eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
460 دنبال‌کننده
35.9هزار عکس
11.6هزار ویدیو
187 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ فکر نکنید هر کس که از راه رسید ، هر کس که با شما خندید ، هر کس که چند صباحی پیگیر شد ، می تواند رفیق شما باشد...‼️ ✅ رفاقت جریانی ست جاری در خون آدم ، که یکباره میجوشد، وقت هایی که بداند بودنش لازم است، همین به موقع بودن، چگونه بودن؛ میشود اصالتِ یک رفاقت...👌🌹 این روزها به لطف اینترنت هر روز پای یک تازه وارد به زندگی مان باز میشود...😣 ❌مبادا فکر کنید این تازه واردِ جذاب که می داند در چت چگونه حرف بزند ، حتما در دنیای واقعی هم راه و رسم رفاقت بلد است...❌ مبادا قلب های سرخِ ارسالی را معنی کنید😞 و حال و احوالِ هر از گاهی را 😑 حرف های نیمه شب به بعد را ..😏 👈بعضی آدم ها فقط حرفند و حرف باد هوا... رفاقت ریشه در مرام دارد و مرام همان فعلی ست که در می بینید...🌹 ⚠️مبادا فکر کنید یک عکس، یک نوشته، شخصیتِ غالبِ یک آدم است ، شخصیتی که در روابط اجتماعی و زندگی شخصی اش نمود پیدا می کند و هدایتش می کند....❌❌ ✅ مراقب هایتان باشید... 🌹 شما بهشت است به کمتر از آن قانع نشوید..🤗🌹 ⚠️ 📱 تلگرام @gharibshahid ایتا https://eitaa.com/gharibshahid سروش https://sapp.ir/gharibshahidg
‍ ‍ ‍ 🌷 🌷 🕊❣مارا مدافعان حرم آفریده اند ❣🕊 📒 ای از مدافع حرم فرمانده بی ریا. {مهدی} 🔸 اول وقتی با 🕊قاسم غریب به رفتیم ، 🕊شهید قاسم به عنوان مستشاری انتخاب شد و به نیروهای سوریه مردمی سوریه و های فاطمیون آموزش میدادند. 🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم و از آنجا به حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم. 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم. خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم. 🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند. 🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم. 🕊ولی این عزیز آرام و قرار نداشت با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد. ☘گویا در عمه سادات گذاشت. 🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از دلیر و بی ریای خودشون یعنی 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود. ولی قاسم به بچه ها برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش کرد .... ❣پایان.❣ ❣✍راوی همرزم شهید در سوریه. 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/
‍ 🌷 🌷 یک روز تا شهادت به تاریخ هجری قمری شب قدر .. ۲۲ ماه رمضان 1394 📒 ای از مدافع حرم فرمانده بی ریا. {مهدی} 🔸 اول وقتی با 🕊قاسم غریب به رفتیم ، 🕊شهید قاسم به عنوان مستشاری انتخاب شد و به نیروهای سوریه مردمی سوریه و های فاطمیون آموزش میدادند. 🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم و از آنجا به حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم. 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم. خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم. 🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند. 🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم. 🕊ولی این عزیز آرام و قرار نداشت با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد. ☘گویا در عمه سادات گذاشت. 🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از دلیر و بی ریای خودشون یعنی 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود. ولی قاسم به بچه ها برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش کرد ... ❣✍راوی همرزم شهید در سوریه 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instag
🕊شهید قاسم به عنوان مستشاری انتخاب شد و به نیروهای سوریه مردمی سوریه و های فاطمیون آموزش میدادند. 🔸بعد از پایان ماموریت به شهر تاریخی تدمر در سوریه برای بازدید رفتیم و از آنجا به حضرت زینب س رفتیم و قصد برگشت به ایران را داشتیم. 🕊قاسم به من گفت : من به ایران برنمیگردم خیلی به ایشون اصرار کردم که این ماموریت ما به اتمام رسیده و باید برگردیم 🔸گفت : به یک شرط قبول میکنم. در ماموریت بعدی من نه تنها آموزش میدم بلکه خودم دخالت مستقیم میکنم در جنگ چون طاقت ندارم این حرامیان داعشی یکی یکی نیروهام و پرپر کنند 🔸قبول کردم و آماده برگشت به ایران شدیم. 🕊ولی این عزیز آرام و قرار نداشت با مشت به زانوهای خودش میکوبید و افسوس میخورد. ☘گویا در عمه سادات گذاشت. 🔸بچه های ارتش و نیروهای مردمی سوریه و بچه های فاطمیون از دلیر و بی ریای خودشون یعنی 🕊قاسم غریب خیلی ناراحت بودند و دل کندن از این شهید عزیز براشون سخت بود. ولی قاسم به بچه ها برگشت حتمی به سوریه را به بچه ها داد و به قولش کرد .... ❣پایان ❣✍راوی همرزم شهید در سوریه