eitaa logo
قرارگاه فرهنگی شهید حسن مختار زاده
426 دنبال‌کننده
238 عکس
86 ویدیو
1 فایل
✨با حضور مادر گرامی شهید حسن مختار زاده. -استان قم- ♦️شماره کارت قرارگاه شهید حسن مختارزاده : 5892107045249292 ♦️برای عضویت در قرارگاه : @admin_shmokhtarzadeh ♦️ارتباط با ما : ▫️ @zeinab1531
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• •🎥♥️ [ عجب از عالم ظاهر که ما را در جستجوی شهدا به قبرستان ها می‌کشاند. اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند. ما قبرستان نشینان عالم عادات به غلط مزار شهدا را قبرستان میخوانیم. چرا که گوش هایمان نجوای ارواح جاویدان را نمی شنوند . ] «شهید سید مرتضی آوینی» . . . 🔹۲۲ اسفندماه، روز‌ بزرگداشت‌ شُهـــــداء🔹 . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . کجا جویم نشان از تو مهدی زهرا؟💚 در کدامین چاه سر فرو برده و راز دل می گشایی؟ هزاران هزار دیده در فراق تو یعقوب وار خون میگریند و فقط با تماشای قامت تو بینا می‌شوند. ما بی شکیب تیغه ی ذوالفقار توییم ای امیر ظهور و قیام! ما دل بـه راه تو نثار کرده ایم. . . بیا تا جان بر کفان تو باشیم.! . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💚🎥 {پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند . . . اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند . . .}🌱 . «شهید سید مرتضی آوینی» . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🎥✨ . [ تو لَشكرِ سيدْ علي سربازِ شمام♥️ ] . . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
. .💔 مادر شهید میگفتند : «من به حسن همیشه می گفتم خیر از جونیت ببینی.» . دعایی که مستجاب شد، چه خیری بالاتر از شهادت ؟ 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. {حالا دِلَـــ♥️ــــــم از توْ دَم ميزَنِــــهـ } ... . . امام رضايِ دِلَم🌱 . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥♥️ . . • پیاده روی اربَعيـــــنْ ١٣٩٨ _ سامــــــرا . . . • . . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
«بسم الله الرحمن الرحيم» "ششمين قرارِ قرارگاه فرهنگي شهيد حسنْ مختار زاده" -- آخرينْ جلسه قرارگاه در سال ١٤٠١ -- 🌸زمان : امروز ، ٥ شنبه ، ٢٥ اسفندماه، ساعت١٠ صبح . 🌸مكان : حرم حضرت معصومه(س)، صحن امام رضا(ع) ، مقبره الشهداء ، مزار شهيد حسن مختار زاده . . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . 🔹به مناسبت ، ٢٥ اسفند ماه، بيست و هشتمين سالگرد ارتحال حاج سيد احمد خميني(ره)🔹 . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
. 🍃{ خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی كه سراپا گناه و معصیت و نافرمانی ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است كه نیامرزیده از دنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی كه از ما راضی نباشی. ای وای كه سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات كه نفهمیدم. یا ابا عبدالله شفاعت! آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش ، و چه كنم كه تهیدستم،خدایا تو قبولم كن. }🍃 . . 🔺فرازی از وصیت نامه شهید مهدی باکری🔻 📅 25 اسفند ماه ، سالروز شهادت شهید مهدی باکری . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥🌱 نماهنگ | مهدی؛ احمد؛ بهشت... . . 🗓به مناسبت سالروز شهادت شهيد مهدي باكری . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
. { تو رفتـی وطن خونـه غـم نشـه سرِ ما جلو هیچکس خم نشه نوشتــی با خونت بمیــرم ولــی یه مو اَزسرِ این وطن کم نشه } 💔 . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱امیر پرده پوش عاشق کجای قصه خانه داری..؟! • الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَج • . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
" این عِيــدها براي من آقــ♥️ـــا نمیشود شَــــبْ با چراغِ عاریـــهـ فردا نمیشود " . . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
. . ✨ • الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَج • . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
. . {كه تو هم مانده ايي و هم رفته ايي، رفته ايي اما هستي و حياتْ داري }. . .🌱 . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . 🍃حال و هوای مقبره الشهــــداء ٢٣ اسفندماه ، غُبــــار روبي از مزار "شهيد حسن مختار زاده" . . . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
قرارگاه فرهنگی شهید حسن مختار زاده
. . 🍃حال و هوای مقبره الشهــــداء ٢٣ اسفندماه ، غُبــــار روبي از مزار "شهيد حسن مختار زاده" . . #عي
به نام خدا 🌱 . با عجله از خانه اومدم بیرون،براشون سوال شد ، پرسیدند +کجا میری؟ گفتم:« همان جای همیشگی» انگار صدام می کنه ... در رو که میبندم،چند قدم می روم و برمی گردم ، انگار چیزی فراموشم شده باشه که بردارم. زنگ خونه رو می زنم ، در رو که باز کردند گفتم :«دستمال به من میدین؟» بعد از چند لحظه، نه یه دستمال بلکه حجم قابل توجهی دستمال کاغذی جلوم بود. با خنده گفتم : «چه خبره بابا؟ یدونه بس بود.» دوباره خواستم برم که باز انگار چیزی فراموشم شده بود. برمی گردم و قبل از بسته شدن در گفتم :« روسری مشکی ام روی تخته. اونم بدین ببرم اگر اینی که پوشیدم اذیتم کرد عوضش کنم.» شال رو گرفتم و اومدم بیرون. _________ اینجا حرم بانوی کریمه اهل بیت، مقبره الشهدا. به وقت سه شنبه ، ۲۳اسفند.آروم وارد خانه ی برادر شهیدم شدم، مزار برادر، چه مادرانه آراسته شده بود، طبق معمول، گلبرگ های عاشق، عکس برادر رو قاب کرده بودند و اینبار، گل رز صورتی در گلدان کنار گلهای دیگر جای گرفته بود. مادر، دیگر سلیقه ی پسر را خوب میدونست . (رجوع شود به خاطره ی گل رز صورتی) بوی گلاب می‌ اومد. عادت داشتم نمازم را در کنار برادر شهیدم بخونم . یاد حرف مادرعزیز شهید حسن جان افتادم که:«حسن روحانی حساب میشد.» قامت بستم و چشم روی هم گذاشتم . تصویر شهید حسن جان در نگاهم نقش بست . با قامت بلند و عبای مشکی و عمامه ی سفید که جلو ایستاده و نماز جماعت را به او اقتدا میکنم. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. چشم باز کردم و آقای خادمی را دیدم که آنجا را مرتب می کرد. فکری به ذهنم رسید. دوستم رو دیدم ، اونم اومده بود توی مقبره، بهم ملحق شدیم فکرمو را باهاش در میان گذاشتم وگفتم : «تازه! من یک عالمه دستمال دارم تو کیفم. » آب از حیاط حرم عمه جان ریختم توی لیوان آوردم داخل و شروع کردم . سنگها را با کمی آب شستم و قاب عکس های خندان شهداء رو را دستمال کشیدم، شهید مظفری نیا، شهید گل محمدی ، شهید مختار زاده (برادر حسن ما) .هم زمان غبار از دل خودم برمیداشتم با صدای مداحی پیچیده در فضا. آقای خادم حرم مداحی گذاشته بود الهم احینا حیات الشهید. اللهم امتنا ممات شهید... همه چیز را خود شهید جور کرده بود.اون مداحی ، یکی که بیاد توی اون حین از عنایات شهدا بگه از شهید گل محمدی عزیز، همسایه برادر حسن جان،حتی آن دستمال ها. حتی آن روسری اضافه ی لحظه ی آخری در کیفم گذاشتم که جای دستمال های تمام شده را گرفت و متبرک می شد به مزار شهدا. دوستم به این مضمون گفت : «حالا فهمیدی چرا اونهمه دستمال برات آوردن ؟» میدونی ؟قراربود انگار روز قبل اون روز، غبار از مزار شهدا گرفته شود، اما اون شب دوستم هرچی پرسیده بود از خادمان حرم کسی اطلاعی نداشت از این قضیه... اما نمی دانستیم برنامه ی اینجا،مقبره الشهداء را صاحبان خانه تعیین می کنند. مگه می شود اسفند بیاید و ماه خانه تکانی و آنجا نظم نگیرد؟ حسن جان شهید عزیزمان؟ مگر می شود کار زمین بماند؟ اینجا حرم بانوی کریمه اهل بیت، مقبره الشهدا...به وقت اسفند... خانه تکانی تمام شد. الحمدلله رب العالمین
. 🔸" کافی بود بهش زنگ بزنی ، بگی حسن اقا مخاطب داریم.سریع خودشو میرسوند . تنها نه ! همراه خودش چند تا کمک مربی با ماشین شخصی می آورد. جات خیلی خالیه حسن اقا " 🔸 « به نقل از دوست شهید » ———————————————- -تصویر مربوط به حضور شهید حسن مختار زاده ، جانشین کمیته تخصصی راپل،در قرارگاه سربازان عصر ظهور به عنوان مربی - ———————————————— . 📍@gharargah_shmokhtarzadeh
. . میگفت:‌ همیشه عکس‌ یه شھید‌ ‌تو اتاقتون داشته باشید ؛ پرسیدیم: چرا ؟ گفت: اینا چشماشون‌ معجزه میکنه هروقت‌ خواستید گناه ‌کنید فقط‌ ‌کافیه یه نگاهتون‌ بھشون‌ بخوره ، بنده‌ها فراموش‌ کارن‌ . . ‌یادشون‌ میره یکی‌ اون‌ بالا هست که همه چیزو میبینه ؛ ولی این‌ شھدا انگار انعکاس‌ نگاه ‌خدان ، انگار با نگاهشون‌ بھت‌ میگن ما رفتیم‌ که تو با گناهات‌ ظھور و عقب‌ بندازی؟ میگی جَوونَم ؟ خب‌ منم‌ جوان‌ بودم‌ شهيد شدم! - خیلی جاها جلوتونو می‌گیرند :) خلاصه كه شُهـــــدا زنده ان، حواسمون باشه♥️ . . . 📍@gharargah_shmokhtarzade