#نهج_البلاغه
#عهدنامه_مالکاشتر
#فرازی_از_عهدنامه | ۲۳
📜 متن : ... وَ لْیَکُنْ فِی خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِینَکَ: إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِی هِیَ لَهُ خَاصَّةً، فَأَعْطِ اللهَ مِنْ بَدَنِکَ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ، وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَیْرَ مَثْلُوم وَ لاَ مَنْقُوص، بَالِغاً مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ.
وَ إِذَا قُمْتَ فِی صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ، فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لاَ مُضَیِّعاً، فَإِنَّ فِی النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ.
وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ (صلى الله علیه و آله) حِینَ وَجَّهَنِی إِلَى الْیَمَنِ کَیْفَ أُصَلِّی بِهِمْ؟ فَقَالَ: صَلِّ بِهِمْ کَصَلاَةِ أَضْعَفِهِمْ وَ کُنْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ ترجمه :
📄 ... از جمله امورى که بايد آن را به جهت خلوص دينت براى خدا انجام دهى اقامه فرائضى است که مخصوص ذات پاک اوست؛ بنابراين نيروى بدنى خود را در شب و روز در اختيار فرمان خدا بگذار و آنچه را موجب تقرّب تو به خداوند مى شود به طور کامل و بى نقص به انجام رسان، هرچند موجب خستگى فراوان جسمى تو شود و هنگامى که به #نماز_جماعت براى مردم مى ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد که) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع که) موجب تضييع واجبات نماز شود؛ زيرا در ميان مردمى (که با تو به نماز مى ايستند) افراد بيمارى هستند يا کسانى که حاجات فورى دارند. من از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)به هنگامى که مرا به سوى يمن فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان #نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان که همچون نمازِ ناتوان ترين آنها باشد و نسبت به مؤمنان رحيم و مهربان باش.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
[ ۲۳ / ۱ ]
در همه چیز حتى نماز اعتدال را رعایت کن
امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه دو دستور مهم به مالک در مورد عبادات مى دهد:
دستور اوّل درباره عبادت هاى خصوصى است که انسان تنها با خدا راز و نیاز مى کند مخصوصاً در دل شب ها و در آن زمان که چشم گروهى در خواب است.
مى فرماید: «از جمله امورى که باید آن را به جهت خلوص دینت براى خدا انجام دهى اقامه فرائضى است که مخصوص ذات پاک اوست»; (وَ لْیَکُنْ فِی خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِینَکَ، إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِی هِیَ لَهُ خَاصَّةً).
👈 اشاره به اینکه مبادا تصور کنى انجام وظایف زمامدارى مخصوصاً خدمت به نیازمندان مى تواند مانع از عبادات و اقامه فرائض گردد که هر یک از این دو جاى مخصوص خود را دارد و هیچ کدام نمى تواند جانشین دیگرى شود.
به دنبال آن تأکید بیشترى کرده مى فرماید: «بنابراین نیروى بدنى خود را در شب و روز در اختیار فرمان خدا بگذار و آنچه را موجب تقرب تو به خداوند مى شود به طور کامل و بى نقص به انجام رسان، هرچند موجب خستگى فراوان جسمى تو شود»; (فَأَعْطِ اللهَ مِنْ بَدَنِکَ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ، وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَیْرَ مَثْلُوم وَ لاَ مَنْقُوص بَالِغاً مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ).
بنابراین زمامدار هرچند در تمام اوقات به تدبیر امور کشور مشغول است; ولى باید بخشى از اوقات شبانه روز خود را براى راز و نیاز با خدا بگذارد و عبادات را به طور کامل انجام دهد، هر چند جمع میان آن و انجام وظایف زمامدارى بر او سنگین باشد؛ چرا که این عبادات و راز نیازها و مناجات هاى با خداست که به او نیرو و توان مى بخشد و قصد او را در خدمت خالص مى کند.
تعبیر «غَیْرَ مَثْلُوم» با توجّه به اینکه «ثُلْمَة» در اصل به معناى شکاف و شکستگى است در اینجا اشاره به کم نگذاردن از نظر اجزا و شرایط و ترک موانع نماز است، از این رو ممکن است جمله «وَ لاَ مَنْقُوص» اشاره به کاستى هایى از نظر مستحبات و کمالات عبادت باشد; یعنى عبادت را به طور کامل انجام ده به گونه اى که نه کمبودى از نظر واجبات داشته باشد و نه مستحبات.
در واقع امام(علیه السلام) با این بیان به تمام کسانى که در اجتماع شغل هاى مهم و پردردسرى دارند درسى مى دهد که مبادا وجود گرفتارى هاى زیاد سبب شود که آنها خود را از عبادات مستحب و #نوافل معاف بدانند که این اشتباه بزرگى است و یا اینکه تصور کنند انجام فرائض به طور کامل ممکن است سبب گردد تا در وظایف اجتماعى گرفتار کوتاهى ها و خطأ و اشتباه شوند.
جالب اینکه در بعضى از نقل ها آمده است در زمان مرحوم #میرزاى_قمى اطرافیان سلطان وقت به او نوشتند: اگر سلطان در این فصل گرما بخواهد روزه بگیرد ممکن است در اواخر روز حالت عصبانیت به او دست دهد و حکم خلافى صادر کند; خون بى گناه یا کم گناهى ریخته شود و افرادى بیش از استحقاقشان مجازات گردند.
مرحوم میرزاى قمى در پاسخ نوشت: سلطان باید روزه بگیرد و عصبانى هم نشود.😡❌😁
آن گاه به سراغ دومین دستور درباره عبادات جمعى مى رود و مى فرماید: «هنگامى که به #نماز_جماعت براى مردم مى ایستى باید نمازت نه (چندان طولانى باشد که) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سریع که) موجب تضییع واجبات نماز شود»; (وَ إِذَا قُمْتَ فِی صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ، فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لاَ مُضَیِّعاً).
← آن گاه امام(علیه السلام) به دو دلیل عقلى و نقلى براى این دستور تمسک مى جوید:
نخست مى فرماید: «زیرا در میان مردمى (که با تو به نماز مى ایستند) افراد بیمارى هستند یا کسانى که حاجات فورى دارند»; (فَإِنَّ فِی النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ).
بنابراین عقل ایجاب مى کند که امام جماعت وضع آنها را در نظر بگیرد تا نماز جماعت موجب نفرتشان نگردد.
آن گاه به سراغ دلیل نقلى مى رود و مى فرماید: «من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به هنگامى که مرا به سوى یمن فرستاد پرسیدم: چگونه با آنان نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان که همچون نمازِ ناتوان ترین آنها باشد و نسبت به مؤمنان رحیم و مهربان باش»; (وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) حِینَ وَجَّهَنِی إِلَى الْیَمَنِ کَیْفَ أُصَلِّی بِهِمْ فَقَالَ: صَلِّ بِهِمْ کَصَلاَةِ أَضْعَفِهِمْ وَ کُنْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً).
[ ۲۳ / ۲ ]
📖 مرحوم شیخ حر عاملى در کتاب وسائل الشیعة در ابواب مستحبات نماز جماعت بابى به عنوان «اِسْتِحْبابُ تَخْفِیفِ الاْمام صَلاتَهُ» گشوده است و در آن هشت روایت از معصومان(علیهم السلام) در این زمینه نقل کرده است، از جمله اینکه در روایتى آمده است: «روزى معاذ (بن جبل) در زمان رسول خدا در مسجدى نماز جماعت برگزار مى کرد و قرائت نماز را طولانى مى خواند.
مردى در نماز به او ملحق شد و معاذ سوره طولانى را آغاز کرد.
آن مرد براى خود سوره کوتاهى خواند و نماز را تمام کرد و سوار مرکبش شد (و رفت) این جریان به گوش رسول خدا صلیالله علیه وآله رسید.
کسى را نزد معاذ فرستاد و فرمود: «یَا مُعَاذُ إِیَّاکَ أَنْ تَکُونَ فَتَّاناً، عَلَیْکَ بِالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا وَ ذَوَاتِهَا; اى معاذ فتنه گر مباش (و مردم را از جماعت دور مساز) لازم است سوره «والشمس وضحاها» و امثال آن (از سوره هاى کوتاه) را بخوانى».(۱)
در حدیث دیگرى از #امام_صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «یَنْبَغِی لِلاِْمَامِ أَنْ تَکُونَ صَلاَتُهُ عَلَى صَلاَةِ أَضْعَفِ مَنْ خَلْفَهُ; سزاوار است #نماز امام همانند نماز ضعیف ترین کسى باشد که پشت سر او نماز مى خواند».(۲)
در حدیث دیگرى آمده است: «إِنَّ النَّبِیَّ کَانَ ذَاتَ یَوْم یَؤُمُّ أَصْحَابَهُ فَیَسْمَعُ بُکَاءَ الصَّبِیِّ فَیُخَفِّفُ الصَّلاَةَ; پیغمبر اکرم صلیاللهوعلیهوآله روزى با اصحابش نماز مى خواند صداى گریه کودکى را شنید.
نماز را تخفیف داد و کوتاه کرد».(۳)
در روایت دیگرى شبیه آن آمده که اصحاب سؤال کردند چرا نماز را کوتاه فرمودى؟
پیغمبر فرمود: «أَ وَ مَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِیِّ؟; آیا صداى گریه کودک را نشنیدید؟».(۴)
بدیهى است منظور از تخفیف نماز در این روایات این نیست که واجبات نماز رعایت نگردد.
____________
پاورقی :
۱. وسائل الشيعة، ج ۵، باب ۶۹، ح ۴.
۲. همان مدرک، ح ۳.
۳. وسائل الشيعة، ج ۵، باب ۶۹، ح ۵.
۴. همان مدرک، ح ۱.
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
📜 راه و رسم زندگی در کلام #امام_حسن_عسکری(علیهالسلام)
🌸 به مناسبت ولادت آن حضرت
#امام_عسکری علیهالسلام
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
❓#پرسش_و_پاسخ | ۷۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 سؤال : دستوراتِ دينى به هم وابستهاند، يا هر كدام برنامهاى مستقل هستند؟
ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ
💬 پاسخ : از آيات و روايات استفاده مىشود كه برنامههاى اسلام به هم وابسته است، مثلاً در بيش از ٢٠ آيهٔ قرآن نماز و زكات با هم مطرح شدهاند: «يُقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكاة» ، «أقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة» و در روايات مىخوانيم: نماز بىزكات، قبول نيست.
همچون قطار🚆 كه روى يك ريل حركت نمىكند.
آرى، رابطه با خدا (نماز) و رابطه با خلق (زكات)، همچون دو بال براى پرواز معنوى هستند و با يك بال پروازى صورت نمىگيرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله افرادى را كه براى #نماز به مسجد مىآمدند ولى #زكات نمىپرداختند، از مسجد اخراج كردند.
بسيارى از دستورات به شرطى در درگاه خداوند قبول مىشوند كه آن را به اتمام برسانيم و ناقص آن پذيرفته نيست.
در قرآن مىخوانيم: «أتمّوا الحج» يعنى بايد اعمال حج را به اتمام برسانيد و انجام بعضى از اعمال آن كافى نيست.
در جاى ديگر مىخوانيم: «أتمّوا الصّيام الى الليل» روزۀ خود را تا شب به پايان برسانيد.
⏱ حتى يك دقيقه قبل از افطار، حقّ افطار كردن نداريد. همانگونه كه حق شكستن نماز را (جز در موارد استثنايى) نداريد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
❓#پرسش_و_پاسخ | ۷۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 سؤال : عبادت به چه معناست؟ آيا فقط نماز و روزه عبادت است؟
ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ
💬 پاسخ : هر كارى كه براى رضاى خداوند انجام گيرد، عبادت است گرچه كار عادّى باشد.
💎 گوشوارهاى را كه براى دخترمان مىخريم، اگر به خاطر تشويق كارهاى خوب باشد، عبادت است وگرنه يك كار عاطفى است.
📚 استادى كه در كتابخانه مطالعه مىكند، اگر هدفش دريافت حقوق و امتياز و رسيدن به مادّيات و رفاه باشد، آن تحقيق و علم رنگ مادى دارد و اگر آشپزى كه براى او غذا درست مىكند به تصور آنكه اين استاد كار خدايى مىكند غذا تهيّه كرد، كار آن آشپز عبادت است.
آرى، انسان مىتواند از آشپزخانه و از لابلاى عدس و لپه و سبزى به بهشت رود و از كتابخانه و از لابلاى كتاب و جزوه و مقاله از جاى ديگرى سر درآورد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
❓#پرسش_و_پاسخ | ۷۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 سؤال : مراد از سنّتهاى الهى در قرآن چيست؟
ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ
💬 پاسخ : مجلس شوراى اسلامى دو رقم قانون وضع مىكند:
قانونى براى ادارۀ خود مثل آن كه هيئت رئيسه و رئيس مجلس چگونه انتخاب شود، تعداد كميسيونها و تعداد نفرات هر كميسيون، مقدار حقوق، مقدار تعطيلات، شرايط مجلس علنى و غير علنى، رأى مخفى و رأى غير مخفى، شرايط استيضاح وزير و... چگونه باشد كه اينها قوانينى است كه مجلس براى خودش مىگذارد.
نوع دوم قوانينى است كه مجلس براى مردم و دولت وضع مىكند.
خداوند (جل شأنه) نيز قوانين و برنامههايى را براى خود معيّن كرده و قوانينى را براى مردم، كه از طريق انبيا اعلام كرده است.
به قوانينى كه خدواند براى خودش تعيين كرده است، سنّت الهى «سنّة اللّه» مىگويند. مثلاً:
قانون هدايت: «اِنّ علينا لَلهُدى»
قانون حسابرسى: «انّ علينا حسابهم»
قانون رزق رسانى: «على اللّه رزقها»
قانون حمايت: «انّا لَنَنصر رُسلنا»
قانون رحمت: «كَتب ربّكم على نفسه الرّحمة»
امّا به قوانينى كه براى مردم تعيين كرده است، احكام و تكاليف شرعيّه گفته مىشود.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
❓#پرسش_و_پاسخ | ۷۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 سؤال : چگونه در قيامت اجزاى پراكندۀ مردگان جمع شده و از خاك برمىخيزند؟
ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ
💬 پاسخ : به چند مثال توجه كنيد:
١- شما مقدارى ماست و دوغ را در مشك مىريزيد و آن را تكان مىدهيد. ذرات چربى كه در تمام دوغ پخش بود، همه يك جا جمع مىشود. خداوند هم زمين را تكان مىدهد: «اذا زُلزلَت الارضُ زلزالها» و اجزاى هر كَس كنار هم قرار مىگيرد.
٢- انسان از نطفه و نطفه از غذا و غذا از ذرّات خاك پخش شده است. يعنى مواد غذايى زمين در قالب گندم و برنج و ميوه و سبزى به صورت نطفه و سپس انسان درمىآيد؛ پس هم اكنون نيز ما از ذرات خاك پخش شده هستيم.
٣- مگر شير حيوانات از علفهايى كه مىخورند توليد و خارج نمىشود؟ خدايى كه شير را از درون علف خارج مىكند، ما را هم پس از مردن از درون زمين خارج مىكند.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
❓#پرسش_و_پاسخ | ۸۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 سؤال : آيا يك گناه، سرنوشت كسى را دگرگون مىكند؟
ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ
💬 پاسخ : گاهى يك ويروس 👾 وارد بدن مىشود و تمام بدن را فلج مىكند.
گاهى يك جرقه💥 زده مىشود و منطقهاى به آتش🔥 كشيده مىشود.
گاهى يك حسادت سبب توطئه قتل يوسف مىشود.
گاهى لقمۀ حرام يا طمع رسيدن به حكومت، انسان را تا كشتن امام حسين عليه السلام پيش مىبرد.
معمولا هر گناهى، زمينهساز #گناه بزرگترى است.
قرآن در اين زمينه مىفرمايد: «بَلى مَن كَسب سيّئةً و أحاطت به خَطيئتُه فاولئك أصحابُ النّار هم فيها خالدون» کسى كه به سراغ خلافى رود و آثار شوم آن خلاف او را احاطه كند، براى هميشه در دوزخ خواهد بود.
اگر پرده #حيا پاره شود، گناه براى انسان راحت مىشود. به همين دليل در دعاى كميل مىخوانيم: « الّلهم اغفِر لى الذّنوب الّتى تَهتك العِصَم » يعنى خداوندا! آن گناهانى كه پردۀ عصمت و پاكى را هتك و پاره مىكند، بر من ببخش.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#نهج_البلاغه
#عهدنامه_مالکاشتر
#فرازی_از_عهدنامه | ۲۴
📜 متن : ... وَ أَمَّا بَعْدُ فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَةِ عَنِ الرَّعِیَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ، وَ قِلَّةُ عِلْم بِالاُْمُورِ; وَ الاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ، وَ یَعْظُمُ الصَّغِیرُ، وَ یَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَ یَحْسُنُ الْقَبِیحُ وَ یُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ.
وَ إِنَّمَا الْوَالِی بَشَرٌ لاَ یَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الاُْمُورِ، وَ لَیْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْکَذِبِ، وَإِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَیْنِ: إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ، فَفِیمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقّ تُعْطِیهِ، أَوْ فِعْل کَرِیم تُسْدِیهِ! أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ، فَمَا أَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِذَا أَیِسُوا مِنْ بَذْلِکَ! مَعَ أَنَّ أَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیْکَ مِمَّا لاَ مَئُونَةَ فِیهِ عَلَیْکَ، مِنْ شَکَاةِ مَظْلِمَة، أَوْ طَلَبِ إِنْصَاف فِی مُعَامَلَة.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ ترجمه :
📄 ... و اما بعد (از اين دستور) هيچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعايا پنهان مدار، زيرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعايا موجب نوعى کم اطلاعى نسبت به امور (مردم و کشور) مى شود و آنها را از آنچه نسبت به آن پنهان مانده اند بى خبر مى سازد در نتيجه مسائل بزرگ نزد آنان کوچک و امور کوچک در نظر آنها بزرگ مى شود، کار خوب، زشت جلوه مى کند و کار زشت، خوب; و حقّ و باطل با يکديگر آميخته مى شود. (و به يقين تدبير لازم براى امور کشور در چنين شرايطى امکان پذير نيست) زيرا والى فقط يک انسان است، امورى را که مردم از او پنهان مى دارند نمى داند و حق، هميشه علامتِ مشخصى ندارد و نمى توان هميشه «صدق» را در چهره هاى مختلف از «کذب» شناخت (وانگهى) تو از دو حال خارج نيستى: يا مردى هستى که آمادگى براى سخاوت و بذل و بخشش در راه حق دارى، بنابراين دليلى ندارد که خود را پنهان دارى و از عطا کردن حقِ واجب خوددارى کنى، و فعل کريمانه اى را که بايد انجام دهى ترک نمايى، يا مردى بخيل و تنگ نظر هستى در اين صورت (هنگامى که مردم تو را ببينند و اين صفت را در تو بشناسند) از بذل و بخشش تو مأيوس مى شوند و دست از تو برمى دارند. افزون بر اينها، بسيارى از حوايج مردم نزد تو، هزينه اى براى تو ندارد; مانند شکايت از ستمى يا درخواست انصاف در داد و ستدى.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
[ ۲۴ / ۱ ]
عیوب پنهان شدن زمامدار از دید مردم
امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه خود درباره لزوم رابطه نزدیک میان والى و توده هاى مردم سخن مى گوید و معایب دور ماندن او از آنها را شرح مى دهد و با دلایل مختلف روشن مى سازد که نباید والى خود را از مردم پنهان دارد و اگر شرائطى ایجاب کند که از آنها پنهان شود نباید این پنهانى به طول انجامد.
مى فرماید: «و اما بعد (از این دستور) هیچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعایا پنهان مدار؛ زیرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعایا موجب نوعى کم اطلاعى نسبت به امور (مردم و کشور) مى شود»; (وَ أَمَّا بَعْدُ فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ(۱) عَنْ رَعِیَّتِکَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَةِ عَنِ الرَّعِیَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ، وَ قِلَّةُ عِلْم بِالاُْمُورِ).
در طول تاریخ بسیار دیده شده که حواشى سلطان و اطرافیان زمامدار او را عملاً در محاصره خود قرار مى دهند و تنها اخبارى را به او مى رسانند که موجب خشنودى او یا به نفع حواشى و اطرافیان باشد و به این ترتیب او را از آنچه در کشور مى گذرد دور مى سازنند و این وضع، بسیار براى اداره یک کشور خطرناک است; اما هنگامى که او با آحاد مردم در جلساتى تماس داشته باشد واقعیت هاى دست اوّل به او منتقل مى شود و حتى #خیانت اطرافیان و مظالم آنها آشکار مى گردد.
یکى از دستورات اسلامى این بوده که زمامداران، امامت جماعت را بر عهده مى گرفتند; یعنى در میان مردم همه روز حاضر مى شدند و این کار مى توانست بسیارى از واقعیت ها را به آنها منتقل کند; خواه تلخ باشد یا شیرین.
آن گاه در ادامه این سخن مى فرماید: «و آنها را از آنچه نسبت به آن پنهان مانده اند بى خبر مى سازد، در نتیجه مسائل بزرگ نزد آنان کوچک و امور کوچک در نظر آنها بزرگ مى شود، کار خوب، زشت جلوه مى کند و کار زشت، خوب; و حق و باطل با یکدیگر آمیخته مى شود.
(و به یقین تدبیر لازم براى امور کشور در چنین شرایطى امکان پذیر نیست)»; (وَ الاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ، وَ یَعْظُمُ الصَّغِیرُ، وَ یَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَ یَحْسُنُ الْقَبِیحُ وَ یُشَابُ(۲) الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ).
امام(علیه السلام) به روشنى آثار شوم این دور ماندن از مردم را بیان فرموده و انگشت روى جزئیات گذاشته است؛ زیرا زمامدار در صورتى مى تواند تصمیم صحیح در اداره امور کشور بگیرد که حوادث خوب را از بد و بد را از خوب و حق را از باطل و باطل را از حق بشناسد.
بلکه در اندازه گیرى هاى حوادث نیز به خطأ نرود.
اگر حادثه کوچکى را بزرگ ببیند و تصمیمات شدید نسبت به آن بگیرد به یقین گرفتار مشکلات مى شود و همچنین به عکس اگر حوادث مهم را اطرافیان و حواشى در نظر او کوچک جلوه دهند ممکن است وقتى خبردار شود که شیرازه کشور از هم گسیخته باشد.
این یکى از دستورات مهم اسلام است و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و حاکم عادلى همچون على(علیه السلام) با دقت آن را رعایت مى کرده است; هنگامى که حاکمان جور بنى امیّه و امثال آنها بر سر کار آمدند وضع دگرگون شد و حاجبان درگاه از ارتباط آحاد مردم با آن خلفاى جور جلوگیرى مى کردند.
حتى طبق بعضى از تواریخ گاه مى شد که ارباب حاجت ماه ها بر در کاخ حکومت و حتى گاهى به مدت یک سال رفت و آمد مى کردند; ولى آنها را به درون راه نمى دادند.(۳) به همین دلیل مردم به کلى از آنها جدا شدند و ادامه حکومتشان جز با استبداد و کشتار بى گناهان امکان پذیر نبود.
سپس امام(علیه السلام) به سه دلیل دیگر براى نهى از پنهان ماندن زمامدار از مردم توسل مى جوید که هر یک به تنهایى مى تواند براى اثبات این واقعیت کافى باشد.
نخست مى فرماید: «زیرا والى فقط یک انسان است که امورى را که مردم از او پنهان مى دارند نمى داند و حق، همیشه علامتِ مشخصى ندارد و نمى توان همیشه «صدق» را در چهره هاى مختلف از «کذب» شناخت»; (وَ إِنَّمَا الْوَالِی بَشَرٌ لاَ یَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الاُْمُورِ، وَ لَیْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ(۴) تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْکَذِبِ).
این دلیل بسیار روشنى است که زمامدار «عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» و حق و باطل نیز همیشه نشان دار نیست، بهترین راه شناخت این است که با واقعیات بدون واسطه تماس داشته باشد تا از آنچه در کشورش مى گذرد به طور صحیح با خبر گردد.
[ ۲۴ / ۲ ]
🤔 ممکن است در اینجا سؤال شود که این سخن با حدیثى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)نقل شده چگونه سازگار است: «إِنَّ عَلَى کُلِّ حَقّ حَقِیقَةً وَ عَلَى کُلِّ صَوَاب نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللهِ فَدَعُوهُ; بر هر حقى نشانه اى از حقیقت است و بر هر سخن راستى نورى است؛ آنچه (از روایات) موافق کتاب الله است آن را بگیرید و آنچه را مخالف آن است رها سازید».(۵)
#پاسخ آن روشن است؛ زیرا حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناظر به روایات و احکام است که مى توان آنها را با معیار سنجشى همچون قرآن مجید سنجید و حق را از باطل جدا کرد; اما آنچه در عهدنامه مالک آمده مربوط به موضوعات و مصادیق حق و باطل و راست و دروغ است که غالباً نشانه روشنى ندارد.
آن گاه امام به سراغ دلیل دوم مى رود و مى فرماید: «وانگهى تو از دو حال خارج نیستى: یا مردى هستى که آمادگى براى سخاوت و بذل و بخشش در راه حق دارى؛ ← بنابراین دلیلى ندارد که خود را پنهان دارى و از عطا کردن حقِ واجب خوددارى کنى، و فعل کریمانه اى را که باید انجام دهى ترک نمایى.
یا مردى بخیل و تنگ نظر هستى؛ ← در این صورت (هنگامى که مردم تو را ببینند و این صفت را در تو بشناسند) از بذل و بخشش تو مأیوس مى شوند و دست از تو برمى دارند»; (وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَیْنِ: إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ، فَفِیمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقّ تُعْطِیهِ، أَوْ فِعْل کَرِیم تُسْدِیهِ!(۶) أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ، فَمَا أَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِذَا أَیِسُوا مِنْ بَذْلِکَ!).
این یک واقعیت است که مردم اگر درباره کسى گرفتار شک و تردید باشند، پیوسته به او مراجعه مى کنند; اما هنگامى که با او تماس نزدیک داشته باشند اگر اهل بذل و بخشش است عطاى او را مى گیرند و به دنبال کار خود مى روند و اگر آدمى بخیل است مأیوس مى شوند باز هم به سراغ کار خود مى روند; ولى شخصى که خود را پنهان مى دارد ممکن است بر در خانه او پیوسته ازدحام باشد.
سپس امام(علیه السلام) دلیل سوم را بیان مى کند و مى فرماید: «افزون بر اینها، بسیارى از حوایج مردم نزد تو، هزینه اى براى تو ندارد; مانند شکایت از ستمى یا درخواست انصاف در داد و ستدى»; (مَعَ أَنَّ أَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیْکَ مِمَّا لاَ مَئُونَةَ فِیهِ عَلَیْکَ، مِنْ شَکَاةِ(۷) مَظْلِمَة، أَوْ طَلَبِ إِنْصَاف فِی مُعَامَلَة).
اشاره به اینکه تمام مراجعات مردم درخواست مالى نیست بسیارى از آنها درخواست کمک براى حل مشکلات است; مثلاً ظالمى به کسى ستمى کرده و مظلوم از تو کمک مى خواهد یا معامله اى صورت گرفته و یکى از دو طرف معامله به دیگرى زور مى گوید، یا بدون مجوز شرعى مى خواهد معامله را فسخ کند و یا بدهى خود را بدون دلیل نمى پردازد.
در تمام این گونه امور اگر والى در جلساتى با مردم ارتباط مستقیم داشته باشد مى تواند از نفوذ و قدرت خود استفاده کند و احقاق حق نماید بى آنکه هزینه مالى براى او داشته باشد.
نکته
دیدارهاى مستقیم مردمى تنها در این عهدنامه نیست که #امیرالمؤمنین على(علیه السلام) به مالک اشتر این توصیه را مى کند که سعى کند در ساعات معینى تماس مستقیم با مردم داشته باشد و از مشکلات آنها آگاه گردد و جلوى مظالم را بگیرد؛ بلکه در روایات دیگرى از معصومان(علیهم السلام) نیز بر این معنا تأکید شده است.
از جمله یکى از یاران خاص امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) به نام بزنطى مى گوید: نامه اى از امام را دیدم که به فرزندش امام جواد(علیه السلام) نوشته است و مى فرماید: «یَا أَبَا جَعْفَر بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَکِبْتَ أَخْرَجُوکَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ وَ إِنَّمَا ذَلِکَ مِنْ بُخْل بِهِمْ لِئَلاَّ یَنَالَ مِنْکَ أَحَدٌ خَیْراً فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لاَ یَکُنْ مَدْخَلُکَ وَ مَخْرَجُکَ إِلاَّ مِنَ الْبَابِ الْکَبِیرِ وَ إِذَا رَکِبْتَ فَلْیَکُنْ مَعَکَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لاَ یَسْأَلُکَ أَحَدٌ إِلاَّ أَعْطَیْتَهُ; به من اطلاع داده اند که خادمان و معاونان تو هنگامى که سوار مى شوى تو را از در کوچک بیرون مى برند (تا مردمى که در برابر در بزرگ ایستاده اند با تو ملاقات نکنند) این به جهت بُخلى است که آنها دارند و مى خواهند خیرى از تو به کسى نرسد.
از تو مى خواهم به حقى که بر تو دارم (چنین کارى را ترک کنى و) ورود و خروج تو فقط از باب کبیر باشد (تا بتوانى با مردم تماس داشته باشى و بخشى از مشکلات آنها را حل کنى) افزون بر این هنگامى که سوار مى شوى مقدارى درهم و دینار با خود داشته باش و هر کَس تقاضایى کرد چیزى به او بده».(۸)