eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
454 دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 کانالهای شهيد فرمانده غريب🌷 تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid اينستاگرام https://www.instagram.com/p/Bh9sm98F3W5 21/4/1394 ت ش
با #خنده گفتمش: «به سلامت، سفر بخیر» وقتی که #رفت از تو چه پنهان #دلم گرفت ... 💔 #همسران_صبور_شهدا_ 🌹شهید مدافع حرم ذاکر اهل بیت #قاسم_ {مهدی} #غریب_ ایتا https://eitaa.com/gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 📸 تصوير : يادگاران شهيد صبح بخير🍁 https://eitaa.com/gharibshahid
گاهگاهی که #دلم می گیرد پیش خود می گویم آنکه #جانم راسوخت یاد می آرد ازاین بنده هنوز؟ گفته بودند.. که ازدل برود یار چو از #دیده برفت ماههاست که از دیده من رفتی لیک دلم از #مهر تو آکنده هنوز.. #شهيد_فرمانده_غريب_ https://eitaa.com/gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ✍ بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣‍دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 📸 تصوير : يادگاران شهيد تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid
✍ #دلتنگتم بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم #چقدر #شکایت دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم #بغلم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه #بابا #ببخش منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣دلم برای یه #درد دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن #کلمه #بابا دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. #دلم بی نهایت برات #تنگ شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است #خنده ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, #خنده ام مهر #غم است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و #عجیب است که من #می خندم .....😔 📸 تصوير : يادگاران شهيد #قاسم_غريب_ تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid
🍃🌼 #یاایهاالعزیز 💔تو #نظر کن به دلم حال #دلم خوب شود... @gharibshahid کانال #شهید_قاسم_غریب 👆🌷
‍ ‍ ای ای من کجا بری? با بردن من جان و را می بری😔 🌑تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش ⬅️ https://sapp.ir/gharibshahidg اينستاگرام ⬅️ Shahid.ghasem.gharib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🦋خاطره و دلنوشته محترم قاسم(مهدی ) غریب 🦋 🍂🍂 🌺 🌺 🌺 💐آقا مهدی خیلی به پدر و مادرش می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمیکرد 🌷 🌸و براش مهم بود که و از دستش راضی باشند سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه بچه هاهردو کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود ✨✨ ✨اقا مهدی گفت خانم وقت زیاده ما مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر رو برن ✨✨ 🍀گفتم من راضی ام این سفر قسمت پدر مادر شماست بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من از سفر برم 💐💐 ✨کانالهای رسمی شهید قاسم(مهدی ) غریب 👇 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid 🌺شب بخیر 🌺
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
‍ ‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ای ای من کجا بری? با بردن من جان و را می بری.... @gharibshahid🕊🕊
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷آقا ‍ امیرعباس و آقا محمد امین یادگاران شهید مدافع حرم قاسم(مهدی) غریب
🌷آقا ‍ امیرعباس و آقا محمد امین یادگاران شهید مدافع حرم قاسم(مهدی) غریب ✍ بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣‍دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم خیلی سخته...😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ..😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و... 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/CbPutLZsjdt/?utm_medium=copy_link 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉
‍ ✍ بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟ یا بازم میگی آروم باش .. 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم ❣‍دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود…اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم خیلی سخته..😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم..👦 خنده هامم همه از درده ..😞 خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع صابرین
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= وات ساپ 👇 https://chat.whatsapp.com/JLhGgNjfT4uC7GxYrsWn8a توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات ❤️🥀 ‍ ✍ بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣‍دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 امیر عباس محمد امین یادگاران شهید قاسم غریب☘ 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
با گفتمش: «به سلامت، سفر بخیر» وقتی که از تو چه پنهان گرفت ... 💔 🌹شهید مدافع حرم ذاکر اهل بیت {مهدی} التماس دعا 🌻🌴 🇮🇷
با گفتمش: «به سلامت، سفر بخیر» وقتی که از تو چه پنهان گرفت ... 💔 🌹شهید مدافع حرم ذاکر اهل بیت {مهدی} التماس دعا🌻🌴 🇮🇷
‍ ‍ ✍ بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣‍دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 📸 تصوير : يادگاران شهيد
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉 @gharibshahid نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ‍ ✍ بابایی ..😔  هیچی نمیگم.. 🌹وقتی اومدم پیشت اگه میدونستی چقدر حرف چقدر درد دل دارم دارم از این و اون.. فکر میکنی اونموقع حوصله شنیدن همشو داری؟.. یا بازم میگی آروم باش .... 🌹بعدم میکنی سرمو میچسبونی به سینه ات… ❣منو با ضربان دردناک قلبت آرومم میکنی تا دیگه هیچی نگم.. باشه منو..😔 مثل همیشه که میبخشیدیم… ❣‍دلم برای یه دل ساده تنگ شده بود… . اینجا هم بهترین جا برای گفتن حرفهای نگفته دلم بود .  برای گفتن دلم پر میکشه . برای گفتن این کلمه اینجا بهترین جاست .. بی نهایت برات شده .  تو این مدت خیلی خوب یاد گرفتم تنها باشم . تنهایی فکر کنم ... تنهایی نفس بکشم و تنهایی زندگی کنم . خیلی سخته....😭 ولی بازم مجبورم  برای دلخوشی داداشم  لبخند بزنم...👦 خنده هامم همه از درده ........😞 من اگه میخندم مال آن است که بمانم زنده خنده ام تلخ ترین قصه ی جانی سرد است ام سرد ترین لحظه ی یک زندگی پر درد است, ام مهر است... آخرین لحظه ی یک حالت و درد وقت خندیدن من… لب و دل ، چشم و وجودم همه دیدن دارد لب پر از خنده ی ظاهر و دلم غرق غم و ماتم و درد..  خنده هایم همه مفهوم یکی بودن وتنهایی دستان من است و است که من خندم .....😔 ✍دلنوشته محمد امين يادگار سردار شهيد خلبان قاسم (مهدی) غريب 🍁🌹
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷     ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️             
‍ ‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 نه روز تا نهمين سالروز شهادت شهید مدافع حرم قاسم(مهدی) غریب قسمت پانزدهم 👉 ادامه نامه و شهید مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب مهدی {قاسم} خیلی به و می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمی کرد . و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند. 🔰 سال 86 وقتی نوبت عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه ها هردو بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود آقا {قاسم} گفت: خانم وقت زیاده ما بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر روبرن؛ ❇️ گفتم من راضی ام؛ این سفر قسمت پدر مادر شماست؛ ❣زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت: ازت ممنونم قبول کردی باور کن راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر برم. 💜💜 سفری که رفتیم چند ماه از شهادت آقا مهدی بود. مهدی تو حیات حرم رضا "علیه السلام" به ها گفت: برای دعا کنید. و همیشه وقتی به حرم امام رضا "علیه السلام" و معصومه "سلام الله علیها" می رفتیم از بچه ها می خواست برای شهادت بابا دعا کنند. 💠 ولی بچه ها مي گفتند ما دعا نمی کنیم شما شهید بشید ؛ به گفتم: چرا از حالا این حرفارو به بچه ها می زنید روحیه بچه ها خراب میشه. 🔸آقا {قاسم} جواب دادند: بچه های من از حالا باید آمادگی داشته باشند. من بهش گفتم: خودم برات دعا میکنم. 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت پانزدهم ...👉 ادامه دارد ... 👉 👇 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid 21/4/1394 ت ش