eitaa logo
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
795 عکس
418 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷ماجرای حق و باطل و نبرد طاغوت و صاحبان قدرت و ثروت با ولایت خدا برمیگرده به خلقت آدم و سجده نکردن ابلیس بر آدم...سجده نشانه بود برای ولایت پذیری خدا توسط مخلوقات خدا...ابلیس با شش هزار سال عبادت و آفریده شدن از آتش برای خودش این حق را قائل میشد نسبت به آدم که از خاک آفریده شده و سابقه ای در عبادت ندارد بعنوان جانشین خدا در زمین انتخاب میشد... امروزم طاغوت و استکبار که صاحب قدرت و ثروتند خود را مستحق حکومت بر مردم جهان میدانند و هنوز دو جبهه ولایت و طاغوت و حق و باطل و حسین و یزید در دنیا تکرار شده و جبهه سومی نداریم...امروز باید نگاه کنیم زیر پرچم ولایت و حقیم یا برای آمریکا و استکبار به خاطر داشتن قدرت و ثروتشان حق حاکمیت قائلیم یانه.. ساده است اگر ولایت حق را بپذیریم هزینه دارد برایمان باید با جان و مال و توانمان به حمایت و تبلیغ جبهه حق بپردازیم و به وعده حق خدا که آینده زمین برای مستضعفان زمین به رهبری مهدی موعود است یقین داشته باشیم. امروز پرچمدار جبهه حق است و در لبنان و راه سومی نداریم...خداوند زمینش را توسط مردمی پر از عدل و داد میکند نه با تعداد اندکی فرد مثلا و نفر یا اینکه عده ای میگویند چرا کاری نمیکند...سنت انبیا و اولیای خدا اینگونه بوده که خود مردم هوشیار شوند. در صفین و ماجرای با وجود علم به سرانجام کار و معرفی نماینده خود به قبول نماینده مردم روی آورد و حتی به با تن داد تا مردم و شوند. در زمانه ما از خبر داشتند اما چون بود احترام گذاشتند تا به خود و وقت ثابت شود. الانم و به رهبری که دیده بان و رهبر و باهوش و بادرایتی است و وظیفه اش ترسیم خطوط کلی و تذکر در مسائل کلی کشور است که به حق در مقابل زورگویی در هرجا لازم بوده با داشتن سربازانی چون و ها ایستاده و در داخل کشورم مرتب به مسئولانی که خود مردمند در جلسات خصوصی تذکر داده و برای آگاهی مردم و بالابردن قدرت مردم در سخنرانی های متعدد آگاهسازی کردند الان مردم باید هوشیار باشند و خود را مشخص کنند و اگر با ولایتند با تمام توان بایستند...خوب انتخاب کنیم خوب مطالبه گری کنیم و یاران خوبی برای ولایت خدا که امروز جبهه حق و اسلام هستند باشیم. ‌╭┈────🌸🌱──── ╰───┈➤𝗝𝗢𝗜𝗡⇣ https://rubika.ir/Behun313Mehr 🇯🇴باران مهر: https://eitaa.com/baron313mhr
💢بی‌معنایی شکست در منطق مؤمنانه: شهادت و فضیلت عقل سرخ یکم_ انقلاب اسلامی ایران، از آغاز تاکنون همواره مفاهیم و منطق‌هایی را بیان کرده که در ذیل تفکّر غربی، فهم‌شدنی و موجّه نیستند و ازاین‌رو، کوشش‌های وابسته به علم اجتماعیِ تجدّدی برای عرضۀ توضیح‌های نظری و روایت‌های واقع‌گرایانه از عالَم این انقلاب، ناکام مانده است. این قبیل ناتوانایی‌های معرفتی در مقام شناخت یک واقعیّت تاریخیِ متمایز با اقتضاهای عالَم تجدّد، کمتر به اظهار عجز و ضعف علمی انجامیده و بیشتر این سمت‌وسو انتخاب شد که جامعه و انقلاب ایران، واقعیّت‌های نابهنجار و نامعقول و تصادفی معرفی شوند و به این واسطه، فقر نظریه به کژتابی واقعیّت نسبت داده شده است. علم اجتماعیِ تجدّدی، در آنجا که نتواند برای موضوع خویش، تحلیل بیافریند و گرفتار ماهیّت معمایی آن شود، بی‌درنگ به سراغ انهدام موضوع و ملامت و تخطئۀ آن می‌رود تا نشان بدهد که خودش، کفایت نظری دارد و اشکال از واقعیّت است که از نظم نظری می‌گریزد. از این جمله، مفهوم «شهادت» است که در مواجهۀ نخست، با مفاهیمی نچسب و ناتوان همچون ایدئولوژی‌زدگی و ماجراجویی و کنش عاطفی و... تخریب می‌شود و به این ترتیب، امکان فهم آن زدوده می‌شود. یک تفسیر دیگر از مفهوم شهادت نیز که در پاره‌ای از ادبیات علوم اجتماعیِ تجدّدی به چشم می‌خورد این است که شهادت، دستاویزی برای توجیه شکست است؛ یعنی هنگامی‌که در رسیدن به هدف‌های خویش، ناکام می‌ماند و بخشی از نیروهای خود را از دست می‌دهد، پای مفهوم شهادت را به میان می‌کشد تا هم سستیِ تدبیرها و طرح‌های خود را توجیه کند و هم برای تداوم و ، امید و انگیزه تولید نماید. دوّم_ اما حقیقت این است که مفهوم شهادت، نه برساختۀ انقلاب ایران است، و نه توجیهی دینی برای انکار شکست عملی . مفهوم شهادت، ریشه در دارد؛ چنان‌که در قرآن کریم، وعده داده شده است که مسلمانان در پایان نبرد، به یکی از دو حُسن دست خواهند یافت؛ یا پیروزی در جنگ و یا شهادت. این‌که جنگ، محتاج طرح و تدبیر است و باید برای پیروزی، عقلانیّت را به کار گرفت و تجربه اندوخت و بر سرِ جان و حیات انسان‌ها، اهمال نکرد، همگی صواب هستند و در هیچ‌یک، جای تردید نیست، اما در عین حال، روشن است که صحنۀ جنگ، صحنۀ مرگ و زندگی است و خواه‌ناخواه، کسانی در این معرکه، جان خود را از دست خواهند داد. اینجاست که مفهوم شهادت، توضیحی را دربارۀ این امکان فراهم می‌کند و حتی شهادت را نیز می‌ستاید و آن را فضیلت و کامیابی می‌شمارد. پس مفهوم شهادت، هرگز به معنی طرد و انکار نقشه و طرح نیست و نباید شکست‌ها را نادیده انگاشت و به‌عنوان این‌که شهادت، فضیلت است، از آنها استقبال کرد، بلکه به معنی این است که اگر پیروزی ظاهری به دست نیامد، به دلیل این‌که جنگ ما، جنگ معطوف به حقّ و خیر و صلاح و دین بوده، کشته‌شدن در آن نیز پیروزی است و به این معنا، شکست در آن راه ندارد. جنگ برای خدا، جنگ برای نفسانیّت‌ها و خودخواهی‌ها و افزون‌طلبی‌ها نیست که اگر توفیق ظاهری و مادّی حاصل نشد و مرگ در آغوش کشیده شد، همه‌چیز از دست رفته باشد. سوّم_ منطق فضیلت شهادت، برخاسته از منطق « و نه نتیجه» است. آری، باید نتیجه را محاسبه کرد و فرض‌ها و فرصت‌ها و چالش‌ها را دید و دربارۀ آنها تأمّل کرد، اما حقیقت این است که وصول قطعی به نتیجه، در اختیار ما نیست و شاید با وجود همۀ پیش‌بینی‌ها و گمانه‌های ما، نتیجۀ اراده‌شده به دست نیامد. دراین‌حال، نباید ناامید شد و حسرت خورد؛ چون به تکلیف، عمل شده است و انجام تکلیف، خودش کمال و فضیلت است. انجام تکلیف، همواره با پیروی ظاهری همراه نیست، بلکه گاه، به شهادت می‌انجامد و نتیجۀ مادّی و ظاهری، تحقّق نمی‌یابد. اینجاست که سخن از شهادت به میان می‌آید و شهادت، یکی از دو حُسن معرفی می‌شود. در جریان انقلاب اسلامی، برخی صاحب‌نظران به هشدار می‌دادند که وقوع انقلاب، قطعی نیست و ادامۀ بسیج انقلابی، فایده‌ای ندارد. امام خمینی نیز در پاسخ به آنها می‌گفت نشانه‌ها و نمودها، حاکی از این هستند که انقلاب، پیروز خواهد شد، اما بر فرض هم که چنین نشد و شهادت نصیب ما شد، همچون واقعۀ و جنگ کربلا، از آنجا که به تکلیف خود عمل کرده‌ایم، در حقیقت و از جنبۀ معنوی، پیروز هستیم. ایشان در پایان نیز که کسانی، احساس شکست می‌کردند همین منطق را تکرار کرد. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─