#داستان
[آیتاللّه شهید مرتضی مطهّری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :]
اَنَس بن مالک در خانۀ رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله. ـ خدمت میکرد. میگوید: «رسول اکرم (ص) در بسیاری از اوقات، روزه میگرفتند و بعد هم غِذای بسیارسادهای، چه هنگام سحر و چه افطار میخوردند و معمولًا افطاری ایشان یک مقدار شیر بود که من تهیّه میکردم.
یک شب که ایشان با عدّهای از صحابه بودند، خیلی دیر به منزل آمدند؛ آنقدر دیر که من خیال کردم ایشان در منزل یکی از اصحاب افطار کردهاند.
من هم شیر را خودم خوردم و بعد هم رفتم و خوابیدم.
وقتی که رسول اکرم (ص) آمدند، حس کردم که ایشان هنوز افطار نکردهاند. (ظاهراً انس بن مالک از کسی پرسید که آیا رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله. ـ امشب جایی مهمان بودند؟ و او گفت: «نه.»)
هیچ چیز دیگری هم در دسترس نبود. رفتم و خودم را مخفی کردم.
ایشان وقتی دیدند چیزی موجود نیست، رفتند و خوابیدند.»
اَنَس که خود، قصّه را بازگو کرده است و نه رسول اکرم، میگوید: «رسول اکرم (ص) تا زنده بودند، چیزی در این مورد به روی من نیاوردند.»
این را میگویند «صَفح» [چشمپوشی].
قرآن میفرماید عفو کنید و صفح کنید.
صفح با عفو تفاوت دارد.
وقتی کسی کار خطایی میکند، هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت.
عفو، گذشت از مجازات است؛ ولی صفح، یک درجه بالاتر است. صفح، این است که انسان نهتنها آن مجازات معمول را انجام نمیدهد، بلکه اصلاً نامش را هم نمیبرد، به روی طرف هم نمیآورد، اسمش را هم نمیبرد و لهذا اولیاءالله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند؛ یعنی: عفو آنها به صورت صفح است.
📖آشنایی با قرآن، ج ۷، ص۲۰۴؛ برگرفته از: https://eitaa.com/motahari_ir/2268.
#چشمپوشی، #گذشت
@ghatreghatre
🌷