eitaa logo
قصه ها و سرگرمیهای کودکان
45.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
من خجالتی ام قصه صوتی کودک گوینده : لیلا طوفانی 🌙⭐️ 😴 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام صبحتون بخیر باشه مهربونای من😘🌻 بچه های خوش بو و مرتب😍🧒👧 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕 این بازی عالیه برای هماهنگی چشم و دست هماهنگی دو نیم کره مغز دقت و تمرکز بالا بردن استانه تحمل شکست و ناکامی تمرین صبر ❄مناسب گروه سنی پنج سال به بالا❄. . . 🧸@gheseh_gheseh
21.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶 ( سیاه و سفید) 📥 کنید سفید و سفید، سفید و سفید سیاه و سیاه، سیاه و سیاه آبی و قرمز، زرد و قهوه‌ای اسم رنگارو نگی اشتباه خورشید خانم و طلایی بکش 🌞 آقا گاو رو حنایی بکش 🐂 رنگ سبزه‌ها سبز چمنی🍃 آقا گربه رو آبی نزنی 🐱 دو چشم آسمونی دو ابروی کمونی مادر بزرگ خوبم می‌خواد بیاد مهمونی مهربون باش و خندون 😊 گلدون بذار تو ایوون قند و بریز تو قندون چایی بریز تو فنجون ☕ آبی، آبی، قرمز، قرمز پیش دستی‌ها اناری آبمیوه رو نارنجی کن رنگ نیلی نداری؟ رنگ چایی پُر رنگه☕ گربه با موش می‌جنگه🐱 🐭 بارون، بارون، بارونه ☔ بلبل آواز می‌خونه عروسکم ملوسه 🎎 خوشگله مثل عروسه رنگ سرخ کلاهش مثل تاج خروسه 🐔 خونه، خونه، ماشین، ماشین 🏠🚘 دادا رو خوشگل بچین آبی و قرمز، قرمز و آبی بیا کنار گُل بشین 🌸 🧸@gheseh_gheseh
دستاوردهای انقلاب اسلامی 🧸@gheseh_gheseh
‍ 🌸🐚لباس شکوفه ای🐚🌸 نازنین 👧به درخت هلو 🌳نگاه کرد. روی شاخه های درخت پر بود از شکوفه های صورتی.🌸🌺 درخت هلو 🌳گفت: چرا ناراحتی؟نازنین 👧گفت: آخه جشن تولد 🎂🎉دوستم است ولی لباس قشنگ ندارم بپوشم. درخت گیلاس🌳 با شکوفه های سفید کنار درخت هلو ایستاده بود، گفت: این غصه ندارد نازنین خانم👧. درخت سیب 🌳به بقیه درخت ها نگاه کرد و گفت: کی دوست دارد نازنین 👧کوچولو لباس شکوفه ای قشنگ داشته باشد؟ درخت ها 🌳🌳🌳یک صدا گفتند: ما بعد همگی خودشان را تکان دادند. شکوفه های 🌼🌸🌺زیادی روی سر نازنین👧 افتاد. نازنین خندید. درخت هلو🌳 خاله پینه دوز را صدا زد. بلبل🦜 شکوفه ها را با نوکش جمع کرد و جلوی خاله پینه دوز گذاشت. خاله پینه دوز هم تند تند شکوفه های صورتی🌸🌺 و سفید را کنار هم می گذاشت و می دوخت. وقتی کار خاله پینه دوز تمام شد. به نازنین 👧گفت: بیا این هم یک لباس خوشگل برای میهمانی جشن تولد. نازنین👧 با خوشحالی لباس را پوشید. درخت ها برای نازنین 👧دست زدند. بلبل🦜 بقیه شکوفه ها 🌸🌺را جمع کرد، آن ها را به هم بست و به نازنین داد و گفت: بیا، این دسته گل💐 قشنگ هم هدیه تولد🎁. من هم آوازم را توش گذاشتم ببری برای دوستت. نازنین گفت👧: شما چقدر مهربانید. بلبل گفت: توی سرزمین آرزوها همه به هم کمک می کنند. نازنین 👧دسته گل💐 را گرفت و گفت من هم می خواهم مثل اهالی سرزمین آرزوها به همه کمک کنم. درخت ها🌳🌳🌲🌲 برای نازنین دست زدند. نازنین خندید.😁 🧸@gheseh_gheseh
⭐️🍬🍭⭐️🍭🍬⭐️ نماز ستون دین است و تمامی امامان نماز را دوست داشتند و همیشه ما را به نماز خواندن تشویق می کردند همانگونه که امام حسین (ع) میفرمایند:من نماز را دوست دارم 🧸@gheseh_gheseh
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن جذاب ایرانی ایلیا - تولد یک قهرمان این داستان : حادثه صدر 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام سلام بچه ها جون😘 خوبین؟ خوشین؟😍 صبحتون بخیر 🌞🌻 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنار من باش چون میخوام کاردستی رو با تکنيک های ساده ،متفاوت و آسون بهت یادبدم..😍😎 🧸@gheseh_gheseh
💬 | متن پیام: سلام لطفا قصه های صوتی که برای بچه ها میزارید با صداهای آرام و مهربان باشه بعضی ها خیلی حالت جدی و تند هست و من اون فایل رو رد میکنم بره و نیزارم بچم گوش کنه. فایل هایی که بینش آهنگ لالایی داره خیلی خوبه و صدای خانم هم دلچسب ✍️سلام لطفا لینک چند نمونه از مواردی را که به آنها انتقاد دارید ارسال کنید تا بررسی کنیم. روی همان قصه راست کلیک کنید و کپی لینک را بزنید و در پیام بگذارید
💠 احکام دانش آموزی: غیبت 🔻 سارا به زهرا گفت: برای تولدت، پریسا رو دعوت نکن، اخمو هست و لباسای زشت می پوشه، عکسامون زشت میشه. زهرا گفت: پشت سر دوستمون حرف نزن، کار درستی نیست! ❓بچه های گل به نظرتون حرف زهرا درسته یا سارا؟ 🔹 سارا نباید پشت سر دوستش حرف میزد و از بدی هاش می گفت. 🔸 وقتی عکسشون زشت میشه، حق با سارا بوده. 🔹 چون تولد بوده، عیب نداشته در مورد دوستشون حرف بزنن. 🔸 آخه تولد زهرا بوده، سارا نباید دخالت می کرده. ✅ عزیزان دل، سارا کار بدی کرد پشت سر دوستش حرف زد، و عیبش رو گفت. به این کار میگن غیبت کردن. خدای مهربون تو قرآن میگه: پشت سر کسی غیبت نکنید: وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا. 📚حجرات، آیه ۱۲. ❣️ مواظب باشیم پشت سر کسی حرف نزنیم و با مهربونی به بقیه هم بگیم که این کار زشت رو نکنن☺️ 🧸@gheseh_gheseh
دستاوردهای انقلاب اسلامی 🧸@gheseh_gheseh
🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺 بابا وضو می گیره چون موقع اذونه وقت صدا کردنه خدای مهربونه می خواد بگه خدا جون از خوبی‌هات ممنونم لطف و محبتت را ما همه خوب می دونیم منم وضو می گیرم می خوام نماز بخونم می خوام بگم تشکر خدای مهربونم 🧸@gheseh_gheseh
. نقاشی کنار دفتر🎨📙 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یه بازی هیجان انگیز دقت و تمرکز و حافظه فعال کودکت رو افزایش بده🤗🤗 🧸@gheseh_gheseh
🐌🐌🐌🐌🐌🐌 آفرینش حلزون روزهاي اول فصل بهار بود ، هوا گرم و گرمتر مي شد و حيوانات ، جنب و جوش و تلاش را از سر گرفته بودند . آقاي چهاردست همينطور سوت زنان و شادي كنان به اين طرف و آن طرف مي جهيد و مي خنديد . بعد با خودش گفت : چه هواي خوبي بهتر است به ديدن دوستم بروم و با هم از اين هواي خوب لذت ببريم . وقتي كه به طرف خانة دوستش به راه افتاد توي مسير پايش ليز مي خورد و نمي توانست درست راه برود و يكدفعه پرت شد روي زمين . عنكبوت از راه رسيد و با ديدن ملخ كه روي زمين افتاده بود و پهن شده بود ، حسابي خنده اش گرفت ، طوري كه نمي توانست جلوي خنده اش را بگيرد ! ملخ خيلي ناراحت شد و گفت : عنكبوت كجاي زمين افتادن خنده دارد ؟ عنكبوت خودش را جمع و جور كرد و گفت : نه دوستم ، من تو را مسخره نمي كنم ، از من ناراحت نشو ! اصلاً به من بگو ببينم چه كسي اينجا را ليز كرده است تا خودم حسابش را برسم ! يكدفعه خود عنكبوت هم ليز خورد و افتاد و هر دو با هر زحمتي كه بود از زمين بلند شدند و به راه افتادند و با احتياط قدم بر مي داشتند . همينطور كه مي رفتند به جايي رسيدند كه ديگر زمين ليز نبود . به جانور عجيبي رسيدند و گفتند : اين ديگر چيست ؟ او گفت : سلام ! اسم من حلزون است . بعد آنها هم صدا گفتند : از كجا پيدايت شده ؟ چرا برگها و سبزي هاي مزرعة ما را مي خوري ؟ تا حالا از كجا غذا بدست مي آوردي ؟ حلزون گفت : صبر كنيد دوستان من ! از اول هم من اينجا بودم ، زمستان را داخل خانه ام بودم و خوابيده بودم ! حالا كه بهار شده از خواب بيدار شدم . آنها گفتند : « ولي ما كه خانه اي نمي بينيم ! » حلزون گفت : خب همين صدفي كه پشت من است ، خانه من است ، آنها با اخم گفتند : اصلاً به ما مربوط نيست خانه تو چه شكلي و كجاست چرا زمين را ليز كرده اي و چطوري ؟ حلزون گفت : بله من اين كار را كرده ام ولي دلم نمي خواست اينطوري بشود و شما به زمين بخوريد ! من مجبورم براي حركت كردن اين مايع لغزنده را روي زمين بپاشم و روي آن بخزم ، چون مثل شما پا ندارم و اين مايع لغزنده به من كمك مي كند . آنها گفتند : ما نمي دانستيم كه تو با چه زحمتي مجبوري راه بروي ! از تو معذرت مي خواهيم كه رفتارمان بد بود ! حلزون گفت : نه ، اين كه گفتم مجبورم به خاطر اين نبود كه بخواهم بگويم دارم زحمت مي كشم ، نه ، خدا مرا اينطور آفريده و اين مايع لغزنده را هم در اختيار من قرار داده است ، وسيلة راه رفتن شما پاهايتان است و من براي حركت كردن مي خزم ! هميشه هم خدا را شكر مي كنم . ملخ و عنكبوت گفتند : ما بايد از اين به بعد سعي كنيم اطرافمان را خوب ببينيم و جلوي پايمان را خوب نگاه كنيم و زمين نخوريم و بعد هم كسي را سرزنش نكنيم . بعد هم با تعجب پرسيدند : حلزون جان تو كه دندان نداري ! چطوري اين همه برگ و سبزي را مي جوي ؟ حلزون جواب داد خدا به من بيش از پانزده هزار دندان داده است كه در پشت زبانم مخفي است . آنها از تعجب به هم نگاه كردند و گفتند : واي چقدر دندان ! خروس طلايي نوك زنان به طرف آنها مي آمد ، آنها دو نفر پا به فرار گذاشتند ولي حلزون نتوانست به تندي آنها حركت كند ، آنها پشت يك بوته قايم شدند و به حلزون نگاه مي كردند . خروس به حلزون كه رسيد چند نوك به او زد و بعد هم از آنجا دور شد . آنها نگاه كردند و ديدند ، خانه حلزون ، صحيح و سالم آنجاست ولي از خود حلزون ، خبري نيست . ناراحت شدند و شروع كردند به گريه . حلزون فرياد زد : من اينجا هستم ، زنده و سلامت ! براي چي گريه مي كنيد ؟ فراموش كردين كه اين صدف از من محافظت مي كنه ؟ عنكبوت گفت : تو چطور توي اين صدف پر پيچ و خم جا مي شوي ؟ حلزون با لبخندي بر لب گفت : من بدن نرمي دارم ، خودم را به شكل صدفم در مي آورم و راحت توي آن جا مي شوم . مي بينيد اين هم يكي ديگر از شگفتيهاي وجود من است . در آفريده هاي خداوند چيزهاي عجيب و شگفت انگيزي وجود دارد . از آن روز به بعد عنكبوت و ملخ و حلزون دوستان خوبي براي هم شدند . نتيجه اينكه : ۱. خداوند در وجود هر آ‏فريده اي ظرافتهايي مخصوص قرار داده است كه با ديگري متفاوت است ، ما بايد قدر نعمتها را بدانيم و شكر گزار باشيم . ۲. براي شناخت طبيعت و آفريده هاي خدا بيشتر تحقيق كنيم و بپرسيم و مطالعه كنيم . 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا