eitaa logo
طب و منطق
305 دنبال‌کننده
19 عکس
6 ویدیو
1 فایل
⭕️کپی باذکر منبع بلا مانع است. ادمین: @Ad_k_e_15 کانال در تلگرام: @noskheh_teb_sonnati سایت: http://as937183.blogfa.com/ ترجمه کتاب طبی ترجمه نسخه های خطی طب سنتی تایپ نسخه های خطی طب سنتی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شعبه اول: در بيان ‏ 🌷بدان كه كثرت عرق مطلقاً از شش سبب بيرون نيست؛ بعضى طبيعى و بعضى غير طبيعى. اوّل: .رطوبت در بدناست و بدان سبب عرق بسيارى آيد. : رطوبات گردد و سيلان نمايد و به طريق عرق مندفع گردد. : آن كه گداخته و رقيق شده به طريق عَرَق از مسام بر آيند. : آن كه از مقدار طبيعى خود ‏تر گردند و بدان سبب رطوبت بسيارى از آن‏ها تراوش نمايد. : آن كه قوى گردد و رطوبت زيادى دفع نمايد. : آن كه گردد و بدان سبب رطوبت زيادى به عرق دفع گردد. پس آن چه از دفع قوّه دافعه و يا از رياضت معتدله و يا از حرارت هواى گرم كه مفرط الحرارة نباشد و يا از حمّام معتدل- از هر يك ازين چهار [حاصل شود]، عرق طبيعى است و مفيد به حال بدن و باعث ابقاء صحّت و اعتدال مزاج. و ببايد دانست كه «كثرت درور» و جريان عرق باعث ضعف قوّه است؛ مگر هنگامى كه از سبب قوّه دافعه باشد كه موادّ زيادى را دفع نمايد كه آن هنگام سودمند است. و بدترين عرق، آن است كه از ذوبان اعضاء و يا از ضعف قوّه ماسكه باشد. و فرق ميان آن چه از قوّه، دافعه و آن چه از ضعف قوّه ماسكه است به چند وجه است: اوّل آنكه آن چه از قوّه دافعه باشد، بعد از امتلاء مى‏باشد و از اخراج آن فرحت و خفّت به هم مى‏رسد؛ چه در حال صحّت و چه در حال مرض و مَرضى را اين نوع عرق به غير از روز بحران واقع نمى‏گردد؛ به خلاف آن چه از ضعف قوّه ماسكه باشد كه بى امتلاء مى‏باشد و ضرر مى‏رساند و از استعمال مقوّيات قوّه ماسكه انتفاع مييابد. و هم چنين هر چه ذوبانى باشد، ضرر آن زياده از ضعف ماسكه است و عدم انتفاع از مقوّيات ماسكه لازم آن و اين نوع عرق، بى حمّاى حادّه نمى‏باشد؛ به جهت آن كه ذوبان اعضاء كه بدون حرارت قويه باشد، مادّه آن بدين رقّت نيست كه به عرق تواند مندفع گرديد؛ زيرا كه تا مادّه بسيار رقيق نباشد به عرق مندفع نمى‏گردد. ✅ [نكته‏]: و بدان كه در حال صحّت: هرگاه عرق بسيارى آيد و سببى ظاهر آن را نباشد، علامت آن است كه غذا زياده از مقدار تحمّل بدن خورده مى‏شود. و اگر با وجود قلّت تناول و بدون ظهور سبب موجب عرق بسيار آيد، دليل آن است كه در بدن فضله بسيار اجتماع يافته و محتاج به استفراغ است. و كثرت عرق در همه ايام مرض، دليل كثرت خلط است و كثرت عرق با اسهال يا استفراغ به نوع ديگر، در كمال ردائت است و چون در بعضى اعضاء عرق بيشتر از بعضى ديگر آيد، علامت آن است كه مادّه مرض در آن عضو است كه عرق بيش‏تر مى‏كند و يا آن كه در آن عضو بيش‏تر است و در باقى كم‏تر و چون مادّه در جميع بدن بسيار باشد و «مانع از بروز» در عضوى نباشد، عرق از جميع بدن بر آيد و عرق سرد همين كه از گردن و سينه آيد، دليل ضعف قوّه حيوانى است و يا علامت آن كه ضعيف خواهد شد؛ خصوص در حمّاى حادّه و محرقه ؛ به جهت آن كه علامت آن است كه ماده بسيارى و خام در حوالى سر مملوّ است و طبيعت عاجز است از دفع آن. الحكمة، ج‏1، ص: 783 ✅ادرس کانال✅ ادرس کانال https://t.me/noskheh_teb_sonnati
رياضات مختصّه : هر عضوى كه رياضت آن قوى و كثير گردد، قوى و عظيم مى‏گردد آن عضو؛ به سبب تلطيف مواد و تحليل فضول و تفتيح مسام و توسيع مجارى و نهوض حرارت غريزيه و روح و جذب غذا به سوى آن؛ به جهت آن كه طبيعت چون به اهتمام تمام متوجّه آن گردد، روح و حرارت غريزيه به تبعيت آن نيز متوجّه آن شود، پس لا محاله در آن عضو تقويت به هم رسد به حسب حال آن و نيز اعضاء مهياى قبول غذايند؛ خصوصا كه بر نوع آن رياضت، عادت نموده باشند؛ بلكه هر قوّه‏اى تقويت مى‏يابد به سبب كثرت رياضت؛ مانند آن كه هر كه استكثار نمايد در حفظ قوّه، حافظه او قوى مى‏گردد. و هر كه استكثار نمايد در قوّه تفكّر و تخيل و يا تكلّم، قوى مى‏ گردد قوّه متفكّره و يا متخيله و يا تكلّم او؛ به جهت آن كه تقويت و ملكه آن‏ها را نزد تكرار فعل و انفعالات‏ حاصل مى ‏گردد؛ مانند آن كه قوى مى‏گردد قوّه مولّده لبن در مرضعه و مولّده منى در مستكثره جماع و ضعيف مى‏گردد اوّل در فاطمه [يعنى زنى كه شير دادن را ترك كرده‏] و ثانى در تارك جماع. الحكمة، ج‏2، ص: 69
و اگر در طبخ جگر تقصيرى افتد، چيزى از آن خام بماند و آن را بلغم گويند و اين كم باشد. و تولد بلغم بيشتر اندر معده بود و اندر رودهاى بالايين و به نادر در موضع ديگر افتد، چنانچه تولد صفرا بيشتر اندر جگر باشد و به نادر اندر معده و رگ‏ها افتد. التجارب (طبع جديد)، ص: 42
و بسيار بود كه مهمات و يا ملاحظه عجايب و ظرايف و سماع الطايف و يا خوف از امرى، و اندوه را به سبب مشغول ساختن طبع و غفلت از آن كم كند. و همچنين شادى و اميدوارى و يا ديدن مرغوبى و تعجبى و يا شنيدن لطيفه غضب را و همچنين اميدوارى و يا اندوهى و يا انديشه مهمى ترس را. التجارب (طبع جديد)، ص: 147
✅و به جهت و و و ساختن اخلاط، بول و خشكى ثفل و درشتى مجارى نفس و بشره پديد آورد ✅ و بسيار بود كه سبب نزلات و زكام و درد عصب و شقاق باشند و پشت پاى و دست و مقعد و درد رحم و حبس بول و قلت حيض و نفاس و تقطير البول و سلس البول و قولنج گردد. التجارب (طبع جديد)، ص: 149 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅عسل محدث قولنج است در بعض مردم‏ الحكمة موجب یبوست است در بعضی مردم . https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹چهارم: كثرت تناول غذا به حدّى كه طبيعت از هضم و نضج و تحليل و دفع فضول آن عاجز آيد 🔹و بدان سبب، ابخره رطبه بسيار در بدن توليد يابند و باعث وهن و سستى قوّه حرارت و انغمار آن تحت ماده گردند؛ 🔹 زيرا كه هرگاه غذا بسيار خورده شود و در بدن حرارت باشد، خون بسيار از آن توليد مى‏يابد و آن، رطب است‏ و زياده مى‏گردد رطوبات 🔹. و اگر حرارت ضعيف باشد، متولد مى‏گردد از آن بلغم بسيار و اين نيز رطب است و منغمر مى‏گردد حرارت غريزيّه تحت آن و باعث برودت مى‏گردد 🔹 و برودت، باعث زيادى توليد رطوبت است در بدن و استرخاى آن» الحكمة، ص 535- 536. 🔹صغری هر کس به حدی غذا بخورد که طبیعت از هضم و نضج و تحلیل و دفع فضول ان ناتوان شود ؛ ابخره رطبه زیاد در بدنش تولید شود ❇️کبری هر کس ابخره رطبه زیاد در بدنش تولید شود ؛ قوه حرارت در بدنش سست می گردد و حرارت در ان ماده فرو می رود و حرارت بدن کاسته می گردد ✅نتیجه هر کس به حدی غذا بخورد که طبیعت از هضم و نضج و تحلیل و دفع فضول ان ناتوان شود قوه حرارت در بدنش سست می گردد و حرارت در ان ماده فرو می رود و حرارت بدن کاسته می گردد https://eitaa.com/ghanoonfeteb
كبد التجارب، متن، ص: 378 سبب بسته شدن مجارى و منافذ جگر اكثر باشد متعاقب خوردن طعام بتخصيص آنچه غليظ و كثيف باشد و آنچه لزج يا شيرين باشد زودتر سده كند 🔹 و همچنين و نيز بعد از چنين طعام ها سده آورد 🔹زيرا كه اين افعال قبل از تمامى هضم معده غذا را بجگر دربرند و فضلات غير منهضم آنجا بماند و 🔹نفس اين طعام ها نيز بى‏اين افعال گاهى سده كند بجهت غلظت و تنگى مجارى كبد 🔹و شيرين اگرچه تفتيح سده شش كند در جگر سده كند جهت سرعت نفوذ ان در جگر و جذب كبد مر آن را قبل از قبول هضم كبدى و تمامى هضم معده 🔹و اغلب شيريني ها و اين حكم دارند و گل و 🔹 چيزهاى و سده بد كند و بلمس ظاهرست 🔹و گاه باشد كه خوردن سخت قابض بود چون آب بعضى معادن و ميوه‏هاى بسيار قبض زعرور و اشباه آن سده كبد آورد بجهت كشيدن جوانب عرق را و گاه باشد كه بواسطه غلبه لين كه در جرم عرق پديد آيد اطراف آن را بهم درنشايد 🔹1 و گاه باشد كه غلبه خلطى يا غلظى آن يا لزوجت آن سبب سده كبد شود و اين اغلب از ماده خون افتد و سده كبد بيشتر در جانب مقوى پديد آيد 📚آدرس کانال : https://t.me/noskheh_teb_sonnati📚
طب و منطق
✅ اما احتياج به #احتباس ضرورى است 🔹زيرا كه بدن هميشه در #تبديل و تغيير و #تحليل است 🔹پس محتاج است
❇️ و# فضله_هضم_چهارم كه در اعضا حاصل است؛ 🔹بعضى به رود به طريق . 🔹و بعضى به و از راه مسام تن برآيد. 🔹و بعضى بود كه از خون جدا گشته به رجوع قهرى به عروق جگر بازآيد و از آنجا هم به كليه منجذب گردد و به مثانه رود و بول شود. 🔹و بعضى از منفذ و به و مخاط بيالايد. 🔹و بعضى غذاى و گردد. 🔹و بعضى ماده گردد و قبول طبخى نيكو كند و به اوعيه آن منجذب گردد. 🔹و بعضى شود و به راه پستان به بالا آيد. 🔹و بعضى شود و از راه رحم مندفع گردد. 🔹و بعضى در اعضا محتبس شود و به ظاهر گردد. التجارب (طبع جديد)، ص: 42 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و امّا انفعال بدن از نفس، آن است كه چون عارض گردد خوف مفرطى، استحاله مى‏يابد به‏ مزاج سوداوى يك دفعه. و چون عارض گردد مفرطى، حادث مى‏گردد از آن جفاف مفرط و غلبه سودا؛ پس عَود مى‏نمايد مزاج به سوى صلاح به يك دفعه به وصال معشوق خود. و امثله اين بسيار است و علت اصل اين، همان كمال توجّه نفس عاشق به سوى معشوق و معشوق به سوى عاشق و اتّحاد و تقويت هر دو با هم ذكر يافت. الحكمة، ج‏2، ص: 301 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
[فايده جليله‏]: از معالجات جيده مشتركة النفع در اكثر امراض، فرح و سرور به لقاى محبوب و امر مرغوب است و ملازمت شخصى كه مريض حيا مى‏نمايد از او و از كمال اظهار مرض خود و ظهور آثار آن نزد او و شخصى كه محبت و انس بسيار به حضور او دارد تا به حدى كه بسا است مريض صاحبِ فراشِ عارى از قوت رفتار، به مجرد ديدن محبوب و معشوق خود تقويتى و قدرتى در خود مى‏يابد كه به استقبال او ميرود و آن را آورده نزد خود مى‏نشاند و مادام كه او نشسته با او تكلم مى‏نمايد، او به كمال شوق استماع مى‏نمايد و نشسته مى‏باشد و آه و ناله نمى‏كند و درد و وجع و و را فراموش مى‏نمايد هر چند كه مريض قريب به موت باشد. و هر چند محبوب و او عزيز و بزرگ تر و محترم‏تر و و اين زياده باشد، حالت تقويت و افاقه زياده مى‏باشد؛ به سبب كمال توجّه طبيعت و نفس و روحِ اين به او و اتّصال بر او و حصول تقويت از او؛ 🔹مانند شخص ضعيف مضطرّى و خايف از عدوّى كه پناه به شخص قوى برد و دخيل آن گردد كه دست عدوى او به او نرسد چگونه او را آرام و اطمينان حاصل مى‏گردد هم چنين اين مريض. و امثله آن بسيار است: 🔹از آن جمله «» حكايت نموده كه ديدم شخصى بسيار قوى داشت از امراض و به حدّى رسيده بود به سبب ضعف كه قادر بر قيام و قعود نبود، 🔹پس هنگامى كه حاضر شد معشوق او، مفارقت نمود مرض او در ساعت و تقويت يافت و بر آمد از براى قضاى حوايج او در آن ساعت. الحكمة، ج‏2، ص: 300 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
[فايده‏]: 🔹 نيز از معالجات جيده مشتركه، روايح لذيذ و الحان طيبه است كه تقويت مى ‏يابند به آن هر دو، و ارواح نفسانيه و حيوانيه و به تقويت آن هر دو طبيعيه نيز؛ به جهت آن كه گويا از روايح لذيذه و استماع طيبه، تغذيه مى ‏يابند قوا و آن‏ ها غذاى روح ‏اند. الحكمة، ج‏2، 🔹صغری بوییدن بو های خوش و شنیدن صوت های دلنواز ، موجب تقویت ارواح نفسانی و حیوانی میگردد 🔹کبری هر چیزی موجب تقویت ارواح حیوانی و نفسانی گردد ، موجب تقویت روح طبیعی میگردد 🔹نتیجه بوییدن بو های خوش و شنیدن صوت های دلنواز ، موجب تقویت روح طبیعی میگردد https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹: اصل در آن تحريك واو است. صاحب قاموس گفته: «فعلًا (به ضم فاء و سكون عين نيامده مگر قوباء و خشاء و اصلهما قُوَباء و خُشاء است) . و آن و درشتى است كه در ظاهر پوست بدن به هم مى‏رسد با بسيار و از آن، دائم جدا مى‏گردد تا صحت يابد و در ابتدا دانه اندك صلبى پيدا مى‏شود و يا داغى و خارش بسيار مى‏كند و بعد خارش بسيار اندك آب لزجى از آن تراوش مى‏كند، روز به روز منتشر و زياده مى‏گردد و از امراض است و دو نوع مى‏باشد: سرخ و سياه.» سرخ آن نازك‏تر و خارش آن كمتر و سياه آن ضخيم‏تر و خارش آن بيشتر و مادّه سرخ، خون فاسد رقيق مائى بورقى است و ماده سياه، سودايى غير طبيعى فاسد ردى؛ خواه از خون سوخته باشد و خواه از صفراى سوخته و خواه از سوداى سوخته كه به طرف جلد ريزد و گاه در عمق بدن به هم مى‏رسد و به دستور، خارش بسيار مى‏كند و از آن پوست جدا مى‏گردد و روز به روز منتشر مى‏شود و بسيار آن خصوصاً سياه ضخيم. و آنچه از آن رطوبت صديدى لزج عفن لذاع تراوش نمايد و زود منتشر و اطراف خود را متقرح و فاسد سازد، بسيار ردى و و بدان است. و قوباى منتشر را بر برص اسود اطلاق مى‏نمايند، و گاه قوبا در دماغ ظاهر مى‏شود. و علامت و سبب آن قريب به علامت و سبب حمره دماغ است و لازم آن، حكّه دماغ. 📚 الحكمة، ج‏3، ص: 75 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و تقشر جلد: يعنى و پوست و جدا شدن ‏هاى باريك از جلد. 📚 الحكمة، ج‏3، ص: 74 https://eitaa.com/ghanoonfeteb
پا به سنگ پا] 🌸و بدان كه ماليدن پا به حجر- يعنى ‏پا- چند فايده است و ليكن بايد كه سنگ باشد و كف پا و پاشنه پا را بمالند: 🌸فايده اوّل آن كه پا را زائل مى‏گرداند و بدان سبب اعياء آن برطرف مى‏شود و استكراه منظر آن زائل مى‏گردد. 🌸فايده دوم آن كه و اكثر امراض دماغى را سودمند است؛ به جهت اماله مادّه از اعالى به اسافل و جذب آن‏ها به سوى قدم و لهذا جايى كه مقصود اماله و انجذاب مادّه زياده باشد، بايد كه سنگ پا خشن‏تر باشد و حكّ آن به قوّت و طويل‏الزّمان باشد؛ 🌸 مگر آن كه شخص ناعم البدن الجلد باشد و گردد كه او را به سنگ خشن و به قوّت جايز نيست و كثيف الجلد را از وقت دخول تا هنگام خروج، ماليدن پاى او اولى است. الحكمة، ج‏2، ص: 88 📚ادرس کانال https://t.me/noskheh_teb_sonnati
🌸 [در استعمال ‏] 🌸و بدان كه استعمال آبزَن در ، است 🌸امّا بايد كه تا زمانى طويل در آن بنشينند و بايد كه آبزَن، و باشد كه در آن به خوبى توان نشست و تمام بدن تا گردن در آب غرق باشد. 🌸و بايد كه آبِ آبزن، آبِ مستعملِ مريض ديگر نباشد؛ 🌸 زيرا كه باعث ابتلاء اين شخص است به آن مرض؛ بلكه آب جديد باشد؛ 🌸خواه خالص باشد و يا مطبوخ با ادويه مناسبه مخلوطه به ادهان لايقه. 🌸و بايد كه آب آن در و به حدّى باشد كه در آن توان نشست و نرساند. 🌸و دستورالعمل آبزَن و نُسَخ آبزَنات در «قرابادين» ذكر يافت. الحكمة، ج‏2، ص: 88 📚ادرس کانال https://t.me/noskheh_teb_sonnati
🌸و ، آن است كه بعد [از] انحدار غذا از فم معده به قعر آن و غرق باشد كه به آسانى بيدار نگردد؛ 🌸به اعتبار توجّه و ميل قوا و ارواح به تمامى به سوى باطن و معتدل المقدار در طول و قصر و متّصلِ غير متخلخلِ پاره پاره جسته جسته باشد؛ به جهت آن كه طول آن باعث تبريد است به كثرت اجتماع رطوباتى كه در بيدارى استفراغ و تحليل مى‏يافتند 🌸و تفريط و تقليل آن، باعث روح و غريزيه و هضم، است و ضعف هضم باعث تقليل توليد خون و باعث تقليل روح است‏ الحكمة، ج‏2، 📚ادرس کانال https://t.me/noskheh_teb_sonnati
🌸در بيان ازاله بدن‏] 🌸و بدان كه از براى ازاله اوساخ از بدن، خطمى و سدر و صابون و امثال اين‏هاست به حسب هر مزاج و رسم و عادت شهر و بلد. 🌸و سدر كه عبارت از برگ درخت كُنار ساييده مخلوط به آب است [كه‏] در قلع اوساخ قوى‏تر از خطمى است براى فرط جلائى كه دارد. 🌸و نيز مانع اسقاط موى است و مقوّى و ملين و طويل كننده آن و ظاهر كننده حرارت؛ خصوص كه به آب عصاره چغندر ممزوج نموده باشند. 🌸و اغتسال به ، را نافع است و به صابون، مبرود الدماغ و مرطوب را موافق تر. و المزاجان را آرد جو و نخود نيز نافع و در ازاله سريع الأثر تر. الحكمة، ج‏2، ص: 88 📚ادرس کانال https://t.me/noskheh_teb_sonnati