فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنقدر برای پدرم #کتاب میخواندم که سرم گیج میرفت...
🔹️خاطرۀ #شنیدنی رهبر انقلاب از انس و علاقه پدرشان به کتاب
🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶
#کتابخوانی
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آقا گفتند این اشعار سایه است، بروید سراغ سایه...
📒 ماجرای دفتر شعر مفقود شده هوشنگ ابتهاج(سایه) که به دست رهبر انقلاب رسید ...
🎬 بخشی از مستند غیررسمی۶
Farsi.Khamenei.ir
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #نسخه_کامل #مستند غیر رسمی۶؛
🖥 روایتی از انس رهبر انقلاب با #کتاب و اهالی فرهنگ
07:47 سفید کردید ...
09:00 فریده خانم ...
10:00 کتاب فروختن به من آسان است.
11:18 هبه معاوضه کردند ...
12:22 نه؛ امضا نمی کنم
14:36 عبدالکریمی
15:03 آیت الله سبحانی
15:58 آقای هژار، ترجمه قانون بوعلی
18:18 این هم که جوابی ننویسند، جواب است.
19:37 کمون کریستو را کرایه کردم.
20:39 مادرم ...
21:02 کرایه رمان ها
22:50 برای پدر کتاب میخواندم
28:29 اشکال شما اینه که حافظه تون خیلی خوبه!
☝این مستند آبانماه امسال و همزمان با هفته کتاب در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد و پس از نمایش برای مخاطبان تخصصی، اکنون به قاب تلویزیون رسیده است.
قسمت اول
https://eitaa.com/mabaheeth/12935
قسمت دوم
https://eitaa.com/mabaheeth/16017
قسمت سوم
https://eitaa.com/mabaheeth/22799
قسمت چهارم
https://eitaa.com/mabaheeth/38233
قسمت پنجم
https://eitaa.com/mabaheeth/62147
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) در زمان حیات پیامبر(صلیالله علیه وآله)
[امتحانه(علیهالسلام) فی سبعة مواطن فی حیاة الرسول(صلیالله علیه وآله)]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان چهارم: بیش از 70 زخم در دفاع از پیامبر(صلیالله علیه وآله)!
[وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ؛ نَیِّفاً وَ سَبْعِینَ جَرْحَةً]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپس علی(علیهالسلام) فرمود:
ای مرد یهودی!
اما امتحان چهارم این بود که یک سال بعد از جنگ بدر همۀ اهل مکه به خونخواهی کشتههایشان در بدر به ما هجوم آوردند و قبایل نزدیک مکه را هم تحریک کرده و با خود همراه کردند.
[ فَقَالَ عَلِیٌّ(علیهالسلام): وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ أَهْلَ مَکَّةَ أَقْبَلُوا إِلَیْنَا عَلَى بَکْرَةِ أَبِیهِمْ قَدِ اسْتَحَاشُوا مَنْ یَلِیهِمْ مِنْ قَبَائِلِ الْعَرَبِ وَ قُرَیْشٍ طَالِبِینَ بِثَأْرِ مُشْرِکِی قُرَیْشٍ فِی یَوْمِ بَدْرٍ.]
جبرئیل علیهالسلام بر پیامبر صلیالله علیه وآله نازل شد و او را از این لشکرکشی آگاه کرد و پیامبر با اصحاب در منطقۀ احد مستقر شدند.
سپاه مشرکان رسیدند.
نبردی سخت آغاز شد و افراد بسیاری از ما به شهادت رسیدند و سپاه اسلام شکست خورد.
کسانی که زنده ماندند، از مهاجر و انصار به منازل خود در مدینه بازگشتند و گفتند: پیامبر و اصحابش به قتل رسیدند!
[ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ(علیهالسلام) عَلَى النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله)، فَأَنْبَأَهُ بِذَلِکَ. فَذَهَبَ النَّبِیُّ(صلیالله علیه وآله) وَ عَسْکَرَ بِأَصْحَابِهِ فِی سَدِّ أُحُدٍ. وَ أَقْبَلَ الْمُشْرِکُونَ إِلَیْنَا فَحَمَلُوا إِلَیْنَا حَمْلَةَ رَجُلٍ وَاحِدٍ وَ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ کَانَ مِمَّنْ بَقِیَ مِنَ الْهَزِیمَةِ.]
اما من ماندم و از رسول خدا(صلیالله علیه وآله) دفاع کردم؛ تا جایی که بیش از هفتاد زخم برداشتم و در نهایت خداوند شر مشرکان را دفع کرد.
سپس امام لباس خود را کنار زد، دست بر زخمهای تنش کشید و فرمود: ثواب آنچه کردم انشاءالله نزد خدا محفوظ است.
[ وَ بَقِیتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) وَ مَضَى الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ إِلَى مَنَازِلِهِمْ مِنَ الْمَدِینَةِ، کُلٌّ یَقُولُ: قُتِلَ النَّبِیُّ(صلیالله علیه وآله) وَ قُتِلَ أَصْحَابُهُ.
ثُمَّ ضَرَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وُجُوهَ الْمُشْرِکِینَ وَ قَدْ جُرِحْتُ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) نَیِّفاً وَ سَبْعِینَ جَرْحَةً، مِنْهَا هَذِهِ وَ هَذِهِ ثُمَّ أَلْقَى(علیهالسلام) رِدَاءَهُ وَ أَمَرَّ یَدَهُ عَلَى جِرَاحَاتِهِ. وَ کَانَ مِنِّی فِی ذَلِکَ مَا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَوَابُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.]
آنگاه رو به اصحاب کرد و پرسید: آیا اینگونه نیست؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟]
اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
انسان شناسی 022.mp3
11.56M
#انسان_شناسی ۲۲
#استاد_شجاعی 🎤
🔺تمام اعتبار انسان، به وجودِ شیطان وابسته است!
🔺تمام قیمت انسان، به وجودِ شیطان وابسته است!
🔺تمام رشــد انسان، به وجودِ شیطان وابسته است!
یعنی چی؟
یعنی اگر #شیطان نبود، ما اعتبار، قیمت و رشدی نداشتیم؟
@Ostad_Shojae
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
12:00 شیطان، مربی و لازمه وجودی ماست ...
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
📗 صحیفه جامعه سجادیه 📖 حاوی 272 دعا از #امام_سجاد علیه السلام ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۵
دعای پنجم – تسبیح خداوند در روز ششم هر ماه
سُبْحَانَ مَنْ أَشْـرَقَ نُورُەُ كُلَّ ظُلْمَةٍ
سُبْحَانَ مَنْ قَدَّرَ بِقُدْرَتِهِ كُلَّ قُدْرَةٍ
سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ عَنِ الْعِبَادِ وَ لاٰ شَیْءَ یَحْجُبُهُ
سُبْحَانَ اللّٰهِ وَ بِحَمْدِەِ.
پاک است آنکه نورش هر تاریکی را روشن ساخت،
پاک است آنکه با قدرتش هر قدرتی را مقدّر ساخت.
پاک است آن که از بندگان پوشیده است در حالی که چیزی او را نـمیپوشاند،
پاک است و او را میستاییم.
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) در زمان حیات پیامبر(صلیالله علیه وآله)
[امتحانه(علیهالسلام) فی سبعة مواطن فی حیاة الرسول(صلیالله علیه وآله)]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان پنجم: وقتی زنان مدینه بر من میگریستند ...
[وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ؛ وَ نِسَاءُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ بَوَاکٍ إِشْفَاقاً عَلَیَّ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپس امام(علیهالسلام) فرمود:
ای مرد یهودی! اما امتحان پنجم این بود: قریش و تمام عرب برای قتل پیامبر و نسل عبدالمطلب همپیمان شدند که تا وقتی پیامبر و این نسل را از میان برندارند، به خانههایشان بازنگردند.
سپس درحالیکه از موفقیت خود مطمئن بودند، با جنگافزارهایشان تا نزدیک مدینه آمدند.
[ فَقَالَ(علیهالسلام): وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ تَجَمَّعَتْ وَ عَقَدَتْ بَیْنَهَا عَقْداً وَ مِیثَاقاً لَا تَرْجِعُ مِنْ وَجْهِهَا حَتَّى تَقْتُلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ تَقْتُلَنَا مَعَهُ مَعَاشِرَ بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ. ثُمَّ أَقْبَلَتْ بِحَدِّهَا وَ حَدِیدِهَا حَتَّى أَنَاخَتْ عَلَیْنَا بِالْمَدِینَةِ وَاثِقَةً بِأَنْفُسِهَا فِیمَا تَوَجَّهَتْ لَهُ]
پیامبر(صلیالله علیه وآله) از سوی جبرئیل(علیهالسلام) مطلع شد و دستور داد تا خندقی حفر کنند.(۱)
سپاه کفر پشت خندق خیمه زد و ما را محاصره کرد.
برآورد آنان این بود که مسلمانان بسیار ضعیفاند و پیروزی از آنِ قریش خواهد بود.
👹 کفار از آن سوی خندق فریاد میکشیدند و ما را تهدید میکردند و از این سوی، رسول خدا(صلیالله علیه وآله) آنها را به خدا دعوت میکرد و از آنها میخواست که به خاطر نسبت خویشاوندی دست از جنگ بردارند.
👺قریش اما جریتر شده، بیشتر پرخاش😤 و تهدید میکردند.
[ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ(علیهالسلام) عَلَى النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله) فَأَنْبَأَهُ بِذَلِکَ، فَخَنْدَقَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ. فَقَدِمَتْ قُرَیْشٌ فَأَقَامَتْ عَلَى الْخَنْدَقِ مُحَاصِرَةً لَنَا تَرَى فِی أَنْفُسِهَا الْقُوَّةَ وَ فِینَا الضَّعْفَ تُرْعِدُ وَ تُبْرِقُ وَ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) یَدْعُوهَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُنَاشِدُهَا بِالْقَرَابَةِ وَ الرَّحِمِ فَتَأْبَى وَ لَا یَزِیدُهَا ذَلِکَ إِلَّا عُتُوّاً.]
آنروزها تکسوار عرب «عَمْرو بن عَبْدِوُدّ» در سپاه کفر حاضر بود. او مانند شتری که هنگام جفتگیری صداهای شدید از گلو بیرون میآورَد عربده میکشید، رجز میخواند، شمشیر 🗡و نیزهاش را میچرخاند و حریف طلب میکرد. اما در سپاه اسلام، نه کسی داوطلب مبارزه با او میشد و نه کسی امید پیروزی بر او را داشت؛ نه تعصب و نه #بصیرت کسی را به مبارزه با او برنمیانگیخت؛
[ وَ فَارِسُهَا وَ فَارِسُ الْعَرَبِ یَوْمَئِذٍ عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُدٍّ، یَهْدِرُ کَالْبَعِیرِ الْمُغْتَلِمِ، یَدْعُو إِلَى الْبِرَازِ وَ یَرْتَجِزُ وَ یَخْطُرُ بِرُمْحِهِ مَرَّةً وَ بِسَیْفِهِ مَرَّةً. لَا یُقْدِمُ عَلَیْهِ مُقْدِمٌ وَ لَا یَطْمَعُ فِیهِ طَامِعٌ وَ لَا حَمِیَّةٌ تُهَیِّجُهُ وَ لَا بَصِیرَةٌ تُشَجِّعُهُ.]
سپس رسول خدا(صلیالله علیه وآله) مرا خواست(۲) و با دست خود عمامه بر سرم نهاد، شمشیر خودش ذوالفقار را به من داد، به آن ضربهای زد و مرا راهی میدان کرد. من در حالی به سمت میدان رفتم که زنان مدینه بهسبب سرنوشتی که یقین داشتند در انتظار من است بر من میگریستند؛ اما خداوند متعال کشتن بزرگترین جنگاور عرب را به دست من مقدّر کرده بود و با این ضربۀ سنگین من بر آنان، قریش و دیگر طوایف عرب شکست خورده و پراکنده شدند.
و این جراحت که در سرم میبینی بر اثر ضربهای است که عمرو در آن مبارزه بر من وارد کرد.
[ فَأَنْهَضَنِی إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) وَ عَمَّمَنِی بِیَدِهِ وَ أَعْطَانِی سَیْفَهُ هَذَا وَ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى ذِی الْفَقَارِ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِ وَ نِسَاءُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ بَوَاکٍ إِشْفَاقاً عَلَیَّ مِنِ ابْنِ عَبْدِ وُدٍّ.
فَقَتَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَدِی وَ الْعَرَبُ لَا تَعْدِلُهَا فَارِساً غَیْرَهُ وَ ضَرَبَنِی هَذِهِ الضَّرْبَةَ - أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى هَامَتِهِ - فَهَزَمَ اللَّهُ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ بِذَلِکَ وَ بِمَا کَانَ مِنِّی فِیهِمْ مِنَ النِّکَایَةِ.]
آنگاه رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا چنین نیست؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ]
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- در جنگ احزاب پیشنهاد حفر خندق توسط سلمان فارسی به عنوان یک تکنیک جنگی برای مواجهه با تعداد زیاد دشمنان داده شد. پیامبر این پیشنهاد را پسندیدند و دستور حفر خندق را دادند. (مغازی، واقدی، ج2، ص445)
۲- در بسیاری از منابع معتبر و کهن مانند تفسیر قمی و ارشاد شیخ مفید آمده است که ابتدا علی(علیهالسلام) داوطلب شد و سپس رسول خدا(صلیالله علیه وآله) او را به میدان فرستاد.
اینکه در اینجا #امیرالمؤمنین علیهالسلام بدون اشاره به داوطلب شدن خودشان، میفرماید «رسول خدا دستور داد و مرا به نبرد با عمرو بن عبدود راهی کرد»، شاید به خاطر این بوده که ضرورتی نمیدیدند که بیش از این از خود تعریف کنند. (خلاصۀ توضیح علامه سیدجعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحیح من سیرۀ الامام علی(علیهالسلام)، ج21، ص64)
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۶
دعای ششم – تسبیح و شکر خداوند عزوجلّ
حضـرت علی بن الحسین (علیهماالسلام)، هرگاه آیۀ ﴿وَ إنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا﴾ را میخواند؛ میگفت:
سُبْحَانَ مَنْ لَمْ يَجْعَل فیٖ أحَدٍ مِنْ مَعرِفَةِ نِعَمِهِ إلاَّ الْمَعْرِفَةَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ مَعْرِفَتِهَا، كَمٰا لَمْ يَجْعَلْ فیٖ أحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ إِدْرَاكِهِ أكثَـرَ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنَّهُ لاٰ يُدْرِكُهُ، فَشَكَرَ عَزَّوَجَلّ مَعْرِفَةَ الْعَارِفِینَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ مَعْرِفَتِهِ، وَ جَعَلَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالتَّقْصِیرِ شُكْراً، كَمٰا جَعَلَ عِلْمَ الْعَالِمِینَ أَنَّهُمْ لاٰ يُدرِكُونَهُ إِيـمَاناً، عِلْماً مِنْهُ أَنَّهُ قَدَّرَ وُسْعَ الْعِبَادِ، فَلاٰ یُجَاوِزُونَ ذٰلِكَ.
[ پاک است آنکه قرار نداد در کسی از شناختِ نعمتهایش مگر آشنایی به تقصیر از شناخت آنها، همانگونه که قرار نداد در کسی از شناخت ادراکش بیش از آگاهی بر اینکه او را در نـمییابد؛ پس سپاس گفت خدای عزوجل #معرفت آنان را که آگاهند به کوتاهی خویش از معرفت او، و شناخت آنان را به تقصیر خود به عنوان، سپاسگزاری قرار داد، همچنانکه علم دانشمندان را به اینکه او را درک نـمیکنند، ایمان به حساب آورد، به علمی از او که وی توانایی بندگانش را محدود فرموده و آنان از آن حد نـمیگذرند.
***
و نیز، حضـرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) در تسبیح خود میگفت:
سُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ الْاِعْتِـرَافَ بِالنِّعْمَةِ لَهُ حَمْداً.
[ پاک است آنکه اعتـراف کردن به اینکه نعمت از اوست را ستایش خود قرار داد. ]
سُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ الْاِعْتِـرَافَ بِالْعَجزِ عَنِ الشُّكْرِ شُكْراً.
[ پاک است آنکه #اعتـراف به ناتوانی در سپاسگزاری را، سپاسگزاری به حساب آورد. ]
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۵۲ - رؤیای صادقانه
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
صاحب مقام یقین و مخلص در ولایت اهل بیت طاهرین (علیهمالسلام)، مرحوم حاج شیخ محمد شفیع جمی که داستان 41 از ایشان نقل گردید فرمود : سالی عیدغدیر نجف اشرف مشرف بودم و پس از زیارت به سمت بلد خود ( جم ) مراجعت کردم و ایام عاشورا در حسینیه اقامه مجلس تعزیه داری #حضرت_سیدالشهداء علیه السلام نمودم و روز عاشورا سخت مشتاق زیارت آن بزرگوار شدم و از آن حضرت در رسیدن به این آرزو استمداد نمودم و از حیث اسباب، عادتاً محال به نظر می آمد.
همان شب در عالم رؤیا جمال مبارک حضرت #امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت کردم.
حضرت امیر علیه السلام به فرزند خود فرمود چرا حواله محمد شفیع را نمی دهی؟
فرمود همراه آوردهام؛
پس ورقه ای به من مرحمت فرمود که در آن دو سطر از نور نوشته بود و از هر دو طرف هم مساوی بود. چون نظر کردم دیدم دو شعر است که نوشته شده و با اینکه اهل شعر نبودم به یک نظر از حفظم شد:
از مخلصان درگَه آن شاه لو کُشِف
اسمش محمد است و شفیع از ره شرف
توفیق شد رفیق رود سوی کربلا
با آنکه اندکی است که برگشته از نجف
فرمود چون بیدار شدم با کمال بهجت و یقین به روا شدن حاجت بودم و بحمداللّه در همان روز وسایل حرکت میسّر شد و به سمت کربلا حرکت کرده و به آن آستان قدس مشرف شدم .
مرحوم حاج شیخ محمد شفیع، قریب سی سال با بنده رفاقت داشت و چند مرتبه حج و زیارت عتبات با مصاحبت ایشان نصیب شد.
عالمی عامل و مروّجی مخلص و مردی خلیق و مُحبّی صادق بود.
در هر شهری که می رسید با أخیار آن شهر آمیزش داشت و در هر مجلسی که بود اهل آن مجلس را به یاد خدا و آل محمد (صلوات الله علیه وآله) می انداخت و از ذکر مناقب آن بزرگواران و مسالب اعدای آنها خودداری نداشت و در ملکات فاضله خصوصاً تواضع و حیا و ادب و محبت به بندگان خدا و سخاوت و خیرخواهی خلق، به راستی کم نظیر بود .
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/48413
╭═══════๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -