و توانایی داشته ایم ... البته بیشترین موارد در ماندگاری اشعار ... دانش شاعر ؛ اهداف و زبان او بوده است .... علوم وفنون ادبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غم و درد مو از عطار واپرس درازی شب از بیمار واپرس خلایق هر یکی صد بار پرسند تو که جان و دلی یکبار واپرس
"غزلی برای تو" در خود تکیده‌ام من، خسته... غریب... تنها چون "نی" پر از سکوتم، در دل ولی سخن‌ها... آشفته و پریشان، در جمعِ مردگانم باید چه‌کرد بی‌تو؟ تنها میانِ تن‌ها پروانه باش یک‌شب، ای دوست! تا بفهمی این شمع را چه حال است؟ از داغِ سوختن‌ها این کوهِ استخوان را در پیرهن نظر کن تا یاد کرده باشی، از درد کوهکن‌ها ای غنچه‌لب! نگاهی بر این گلِ خمیده اینک که پاره کرده، در عشق پیرهن‌ها گیسو ببند و بگذار، دیوانگان نبینند رقص نسیم را باز، در دشتی از گون‌ها من: بی‌تو هیچِ هیچم، من: بی‌تو گنگ و گیجم باید "تو" بود وقتی، مِنهایِ "تو"ست، "من"ها * دیشب به یاد چشمت، "تنها" نماز خواندم من، تو، خدا... چه حالی! "انّ الصلاهَ تنهی..." https://eitaa.com/mmparvizan
می تابم و می تابم و  هی می تابم از زاویه های مختلف جذابم از تیره ی آفتابگردانم که هر صبح تولدی ز  نو  می یابم
روزی که پی آب و غذا افتادیم در وسوسه وفکر خطا افتادیم رفتیم پی میوه ی ممنوع بهشت افسوس که از چشم خدا افتادیم رباعی
به افتخار بیابان چه ایم؟ ذره ی موهومی از غبار بیابان چه ایم؟ پنجره ای بسته رو به خار بیابان چه ایم؟ شیهه ی جا مانده از هزاره ی اول سراب وسوسه ی چشم تکسوار بیابان چه ایم؟ شوره ی باران به سنگ سرخ مزاری چراغ لاله ی خاموش داغدار بیابان چه ایم؟دامن بی رنگ یک عروسک مرده چه ایم؟ کاغذ آتش به اختیار بیایان چه ایم؟خاطر آسوده ای به معنی تسلیم صدای دست بلندی به افتخار بیابان سجاد حیدری قیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهارم مرداد ماه زادروز «منوچهر نیستانی» شاعر زادروز:      ۴    مرداد   ۱۳۱۵ _  کرمان درگذشت:  ۲۹   اسفند  ۱۳۶۰  _  تهران
‍ ‍ ۴ امرداد زادروز منوچهر نیستانی (زاده ۴ امرداد ۱۳۱۵ کرمان -- درگذشته ۲۶ اسفند ۱۳۶۰ تهران) شاعر او در قالب‌های گوناگون غزل، شعرنو و شعر بی‌وزن اشعار قابل توجه، نو و عمیق سروده‌است. وی از شاعران مطرح و پربار معاصر محسوب می‌شود که با زبان شعری مستقل و استوار و بی‌پیرایه از جهان پیرامون خویش سخن گفته است. او در سال ۱۳۳۴ به دانشسرای عالی تهران راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شد. از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در دبیرستان‌های شاهرود به‌تدریس ادبیات فارسی پرداخت و در سال ۱۳۵۷ بازنشسته شد. نخستین شعرهایش در روزنامه‌های بیداری و هفت واد و اندیشه کرمان به‌چاپ رسید و اولین دفتر شعرش با نام «جوانه» در سال ۱۳۳۳ نیز در کرمان منتشر شد و مجموعه شعر بعدی او در سال ۱۳۳۷ باعنوان «خراب» در تهران چاپ شد. در همان سال خارستان دیوان ادیب قاسمی کرمانی را با تصحیح و تحشیه منتشر کرد. مدتی هم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد و اشعار و ترانه‌هایی برای کودکان سرود. سومین دفتر شعر وی با نام «دیروز، خط فاصله» به سال ۱۳۵۰ منتشر شد. برگزیده اشعاری از او با نام «دو با مانع» در سال ۱۳۶۹ چاپ شد و علاوه بر سرودن شعر، در زمینه پژوهش ادبی و ترجمه نیز فعالیت داشت. شعر او شعری اندوهگین و تلخ و آمیخته باطنز و به‌زبانی ساده و بی‌پیرایه بیان شده‌ است. اگر چه گرایش عمده شعر وی عاشقانه‌است ولی گاهی گرایش‌های اجتماعی نیز در آن دیده می‌شود. در مجموع وی شاعری است آگاه با زبان خاص خود که در سرودن غزل‌های عاشقانه - اجتماعی و نومیدانه‌اش از گونه‌های دیگر شعرش موفق‌تر است. به‌دلیل ابتکارات نو و شیوه خاصی که وی در سرودن غزل آغاز کرد، او را پدر غزل نوین ایران نیز نامیده‌اند. وی پدر توکا نیستانی و مانا نیستانی کاریکاتوریست‌های معاصر بود. آرامگاه وی در بهشت‌زهرا است.
به بهانه‌ی سالگرد احمد شاملو 💢نگاه وزیر آینده‌ی ارشاد به شعر!💢 چند سال پیش رهبر انقلاب در دیدار سالانه با شاعران، ضمن بیان مطالب ارزنده‌ای در خصوص شعر فارسی. به نکته‌ای اشاره کردند که بسیاری از مخاطبان را به شگفتی واداشت. معمولا انتظار می‌رود که شاعران در چنین جلسه‌ای به قرائت اشعاری با مضامین آئینی و انقلابی اکتفا کنند. اما وقتی که یکی از شاعران شعر عاشقانه‌ای خواند، با استقبال رهبر انقلاب مواجه شد. ایشان ضمن اشاره به ضرورت سرودن این‌گونه اشعار، به نکته‌ی بدیعی اشاره کردند که برای شخص من بسیار مغتنم بود. ایشان "عشق" را یکی از مضامین ارزشمند در تاریخ ادبیات فارسی دانستند و اشعار عاشقانه‌ی ایرانی را در مقایسه با سایر ملت‌ها و جوامع، اشعاری ناب و "عفیف" خواندند. ازجمله مقایسه‌ای کردند با شعر عرب که با وجود قوت و استحکام، اغلب شعرهای عاشقانه‌ی آن به توصیف جاذبه‌های ظاهری و جسمانی معشوق اشاره دارد. به گونه‌ای که در شعر قدیم و نوین عرب، گاه شاهد سروده‌هایی هستیم که در آنها به جزئیات زیبایی‌های جسمانی حتی با ذکر نام معشوقه‌ی شاعر پرداخته شده است. اما اغلب شاعران ایرانی حتی در توصیف معشوق زمینی خود، در پرده بودن و حریم نگاه داشتن را اصل قرار داده‌اند. سخنان رهبر انقلاب تا اینجا تعجب برانگیز نبود. اما وقتی این مشی عفیفانه را به شعر معاصر نیز تعمیم دادند و برای مثال به عاشقانه‌های شاملو برای آیدا اشاره کردند، به وضوح می‌شد غافلگیر شدن حاضران را دید! چراکه کسی توقع نداشت رهبر انقلاب اسلامی که فقیه، مجتهد و مرجع تقلید نیز هستند، از شاعری چون شاملو که یکی از بزرگ‌ترین نمادهای دگراندیشی و مخالفت با نظام اسلامی است، تمجید کنند. آن هم با اشاره به اشعار عاشقانه‌اش! به خاطر همین غافلگیری بود که یکی از حاضران برآشفته شد و به ایشان یادآوری کرد که در برخی شعرهای عاشقانه‌ی شاملو مضامین "اروتیک" نیز به چشم می‌خورد! اما رهبر انقلاب به مزاح و با ذکر این جمله‌ی کوتاه که: "برای همسرش بوده و اشکالی ندارد" به این بحث خاتمه دادند. حالا در پاسخ این‌که یادآوری چنین خاطره‌ای چه دخلی به وزیر ارشاد آینده دارد؟! باید بگویم: به عنوان یک شاعر توقع دارم همه‌ی متولیان امور فرهنگی و هنری به‌ویژه وزیر ارشاد بر تمامی ساحات و گرایش‌های شعر امروز اشراف داشته باشند و از درخشش هم‌آوردان و دگراندیشان این عرصه نهراسند. نه آن‌که توقع داشته باشم به ترویج چنین فضایی در شعر معاصر بپردازند. اما لااقل روادار باشند و توفیق چنین شاعرانی را انکار نکنند. هرچند متاسفانه شاعران روشنفکر و دگراندیش، غالبا شعر متعهد را نادیده می‌گیرند و درخشش‌های شعر انقلاب را انکار می‌کنند. تا جایی که هر شاعری را که به انقلاب اسلامی ملت ایران متعهد باشد با عناوینی چون شاعر حکومتی، وابسته و... می‌نوازند. اما ما وظیفه نداریم با مخالفان خود مثل آنان رفتار کنیم. کمااین‌که رهبر انقلاب با وجود بدیهی بودن ضدیت‌شان با چهره‌هایی مثل شاملو، حاضر نشدند جایگاه او را به عنوان یکی از استوانه‌های شعر معاصر نادیده بگیرند. این در حالی است که شاملو از خصمانه‌ترین مضامین بر علیه نظام، امام و رهبری ابایی نداشت. این نگاه و مشی رهبر انقلاب که خود، شاعری توانمند و منتقدی چیره‌دست نیز هستند، در خصوص زنده‌یاد اخوان ثالث هم مشهود است. ایشان با آن‌که آشکارا به شعر کلاسیک گرایش بیشتری دارند و گاه از ابهام‌ها و پیچیدگی‌های بی‌مبنای رایج در شعر موج نو انتقاد کرده‌اند، بارها در مواجهه با اشعار شاعرانی که شعرنو یا سپید خوانده‌اند، آنها را به جهان ذهنی و زبانی اخوان توجه داده‌اند. توجه ایشان به استحکام و قوت آثار اخوان ثالث در حالی است که زاویه داشتن و دوری این دو دوست و هم‌دیار قدیمی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست. غرض این‌که مسندنشین وزارتی که رسمی‌ترین متولی امور فرهنگ، هنر و ادبیات در جمهوری اسلامی ایران است، باید همه‌ی ظرفیت‌های موجود در شعر امروز را بشناسد و با اشراف بر جایگاه مخالفان و دگراندیشان، به اعتلای هرچه بیشتر شعر آئینی، انقلابی و حماسی نیز بیندیشد. او نباید به ویترینی کوچک و آرشیوی محدود از اسامی و آثار شاعران همسو با نظام اکتفا کند و بر ارتفاع دیوار فاصله‌ها بیفزاید. شعر انقلاب یک حقیقت روشن و دستاوردی تاریخی و غیرقابل انکار است که نفی و تمسخر دگراندیشان و معاندان از عظمت و رونق آن نمی‌کاهد. هرچند از شاعران منتقد و معترض نیز انتظار می‌رود از توهم "بر سلطه بودن" دست بردارند و در برابر انقلابی که خون دهها هزار سرو و شمشاد شهید پشتوانه‌ی آن است، به وسوسه‌ی قهرمان شدن نزد افکار عمومی، فضای مجازی و رسانه‌های بیگانه نیندیشند. افشین علا مرداد ۱۴۰۳
رتبه می خواهی چو خورشید از خلایق دور باش سایه از هم راهی مردم به خاک افتاده است.