#داستانهای_شگفت
۱۲۸ - سلطنت حسین (علیه السلام) در عالم دیگر
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
مرحوم آقای سید محمد تقی گلستان (مدیر روزنامه گلستان) نقل کرد که در اوایل سن جوانی چند نفر همسال و با هم یکدل و یک جهت بودیم (نامهای آنها را ذکر نمود و بنده فراموش کرده ام) دوره ای داشتیم هرشبی در منزل یکی از دوستان می رفتیم و با هم بودیم.
یکی از آنان پدرش حسینی بود یعنی به #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام سخت علاقه مند بود و در تعزیه و زاری و #گریه بر آن حضرت بی اختیار بود تا جایی که شبی که نوبت میهمانی پسرش بود می گفت من راضی نیستم در منزل من بیایید مگر اینکه روضه خوانی هم بیاید و ذکری از حضرت سیدالشهداء علیه السّلام کند و لذا هر شبی که نوبت آن رفیق بود مجلس ما به روضه و تعزیه داری تمام می شد.
پس از چندی آن پیرمرد محترم مرحوم شد و مرگش همه ما را سخت ناراحت کرد تا اینکه شبی در عالم رؤیا او را دیدم و متذکر شدم که مرده است و هر کَس انگشت ابهام ( شست ) مرده را بگیرد هرچه از او بپرسد جواب می گوید؛ لذا ابهام او را گرفتم و گفتم تو را رها نمی کنم تا برایم حالات خود از ساعت مرگ تا کنون را نقل کنی.
حالات ترس و لرز شدیدی به او دست داد و گفت نپرس که گفتنی نیست. چون از گفتن حالاتش مأیوس شدم، گفتم پس چیزی را که در این عالم فهمیدی برایم بگو تا من هم بدانم.
گفت: برایت بگویم #امام_حسین علیه السّلام را که در دنیا یادش می کردیم نشناختیم. اینجا که آمدم مقام و سلطنت و عزت او را مشاهده کردم و طوری است که آن را هم نمی توانم به تو بفهمانم، جز اینکه خودت بیایی در این عالم و ببینی . مراتب بالاتر را نمی تواند بفهمد.
در این مقام دو مطلب باید دانسته شود؛
یکی چرا ارواح در شرح گزارشات عالم برزخ برای زنده ها که در عالم خواب به آنها ربط پیدا می کنند لرزان می شوند و خودداری می نمایند دیگر بیان مقام حضرت سیدالشهداء علیه السّلام در برزخ و قیامت .
اما نسبت به مطلب اول پس گوییم هر صاحب ادراکی، ادراکهای او منحصر است به آنچه در مرتبه اوست و محال است مرتبه بالاتر را که نسبت به او عالم دیگری است ادراک نماید.
دانشمندی در این مورد مثال زده است برای ادراکات بشری نسبت به موجودات غیبی، گوید مانند اینکه مورچه ای در بیابانی در حرکت است تا می رسد به چوب سیم تلفن، مورچه از آن چوب جز جسمی ادراک نمی کند حتی تمیز اینکه چوب است نه سنگ و نه آهن نمی دهد تا چه رسد به اینکه بفهمد روی این چوب سیمی است که دو شهر را به یکدیگر متصل می کند و هزاران بشر به وسیله این سیم کارهای بزرگی را انجام می دهند.
همچنین بشر تا در قید حیات مادی است محال است آن طوری که سزاوار است سر در عالم ماورای طبیعت و عالم ملکوت درآورد و کیفیت ارواح و عالم جزا و ثواب و عقاب را درک نماید.
خواب، تجرد مختصری است
اگر گفته شود که در حالت خواب تا اندازه ای روح از بدن فاصله دارد نباید مانعی از ادراک امور برزخی او باشد؛ پس چرا اموات از گزارشات خود مضایقه دارند.
در پاسخ گوییم؛
اولاً روح در حالت خواب قطع علاقه کلی از بدن نکرده است.
و ثانیاً : آنچه در خواب درک کند قوه متخیله او آن معنا را مطابق مدرکات مادی و دنیوی که مرتبه فعلی اوست درک نموده و چون بیدار می شود همان مدرک تخیلی اش در حافظه اش می ماند و از اینجاست که بسیاری از رؤیاها مرموز و نیاز به تعبیر دارد.
شرح عروسی برای بچه
برای روشن شدن مطلب مثالی گفته می شود : هرگاه مادری برای بچه سه چهارساله اش شرح عروسی و مجلس مفصل و جمال عروس و تشریفات و انواع میوه ها و شیرینی ها و غیره را بدهد، بچه فورا همان عروسکی که مادرش برایش خریده در نظرش می آید و شیرینی مختصری که خودش درک کرده ، منتها قدری بیشتر و بزرگتر و بهتر .
آیا ممکن است بچه لذت شب زفاف را درک کند؟ تنها همان لذت خودش از گرفتن عروسک در بغل را درک می نماید ، همچنین است وصف حورالعین و سایر لذتهایی که در برزخ و بهشت است برای کسی که مقید و محصور در عالم طبیعت است.
و همچنین وصف رنجها و شکنجه ها و سختیهای برزخ و قیامت برای کسی که در دنیاست از آنها چیزی درک نمی کند جز رنجها و سختیهای عالم دنیا، در حالی که آنها طوری دیگر و هزاران مرتبه بالاتر است. از اینجاست که در قرآن مجید می فرماید : (هیچکس نمی داند چه برای آنان پنهان ( ذخیره ) شده از چیزهایی که اسباب روشنایی چشمشان باشد)¹
درک مقام حسین (علیه السلام) بسته به علم است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و اما مطلب دوم یعنی مقام حضرت سیدالشهداء علیه السّلام در برزخ چنانچه گذشت انسان تا در دنیا و با بدن مادی و اسیر طبیعت است جز اوضاع و گزارشات دنیوی را ادراک نمی تواند نماید تا جایی که اگر در دوستی دنیا فرو رود عوالم بالا و ماورای طبیعت یعنی برزخ و قیامت را منکر می شود بلکه گزارشات آن عوالم را مسخره می نماید.
در برابرش کسی که از علاقه مندی به دنیا خلاص گردد و از عوالم معرفت و محبت الهی بهره مند شود زندگی دنیوی را ناچیز و لهو و لعب می بیند و چون کمال سعادت خود را در شهود آن عوالم می بیند مشتاق مرگ می شود و خَلاصی از این عالم را خواهان می گردد.
از جمله گزارشات برزخ و قیامت، ظهور مقام #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام است یعنی سعه وجودی و احاطه علمی و نفوذ مشیّت و سلطنت الهی آن حضرت را تا کسی به آن عالم وارد نگردد حقیقتش را نمی تواند درک نماید و فعلاً جز تصدیق اجمالی و دانستن عجز خود از ادراک آن راهی نیست .
به این مناسبت جمله ای از فرمایشات حضرت صادق علیه السّلام در محل و مقام برزخی حضرت سیدالشهداء علیه السّلام نقل می گردد.
در نفس المهموم به سند صحیح از #امام_صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود : ( حسین علیه السّلام با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است و با آن حضرت روزی ( مناسب آن عالَم و آن مقام ) به ایشان می رسد و مورد نعمت و کرامت خداوندند و به درستی که حسین علیه السّلام در سمت راست عرش است و می گوید : پروردگارا ! عطا فرما به من آنچه وعده دادی ( #شفاعت ) و نظر می کند به سوی زیارت کنندگان قبرش پس به آنها و به نامهایشان و نامهای پدرانشان و آنچه با آنهاست شناساتر است از شناسایی یکی از آنان به فرزندش و نظر می فرماید به سوی کسی که بر او گریان است؛ پس برایش طلب آمرزش می فرماید و از پدرش می خواهد که برای او آمرزش جوید و می فرماید ای گریه کننده بر من ! اگر پاداشی را که خداوند برایت آماده فرموده بدانی شادیت بیش از اندوه و غصه ات می شد و برایش آمرزش می جوید از هر خطا و گناهی ) ²
________
۱- فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ اَعْیُنٍ
۲- اِنَّ الْحُسَیْنَ بْن عَلِیٍّ (علیهماالسلام ) مَعَ اَبیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَخیهِ فی مَنْزِلِ رَسُولِ اللّهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ اِنَّهُ لَعَن یَمینِ الْعَرْشِ مُتَعلَّقٌ بِهِ یَقُولُ یا رَبِّ اَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی وَ اَنّهُ لَیَنْظُرُ اِلی زوّارِهِ فَهُوَ اَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِاَسْمائِهِمْ و َاَسْماءِ آبائِهِمْ وَ ما فی رِحالِهِمْ مِنْ اَحَدِهِمْ بِوَلَدِهِ وَ اَنّهُ لَیَنْظُرُ اِلی مَنْ یَبْکیهِ فَیَسْتَغْفِرَ لَهُ وَ یَسْئلُ اَباهُ اْلاِسْتِغْفارَ لَهُ وَ یَقُولُ اَیُّهَا الْباکی لَوْ عَلِمْتَ ما اَعَدَّ اللّهُ لَکَ مِنَ اْلاَجْرِ لَفَرَحْتَ اَکْثَرَ مِمّا حَزنْتَ وَ اِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطیئَهٍ) (نفس المهموم )
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/55622
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
انسان شناسی 136.mp3
11.86M
#انسان_شناسی ۱۳۶
#استاد_شجاعی
#آیتالله_ضیاء_آبادی ره
| قرآن میفرماید؛ ما بعد از وفات منتقل میشیم به برزخ |
- ساختار برزخ چه شکلیه؟
- ما اونجا هم بدن داریم؟
- بدنِمون در برزخ چه شکلیه؟
- آیا قبل از فوت، میتونیم با برزخ ارتباط داشته باشیم؟
@Ostad_Shojae
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
آزادی معنوی، بزرگترین برنامه انبیاء ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ بزرگترین برنامه
۱- عبادت و دعا
این فصل شامل چهار سخنرانی است که در آبان 1349 مطابق رمضان 1390 قمری در حسینیه ارشاد ایراد شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمد للَّه ربّ العالمین بارئ الخلائق اجمعین و الصلاة و السّلام علی عبدالله و رسوله و حبیبه و صفیه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمّد صلی الله علیه و آله و علی اله الطّیبین الطّاهرین المعصومین، اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم: یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ [۱].
همان طوری که شنیدید بنا نبود که امشب من در اینجا سخنرانی کنم و سخنرانی من از شب آینده شروع میشد.
موضوع بحثی که برای پنج شب آینده اعلام شده بود مسئله «عبادت و دعا» است به مناسبت این ماه که ماه مبارک رمضان است و ماه عبادت و دعاست و بالخصوص به مناسبت این ایام و لیالی که ایام و لیالی قدر است و شبها شبهای احیاء است یعنی شبهایی است که سنت است ما این شبها را زنده نگه بداریم.
کلمه «احیاء» یعنی زنده کردن، و احیاء این شبها یعنی این شبها را زندهنگهداری کردن و شب زندهداری کردن.
به این مناسبت بنا بر این بود که درباره عبادت و دعا صحبت کنم. مقدّر چنین بود که این بحث از امشب شروع بشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- بقره/ ۱۵۳
کلمه «احیاء»
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
من بحث خودم را از همین کلمه «احیاء» شروع میکنم که عرض کردم احیاء یعنی زندهکردن، نقطه مقابل «اماته» که به معنی میراندن است.
این کلمه چنین میرساند که شب- که قسمتی از وقت انسان است- دو حالت دارد: ممکن است شبِ کسی زنده باشد و ممکن است شبِ او مرده باشد.
شبِ زنده آن شبی است که انسان تمام یا لااقل پاسی از آن شب را با #یاد_خدا و با مناجات و راز و نیاز با ذات پروردگار به سر ببرد، و شب مُرده آن شبی است که انسان تمام آن شب را با غفلت و فراموشی ذات مقدس پروردگار بسر ببرد.
ممکن است کسی خیال کند که این تعبیر یک تعبیر مجازی است، یک نوع تعارف است: شب که زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب است، زمان است. مقداری از زمان که این نیمکره زمین که ما در روی آن زندگی میکنیم مواجه با خورشید نیست و نور خورشید نمیتابد، به آن میگویند «شب».
شب به هر حال شب است؛ شب نه زندگی دارد و نه مردگی.
این سخن راست است ولی آن کسی که میگوید احیاء، شب را زنده نگهداشتن، مقصودش این نیست که این قطعه زمان را شما زنده نگه دارید؛ مقصود زنده نگهداشتن خود شماست در این قطعه از زمان.
به عبارت دقیقتر، برخلاف آنچه که ابتدائاً تصور میشود، ما خیال میکنیم زمان یک چیز است که همه ما در داخل آن قرار گرفتهایم؛ درصورتی که اینجور نیست.
آن زمانی که فکر میکنیم همه در داخل آن قرار گرفتهایم آن زمانِ ما نیست.
زمانی که ما روی آن حساب میکنیم، ساعات و دقایق و هفتهها و ماهها و سالها را حساب میکنیم، آن، زمان ما نیست، زمان این زمین است.
زمان ما یک حقیقتی است متحد با وجود خود ما، جزء وجود ماست. زمانِ ما، زمان وجود ما از خود ما منفکّ و جدا نیست؛ چیزی که هست ما این زمان را که مقدار و اندازه دارد با زمان زمین حساب میکنیم، با آن تطبیق میکنیم، بعد خیال میکنیم زمان یک چیز است و همه ما در آن قرار گرفتهایم. نه، زمان من یک چیز است، زمان شما یک چیز دیگر است یعنی مخصوص خودتان است؛ همینطور که قد شما که مثلاً صد و شصت سانتیمتر است، این کمّیت و مقدار مال شماست و قد من که صد و هشتاد سانتیمتر است، کمّیت و مقداری است مخصوصِ من. شما یک قد و یک اندازه دارید، من هم یک قد و یک اندازه مخصوص به خود. (حالا اینها برابر با یکدیگر باشند یا نباشند مطلب جداگانهای است.)
شما چون وجودتان یک وجود متحرک و سیال و متغیر است، یک زمان در درون خودتان دارید، من هم یک زمان در درون خودم دارم، آن گل هم یک زمان در درون خودش دارد، آن درخت هم یک زمان در درون خودش دارد، این سنگ هم یک زمان در درون خودش دارد؛ و زمانی که در درون هر چیزی هست عین وجود آن چیز است.
حال که این مطلب را دانستیم معنی احیاء شب قدر را میدانیم. زمان را زنده نگه داریم یعنی زمان خودمان را زنده نگه داریم، هر کداممان آن زمانی را که در درون ماست زنده نگه داریم.
آن زمانی که در درون ماست چیست؟
آن همان خود ما هستیم، از حقیقتِ ما جدا نیست.
پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داریم یعنی خودمان یک شب واقعاً زنده باشیم، واقعاً زنده زندگی کنیم نه اینکه مرده زندگی کنیم.
در اخبار و احادیث وارد شده است که در روز قیامت، گذشته انسان و زمان گذشته انسان را به انسان ارائه میدهند و انسانها مختلف میبینند؛ وقتی نگاه میکنند یک موجودی را میبینند که قطعاتی از آن سیاه و تیره است و قطعاتی از آن سفید و درخشان، به اختلاف.
یک نفر میبیند بیشترِ این قطعات تیره است، دیگری میبیند بیشتر این قطعات سفید و برّاق است. یکی ممکن است در تمام اینها چند نقطه سیاه ببیند، همه را سفید ببیند، و دیگری برعکس چند نقطه سفید ببیند و همه را سیاه ببیند. تعجب میکند: این چیست که به او ارائه دادهاند؟!
میگویند این زمانِ توست، این عمر توست. آن ساعاتی که این زمان را، این عمر را روشن و نورانی نگه داشتهای، آن ساعاتی که پروازی داشتهای، شوری داشتهای، عشقی داشتهای، دلت به یاد خدایت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانی است.
آن ساعاتی که در آن ساعات خدمتی کردهای، کار مفیدی انجام دادهای، ساعات نورانی توست.
و اما آن ساعاتی که در آن ساعات غافل بودهای، غرق در شهوات بودهای، برخلاف رضای خدا قدم برداشتهای، آنها دوران تیرگی و تاریکی عمر توست.
این زمانِ توست، این عمر توست.