eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
453 دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷     ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️             
ای شهید... ای آن‌که بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای! دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش..🥀 🌹 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/CnPm8aFv8Fe/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ مگر دروازه شهــــ🌷ـــادت بسته نشد؟ پس چطور شهید شویم من و امثال من که سودای شهادت در سر داریم؟؟؟ چطور ممکن است دهه شصت، دهه جنگ را ندیده باشی و شهید بشوی؟؟ چطور ممکن است در این امنیت هوایی و زمینی به شهادت رسید؟؟؟ بله... من مےشناسم جوانانی را که نه دهه جنگ را دید نه به سوریه رفت ولی در همین ایران به خاطر فتنه منافقان در خون خود غلطید و به شهادت رسید مےبینی؟؟؟ باز هم حرف آقایمان درست از آب درآمد هنوز هم مےتوان شهـــــــید شد حتی از معبری تنگ طریقه اش فرق ندارد★☆ فقط همانطور که مقتدایمان فرمودند 🌺 و یاد شهدا با صلوات 🌺 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
🕊~°•~°•🍃🏴🍃 (س) حدیث خواب و سر و بوسه ، ابتدایش بود تو فکر میکنی این ، انتها دارد؟ فاطمه جان، نازدانه ی خادم حرم (س) و شهید ایمانی باجناق
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🌹بسم الرب الحسین🌹 💐پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات 💐 در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را جامعه داد. او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و فراوان فرزندان خود را کرد . شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع عزم کرد و دردبیرستان شهید گرگان مشغول تحصیل شد. قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک در کنکور دانشکده دانشگاه امام (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به رسمی سپاه انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷 او 5 سال بعد در سال 1384 در با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسر6 و 8 ساله بنام های و بود. او بعد از به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر می کرد . طی این سالها او در رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد😔 و همچنین 4 نیز در بدن وی جاخوش کرد. بعد از شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های تیپ مردم پایه سپاه پیوست.✌️ اما این موجود پرخروش و شجاع را یارای دوری از نبرد و رزم نبود و با درک از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ کرد و داوطلبانه برای از حرم حضرت (س) به این کشور رهسپار شد. بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر ، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این مرحله ای بود که او برای دفاع از حضرت (س) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن را می دید و در 24 سال 94 در ارتفاعات سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید.🕊🌹 به اکثر همرزمان ، دوستان ، هم محلی ها و خانواده اش او را جز با "شربت " نمی شد سیر کرد و آنقدر در ولایت و دوستدار اطهار سلام الله علیها بود که ذره ای از تلاش برای مسلمین بر نمی داشت. او بود که آخر مداحی هایش جمله "" 🕊🌹را زمزمه می کرد و آخرش هم به این نایل شد.🕊🌹 خلبان هلی کوپتر نیز بود و تصویری که مشاهده می کنید در سال 87 در جمع ویژه پاسداران در معیت معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی ای و سرلشکر عزیز فرمانده کل سپاه پاسداران ، سید رحیم صفوی مشاور فرماندهی کل قوا گرفته شده است که این هلی کوپتر شهید قاسم غریب بود 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg وات ساپ https://chat.whatsapp.com/JLhGgNjfT4uC7GxYrsWn8a اینستاگرام⬅️ https://www.instagram.com/reel/CvNkBIzKklQ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng== توییتر ⬅️ https://twitter.com/j9434510173178/status/1684617718048186369?t=qApO4rCOE927GeHjgSUzCw&s=35 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ مگر دروازه شهــــ🌷ـــادت بسته نشد؟ پس چطور شهید شویم من و امثال من که سودای شهادت در سر داریم؟؟؟ چطور ممکن است دهه شصت، دهه جنگ را ندیده باشی و شهید بشوی؟؟ چطور ممکن است در این امنیت هوایی و زمینی به شهادت رسید؟؟؟ بله... من مےشناسم جوانانی را که نه دهه جنگ را دید نه به سوریه رفت ولی در همین ایران به خاطر فتنه منافقان در خون خود غلطید و به شهادت رسید مےبینی؟؟؟ باز هم حرف آقایمان درست از آب درآمد هنوز هم مےتوان شهـــــــید شد حتی از معبری تنگ طریقه اش فرق ندارد★☆ فقط همانطور که مقتدایمان فرمودند شبتان سرشار از یاد شهدا
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🌹بسم الرب الحسین🌹 💐پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات 💐 در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را جامعه داد. او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و فراوان فرزندان خود را کرد . شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع عزم کرد و دردبیرستان شهید گرگان مشغول تحصیل شد. قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک در کنکور دانشکده دانشگاه امام (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به رسمی سپاه انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷 او 5 سال بعد در سال 1384 در با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسر6 و 8 ساله بنام های و بود. او بعد از به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر می کرد . طی این سالها او در رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد😔 و همچنین 4 نیز در بدن وی جاخوش کرد. بعد از شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های تیپ مردم پایه سپاه پیوست.✌️ اما این موجود پرخروش و شجاع را یارای دوری از نبرد و رزم نبود و با درک از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ کرد و داوطلبانه برای از حرم حضرت (س) به این کشور رهسپار شد. بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر ، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این مرحله ای بود که او برای دفاع از حضرت (س) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن را می دید و در 24 سال 94 در ارتفاعات سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید.🕊🌹 به اکثر همرزمان ، دوستان ، هم محلی ها و خانواده اش او را جز با "شربت " نمی شد سیر کرد و آنقدر در ولایت و دوستدار اطهار سلام الله علیها بود که ذره ای از تلاش برای مسلمین بر نمی داشت. او بود که آخر مداحی هایش جمله "" 🕊🌹را زمزمه می کرد و آخرش هم به این نایل شد.🕊🌹 خلبان هلی کوپتر نیز بود و تصویری که مشاهده می کنید در سال 87 در جمع ویژه پاسداران در معیت معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی ای و سرلشکر عزیز فرمانده کل سپاه پاسداران ، سید رحیم صفوی مشاور فرماندهی کل قوا گرفته شده است که این هلی کوپتر شهید قاسم غریب بود 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg وات ساپ https://chat.whatsapp.com/JLhGgNjfT4uC7GxYrsWn8a اینستاگرام⬅️ https://www.instagram.com/reel/CvNkBIzKklQ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng== توییتر ⬅️ https://twitter.com/j9434510173178/status/1684617718048186369?t=qApO4rCOE927GeHjgSUzCw&s=35 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ‍ دست نوشته برای در سال ۸۱ ؛ امروز دومین تئوری دانشجویان در کنارمرقد مطهر احیاء کنندگان (ص) و گرانقدر می باشد. این دست نوشته را به یاد بود برای بزرگوار و مکرم و معظم خویش ، برادر نوشتم . امیدوارم که بتوانیم دِین خود را به و شهدا و بخصوص و مقتدایمان (ع) و (س) ادا کنیم و در رکاب تحت فرماندهی کل مولانا (عج) به خط سرخ بپیوندیم. 👈اينجا يادگاه شهداست 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ✍از بلنداے آسماڹ پرستاره شهادت در ایڹ روزگار تار و تاریڪ دعایماڹ ڪڹ وبرایماڹ آرزوے شهــادت ڪن😔 تلخ است از شهــدا گُفتن و با شهــدا نَبودن..😔 21/4/1394 ت ش
‍ داغ تو اگر چه سنگین بود،😔 محکمیم مثل کوه خیالت تخت ما و چند خط وصیتت حالا، ما و راهی که حال باید رفت...❣ شهید قاسم غریب🌹 21/4/1394 ت ش
❀کاش هـ؋ـت سالـہ بوכم روے نیمکت چوبے مے نشستم باصـכاے تو כیکتـہ مے نوشتم تو مے گـ؋ـتے بنوی๛ כلتنگے من آن را اشتباـہ مے نگاشتم اᓘـمے بر چهرہ مے نشانـכے ومن بـہ جبران؛ כلتنگے را هزار بار مے نوشتم!❀ 😥 بیمارم ڪرد برادر شهیدم😥 @gharibshahid
تا کی بنگارم غم بی طاقتی ام را ای برده مرا طاقت ایام کجایی... مادرانه های 🌹
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
📞 اخوے بہ گوشے؟؟ ما کہ اومدیم توے این میدون! 🚨 ولے بہ بچہ‌هاے جنگ نرم بگو : همہ جوره حواسمون هست، بہ هر کلمہ کہ مے‌نویسن...! 👌 بگو اینو یادشون باشہ : ، شاهدن و ناظر 🌺🍃 بی بی زینب (س) 💞 🕊 @gharibshahid 💐
💠یکی از خصوصیات اخلاقی این بود که تکبر ومنیت وجود نداشت. و در کارهایش اخلاص داشتند و پیرو ولایت بودند و تا جایی که میتوانستند به دیگران کمک میکردند. 🌹
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕
‍ ‍ 🌹 شهید غریب خلبان 🚁 بود و از اول می‌‌گفت که می‌‌خواهم شهید شوم. اما همسر من (شهید ایمانی) خادم حرم بود. شرایط شغلی‌شان متفاوت بود. 🔹 وقتی مهر شهادت روی شناسنامه باجناق خورد، خیلی غبطه خورد. بعد از شهادت شهید غریب، مهدی خیلی عوض شد. کسی که به خواستگاری من آمد با کسی که به شهادت رسید، خیلی متفاوت بود. 😔 بعد از شهادت باجناقش، تصمیم گرفت برای شهادت زندگی کند. تغییر رفتار و شخصیتش محسوس بود. حدود شش ماه قبل از شهادت شهید غریب، مهدی برای اعزام به سوریه اقدام کرد که موفق نشد. اما بعد از شهادت ایشان، تمام تلاشش را کرد. ✅ با اینکه به او گفته بودند اعزام نمی‌شوی، اما در تمام این دو سال و نیم پاسپورتش داخل جیبش بود. حرم حضرت معصومه (س) که می‌رفت، پاسپورت را به ضریح می‌زد. حتی مشهد هم که می‌رفت، پاسپورتش را می‌برد و به پنجره فولاد می‌زد که بتواند برای دفاع از حرم، به سوریه برود و شهادت نصیبش شود. 💫 حتی وقتی شب کشیک داشت و صبح برای استراحت به خانه می‌آمد، تلفنش را کنار دستش می‌گذاشت. می‌گفت شاید برای اعزام به من زنگ بزنند. شاید شهادت در تقدیرش نبود اما با اصرار آن را گرفت. 🚨 همیشه می‌گفت در خانۀ ‌‌اهل بیت باید آنقدر در زد تا در را باز کنند. سعی کرد پایش را جای پای باجناق بگذارد. راوی همسر باجناق 🌹 🌹
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷     ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️                   ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️              🛑⭕
‍ 🍃❤️ شهید غریب بود و از اول می‌‌گفت که می‌‌خواهم شوم. اما همسر من خادم حرم بود. شرایط شغلی‌شان متفاوت بود. 🕹وقتی مهر روی شناسنامه باجناق خورد، خیلی غبطه خورد. بعد از شهادت شهید غریب، مهدی خیلی عوض شد. کسی که به خواستگاری من آمد با کسی که به شهادت رسید، خیلی متفاوت بود. 😢🕊بعد از شهادت باجناقش، تصمیم گرفت برای شهادت زندگی کند. تغییر رفتار و شخصیتش محسوس بود. حدود شش ماه قبل از شهادت شهید غریب، مهدی برای اعزام به سوریه اقدام کرد که موفق نشد. اما بعد از شهادت ایشان، تمام تلاشش را کرد. با اینکه به او گفته بودند اعزام نمی‌شوی، اما در تمام این دو سال و نیم پاسپورتش داخل جیبش بود. حرم (س) که می‌رفت، پاسپورت را به ضریح می‌زد. ❤️حتی مشهد هم که می‌رفت، پاسپورتش را می‌برد و به می‌زد که بتواند برای دفاع از حرم، به سوریه برود و شهادت نصیبش شود. حتی وقتی شب کشیک داشت و صبح برای استراحت به خانه می‌آمد، تلفنش را کنار دستش می‌گذاشت. می‌گفت شاید برای اعزام به من زنگ بزنند. شاید شهادت در تقدیرش نبود اما با اصرار آن را گرفت. 👌همیشه می‌گفت در خانۀ ‌‌اهل بیت باید آنقدر در زد تا در را باز کنند. سعی کرد پایش را جای پای بگذارد... باجناق هایی که هم فامیل شدند و هم شهید... سالروز شهادت : ۹۴.۰۴.۲۱ سالروز شهادت : ۹۶.۰۹.۲۱ (مهدی) (خادم حرم حضرت معصومه) به نقل از همسر شهید
می دانی لایق بودن 🌷 یعنی: رنگ شهدا رو داشتن اخلاص شهدا رو داشتن در مسیر شهدا بودن این راه سرانجام تو را در آغوش شهادت 🕊می سپارد گر مرد رهی بسم الله✋ شهدای 🌹 @gharibshahid 🌹
مثل عڪس رخ مَـهتاب ڪه افتاده در آب در دلم هستے و بین من‌ و تو فاصِله‌هاست... شدن۱۳۶۱ گرگان شدن۱۳۹۴ شب قدر سوریه تنها کانال رسمی شهید قاسم غریب🌸 @gharibshahid
‍ ‍ 🌹 شهید غریب خلبان 🚁 بود و از اول می‌‌گفت که می‌‌خواهم شهید شوم. اما همسر من (شهید ایمانی) خادم حرم بود. شرایط شغلی‌شان متفاوت بود. 🔹 وقتی مهر شهادت روی شناسنامه باجناق خورد، خیلی غبطه خورد. بعد از شهادت شهید غریب، مهدی خیلی عوض شد. کسی که به خواستگاری من آمد با کسی که به شهادت رسید، خیلی متفاوت بود. 😔 بعد از شهادت باجناقش، تصمیم گرفت برای شهادت زندگی کند. تغییر رفتار و شخصیتش محسوس بود. حدود شش ماه قبل از شهادت شهید غریب، مهدی برای اعزام به سوریه اقدام کرد که موفق نشد. اما بعد از شهادت ایشان، تمام تلاشش را کرد. ✅ با اینکه به او گفته بودند اعزام نمی‌شوی، اما در تمام این دو سال و نیم پاسپورتش داخل جیبش بود. حرم حضرت معصومه (س) که می‌رفت، پاسپورت را به ضریح می‌زد. حتی مشهد هم که می‌رفت، پاسپورتش را می‌برد و به پنجره فولاد می‌زد که بتواند برای دفاع از حرم، به سوریه برود و شهادت نصیبش شود. 💫 حتی وقتی شب کشیک داشت و صبح برای استراحت به خانه می‌آمد، تلفنش را کنار دستش می‌گذاشت. می‌گفت شاید برای اعزام به من زنگ بزنند. شاید شهادت در تقدیرش نبود اما با اصرار آن را گرفت. 🚨 همیشه می‌گفت در خانۀ ‌‌اهل بیت باید آنقدر در زد تا در را باز کنند. سعی کرد پایش را جای پای باجناق بگذارد. راوی همسر باجناق 🌹 🌹
🎁هدیه هر شب نثار روح پاک و مطهر و (مهدی) ۵ شاخه گل🌹صلوات @gharibshahid کانال 👆🌷
یا زینــــــب جــــــان خوف محشر از ڪسی باشد ڪه او بی صاحب است صاحب ما در قیامت عمه جانم زینب است 🌷☘ 🍄🌾 💐 @gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🌹بسم الرب الحسین🌹 پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را جامعه داد. او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و فراوان فرزندان خود را کرد . شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع عزم کرد و دردبیرستان شهید گرگان مشغول تحصیل شد. قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک در کنکور دانشکده دانشگاه امام (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به رسمی سپاه انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷 او 5 سال بعد در سال 1384 در با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسر6 و 8 ساله بنام های و بود. او بعد از به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر می کرد . طی این سالها او در رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد😔 و همچنین 4 نیز در بدن وی جاخوش کرد. بعد از شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های تیپ مردم پایه سپاه پیوست.✌️ اما این موجود پرخروش و شجاع را یارای دوری از نبرد و رزم نبود و با درک از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ کرد و داوطلبانه برای از حرم حضرت (س) به این کشور رهسپار شد. بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر ، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این مرحله ای بود که او برای دفاع از حضرت (س) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن را می دید و در 24 سال 94 در ارتفاعات سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید.🕊🌹 به اکثر همرزمان ، دوستان ، هم محلی ها و خانواده اش او را جز با "شربت " نمی شد سیر کرد و آنقدر در ولایت و دوستدار اطهار سلام الله علیها بود که ذره ای از تلاش برای مسلمین بر نمی داشت. او بود که آخر مداحی هایش جمله "" 🕊🌹را زمزمه می کرد و آخرش هم به این نایل شد.🕊🌹 خلبان هلی کوپتر نیز بود و تصویری که مشاهده می کنید در سال 87 در جمع ویژه پاسداران در معیت معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی ای و سرلشکر عزیز فرمانده کل سپاه پاسداران ، سید رحیم صفوی مشاور فرماندهی کل قوا گرفته شده است که این هلی کوپتر شهید قاسم غریب بود.
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🌹بسم الرب الحسین🌹 📢📢 24 تیرماه مصادف با شهید مدافع حرم غریب در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را جامعه داد. او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و فراوان فرزندان خود را کرد . شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع عزم کرد و دردبیرستان شهید گرگان مشغول تحصیل شد. قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک در کنکور دانشکده دانشگاه امام (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به رسمی سپاه انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷 او 5 سال بعد در سال 1384 در با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسر6 و 8 ساله بنام های و بود. او بعد از به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر می کرد . طی این سالها او در رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد😔 و همچنین 4 نیز در بدن وی جاخوش کرد. بعد از شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های تیپ مردم پایه سپاه پیوست.✌️ اما این موجود پرخروش و شجاع را یارای دوری از نبرد و رزم نبود و با درک از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ کرد و داوطلبانه برای از حرم حضرت (س) به این کشور رهسپار شد. بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر ، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این مرحله ای بود که او برای دفاع از حضرت (س) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن را می دید و در 24 سال 94 در ارتفاعات سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید.🕊🌹 به اکثر همرزمان ، دوستان ، هم محلی ها و خانواده اش او را جز با "شربت " نمی شد سیر کرد و آنقدر در ولایت و دوستدار اطهار سلام الله علیها بود که ذره ای از تلاش برای مسلمین بر نمی داشت. او بود که آخر مداحی هایش جمله "" 🕊🌹را زمزمه می کرد و آخرش هم به این نایل شد.🕊🌹 خلبان هلی کوپتر نیز بود و تصویری که مشاهده می کنید در سال 87 در جمع ویژه پاسداران در معیت معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی ای و سرلشکر عزیز فرمانده کل سپاه پاسداران ، سید رحیم صفوی مشاور فرماندهی کل قوا گرفته شده است که این هلی کوپتر شهید قاسم غریب بود.
‍ ‍ 🌹 شهید غریب خلبان 🚁 بود و از اول می‌‌گفت که می‌‌خواهم شهید شوم. اما همسر من (شهید ایمانی) خادم حرم بود. شرایط شغلی‌شان متفاوت بود. 🔹 وقتی مهر شهادت روی شناسنامه باجناق خورد، خیلی غبطه خورد. بعد از شهادت شهید غریب، مهدی خیلی عوض شد. کسی که به خواستگاری من آمد با کسی که به شهادت رسید، خیلی متفاوت بود. 😔 بعد از شهادت باجناقش، تصمیم گرفت برای شهادت زندگی کند. تغییر رفتار و شخصیتش محسوس بود. حدود شش ماه قبل از شهادت شهید غریب، مهدی برای اعزام به سوریه اقدام کرد که موفق نشد. اما بعد از شهادت ایشان، تمام تلاشش را کرد. ✅ با اینکه به او گفته بودند اعزام نمی‌شوی، اما در تمام این دو سال و نیم پاسپورتش داخل جیبش بود. حرم حضرت معصومه (س) که می‌رفت، پاسپورت را به ضریح می‌زد. حتی مشهد هم که می‌رفت، پاسپورتش را می‌برد و به پنجره فولاد می‌زد که بتواند برای دفاع از حرم، به سوریه برود و شهادت نصیبش شود. 💫 حتی وقتی شب کشیک داشت و صبح برای استراحت به خانه می‌آمد، تلفنش را کنار دستش می‌گذاشت. می‌گفت شاید برای اعزام به من زنگ بزنند. شاید شهادت در تقدیرش نبود اما با اصرار آن را گرفت. 🚨 همیشه می‌گفت در خانۀ ‌‌اهل بیت باید آنقدر در زد تا در را باز کنند. سعی کرد پایش را جای پای باجناق بگذارد. راوی همسر باجناق 🌹 🌹
تو خندیدی و چشمانت ز یادم بُرد رفتنت را ... من از لبخنـدت آموختم ز این دنیا گذشتن را ... 🥀برادرانه @gharibshahid