eitaa logo
غذای روح
484 دنبال‌کننده
801 عکس
283 ویدیو
51 فایل
این کانال برای بهره مندی ازغذای روح تشکیل شده و در آن تنها از تعلیمات حضرت آیةالله سید حسن ابطحی رحمه الله استفاده شده
مشاهده در ایتا
دانلود
غذای روح
{درسهایی از مناجات شعبانیه} 1/ او مى گفت: در يكى از روزهاى ماه شعبان مناجاتى را كه از حضرت "اميرا
{درسهايي از مناجات شعبانيه} 2/ ادامه مطلب... من ديگر حجب نور را پاره كرده و به معدن عظمت و عزّت و كرامت متّصل شده بودم. و چون مى خواهم خصوصيّات اين مكاشفه را شرح دهم، لازم است ترجمه و شرح مختصرى از جملات مناجات "شعبانيّه" را كه در بالا نقل كردم، براى تو بگويم. در اين بخش از دعاء مى گوئيم: پروردگارا! به حقّ خودت قسمت مى دهم كه مرا به مقام اهل طاعت و به جايگاه شايسته از خشنوديت ملحق كن. زيرا من قدرتى كه از خود چيزى را دفع كنم ندارم و مالك چيزى كه مفيد براى من باشد، نيستم. محبوبم، معبودم، من ى ضعيف گناهكار و مملوك برگشته به دامن تو هستم، پس مرا از كسانى كه از آنها رويت را برگردانده اى و غفلت او از عفو تو محجوبش كرده، قرار مده. محبوبم، معبودم، مرا به تمام معنى منقطع از خلق و متوجّه به خودت بفرما و ديده ى دلم را آنچنان به نور ديدارت روشن كن كه ديدگان دلم حجابهاى نور را پاره كند و به معدن عظمت و رحمتت برسد و ارواح ما وابسته ى به عزّت قدس و پاكى تو گردد. من در اين معنى "حجب نور" را كه براى اكثر مردم نامعلوم است، فهميده بودم. من در اين مكاشفه معنى رسيدن به معدن عظمت و رحمت را درك كرده بودم. من در اين مكاشفه معنى كامل را شناخته بودم و مى دانستم كه در مقابل معبودم موجود ناچيزى هستم. ادامه دارد... (از فرمايشات حضرت آيت الله سيد حسن ابطحي رحمة الله عليه) https://eitaa.com/ghazayeroohesalem
{درسهایی از مناجات شعبانیه} 5/ ادامه مطلب... دوّم: گفتم: من در اين مكاشفه معنى انقطاع از خلق را درست لمس كرده بودم. بله دوست محترم، من در آن حال كه از حجب نور عبور كرده بودم و واقعى را بدست آورده بودم و متوجّه شدم كه تمام كمالات جماليّه و جلاليّه كه با فطرت ذاتى، آنها را دوست مى داشتم، در يك موجود همه ى آنها جمع شده و نام آن موجود "خداى تبارك و تعالى" است، فطرتم او را دوست مى داشت، او را من نه به خاطر نعمتهائى كه به من داده و نه به خاطر طمعى كه به او دارم دوست مى داشتم، بلكه چون او دوست داشتنى بود، او را دوست مى داشتم و در دلم جز او به چيز ديگرى فكر نمى كردم و چيز ديگرى را هم دوست نمى داشتم، تا چه برسد كه از ديگرى اميد كمك داشته باشم. سوّم: گفتم: من در اين معنى رسيدن به معدن عظمت و رحمت را فهميده بودم؛ بله من متوجّه شدم كه هدف اصلى و حقيقى از "سير الى اللّه" رسيدن به اين معدن است و معدن مركز جواهرات و اشياء قيمتى است و بدون ترديد چيزى پر قيمت تر از عظمت و آقائى واقعى نيست و اگر خداى تعالى مختصرى از آن را به هر كس ببخشد، داراى و لايق مقام قرب الهى مى گردد. من در آنجا فهميدم كه معدن كمالاتى كه ما بايد به آن خود را برسانيم و من در آن وقت رسيده بودم انوار مقدّسه ى ارواح "معصومين" (عليهم السّلام) بود. آن نورى كه "اوّل ما خلق اللّه" است. آن نورى كه آينه ى تمام نماى خداى تعالى است. ادامه دارد... (از فرمایشات حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه) https://eitaa.com/ghazayeroohesalem
غذای روح
{درسهایی از مناجات شعبانیه} 7/ ادامه مطلب... استاد در اينجا به من گفت: مى دانم كه خوب نمى توانى مط
{درسهایی از مناجات شعبانیه} 8/ ادامه مطلب... قبول اين موضوع از نظر عقلى هم خيلى زحمت ندارد. زيرا آنچه از صفات كه منحصر به خودش هست، (يعنى صفات ذات) كه شناخته نمى شود و حتّى ما را از فكر كردن در آن نهى كرده اند، ولى آنچه از صفات افعال كه ممكن است در ديگرى بوجود آيد و مى شود آنها را شناخت و بايد به آنها معرفت پيدا كرد، قطعا آنها بطور كامل در رهبران "معصوم اسلام" (عليهم السّلام) وجود پيدا كرده است. بنابراين، شناختن "معصومين" (عليهم السّلام) همان شناختن خدا است و حركت به طرف اين درياى معرفت، همان است. چهارم: گفتم: من در اين معنى كامل را درك كرده بودم و مى دانستم كه در مقابل معبودم موجود ناچيزى هستم. آرى من متوجّه شدم كه چون اختيار هيچ نفعى و ضررى را براى خود ندارم و او بى نياز مطلق و من فقيرم، او ولى مطلق و من در مقابل او بيچاره ام، همه چيز من از او است و حتّى وجودم و نعمتهائى كه اطرافم قرار گرفته، همه از او مى باشد و بالأخره مخلوقى هستم كه در مقابل پروردگارم از خود هيچ ندارم و همه چيزم از او است. دانستم كه بايد بندگى كنم، از خود رأيى نداشته باشم و به او توكّل كنم و در مقابل او تسليم باشم و هيچ اراده اى از خود نداشته باشم. ادامه دارد... (از فرمایشات حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه) https://eitaa.com/ghazayeroohesalem
{توضیحاتی در خصوص مکاشفه} ۱/ ممكن است كلمه ى "مكاشفه" از اصطلاحات صوفيه باشد و ما نبايد از اصطلاحات آنها استفاده كنيم، ولى حقيقت مطلب اين است كه ما واژه اى بهتر از اين كلمه در مقابل آنچه روح در بين خواب و بيدارى مى بيند و يا متوجّه مى گردد نداريم، لذا ما هم با همان اصطلاح مطلبمان را عنوان مى كنيم.(همچنان كه حضرت سجّاد عليه السّلام اين كلمه را در مناجات العارفين به کار برده اند) اين حالت بيشتر براى كسانى پيش مى آيد كه مقدارى تزكيه ى نفس كرده باشند و روح آنها تا حدّى تقويت شده باشد و بتوانند به مجرّد آنكه چشمشان به خواب رفت ولى هنوز روحشان صددرصد قطع علاقه از بدن نكرده و بلكه مثلاً گوش هنوز مى شنود فعّاليّتهاى روحى خود را شروع كنند. ادامه دارد... (از فرمایشات حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه) کتاب @Ghazayeroohemofid
غذای روح
{توضیحاتی در خصوص مکاشفه} ۱/ ممكن است كلمه ى "مكاشفه" از اصطلاحات صوفيه باشد و ما نبايد از اصطلاحات
{توضیحاتی در خصوص مکاشفه} ۲/ بخش پایانی... حالت مکاشفه بيشتر براى كسانى پيش مى آيد كه مقدارى تزكيه ى نفس كرده باشند و روح آنها تا حدّى تقويت شده باشد و بتوانند به مجرّد آنكه چشمشان به خواب رفت ولى هنوز روحشان صددرصد قطع علاقه از بدن نكرده و بلكه مثلا گوش هنوز مى شنود فعّاليّتهاى روحى خود را شروع كنند و مثل كسى كه به خواب رفته و بلكه به مراتب قوى تر و روشن تر حقايق و مسائل و خصوصيّات را در حالت بين خواب و بيدارى ببينند و از اسرار خفيّه اطّلاع حاصل كنند و از علوم و معارف الهيّه مطّلع شوند و گاهى هم ممكن است اين حالت براى همه كس اتّفاق بيفتد ولى آنچه كه مايه ى اصلى بوجود آمدن اين حالت است انقطاع بيشتر از مادّيات و عالم دنيا است. مثلا گاهى ممكن است براى انسان به خاطر مصيبت سختى و يا مواجه شدن با خطر مهمّى حالت انقطاع موقّتى پيدا شود و براى راه گشائى و نجات از آن مصيبت و خطر، حالت مكاشفه اى به او دست دهد. و گاهى هم انسان به خاطر عشق و علاقه اى كه به كسى و يا چيزى دارد كه در نتيجه تمام عشق و محبّتش به آن كس و يا به آن چيز متوجّه مى شود و از ديگر چيزها انقطاع پيدا مى كند آن وقت در خصوص آن معشوق و آن محبوب مكاشفاتى به او دست مى دهد. (از فرمایشات حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه) کتاب @Ghazayeroohemofid