eitaa logo
📚📖 مطالعه
83 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
100 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| اعتراف به اشتباه در منزل آيت اللّه العظمى بروجردى در جلسه‌اى علما جمع شده بودند. يكى از علماى تهران هم مهمان جلسه بود، موضوعى علمى مطرح شد، علماى قم و يك نظر داشتند و اين عالم تهرانى نظرى خلاف آنها. جلسه تمام شد؛ پس از چند روز مرجع بزرگوار متوجّه شد كه حق با آن عالم تهرانى است، لذا در نامه‌اى به او نوشت: حق با شما بوده است و با كمال بزرگوارى به خود اقرار كرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| اوج تواضع جوانى قارى قرآن از مصر مهمان جمهورى اسلامى ايران بود. وقتى به زيارت آيت‌اللّه العظمى قدس سره در قم نائل شد، حضرت آيت اللّه گلپايگانى به او فرمود: ممكن است من حمد و سوره‌ام را براى شما بخوانم تا ببينيد چطور است‌؟ اوج را ببينيد؛ عالم و مرجعى نود ساله حمد و سوره‌اش را نزد جوانى كم سن و سال مى‌خواند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| ساده زيستى مراجع شيعه آيت اللّه العظمى بروجردى قدس سره مريض شده بود. شاه براى تظاهر دستور داد پزشكى از خارج آوردند و به اتّفاق هيئتى از پزشكان ايرانى وارد منزل آقا شد. از قبل به او گفته بودند كه ايشان رهبر شيعيان است، پزشك غربى گفت: من محلّ‌ سكونت پاپ را ديده‌ام؛ امّا سادگى زندگى رهبر شما مرا متحوّل كرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| حقّ‌ كتاب به منزل استاد بزرگوارم آيت‌اللّه ستوده قدس سره رفته بودم. به ايشان گفتم: چرا اينقدر تعداد كتاب‌هاى شما كم است شايد از پنجاه جلد كمتر بود. فرمود: به گفتند: كتاب‌هاى شما همين چند تاست‌؟ گفت: بله، از همين چند تا هم شرمنده هستم. چون ممكن است نتوانم حقشان را ادا كنم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| حقّاً كه تو محقّقى عالم بزرگوار شيعه مرحوم محقّق در خواب ديد كه كسى به او مى‌گويد: فردا صبح، به اوّلين كسى كه وارد مسجد مى‌شود احترام كن. از خواب برخاسته هنگام صبح به مسجد رفت، ديد سگى وارد شد. آقا، سگ را از مسجد بيرون راند. شب بعد مجدداً در خواب به او گفتند: مگر به تو نگفتيم اوّلين موجودى كه وارد مسجد مى‌شود احترام كن‌؟ روز دوّم كه وارد مسجد شد باز سگى آمد او هم سگ را از مسجد راند. تا چند روز اين واقعه تكرار شد و محقّق به وظيفه‌اش عمل مى‌كرد و مى‌فرمود: من بيدارى را فداى نمى‌كنم، از نظر فقهى سگ نجس است و نبايد گذاشت وارد مسجد شود. پس از آن به او خطاب شد: حقّا كه تو محقّقى. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| بى‌سواد حكيم يكى از دوستان روحانى مى‌گفت: با اتوبوس در حال مسافرت بودم، افكار گوناگون به من هجوم آورده بود، با حالتى خاص اين شعر را زمزمه كردم: الهى جسم و جانم خسته گشته دَرِ رحمت به رويم بسته گشته فرد به ظاهر بى‌سوادى كه در كنارم نشسته بود رو كرد به من و گفت: جسم و جانت خسته گشته برو بخواب، ضمناً درِ رحمت خدا هم بر كسى بسته نگشته. 😁 از حرف خود خجالت كشيدم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| خادم مردم در يكى از شهرها در ايام خربزه فروشى با بلندگوى📣 خود براى يكى از نامزدهاى مجلس تبليغ مى‌كرد. گفتند: تو برو خربزه‌ات را بفروش، چكارت به اين كارها. گفت: اگر من ماشينم را هم بفروشم بايد او به مجلس برود! گفتند: مگر از اقوام شماست و يا وعده‌اى به شما داده است‌؟ گفت: هيچكدام؛ فرزندم به جبهه رفت و مجروح شد و الآن در خانه بسترى است و اين نامزد مجلس، معلّمى است كه هفته‌اى دو روز به عيادت فرزندم مى‌آيد و درسهاى عقب افتاده‌اش را جبران مى‌كند و اين بيانگر آن است كه او در نيازمندان و خدمتگزار مردم است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سعۀ صدر به يكى از مراجع تقليد گفتند: فلان طلبه كه از شما شهريه مى‌گيرد، شما را دوست ندارد! گفت: مى‌دانم ولى باز به او شهريه مى‌دهم، چون از شرائط‍‌ گرفتن دوست داشتن نيست؛ بلكه شرطش نياز است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| مرجع خبير يكى از تجّار تهران فرزند نابابى داشت. چون سنّى از او گذشته بود به قم آمد و خدمت آية‌اللّه العظمى بروجردى قدس سره رسيد و گفت: پسرى دارم هرزه و نمى‌خواهم عصارۀ عمرم يعنى دارايى و اموالم به دست آدم فاسدى مثل او بيفتد و تمام اموالش را به آقا داد و پس از مدتى از دنيا رفت. فرزند او به قم آمد و خدمت آية اللّه بروجردى رسيد و گفت: پدرم اموالش را به شما سپرده تا بدست من نرسد، درست است كه من گذشتۀ بدى داشته‌ام، ولى اگر پولها را به من بدهيد من رفتارم را عوض مى‌كنم. آقا دستور دادند پولها را به او بدهند. بعضى از اطرافيان از اين كار ناراحت شدند، آقا فرمودند: شما مى‌گوئيد من با اين پولها حوزه علميه بسازم، طلبه كنم و در بين طلبه‌ها بعضى مبلّغ و اثرگذار شوند و به تبليغ بروند و براى مردم سخنرانى كنند تا بعضى عوض شوند، خوب اين آقا از همين الآن مى‌گويد من مى‌خواهم عوض شوم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| قضاوت عجولانه در دوران جنگ يكى از برادران رزمنده مرخصى گرفته وارد شهر خود شد. همين كه به منزلش نزديك شد ديد همسرش بدون داخل كوچه است، نزديكتر شد ديد مردى هم داخل خانه است! خشمگين شده به او حمله كرد. غافل از اينكه در خانه مارى پيدا شده و همسرش وحشت‌زده از خانه بيرون دويده و مرد همسايه داخل خانه رفته تا مار 🐍 را بگيرد! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| مبارزه با كاسبى بود در بازار كاشان كه به شاگرد خود مى‌گفت: اگر مشترى آمد و قيمت جنس را پرسيد و من گفتم، تو به صورت من تف بينداز تا من دست به چنين كارى نزنم. قرار ما اين است اگر اينكار را كردى نصف مغازه‌ام را به تو مى‌دهم و اگر در برابر انحراف و عمل شيطانى😈 من سكوت كنى اخراجت مى‌كنم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| حافظ‍‌ قرآن يا محافظ‍‌ قرآن در سرزمين حجاز از يكى از شخصيّت‌هاى ايران پرسيدند: شما در ايران چند نفر حافظ‍‌ قرآن داريد؟ گفته بود: ما حافظ‍‌ قرآن كم داريم، امّا محافظ‍‌ زياد!! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────