eitaa logo
قصه ♥ قصه
112 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
398 ویدیو
70 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد_علی_کلی.mp3
7.95M
#لالایی_فرشته_ها 🌹محمد علی کِلِی🌹 🔅قرائت #سوره_نصر 🔅با اجرای:اسماعیل کریم نیا (عمو قصه گو) 🔅تدوین:رحیم یادگاری 🔅منبع:کتاب خدا در این قصه ها 🔅نوشته:مسلم گریوانی ✅کمک به ساخت اپلیکیشن و چاپ کتاب لالایی فرشته ها👇 @Lalaiehfereshteha ✳️ارسال صوت بچه های گلم فقط به این آیدی👈 @Mimmeslehmadar http://eitaa.com/joinchat/1409548311C9b1650259b 🌸کپی لطفا با لینک🌸 9⃣3⃣
پیشی و بچه گربه ها🐱🐭 چند روز بود که پیشی، توی انبار، یک گوشه‌ی گرم و نرم، چند تا بچه به دنیا آورده بود. بچه گربه‌ها، خیلی کوچولو بودند و پیشی می‌ترسید آنها را تنها بگذارد. برای همین هم این چند روز، اصلاً از جایش تکان نخورده بود و خیلی خیلی گرسنه بود. وقتی، بچه گربه‌ها حسابی شیر خوردند و سیر شدند و خوابیدند، پیشی تصمیم گرفت از انبار بیرون برود و چیزی برای خوردن پیدا کند. پیشی آرام از انبار بیرون آمد و به دنبال غذا، این طرف و آن طرف را بو کشید. ناگهان بادی وزید و در انبار بسته شد. پیشی بی‌چاره ماند بیرون انبار و بچه گربه‌های کوچولو ماندند توی انبار. پیشی، هر چه میومیو کرد. هر چه پنچه به در کشید، در باز نشد که نشد. ناگهان، صدایی شنید. صدا از توی انبار بود. این صدای موشی بود که فریاد می‌زد: پیشی جان! اینقدر پنجه به در نکش! در باز نمی‌شود. پیشی با ناله گفت: بچه گربه‌ها تنها هستند. اگر بیدار شوند؟! اگر شیر بخواهند؟! ای وای! من آنجا نیستم! موشی گفت: قول بده مرا نخوری، من هم کاری می‌کنم تا پیش بچه‌هایت برگردی! پیشی گفت: قول می‌دهم. قول می‌دهم. موشی از سوراخ در بیرون آمد و گفت: من می‌روم نزدیک پای خانم مزرعه‌دار. وقتی او جیغ کشید، تو دنبال من بیا. آن وقت او هم به دنبال تو می‌آید، یادت باشد مرا نخوری! کمی بعد، صدای جیغ خانم مزرعه دار بلند شد. پیشی به دنبال موشی دوید و خانم مزرعه‌دار با یک جارو به دنبال آنها دوید. موشی، از سوراخ در انبار، رفت تو. پیشی ماند پشت در و میومیو کرد. خانم مزرعه‌دار، در را باز کرد و همراه پیشی، رفت توی انبار. پیشی فوری رفت پیش بچه گربه‌ها. خانم مزرعه دار با دیدن بچه گربه‌ها، جارو را کنار گذاشت و پیشی را ناز کرد و گفت: وای! چه بچه‌های قشنگی داری! حتماً خیلی گرسنه هستی! صبر کن برایت غذا بیاورم! خانم مزرعه دار برای پیشی، آب و غذا آورد. او از دیدن بچه گربه‌ها آنقدر خوشحال شده بود که موشی را فراموش کرده بود! کمی بعد، در انبار باز باز بود، پیشی سیر سیر بود و بچه گربه‌ها خواب خوب بودند! 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
‍ 🌾نان و گندم🌾 آب از چیه از بارون نون از چیه از گندم   گندم کجاست توروستا   روستا کجاست تو صحرا   چی می کاره روستایی  چی می پزه نونوایی   ما می خوریم نونا رو شکر می کنیم خدارو 🌾 🍞🌾 🌾🍞🌾 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
‍ 🦉🐿مهمانِ نیمه شب🐿🦉 سنجاب کوچولو گفت:« من دوست دارم در یک خانه دیگر زندگی کنم، خانه ای که فقط برای خودم باشد.» مامان سنجاب ناراحت شد: «اگر از این خانه بروی، دلم برایت تنگ می شود.»  سنجاب کوچولو خندید: «نگران نباش! هروقت خواستی می توانی بیایی خانه ام و مهمانم  شوی.»  مامان سنجاب پرسید: «حالا کجا می خواهی بروی؟» _ روی شاخه بغلی یک سوراخ  است، مطمئنم لانه ی  خوبی می شود، من دیگر باید بروم به لانه ام. سنجاب کوچولو چند فندق برداشت و رفت توی لانه اش.  آن شب سنجاب کوچولو خوابش نمی برد. صدایی شنید:« هو.... هو... هو...»  با ترس گفت:«این چه صدایی است؟» سرش را از سوراخ لانه بیرون کرد. دید چیزی به سرعت از این طرف به آن طرف پرواز  می کند. زود رفت درلانه ی مامان سنجاب: «تق...تق...تق...»  مامان سنجاب پرسید: « این وقت شب، کی آمده مهمانی؟ » سنجاب کوچولو گفت: « من یک سوال دارم.» مامان سنجاب در را بازکرد : « چه سوالی؟ » سنجاب کوچولو پرسید: « اون چیه که شب ها همه اش می گوید: هو... هو... هو...؟ » مامان سنجاب جواب داد:« او یک جغد است . شب، جغدها آواز می خوانند.» سنجاب کوچولو تشکرکرد و به لانه اش رفت؛ اما دوباره زود برگشت :« تق...تق...تق...» _ اون چیه سیاه رنگ است و شب ها به سرعت از این طرف به آن طرف پرواز می کند.  مامان سنجاب گفت: «اویک خفاش است. آن ها در شب پرواز می کنند.» سنجاب کوچولو با خودش گفت: «پس چرا شب های قبل این ها را متوجه نمی شدم؟» مامان سنجاب دستش را روی سر سنجاب کوچولو کشید: « می خواهی بیایی توی لانه ؟ شاید باز هم سوالی به فکرت برسد.» سنجاب کوچولو با خوش حالی قبول کرد و توی لانه رفت.  همینکه سرش را روی بالش گذاشت،زود خوابش رفت.  این بار به جای سوال، یک عالمه خواب های رنگی داشت.  🦉 🐿🦉 🦉🐿🦉 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
02_Awaiting.mp3
9.55M
#لالایی_فرشته_ها 🌹خط خوش🌹 🔅قرائت #سوره_فلق 🔅با اجرای:اسماعیل کریم نیا (عمو قصه گو) 🔅تدوین:رحیم یادگاری 🔅منبع:کتاب قصه ما مثل شد جلد ۷ 🔅نوشته:محمد میر کیانی ✅کمک به ساخت اپلیکیشن و چاپ کتاب لالایی فرشته ها👇 @Lalaiehfereshteha ✳️ارسال صوت بچه های گلم فقط به این آیدی👈 @Mimmeslehmadar http://eitaa.com/joinchat/1409548311C9b1650259b 🌸کپی لطفا با لینک🌸 9⃣4⃣
🔴 امواج ناشی از وایفای پتانسیل سرطان زایی دارند ! 🔻️کسانی که وایفای آنها ۲۴ ساعته روشن است: ♦ فرزندانشان در معرض خطر عقیم شدن هستند... + امواج وایفای سبب : ♦ سردرد ♦ خستگی ♦ و اختلال خواب می‌شود @tebiranii *
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ | باباحکیم و پسری که دندانش درد میکند... #خمیر_دندان #رحیق #طبیعی نشردهیم @F_Tebiranii
(س) داستان کودکانه نامگذاری حضرت زینب (سلام الله علیها)   صداهای دلنشینی در این روزها از خانه امام علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها به گوش می رسد که حکایت از خبرهای خوشی دارد؛ خانه امیرالمومنین علیه السلام رنگ و بوی دیگری به خود گرفته بود رحمت الهی بیش از همیشه بر این خانه سرازیر شده صدای نوزادی فضا را پر کرده است، آری خداوند به علی و فاطمه دختر داده . نامی باید برای این دختر بچه انتخاب شود که برازنده او باشد حضرت فاطمه سلام الله علیها به امام علی علیه السلام گفتند: برای این کودک نامی انتخاب کنید. اما امام علی علیه السلام به احترام رسول خدا صلی الله علیه و آله اقدامی نکردند و کار را به پیامبر خدا واگذار کردند رسول خدا صلی الله علیه و آله مسافرت هستندخبر تولد دختر را هنگام بازگشت از سفر دریافتند و نامگذاری را به خداوند متعال واگذار کردند و فرمودند: درست است که فرزندان دخترم(فاطمه)، فرزندان من هستند اما نام این کودک را باید خدا انتخاب کند.   حضرت جبرئيل نازل شدند و سلام خداوند را به پیامبر رساندند و گفتند خداوند متعال می فرماید: «نام اين دختر را زينب بگذاريد كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام. » آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله زينب را گرفت و بوسيد و فرمود: توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند، كه او مانند خديجه كبري است. زینب یعنی زینت پدر (س) 🌸🌸🌸🌸 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/993067027Cb0acb6f00d
شبیه یاس ونسترن شبیه ماه ومریمی تو پاک وخوب با خدا تو دختر پیمبری (ص) خدا به بچه ههای تو همیشه داده سروری محبت تو می دهد به من امید وآبرو بمان بمان برای من تویی تمام آرزو نشسته مهر فاطمه (س)به قلب من به جان من نشسته نام فاطمه (س)به دفتر و زبان من خدا به احترام او نشانده زیر پای ما برای این محبتش بهشت جاودانه را (س) 🌸🌸🌸🌸 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/993067027Cb0acb6f00d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💦🌼🌸💦 #بازی #نقاشی_با_دایره http://eitaa.com/joinchat/993067027Cb0acb6f00d 🌸💦🌼🌸💦 🔙122🔜
🌸 ولادت با سعادت #حضرت_زینب سلام الله علیها مبارک 🌷 برای خشنودی حضرت زینب و بهره مندی از شفاعت ایشان، ۱۴ صلوات بفرستیم و به ایشان هدیه کنیم 💫 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
بچه شغال و فیل.m4a
4.42M
🌹بچه شغال و فیل🌹 🔅قرائت 🔅با اجرای:اسماعیل کریم نیا (عمو قصه گو) 🔅منبع:کتاب قصه ما مثل شد جلد ۱۰ 🔅نوشته:محمد میر کیانی ✅کمک به ساخت اپلیکیشن و چاپ کتاب لالایی فرشته ها👇 @Lalaiehfereshteha ✳️ارسال صوت بچه های گلم فقط به این آیدی👈 @Mimmeslehmadar http://eitaa.com/joinchat/1409548311C9b1650259b 🌸کپی لطفا با لینک🌸 9⃣5⃣