توی خواب😂😂😂
از فیضالله حیدری نهاوندی
عاقبت روزی شوم پولدار، اما توی خواب
بار خود را مینمایم بار، اما توی خواب
میدهم بر هر فقیر بینوا و مستمند
اسکناس و دِرهَم و دینار، اما توی خواب
چون خریداری کنم خروارها قند و شکر
مینمایم جمله را انبار، اما توی خواب
میخرم باغی به شمران و زمینی در ونک
تا که گردم عُمدةُ التُّجّار، اما توی خواب
بهر طرح نقشه و پیریزی آپارتمان
میبرم همراه خود معمار، اما توی خواب
در اتاقم جای زیلو، فرش کاشان مینهم
تا برم لذت من از این کار، اما توی خواب
با چنین فکر و خيالات خوشی هر نیمه شب
کیف و لذت میبرم بسیار، اما توی خواب
طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب، ص ۲۴۰ و ۲۴۱.
#شعرطنز
#خوابوپولداری
#حیدرینهاوندی
✨ #شعر فنی عجیب است، تناسب با ذوق و طبع بشر و از طرفی وزن و ماه و هیات شعر...
خلاصه از نظر علمی بحث مفصلی دارد
🔆 اما آنچه مهم است این است که وقتی خدا به شخصی نعمتی داد باید طوری از این نعمت بهره ببرد که روز قیامت حسرت نخورد که آن روز جای جبران نیست....
❇️ این کسی که طبع و ذوق شعری دارد، اگر طبع خود را در بافتنیها ببافد، طبع او در این امور صرف شده و فردای قیامت حسرت میخورد که چرا من به جای این اموری که طبع را در آنها صرف نمودم، ذوق شعری خود را در وصف #اهل_بیت علیهمالسلام صرف نکردم... .
🎙برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی
▫️#کلام_فقیه #شعر
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضا_بدیع
#شعر
ﮔﺎه گاهی ﮐﻪ ﺩﻟﻢ میگیرد ؛
به خودم میگویم
در دیاری که پر از دیوار است
ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ .. ؛ 🥀
#سهراب_سپهری
📚🎧
تو که راهی شدی نمیدانی
معنیِ بیقرار یعنی چه
مثل یک ماهوارهٔ تنها
گمشدن در مدار یعنی چه
حملهٔ لشکرِ غزل دیدی؟
امشب از حسِ شعر لبریزم
غرق آرامشی نمیفهمی
لحظهٔ انفجار یعنی چه
میروی سمتِ یک فراموشی
چمدانی گرفته دستت را
شاعری بیقرار میفهمد
سوتِ تلخِ قطار یعنی چه
تو دلم را زدی به دریاها
این دلی که ندیده دریا را
چشم دریاییات به من فهماند
آبیِ بیگدار یعنی چه
مدتی میشود پُر از دردم
مثل یک سالِ پیشِ حالِ خودت
تو خودت هم که خوب میدانی
قرص روزی سهبار یعنی چه
باز با میلههای موّاجی
چشمهای تو در محاصرهاند
مژههایت به من نشان دادند
آسمان در حصار یعنی چه
با شنیدن نمیشود فهمید
حال و روزم چگونه میگذرد
تا نبینی مرا نمیفهمی
مردهٔ بیمزار یعنی چه
#محمد_شریف
•[📚]• اهمیت عنوان اثر
📘|• شروع واقعی کتاب شما، اعم از مقالات شعر و داستان، عنوان آن است.
کسی که در کتاب فروشی دنبال کتاب میگردد اولین چیزی که به چشمش میخورد، عنوان کتاب است. نگاهی به تصاویر و پاراگرافی از کتاب میاندازد و آنگاه روی عنوان جلد مکث میکند.
📒|• عنوان، جایی است که مخاطب عملاً شروع به خواندن کتاب میکند. اگر جذاب و گیرا باشد خوانندگان رغبت میکنند لای آن را هم باز کنند و بخوانند و اگر جذاب نباشد، درست همانجا و همان وقت مخاطب را از دست میدهید.
📙|• اگر عنوانی همچون «توفان: کامل داستان واقعی مبارزه انسان و دریا» را در نظر بگیرید؛ درست است که از روی این کلمات نمیتوانید حدس بزنید داستان درباره نیزهماهی و صیادانی است که با قایق به صید آنها میپردازند، اما قطعاً پیشبینی میکنید که درباره توفانی سهمگین است، داستانی واقعی است و پای مبارزهای جانانه در میان است.
📗|• علاوه بر آن احتمالاً با سبک نویسنده آشنا میشوید و مثلاً میفهمید که سبکی موجز، عاشقانه، محکم، ساده و به راحتی قابل درک دارد. به عبارتی حدس میزنید که در چند صد صفحه بعد با چه نوع اثری همدم خواهید بود و لذا شروع به خواندنش میکنید.
📘|• عنوان کتاب، نحوهی بهخاطرسپاری آن را تعیین میکند. در محافل ادبی چگونگی گپوگفت درباره آن را تحت الشعاع قرار میدهد و بر میزان فروش آن، نامزد شدنش برای دریافت جوایز و... اثر میگذارد. اگر بخواهید کتاب شما در یادها بماند، بهترین راه این است که واقعاً ساده و به یادماندنی باشد.
📗|• آیا بر کسی پوشیده است که عنوان «موبی دیک» تأثیر فراوانی در ماندگاری شاهکار نویسندهاش، هرمان ملویل داشته است؟ عنوان کوتاه، مرموز و ساده که از دو کلمه و سه بخش تشکیل شده و تا ابد در حافظه خوانندگانش حک میشود.
📒|• به عناوین زیر نگاه کنید و بگویید با دیدن آنها میتوانستید لای کتابشان را باز نکنید؟
«دختری که وسط حرفش پریدند: شرح حال یک چهره»
«قاتل درون من»
«ترس و نفرت در لاس وگاس»
«دریانوردی تک و تنها دور دنیا»
«آنها اسبها را میکشند، مگر نه؟»
«کارول در هزار شهر»
«قهوه شما را سیاه میکند»
«زنان ضد حریق»
و عنوان بسیار محبوب و ماندگار «او» (she). تصور کنید که چه جسارتی میخواهد تا نام کتابتان را صرفاً «او» بگذارید.
•[📚]• جدی نگرفتن نامگذاری اثر
📙|• بسیاری از نویسندگان نامگذاری آثارشان را چنان که باید جدی نمیگیرند. آنها اولین یا در نهایت دومین عنوانی را که به ذهنشان میرسد، روی اثر میگذارند.
📕|• حاضر نیستند وقت و انرژی زیادی صرف یافتن عنوان خوب بکنند؛ چون اهمیت آن را درک نمیکنند.
📘|• بهعلاوه نحوه تفکر آنها برای انتخاب عنوان نامنسجم است. تمرکز ندارند و سمت و سوی مشخصی را دنبال نمیکنند. راهبرد و هدف خاصی ندارند.
📒|• این به عقیده من بزرگترین مشکل در انتخاب عناوین مناسب است. نویسندگان برای نامگذاری فرزند معنوی خود، هدفگذاری نمیکنند.
📕|• واقعیت این است که عنوان باید جلوهای از قلب و روح کتاب شما باشد. رسیدن به آن اغلب چندان ساده نیست اما به زحمتش میارزد.
•[📚]• ادامه دارد...
✏️
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۲مهر ماه ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۶:۰۰
#به_تغییر_ساعت_توجه_فرمایید
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
سبک عراقی،بخش دوم(شعر قرن هشتم و نهم)
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
یا هو
ای زمان یک غزل گمشده از دفتر تو
ای زمین نقطهای از آیهی انگشتر تو
آسمان ذرّهای از گرد و غبار قدمت
کهکشانهای جهان پلهای از منبر تو
باغ، آغشتهی گلدستهی پیغمبریات
باد، آشفتهی لب های بهار آور تو
مکّه پر شور از اعجاز حرای سخنت
کعبه لبریز گلابِ نفس قمصر تو
عرش، یک مرحله از ساحت معراج دلت
فرش، پسکوچهای از کشور پهناور تو
نام تو سورهی فتح و لقبت آیهی نور
خِلقت آیینهی لولاکِ جناب سر تو
چارده قرن به تطهیر، زبانزد نامت
جلوهی قدسی ماکان محمد نامت
ما که طفلان غزلخوان دبستان توایم
تا ابد جرعهکش کوثر احسان توایم
چارده قرن گذشته است از آن عهد ولی
همچنان از دل و جان بر سر پیمان توایم
گرچه این فاصله نگذاشت که مقداد شویم
گرچه حق نیست بگوییم که سلمان توایم؛
چارده قرن هواخواه تو بودیم عزیز
چارده قرن گذشتهاست و مسلمان توایم
در شب سینهی ما سورهی والشمس ببار
عاشق طلعت بارانی قر آن توایم
لب به حکمت بگشا، سعدی شعرت هستیم
یک غزل آیه بخوان، حافظ دیوان توایم
"مردم دیدهی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشتهی ما غیر تو را ذاکر نیست"
بیتو واماندهی راهیم، براتی بفرست
بیتو مردیم همه، آب حیاتی بفرست
بیتو واماندهی صحرای مجازیم، عزیز
از فراسوی زمان رود فراتی بفرست
بیتو غرقیم در این ظلمتِ دریادریا
نوح دوران شو و کشتیّ نجاتی بفرست
لغزشآهنگ خطاییم در این راه غریب
ای رسول دو جهان، صبر و ثباتی بفرست
یا محمد(ص) سر و جان باختهی معرفتیم
حجّ ما گمشدگان را عرفاتی بفرست
ای دل! ای زائر جامانده هم اینک برخیز
به توسل، به زیارت، صلواتی بفرست
جلوه ی گنبد سبز تو مرا آب حیات
بر تو و آل تو پیوسته سلام و صلوات
#پیامبر
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan