#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۱
[ #دعای یازدهم – درود فرستادن بر حضـرت آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) ]
⤶ اَللّٰهُمَّ وَ اٰدَمُ بَدِيعُ فِطْرَتِكَ، وَ اَوَّلُ مُعْتَـرِفٍ مِنَ الْطِّینِ بِرُبُوبِيَّتِكَ وَ بِكْرُ حُجَّتِكَ عَلیٰ عِبٰادِكَ وَ بَرِیَّتِكَ وَ الدَّليٖلُ عَلَی الْاِسْتِجٰارَةِ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقٰابِكَ وَ النّٰاهِجُ سُبُلَ تَوْبَتِكَ،
← خداوندا، و آدم، پدید آمدۀ آفرینش تو و نخستین اعتـراف کنندۀ -از آنها که از گِل آفریده شدهاند- به پروردگاریات و نخستین حجّت تو بر بندگان و آفریدگانت و راهنمای بر پناه جستـن به عفوت از کیفرت، و آنکه در پیش گرفت راههای توبهات را،
وَ الْمُوَسَّلُ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِكَ، وَ الَّذِی لَقَّنْتَهُ مٰا رَضِيتَ بِهِ عَنْهُ، بِـمَنِّكَ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتِكَ لَهُ، وَ الْمُنِيبَ الَّذِی لَمْ يُصِـرَّ عَلیٰ مَعْصِيَتِكَ، وَ سٰابِقُ الْمُتَذَلِّلِینَ بَحَلْقِ رَأْسِهِ فیٖ حَرَمِكَ،
← و وسیلۀ میان خلق و میان معرفت، و آنکه به وی تلقین نـمودی آنچه را که به آن از او خشنود گشتی، به منتت بر او و رحمتت برای او، و باز گشت کنندهای که بر معصیت تو اصـرار نورزید، و پیشی گیرنده در اظهار ذلّت با تراشیدن 🪒 موی سـر در حَرَمَت 🕋
وَ الْمُتَوَسِّلُ بَعْدَ الْمَعْصِيَةِ بِالطّٰاعَةِ إِلیٰ عَفْوِكَ وَ اَبُو الْاَنْبِيٰاءِ الَّذِينَ اُوذُوا فیٖ جَنْبِكَ، وَ اَكْثَـرُ سُكّٰانِ الْاَرْضِ سَعْياً فیٖ طٰاعَتِكَ.
← و توسل کنندۀ بعد از معصیت، به طاعت به سوی عفوت، و پدر پیامبـرانی که آزار داده شدند در راه تو، و بیش از همۀ ساکنانِ زمین تلاشگر در راه طاعتت.
فَصَلِّ عَلَیْهِ اَنْتَ یٰا رَحْمٰانَ وَ مَلٰائِكَتُكَ وَ سُكّٰانُ سَمٰاوٰاتِكَ وَ اَرْضِكَ، كَمٰا عَظَّمَ حُرُمٰاتِكَ، وَ دَلَّنٰا عَلیٰ سَبيٖلِ مَرْضٰاتِكَ، یٰا اَرْحَمَ الرّٰاحِمیٖنَ.
← پس بر او درود فرست تو، ای خدای مهربان و فرشتگانت و ساکنان آسمانها و زمینت، آنگونه که حُرمتهایت را عظیم شمرد و ما را به راه خشنودیات رهنمون گشت، ای مهربانترین مهربانان.
#صحیفه_بخوانیم
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 برای رضایت خدا و #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه و علیه السلام) زندگی کنید، نه حرف مردم
🎙حجت الاسلام دهقان چناری
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️پنجشنبه است؛ ياد کنیم از درگذشتگان ...
┈┄┅═•••═┅┄┈
✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ
┈┄┅═•••═┅┄┈
✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ
┈┄┅═•••═┅┄┈
🤲 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
┈┄┅═•••═┅┄┈
🖤 همه در گذشتگان
را یاد ڪنیم با دادن خیرات
و یا فاتحه و صلواتی
┈┄┅═•••═┅┄┈
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#اللهم_صلّ_علی_محمد_و_آل_محمد
#صلوات | #شب_جمعه
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
سفر پر ماجرا 07.mp3
8.95M
#سفر_پرماجرا | ۷
🎙️ #استاد_شجاعی
💠 سفر دیگران را به نظاره می ایستی،
اما...
از تصورِ این لحظه برای خودت؛
فـــرار می کنی!
✨ برای خودت مُدام ترسیمش کن!
باید برایش آماده باشی
@ostad_shojae
ــــــــــــــــــــ
▬ خطبه ۱۰۹ #نهج_البلاغه
... وَ مَنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْن غَیْرِ صَحِیحَة، وَ یَسْمَعُ بِأُذُن غَیْرِ سَمِیعَة، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ، وَ أَماتَتِ الدُّنْیَا قَلْبَهُ، وَ وَلِهَتْ عَلَیْهَا نَفْسُهُ، فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا، وَ لِمَنْ فِی یَدَیْهِ شَیْءٌ مِنْهَا، حَیْثُما زَالَتْ زَالَ إِلَیْهَا، وَ حَیْثُما أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَیْهَا; لاَ یَنْزَجِرُ مِنَ اللهِ بِزَاجِر، وَلاَ یَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظ، وَ هُوَ یَرَى الْمَأْخُوذِینَ عَلَى الْغِرَّةِ، حَیْثُ لاَ إِقَالَةَ وَ لاَ رَجْعَةَ، کَیْفَ نَزَلَ بِهِمْ مَا کَانُوا یَجْهَلُونَ، وَ جَاءَهُمْ مِنْ فِرَاقِ الدُّنْیَا مَا کَانُوا یَأْمَنُونَ، وَ قَدِمُوا مِنَ الآخِرَةِ عَلَى مَا کَانُوا یُوعَدُوَنَ. فَغَیْرُ مَوْصُوف مَا نَزَلَ بِهِمْ.
اجْتَمَعَتْ عَلَیْهِمْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ الْفَوْتِ فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ، وَ تَغَیَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِیهِمْ وُلُوجاً فَحِیلَ بَیْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَیْنَ مَنْطِقِهِ وَ إِنَّهُ لَبَیْنَ أَهْلِهِ یَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنِهِ، عَلَى صِحَّة مِنْ عَقْلِهِ وَ بَقَاء مِنْ لُبِّهِ، یُفَکِّرُ فِیمَ أَفْنَى عُمْرَهُ
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
#مطالعه
#منازل_الآخرة | ۸
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
╭┅────────
📖 حکایت
╰┅────────
و نیز شیخ أجلّ، محدّثِ متبحّر، ثقة الاسلام نوری - نَوَّرَ اللَّهُ مَرقَدَه - در دارالسّلام نقل کرده از عالم فاضل، صالحِ وَرِع تَقِیّ، حاج ملا ابوالحسن مازندرانی که گفت: من دوستی داشتم از اهل فضل و تقوا، مُسمّی به ملا جعفر ابن عالم صالح ملا محمد حسین طبرستانی از اهل قریه ای که آن را «تیلَک» گویند، وقتی که طاعون عظیم آمد که تمام بلاد را گرفت، اتفاق افتاد که جماعت بسیاری پیش از او وفات کردند در حالی که او را وصیّ خود قرار داده بودند و او بر حسب وصیّت آنها اموال ایشان را جمع نموده و هنوز به محل و مصرف نرسانده، او نیز به طاعون هلاک شد و آن مالها ضایع شد و به مصارفی که باید برسد نرسید.
و چون حق تعالی بر من منت نهاد و روزی فرمود مرا زیارت عتبات عالیات و مجاورت قبر ابو عبد اللَّه الحسین علیه السلام، شبی در کربلا در خواب دیدم که مردی در گردنش زنجیریست 🔗 که آتش 🔥 از آن شعله می کشد و دو طرف آن به دست دو نفر است و آن شخصی که زنجیر به گردنش است زبانش بلند است و آویخته شده تا سینه اش.
چون مرا دید به قصد من نزدیک آمد.
چون نزدیک رسید دیدم رفیقم ملا جعفر است.
😳 تعجب کردم از حال او.
خواست با من تکلم کند و اِستِغاثه نماید که آن دو شخص زنجیرش را کشیدند و او را از عقب برگردانیدند و نگذاشتند که تکم کند.
ثانیاً ملا جعفر نزدیک من آمد و خواست حرف بزند، او را کشیدند و نگذاشتند، تا سه دفعه.
من از مشاهده آن حال و آن صورت هولناک😱 سخت ترسیدم و صیحه عظیمی کشیدم و بیدار شدم و از صیحه من بیدار شد یک نفر از علماء که در نزدیک من خوابیده بود.
پس من قصه خواب را برای او نقل کردم و اتفاقاً این وقتی را که من از خواب برخاستم وقت باز کردن درهای صحن مطهر و حرم شریف بود، پس من به رفیقم گفتم: خوب است مُشَرَّف شویم به حرم و #زیارت کنیم و #استغفار کنیم برای ملا جعفر، شاید حق تعالی بر او تَرَحُّم فرماید - اگر این خواب رؤیای صادقه باشد -.
پس حرم مشرّف شدیم و آنچه را که قصد داشتیم به عمل آوردیم و گذشت از این مطلب قریب بیست سال و برای من معلوم نشد از حال ملا جعفر چیزی، و من به گمان خود چنان فهمیدم که این عذاب برای او به سبب تقصیر او شد در اموال مردم.
[ ادامه دارد ... ]
و بالجمله چون منّت نهاد حق تعالی بر من به زیارت خانه اش🕋 و از اعمال حج فارغ شدیم، و مراجعت را به مدینه مشرفه موفق شدیم.
مرا مرضی عارض شد سخت، به حدّی که مرا بازداشت از حرکت و راه رفتن؛ پس من به رفقای خود التماس کردم که مرا شُست و شو دهید و لباسهایم را عوض کنید و مرا دوش گیرید و به روضه مطّهره حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم ببرید پیش از آنکه مرگ مرا دریابد.
پس رفقا به جا آوردند آنچه گفته بودم و چون داخل روضه مطهره شدم بیهوش افتادم و رفقا مرا گذاشتند و پی شغل خود رفتند.
چون به هوش آمدم، مرا دوش گرفتند و بردند نزدیک شبکه ضریح مقدس تا زیارت کردم، آنگاه مرا بردند به طرف پشت، نزدیک بیت حضرت فاطمه زهرا - صلوات اللَّه علیها - که محل زیارت آن مظلومه است، پس نشستم و زیارت کردم آن حضرت را، و طلب شفا برای خود نمودم و به آن بی بی خطاب کردم که به ما رسیده از اخبار، کثرت محبّت شما به فرزندت امام حسین علیه السلام و من مجاور قبر شریف آن حضرتم، پس به حق آن بزرگوار شفای مرا از خداوند تعالی بخواهید.
پس به جانب حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم توجه کردم و آنچه حاجت داشتم عرض کردم، از جمله طلب کردم شفاعت آن حضرت را برای جماعتی از رفقایم که وفات کرده بودند و اسمهای آنها را یک یک ذکر می کردم تا رسیدم به اسم ملا جعفر، در این حال یادم آمد خوابی که از او دیده بودم، حالم مُنقَلِب شد، پس اِلحاح کردم در طلب مغفرت و سؤال شفاعت برای او، و عرض کردم که من بیست سال پیش از این او را به حال بد دیدم و نمی دانم خوابم راست بوده یا از اضغاث احلام و خوابهای پریشان بوده، به هر جهت آنچه ممکنم بود از تضرّع و دعا در حقّ او به جا آوردم.
پس در حال خود خِفَّتی دیدم، برخاستم تنها بدون اعانت رفیق به منزل آمدم و مرضم به برکت حضرت زهرا - صلوات اللَّه علیها - برطرف شد و چون خواستیم از مدینه حرکت کنیم در اُحُد منزل کردیم، و چون وارد اُحُد شدیم و زیارت کردیم شهداءِ آنجا را، خوابیدم.
در خواب دیدم ملا جعفر رفیق خود را به هیئت خوبی، جامه های بسیار سفید در تن دارد و عمامه ای با حَنَک بر سر دارد و عصایی در دست گرفته نزد من آمد و بر من سلام کرد و گفت: «مَرحَباً بِالاُخُوَّةِ وَ الصَّداقة» شایسته است که رفیق با رفیق خود چنین کند که تو با من کردی. من در این مدت در تنگی و بلا و شدت و محنت بودم، پس تو از روضه مُطَهَّره بیرون نیامدی مگر آنکه خلاص کردی مرا از آن گرفتاریها و الان دو روز یا سه روز است که مرا فرستادند به حمام، و پاکیزه کردند مرا از قذارات و کثافات، و حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم این جامه ها را برای من فرستاده، و حضرت صدیقه - صلوات اللَّه علیها - این عبا را برای من مرحمت فرموده، و امر من - بِحَمدِ اللَّه - به خوبی و عافیت مُنجَر شد، و من آمدم برای مشایعت تو و آنکه بشارت دهم تو را، پس خوشحال باش که به سلامت برمی گردی به سوی اهل خود و آنها هم سالم می باشند. پس بیدار شدم شکر گویان و خوشحال(۱).
شیخِ مرحوم فرموده که شایسته است برای شخص زیرکِ خبیر، که تأمل کند در دقائق این رؤیا؛ زیرا که آن مشتمل است بر چیزهایی که بر طرف می کند کوری دل را و خاشاکِ در چشم را.
________
۱. دار السلام، مجلد ۲، صفحه ۱۵۳